فرارو- معادله اتمی ایران چندین ماه است که روزهایی توام با رکود و سکون را تجربه میکند. در این چهارچوب، پس از به نتیجه نرسیدنِ بسته پیشنهادی اروپا به ایران و آمریکا جهت دستیابی به یک توافق با محوریت احیای برجام و متعاقبا عقب نشینی ضمنیِ تهران و واشینگتن از فضای کلی مذاکرات به دلیل مسائلی نظیر عدم اراده جدی سیاسی دولت بایدن (در چهارچوب مذاکرات) و در پیش بودنِ انتخابات میاندورهای کنکره آمریکا و نگرانیهای حزب دموکرات از اثرگذاری منفی گزاره دستیابی به توافق با ایران بر نتیجه نهایی این انتخابات (به دلیل سواستفادههای احتمالی جمهوریخواهان از این مساله)، بسیاری از ناظران و تحلیلگران، از شکست مذاکرات اتمی وین خبر دادند.
به گزارش فرارو؛ البته که در همین فضا، عدهای نیز تاکید داشته و دارند که آمریکا پس از پایان انتخابات میاندورهای کنگره، موضعی فعال را در رابطه با مذاکرات در پیش خواهد گرفت و وقوع مواردی نظیر آزاد شدن چهار زندانی آمریکایی در ایران و متعاقبا آزادی چهار تبعه ایرانیِ زندانی در آمریکا و همچنین آزاد شدنِ مقادیری از منابع مالی مسدودشده کشورمان در خارج (بر اساس آنچه اعلام شده)، نشانههایی از این مساله هستند.
با این همه، در پی فوتِ "مهسا امینی"، دختر جوان سقزی و وقوع برخی اعتراضات در ایران، بسیاری از ناظران و تحلیلگران در حال بررسی اثرگذاری یک مولفه و متغیر جدید در روند معادله مذاکرات اتمی ایران و غرب هستند.
در این چهارچوب، سعی میشود به این پرسش اساسی پاسخ داده شود که اساسا وقوع اعتراضات اخیر در کشورمان، چه تاثیری را بر روند آتی مذاکرات اتمی وین و معادله کلی حصول توافق میان ایران و غرب (و به طور خاص ایران و آمریکا) از خود برجا خواهد گذاشت.
از این رو، فرارو در گفتگو با "امیر علی ابوالفتح"، کارشناس حوزه سیاست خارجی، به بررسی این پرسش و پاسخهای احتمالی به آن پرداخته است.
مشروح گفتگو با امیرعلی ابوالفتح در این رابطه را در ادامه مطالعه فرمایید.
ابوالفتح افزود: «حال، در این فضا، وقوع اعتراضات اخیر در کشورمان باعث میشود که روند مذاکراتی با تاخیر مواجه شود. البته که چند دلیل را نیز میتوان در این رابطه مورد اشاره قرار داد. در ابتدا باید گفت وقتی مسائل امنیتی و به طور خاص موضوعات مرتبط با حوزه امنیت ملی در یک کشور پیش میآید، معمولا توجهات، معطوف به حل آن موضوعات و مسائل میشود و اساسا کشورها تمایل ندارند وقتی که در داخل خاک خود با مشکلی رو به رو هستند، بر سر میز مذاکره حاضر شوند. زیرا این دیدگاه در آنها وجود دارد که این مساله موجب تحت فشار قرار گرفتنِ آنها میشود و البته پیامی را نیز مبنی بر این موضوع که در آستانه اعطای امتیازات قابل توجه به طرفهای مقابل و رقبا هستند را مخابره میکند.»
این کارشناس سیاست خارجی گفت: «از این منظر، دولتها ترجیح میدهند وقتی که شرایط به حالتی باثبات (از حیث داخلی) رسید، مذاکراتِ خارجی مهم خود را دنبال کنند. طرف یا طرفهای مقابل نیز همین برداشت را دارند. در واقع، آنها صبر میکنند که وضعیت معادلات مرتبط با امنیت ملی کشوری که با یک چالش داخلی رو به رو شده، حالتی وخیمتر به خود گیرد تا شاید در این فضا بتوانند امتیازات بهتر و قابل توجه تری را کسب کنند. از این جهت، گرچه چهارچوب کلی مذاکرات همچنان به قوت خود باقی است و پیامهایی نیز حتی در بحبوحه وضعیت کنونی رد و بدل میشود، با این حال اینکه ما تصور کنیم که مذاکرات در شرایط فعلی به نتیجه برسد، به نظر من با تردیدهای جدی رو به رو است.»
امیرعلی ابوالفتح تصریح کرد: «حتی با فروکش کردن وضعیت اعتراضات و برقراری امنیت و ثبات کامل در کشور هم به نظر نمیرسد که مذاکرات به سرعت به نتیجه برسد، زیرا همانطور که پیشتر عرض کردم، آن مشکلات و اختلافاتی که میان ایران و غرب و به طور خاص میان تهران و واشینگتن در مورد چهارچوب کلی معادله احیای برجام وجود دارد، همچنان به قوت خود باقی است.»
ابوالفتح ضمن اشاره به کارزار فشارحداکثری دولت آمریکا علیه ایران و ارتباط آن با اعتراضات جاری در کشورمان گفت: «ما باید از خود بپرسیم که سیاستِ فشار حداکثری، با چه اهدافی علیه ایران تعریف و عملیاتی شده است؟ سیاست فشار حداکثری از منظر آمریکاییها به دنبال این بود که تحریمها را علیه ایران به حداکثر برساند و به گونهای آنها را عملیاتی و اجرا کند که وضعیت معیشتی و زندگی روزمره مردم ایران به شدت تحت فشار قرار بگیرد، در نهایت، مردم سرخورده و ناراضی سر به شورش بگذارند و شورشهای اجتماعی و به طور خاص شورشِ نان در ایران اتفاق بیفتد و نظام سیاسی ایران تحت فشار افکار عمومی و نارضایتی ها، به خواستههای ایالات متحده آمریکا تن بدهد.»
وی افزود: «این خلاصه شده هر آن چیزی است که آمریکاییها در چهارچوب کارزار فشار حداکثریِ خود علیه ایران دنبال کرده و همچنان نیز میکنند. در چهارچوب سیاست فشارحداکثری، هدف اصلی معطوف به مردم، و نَه دولت ایران بوده است. در واقع از منظر آمریکایی ها، آنها به دنبال تحت فشار قرار دادن دولت ایران به واسطه مردم این کشور بوده اند. در این چهارچوب و در وضعیت کنونی، با توجه به اعتراضات اخیر در کشورمان، آمریکاییها در پسِ پرده به نوعی این تحلیل را دارند که تحریمها و فشارهای آنها علیه ایران، تا حدی با نتیجه همراه بوده که این مساله جلوههایی از خود را نیز اکنون در کشورمان نشان میدهد.»
ابوالفتح خاطر نشان کرد: «در این بافت و چهارچوب، مساله فوت یک دختر جوان در کشورمان به نام "مهسا امینی"، صرفا زمینهای را جهت اوج گیری اعتراضات فراهم کرده است. این کلیتِ برداشت آمریکاییها از وضعیت کنونی کشورمان است و برداشت آنها اینگونه نیست که تحولات اخیر ایران صرفا تحت تاثیر مساله حجاب و یا فوت مهسا امینی ایجاد شده است. با این تحلیل، آمریکاییها بر این باورند که فعلا باید صبر کنند تا شاید فشارهای اعتراضی علیه دولت در ایران افزایش پیدا کند و شاید در نهایت نظام سیاسی ایران با حس کردن تشدید فشارهای داخلی علیه خود، به خواستهای واشینگتن و آنچه مطلوب آن است، تن بدهد.»
این کارشناس سیاست خارجی در ادامه گفت: «در این فضا، فشارهای تحریمی علیه ایران نیز کاهش پیدا میکنند و توافقی حاصل میشود و با تزریق منابع مالی ناشی از آن به کشور، فضای آرامش بار دیگر در ایران برقرار میشود. این همانطور که گفتم، تحلیل و تفسیری است که آمریکاییها در مورد کلیتِ شرایط کنونی در ایران دارند. در این چهارچوب، آمریکاییها سعی میکنند مقداری صبور باشند و هیچ عجلهای هم برای از سرگیری مذاکرات با ایران و دستیابی به یک توافق با این کشور ندارند.»
امیر علی ابوالفتح در ادامه در مورد اقدام اخیر شماری از کشورهای اروپایی در ایجاد نوعی اتحاد و ائتلاف علیه ایران در بحبوحه تحولات اخیر کشورمان و معنای آن برای ایران و روند کلیِ مذاکرات اتمی با غرب گفت: «باید توجه داشت که ائتلاف سمت مقابلِ ایران، ائتلافی با محوریت آمریکا است و بدون تردید از ظرفیتهای گستردهای نیز برخوردار است. این ائتلاف اکنون تا حد زیای یکدست نیز شده است و این ائتلاف که در واقع از کشورهایی تشکیل شده که یک "تیم" را تشکیل میدهند، علی رغم برخی اختلافات میان خود، همگی در یک راستا حرکت میکنند. از این رو، قابل پیش بینی است که کشورهای اروپایی در پسِ آمریکا قرار گیرند و از سیاست رسمی آن پشتیبانی کنند. اگرچه که به صورت سنتی اروپاییها در زمینه مباحث حقوق بشری و قومیتی و اقلیتی نیز حساسیتهای زیادی را ولو به صورت ظاهری از خودشان میدهند. با این حال اینکه چرا اخیرا شاهد برخی تحرکات کشورهای اروپایی در موضع گیریِ متحد علیه ایران هستیم، هنوز با تصویر چندان روشنی در این رابطه مواجه نیستیم که بتوانیم تحلیلهای دقیقی را نیز ارائه کنیم.»
ابوالفتح در مورد تحولی که اخیرا در چهارچوب آزاد سازی چهار تن از محکومان امنیتی آمریکایی به دست ایران و در نقطه مقابل آنچه آزاد شدن چهار تبعه ایرانیِ زندانی در آمریکا و آزاد شدن بخشهایی از منابع مالی بلوک شده کشورمان و ارتباط احتمالی این مساله با مذاکرات اتمی وین عنوان میشود، گفت: «میتوان این رویداد را نوعی پالسِ مثبت به روند مذاکرات در نظر گرفت. از میان زندانیان آمریکایی در ایران، "باقر نمازی" به دلیل بیماری و مسائل بشردوستانه از کشور خارج شده و "سیامک نمازی" همچنان در ایران است، اما در زندان به سر نمیبرد. حرف و حدیثهایی وجود داشته که آمریکاییها بخشی از منابع مالی مسدود شده ایران را آزاد کرده اند با این حال، چون اطلاع رسانی دقیقی در این رابطه انجام نشده، نمیتوان اظهار نظر قاطعی هم در این زمینه داشت.»
این کارشناس سیاست خارجی در پایان گفت: «حال باید منتظر ماند و دید که اگر پولی از ایران به صورت رسمی آزاد شد و سیامک نمازی نیز از ایران خارج شد، سپس میتوان گفت شاید این روند به چهارچوب مذاکرات اتمی وین ارتباط داشته باشد. با این حال، اگر مساله فقط به آزادسازی باقر نمازی محدود شود، با توجه به اینکه وی سن بالایی داشته و بیمار نیز بوده، صرفا میتواند در چهارچوب مسائل بشردوستانه معنا پیدا کند و ارتباطی هم با معادله مذاکرات اتمی وین ندارد. با این همه، من در این رابطه با توجه به همان دلیلی که گفتم یعنی فقدان ارائه اطلاعات دقیق، چندان پیش بینی روشنی را نمیتوانم داشته باشم.»