صفحه نخست

سیاست

ورزشی

علم و تکنولوژی

عکس

ویدیو

راهنمای بازار

زندگی و سرگرمی

اقتصاد

جامعه

فرهنگ و هنر

جهان

صفحات داخلی

کد خبر: ۵۵۲۳۸۵
فوتبال اروپا در دهه‌های ۱۹۸۰ و ۱۹۹۰ میلادی بیش‌تر تجاری شد، اما همه چیز در سال ۲۰۰۳ میلادی تغییر کرد زمانی که چلسی که بخشی از نخبگان سنتی اروپایی نیست توسط «رومن آبراموویچ» میلیاردر روسی خریداری و بلافاصله از نظر ثروت به یک ابر باشگاه تبدیل شد.
تاریخ انتشار: ۱۴:۳۱ - ۱۱ خرداد ۱۴۰۱

فرارو- جهانی‌سازی و تجاری‌سازی از بین برنده داستان عاشقانه فوتبال بوده‌اند و در این فرآیند بهترین رقابت را در جهان ایجاد کردند.

به گزارش فرارو به نقل از آتلانتیک، «راجر اسکروتون» فیلسوف بریتانیایی زمانی نوشت ک مردم با تجربه از دست دادن و فقدان محافظه کار می‌شوند با تجربه احساساتی مانند مرگ اطرافیان. از دست دادن به آنان عشق ورزیدن به چیزهایی که هستند و دارند را می‌آموزد میل به نگهداشتن و محافظت کردن از آن چه دارند حتی اگر تمام تلاش‌ها برای انجام این کار خیلی دیر صورت گیرند.

اخیرا در خبرها آمده بود که «کیلیان امباپه» تصمیم گرفته بود در پاری سن ژرمن بماند و به رئال مادرید نپیوندد. تصمیم او نشان دهنده پایان سلسله مراتب قدیمی عاشقانه و شکوه فوتبال اروپا بود.

فوتبال اروپا مانند فرهنگ اروپایی توسط ساختار طبقاتی اداره می‌شود. هر کشوری باشگاه‌های نخبه‌ای دارد که در کنار یکدیگر نوعی اشرافیت پان اروپایی را تشکیل می‌دهند باشگاه‌هایی که به طور سنتی توانسته‌اند بهترین بازیکنان این ورزش را در تلاش برای کسب جایزه نهایی یعنی لیگ قهرمانان اروپا به دست آورند. این جام که پیش‌تر به عنوان جام اروپا شناخته می‌شد بزرگ‌ترین مسابقه باشگاهی سال است.

باشگاه‌های فوتبال اروپایی بر خلاف باشگاه‌های ورزشی آمریکایی نمی‌توانند شهرها را تغییر دهند، اما ریشه در جایی دارند که هستند نه تنها نمایانگر محل زاده شدن خود هستند بلکه اغلب ایده‌های خاصی را درباره جوامع شان، طبقه، هویت یا مذهب نشان می‌دهند.

برای مثال، در فینال سال جاری جام حذفی انگلیس هواداران لیورپول سرود ملی بریتانیا را هو کردند و به تشکیلات و نهادهای سیاسی آن کشور اعتراض کرده بودند و آن تشکیلات را به درستی به سوء استفاده وحشتناک از قدرت در دهه ۱۹۸۰ میلادی متهم نمودند.

در آن زمان پلیس به اشتباه هواداران لیورپول را مسئول یک فاجعه رخ داده در استادیوم در سال ۱۹۸۹ میلادی معرفی کرده بود که در جریان آن ۹۷ نفر جان باختند. رقیب آن تیم برای لیگ قهرمانان یعنی رئال مادرید در عین حال به معنای واقعی کلمه تشکیلاتی اسپانیایی است که نماد آن تاجی بر روی نشان آن است که توسط دربار سلطنتی آن کشور حمایت می‌شود و نماینده اسپانیا است.

این فوتبال اروپایی یا دست کم یک نسخه ایده آل از آن است. باشگاه‌هایی که چیزی بالاتر از خود را نشان می‌دهند و روایت‌هایی را به جوامع ارائه می‌دهند تا با یکدیگر متحد شوند. واقعیت، اما کم‌تر رمانتیک است. هواداران لیورپول ممکن است تشکیلات و نهادهای سیاسی و اقتصادی بریتانیا را محکوم کنند، اما باشگاه آنان مدت هاست که بخشی از تشکیلات فوتبال بوده است. این تیم و رئال مادرید ۱۹ عنوان قهرمانی لیگ قهرمانان اروپا (یا تورنمنت‌های قبلی آن) را به دست آورده‌اند.

این باشگاه تحت مالکیت «جان هنری» یک میلیاردر آمریکایی احیا شده است که به تعدادی دیگر از مالکان خارجی پیوست و با ظرفیت بالقوه لیگ برتر انگلیس موفق‌ترین لیگ برتر تجاری در جهان، بهترین‌ها را جذب کرده بود. لیورپول ممکن است مارگارت تاچر را تحقیر کند، اما این باشگاه نوعی داستان موفقیت تاچری‌ها بوده است.

لیورپول تنها نیست. تنها برای رقابت در فوتبال اروپای امروز به یک مالک میلیاردر یا یک عملیات تجاری جهانی نیاز دارید که درآمدهای کلانی ایجاد کند که بتوان آن را به تیم بازگرداند و همین تغییر رده‌های نخبگان است که این ورزش را گسترش داده است.

فوتبال اروپا در دهه‌های ۱۹۸۰ و ۱۹۹۰ میلادی بیش‌تر تجاری شد، اما همه چیز در سال ۲۰۰۳ میلادی تغییر کرد زمانی که چلسی که بخشی از نخبگان سنتی اروپایی نیست توسط «رومن آبراموویچ» میلیاردر روسی خریداری و بلافاصله از نظر ثروت به یک ابر باشگاه تبدیل شد.

سپس در سال ۲۰۰۸ میلادی یک شرکت سرمایه‌گذاری با پیوندهای نزدیک با خاندان سلطنتی ابوظبی منچسترسیتی را خریداری کرد و بلافاصله تیمی را که تقریبا یک دهه پیش در رده سوم باشگاهی انگلیس قرار داشت را به ثروتمندترین باشگاه جهان تبدیل نمود.

سه سال بعد صندوق سرمایه‌گذاری مستقل قطر پاری سن ژرمن را خریداری کرد که در همه جا با نام PSG شناخته می‌شود. از زمان تصاحب آن تیم، پاری سن ژرمن که تاسیس آن در سال ۱۹۷۰ میلادی باعث جوان گرایی فوق‌العاده‌ای در میان طبقات نخبگان اروپا شد هزینه‌های زیادی را پشت سر گذاشته و رکورد جهانی نقل و انتقالات را به میزان دو برابر شکسته و شاید بهترین بازیکن تاریخ یعنی «لیونل مسی» را به خدمت بگیرد.

اخیرا به نظر می‌رسید که دستور سنتی فوتبال دوباره در حال تحمیل شدن است، زیرا رئال مادرید درصدد جذب امباپه ستاره تیم پاری سن ژرمن بود و به نظر می‌رسید که او متقاعد شده که باشگاه‌اش را پس از پایان قراردادش در تابستان سال جاری تغییر دهد.

برخلاف ورزش‌های آمریکایی فوق ستاره‌های فوتبال اروپا لزوما به پایان مدت زمان قرارداد خود نمی‌رسند و در عوض از اهرم داخلی خود برای «فروش» و نقل و انتقال از باشگاهی به باشگاه دیگر پیش از توافق با باشگاه تازه‌شان استفاده می‌کنند.

امباپه با منتظر ماندن تا تبدیل شدنش به یک «بازیکن آزاد» قیمت خود را بالا برد و با دو خواستگارش بازی کرد. اواخر هفته گذشته، در خبری بهت‌آور برای دنیای فوتبال او به طور علنی پیشنهاد رئال مادرید را برای تمدید قرارداد سه‌ساله با پاری سن ژرمن رد کرد و تصمیم خود را در یک مراسم تصمیم گیری مفصل در پاریس فاش ساخت.

تصمیم و انتخاب امباپه نمادی بیش و فراتر از صرفا ترجیح یک بازیکن بود. این نشان دهنده یک نظم در حال تغییر در فوتبال اروپا بود نظمی که با تبدیل فوتبال از یک ورزش قاره‌ای و بازی نخبگان قاره‌ای خود به یک محصول سرگرمی جهانی تبدیل شده است. پاری سن ژرمن یک باشگاه تاریخی نیست. در لیگ ضعیفی بازی می‌کند و هرگز در رقابت‌های برتر اروپا قهرمان نشده است.

برخلاف رئال مادرید آن تیم بخشی از حق امتیاز فوتبال اروپا نیست. با این وجود، پاری سن ژرمن حالا جیب‌های پر پول‌تری نسبت به رئال مادرید دارد و به این باشگاه اجازه می‌دهد تا به امباپه بیش از ۱۰۰ میلیون دلار به عنوان حق امضای قرارداد به اضافه ۱۵۰ میلیون دلار دستمزد اضافی که در طول سه سال پرداخت خواهد شد را بپردازد و او را به پردرآمدترین بازیکن فوتبال تبدیل کند.

تصمیم امباپه برای پذیرش چنین پیشنهاد خارق العاده‌ای قابل درک است. با این وجود، این موضوع باعث خشم در رئال مادرید شده است باشگاهی که عادت داشت راه خود را طی کند. روزنامه ورزشی برجسته پایتخت اسپانیا امباپه را به «بی کلاسی» در کنار گذاشتن رئال مادرید متهم کرده است.

لیگ اسپانیا نیز تهدید کرد که از پاری سن ژرمن به دلیل قرارداد «رسوایی آمیز» اخیر شکایت خواهد کرد که به گفته آن لیگ «اکوسیستم اقتصادی فوتبال اروپا» را با اجازه دادن به یک باشگاه برای ارائه قراردادهای گزاف علیرغم ضررهای مالی هنگفت تحت حمایت ثروت یک دولت مستقل ویران ساخت.

اگرچه فوتبال اروپا مانند لیگ‌های ورزشی آمریکایی سقف دستمزد ندارد، اما باشگاه‌های اروپایی باید اطمینان حاصل کنند که سودآور هستند. بنابراین، در عرضه نظری امکان ارائه قراردادهای بزرگ به تمام بهترین بازیکنان جهان را رد می‌کنند.

طنز بزرگ این است که از بین تمام باشگاه‌های فوتبال اروپا این رئال مادرید است که شباهت زیادی به پاری سن ژرمن دارد. رئال مادرید برای اولین بار در اوایل دهه ۲۰۰۰ میلادی تیمی متشکل از بازیکنان کهکشانی‌ها را ایجاد کرد و با استفاده از اهرم‌های مالی خود مجموعه‌ای از سوپر استارها را به خدمت گرفت تا بتواند حریفان را در داخل و خارج از زمین جذب کند و جوایزی را به دست آورد و در عین حال مطلوب‌ترین برند تجاری ورزش را ایجاد کرد که با امتیازات آمریکایی مطابقت دارد. مانند نیویورک یانکیز، دالاس کابوی و لس آنجلس لیکرز که در آن زمان بزرگ‌تر و سودآورتر از همتایان فوتبالی خود بودند. هم چنین، مشخص شد که رئال مادرید از مقام‌های اسپانیایی کمک‌های دولتی غیرقانونی دریافت کرده است.

می‌توان از تصمیم امباپه ناراحت بود همان طور که زمانی که منچسترسیتی توسط اعضای خاندان سلطنتی امارات خریداری شد و زمانی که نیوکاسل یونایتد در انگلیس توسط کنسرسیومی شامل صندوق ثروت دولتی عربستان سعودی خریداری شده بود چنین احساسی وجود داشت.

هر یک از این اتفاقات ماهیت فوتبال اروپا را تغییر دادند و نظم قدیمی خود مضحک و ناعادلانه بود، اما اکنون ساده‌تر و رمانتیک‌تر به نظر می‌رسند را برهم زد. در عمق وجودی، چیزی در مورد ورزش وجود دارد که محافظه کاری طبیعی مردم را آشکار می‌کند. تجربه زندگی در انحطاط بازیکنان بزرگ و تیم‌های بزرگ حسی حاد از گذر زمان و از دست دادن را ایجاد می‌کند حسی که به وضوح در مورد دولت‌ها یا امپراتوری‌ها که سقوط آنان زمان بیش‌تری به طول می‌انجامد را احساس نمی‌کنید.

اسکروتون نوشته بود که از زمان شورش‌های پاریس در سال ۱۹۶۸ میلادی او محافظه کار بوده است. از نظر او، ویرانی‌های نمایش داده شده در آن زمان یادآور این بود که فرهنگ اروپایی «منبع تسلی بخش و مخزن آن چه ما اروپایی‌ها باید بدانیم» بوده است. او درباره هگل و داستایوفسکی صحبت می‌کرد نه حماسه‌های فوتبال اروپا. با این وجود، نکته‌ای که باقی می‌ماند آن است که محافظه کاری به دنبال کاهش احساس از دست دادن و فقدان بوده، اما در نهایت نمی‌تواند این کار را انجام دهد، زیرا واقعا در مورد حفظ خاطرات دوران گذشته است.

تصمیم امباپه تنها تاییدی بر آن چه از دست رفته است. جهانی‌سازی و تجاری‌سازی این کار را انجام داد: ایجاد بهترین رقابت ورزشی در جهان.

ارسال نظرات