شهردار تهران ساعتی ضمن تشبیه عملکرد برخی مدیران شهری پیشین پایتخت به «مدیریت رابینهودی»، گفت: «ما دورههایی داشتیم که افرادی با ۱۰۰ هزار رای و موتورگازی به شورای شهر وارد و با بنز خارج شدند.»
به گزارش ایرنا، قامتی نزدیک به ۲ متر با ماسکی بر صورت، چهرهای مصمم با گامهایی استوار و البته همچنان امیدوار در روزهای آخر کاری مدیریت شهری کنونی تهران و لبخند رضایتی که از عملکرد ۳۰ ماهه خود بر مسند یکی از مهمترین کلانشهرهای مهم آسیا بر لب دارد، توصیفی کوتاه از لحظه ورود پیروز حناچی به دفترش برای مصاحبه با ایرنا است.
این بار، اما برخلاف مصاحبه قبلی، قرار ملاقات در بهشت نیست و میهمان شهردار در دفتر کارش در برج میلاد هستیم؛ ساعت نزدیک ۱۲ ظهر یکی از روزهای گرم اردیبهشت است و روبروی ما مردی نشسته که در روزهای کرونایی تلاش کرد تا تهران را به خوبی اداره کند.
میگفت که مشکلی برای پاسخ به سوالات جنجالی و گوش دادن به نقدهای ما ندارد؛ هرچند که جواب برخی سوالات را با هوشمندی و البته محافظه کاری که از او سراغ داریم، به صورت مطلوب نداد، اما خودش تاکید داشت که امروز، دقیقا زمان مصاحبه و ارائه گزارش به مردم در روزهای آخر مدیریت شهری اصلاح طلب است.
شهردار تهران درباره برخی انتقادات مبنی بر اینکه کار عمرانی و ویژهای در شهر طی این ۳۰ ماه انجام و مگاپروژهای در پایتخت افتتاح نشده است، به طعنه جواب داد: «آنهایی که آنطوری اظهار نظر میکنند، مدیرانی بودند که اتفاقی مسیرشان به شهرداری تهران خورده است.»
شهردار تهران از مدیریت شهری به سبکی که وی آن را «رابین هودی» تعریف میکند، مثالی زد و گفت: «اینکه یک جایی تخریبی صورت میگیرد تا کاری انجام شود، هنر نیست؛ اینکه شما بتوانید شهر را متعادل و کم عارضه مدیریت کنید، هنر اصلی است.»
مصاحبه ۲ ساعته ایرنا با شهردار پایتخت را در ادامه میخوانیم.
با توجه به انتشار کارنامه عملکرد شهرداری و شورای شهر کنونی پایتخت، برخی مدعی هستند که عملکرد مشهودی در این دوره مشاهده نکردیم و انتقادات زیادی در مقایسه با مدیریتهای شهری گذشته مطرح میشود؛ نظر شما در این مورد چیست؟
ما دانشگاهیان اگر بخواهیم موضوعی را قضاوت کنیم بر مبنای مطالعه و پژوهشهای قبلی این کار را میکنیم؛ این فرمایش شما یک ادعاست و برای آنکه ثابت شود باید کار میدانی انجام گیرد. گزارشهای ما عکس این مطلب را نشان میدهد البته نه در همه حوزه ها. آنجاهایی که ما به دولت و حاکمیت نزدیک میشویم، نمره پایین میگیریم، اما آنجا که به مقیاس محلی میرویم و حوزه خدمات شهری را هدف میگیریم، نمره قابل قبولی میگیریم.
ما در حوزه میادین میوه و تره بار، فضای سبز، آرامستانها و نظافت شهر نمره قابل قبولی میگیریم، ولی در برخی بخشها مشکل داریم، مثل متکدیان و مسائل اجتماعی که وظیفه اصلی ما نیست و ما دستگاه همکار هستیم و دستگاههای حاکمیتی، استانداری، بهزیستی و نیروی انتظامی هم در این قضیه مسئولیت دارند که در آنجاها ممکن است، مشکلاتی باشد.
در مورد مبارزه با فساد ما کار میدانی انجام ندادیم، اما مطمئنم که اگر ارزیابی شود، نتایج متمایزی را خواهیم داشت.
این موضوع در مورد شهرداری مناطق چگونه است؟
شهرداری بزرگترین دستگاه اجرایی در محدوده جغرافیای معین است و در مقیاس استان، دستگاهی به این بزرگی نداریم؛ دستگاهی که حدود ۵۷ هزار کارمند مستقیم و ۱۰۰ هزار نفر غیر مستقیم دارد.
در این سازمان بالاخره نمیتوان گفت که همه چیز تحت کنترل است البته ما با مواردی را که خلاف عرف و قاعده باشد، برخورد میکنیم.
در حوزههای اجتماعی تلاش کردیم حجم و تعداد کودکان کار را به حداقل ممکن برسانیم، اما برای زباله گردی نتوانستیم کاری بکنیم چراکه زباله گردی زمانی از بین میرود که این مخازن سر چهارراهها جمع شود و در این راستا هم نصب مخازن در دار آغاز شده است.
تلاش کرده ایم ابزارهایمان را نیز متناسب با این موضوع متفاوت کنیم؛ بر فرض اگر به تازگی به سامانه ۱۳۷ مراجعه کنید، علاوه بر ضبط تماس صوتی شما، فیلم و عکس ارسالی را هم دریافت میکند. این اقدام برای این است که هوشمندتر نسبت به مشکلی که یک شهروند ارائه میکند، اقدام کنیم.
مردم از زمانی که به دنیا میآیند تا زمانی که از دنیا میروند، بیشترین ارتباط را به جهت مراودات و خدمات با شهرداری دارند؛ نمیخواهیم بگوییم شهر را بهشت کرده ایم، اما خدمات خود را عرضه کرده ایم و البته شرایط، شرایط عادی نبوده است. تحریمها و کرونا، شرایط خاصی را به ما تحمیل کرد که با وجود آن تلاش کردیم تا پروژههای عمرانی ما متوقف نشود.
در حوزههای اجتماعی تلاش کردیم حجم و تعداد کودکان کار را به حداقل ممکن برسانیم، اما برای زباله گردی نتوانستیم کاری بکنیم چراکه زباله گردی زمانی از بین میرود که این مخازن سر چهارراهها جمع شود و در این راستا هم نصب مخازن در دار آغاز شده است.
هیچ ایرادی ندارد شهرداری بابت خدماتش در حوزههایی که مردم با این دستگاه ارتباط مستقیم دارند، پول بگیرد؛ شهرداری در مجموع باید از همین طریق امورات خود را اداره کند. اما آن طرف هم رضایت مردمی و اصلاح فرایندها مهم است؛ در بخشهای شهرسازی که مردم بیشترین ارتباط را با ما دارند و بیشترین نارضایتی هم باید در همین جا باشد، به شکل معناداری نارضایتیها کاهش یافته است.
البته این امر به این معنا نیست که فساد یا انحراف به طور کامل متوقف شده است؛ آن مواردی که گزارش میشود، حتما برخورد میشود و بی سر و صدا هم برخورد میکنیم. با افرادی که در این دوره سه سالهای که مسئولیت داشته ام، تخلف کرده اند، برخورد و تخلف به مراجع ارسال شده است و این روشی بوده که در پیش گرفتیم.
میراث ماندگارتان برای تهران چیست؟
بیش از ۳۰ سال است که شهرهایمان به شکل متفاوتی اداره میشود و این ادعا وجود داشته که این راه قابل اصلاح نیست و نمیتوان کاری کرد. ما در این دوره ثابت کردیم که این راه قابل اصلاح است؛ در نظر داشته باشید که البته این نوع مدیریت ۳۰ ساله عارضه داشته است.
ادعا داریم که ما در این دوره تراکم فروشی و شهر فروشی نکردیم. وقتی میگوییم شهر فروشی نکرده ایم یعنی فراتر از طرح تفصیلی کاری نکرده ایم و خودمان را به این طرح مقید کردیم. چگونه؟ آمدیم نقشههای تهران را هوشمند و پهنهها را بر روی آن مستقر کردیم و با این کار، اکنون شهردار منطقه هم بخواهد خارج از ضابطه پروانه صادر کند، نمیتواند.
ادعا داریم که ما در این دوره تراکم فروشی و شهر فروشی نکردیم. وقتی میگوییم شهر فروشی نکرده ایم یعنی فراتر از طرح تفصیلی کاری نکرده ایم و خودمان را به این طرح مقید کردیم. چگونه؟ آمدیم نقشههای تهران را هوشمند و پهنهها را بر روی آن مستقر کردیم و با این کار، اکنون شهردار منطقه هم بخواهد خارج از ضابطه پروانه صادر کند، نمیتواند.
پیش از این شوراهای معماری مناطق تصمیمات خلاف قاعده بسیاری میگرفتند که جلوی آن را گرفتیم و برای آن ضابطه گذاشتیم و این ضابطه را در شورای شهر مصوب، در فرمانداری تایید و ابلاغ کردیم؛ یعنی اگر شوراهای معماری مناطق از این پس جلسهای خلاف این قاعده داشته باشند، فرد متخلف را به تخلفات اداری معرفی میکنیم.
در مورد محاسبه نحوه خدماتی که ما ارائه میکنیم و مسائلی مثل صدور پروانه، این کار را هم شروع کردیم، اما هنوز به نتیجه نرسیده ایم. شهروندان به عنوان دریافت کنندگان این خدمت، باید بدانند که چگونه ارقام محاسبه شده و چگونه با آنان رفتار شده است و این موارد همان اصلاح فرایند هاست، که گفتم.
در این دوره در حدود ۱۰ درصد میزان وابستگی مان به منابع مالی پایدار بیشتر شده است یعنی نقش منابع مالی پایدار در بودجه شهرداری تهران افزایش یافته و این موضوع بسیار مهمی است.
شهرداری مثل دولت میماند و ایده آل دولت این است که بتواند کشور را با مالیات اداره کند، اما در شهرداری ایده آل این است که بتوانیم این نهاد را با منابع مالی پایدار، مالیات محلی و خدماتی که ارائه میشود، اداره کنیم که البته با این نقطه فاصله داریم، اما قابل حل است.
برای تحقق آن، لایحه منابع مالی پایدار را تعقیب کرده ایم که از دولت به مجلس برود. در دولت قبل این موضوع به مجلس رفت و تا آخرین مراحل هم پیش رفت و حتی ۲ فوریت آن هم رای آورد، اما در مرحله آخر ابلاغ نشد.
دلیل آن چه بود؟
این لایحه منابعی را از دولت به شهرداریها میداد که شاید دولت در آن زمان شرایط عادی اقتصادی خیلی موافق نبود و یک لایحه دیگر هم دولت خودش ارائه کرد مبنی بر لایحه اصلاح مالیات بر ارزش افزوده، که در آن هم سهم شهرداریها از سه به چهار درصد افزایش یافت که نکته بسیار مهمی است.
همواره دعوا بر سر مالیات محلی وجود داشته و هنوز هم هست؛ ما اعتقاد داریم که بخش عمدهای از مالیات محلی باید به شهرداریها تعلق یابد. دولت بخشی از این منابع را برای خود میبینید که البته درست هم است، چون بخشی از آن ملی و بخشی هم محلی بوده و این دعوا هم به این شکل پیش رفت، اما هنوز ابلاغ نشده است.
در دورههای قبل انتقاد میکردیم به مدیریت شهری که مگر آخرین روز کاری شما، آخرین روز زندگی مردم تهران است؟ شما همه ذخایر و منابع را مصرف میکنید، باغات را از بین برده اید و بار گذاریهای سنگین بر روی شهر انجام داده اید.
۲ نکتهای که من به عنوان رئیس شورای کلانشهرهای ایران از رئیس مجلس خواسته ام این است. به چند دلیل یکی اینکه گفتیم شما هم شهردار بودید و این مساله را میدانید و هم فراکسیون مدیریت شهری این مجلس، قویترین فراکسیون است. فکر میکنم بیش از ۱۷۰ نفر عضو دارد. ۱۷۰ نفری که یا شهردار بودند، یا عضو شهرداری و شورای شهر بودند یا ارتباط نزدیک با شهرداری داشته اند در اینجا حضور دارند و انتظار داریم که این موضوع حل شود. این موضوع هم فقط برای ما نیست و همه کشور از آن منتفع میشود.
من اعتقاد دارم با به نتیجه رسیدن این ۲ لایحه کسری بودجه ما حل میشود و میزان وابستگی غیر قانونی مان به ساخت و ساز، به حداقل میرسد؛ نتیجه این کار آرام شدن این شهر است. همچنین دیگر نباید در هر کوی و برزنی شاهد ساخت و ساز نباشیم؛ باید کاری کنیم که شهر به شکل بطنی و طبیعی توسعه خود را داشته باشد و بنابراین پایمان را از روی گاز برداشته ایم.
در دورههای قبل انتقاد میکردیم به مدیریت شهری که مگر آخرین روز کاری شما، آخرین روز زندگی مردم تهران است؟ شما همه ذخایر و منابع را مصرف میکنید، باغات را از بین برده اید و بار گذاریهای سنگین بر روی شهر انجام داده اید.
خیلی از این موارد حتی مصوبه ماده پنج هم ندارد و به این روش نمیتوان شهر را اداره کرد. این یک گردونه باطلی است که باید خودمان را از آن خارج کنیم؛ این بزرگترین یادگار ما خواهد بود. اصطلاحا مگاپروژه ما، نفروختن شهر و اداره شهر به شکل ارزان تر، سالمتر و با کیفیتتر است.
پروژههایی هم که به ازای این نگرش تعریف کرده ایم، متفاوت است. من مخالف راه اندازی شریانهای اصلی شهر نیستم، اما هر اقدامی را که طرح جامع نباشد و در شورای ترافیک تهران به تصویب نرسیده باشد، مخالف هستم. شهرداری حق ندارد بودجهای را به این پروژهها اختصاص دهد.
فکر نمیکنید این رویکرد با تغییر هر دوره شورای شهر و به دنبال آن شهردار، بار دیگر به هم میریزد و بار دیگر یک نگاه و نگرش جدید بر شهر برای طی مسیر جدید حاکم میشود؟
در شرایط که مردم نسبت به محیط زندگی خود حساسیت نداشته باشند، هر اتفاقی ممکن است بیفتد. اینکه این روزها زیاد مصاحبه میکنم به این دلیل است که آخر دوره کاری است و باید به مردم بگوییم که چه کار کرده ایم و معتقدم عملکرد ۳۰ ماه گذشته را میتوان با ۳۰ سال قبل آن مقایسه کرد به جهت عملکرد و مبانی تئوریکی که در پَس اقداماتی که انجام دادیم داشتیم.
از سوی دیگر وظیفه داریم که اقداماتی که انجام داده ایم را به مردم بگوییم و تفاوت آن را نیز مطرح کنیم. دوستان گاه ناراحت میشوند، اما هدف ما این نیست که بگوییم دورههای قبل زحمت نمیکشیدند، هدف این است که بگوییم اگر شما بدون مبانی نظری روشن کاری را انجام دهید، مشخص نیست خدمت کرده باشید.
اگر به برخی مدیران بگوییم این تپه را جابجا کنید، خیلی راحت جابجا میکنند؛ خیلی از مدیران ما از این جنس هستند و تربیت شده اند که این کار را انجام دهند، اما اینکه از آنان بپرسید که چرا باید این کار انجام شود؟ یا راه بهترین سراغ دارید؟ نمیتوان رفتار دیگری با بازدهی بیشتر و هزینه کمتر با تپه داشت؟ پاسخی وجود ندارد. اینکه شما هوشمندی به خرج بدهید و بهترین متخصصان را به کار بگیرید و بهره ورانهترین کار را انجام دهید و کیفیت کار را بالا ببرید، این تفاوت دورهها بوده است.
انتقادی دیگری که به عملکرد مدیریت شهری شما شده، این است که به سمت مگا پروژه نرفته اید و فعالیت عمرانی خاصی در شهر انجام نگرفت؛ شاهد مثال آن هم این است که میگویند نهایت کاری که شده است، بحث زیر گذر گیشا است که هنوز هم نیمه تمام باقی مانده و خبری از پل طبیعت ۲ نیست. راجع به این موضوع چه نظری دارید؟
موقعی که برنامه ام را به شورا دادم، مطرح کردم که کار در شهر یعنی چه؟ ما باید بر سر این برنامه تفاهم برسیم. آن تپهای که مثال زدم دقیقا همین مساله را دنبال میکرد که ما چه چیزی را کار کردن میدانیم؟ اگر مگاپروژهای را تعریف کنیم و این مگاپروژه چند سال بخش بزرگی از اعتبار شهرداری را به خود اختصاص دهد و تعهدات ارزی بسیاری برای دولت و شهرداری ایجاد کند، دست آخر هم بهره وری آن پایین باشد و کلی هم فساد و نارضایتی اجتماعی به بار آورده باشد، در این صورت ما خدمت کرده ایم؟ مگر ما کمربندی جنوب تهران را تکمیل نکردیم؟ آنهایی هم که آنطوری اظهار نظر میکنند، کسانی هستند که اتفاقی مسیرشان به شهرداری تهران خورده است.
نمیخواهم به کسی اهانت کنم، اما اگر اعتقاد داریم که تخصص در کارها تاثیر دارد، باید دید که چه کسی این حرفها را میزند. بله پروژههای بزرگ منابع خیلیها را تامین میکند، مشاوران، پیمانکاران و کسانی که از قبل آن منتفع میشوند. عارضههایی هم ایجاد میکند و همه را باید با هم دید.
معتقدم اگر خارج از برنامه مصوب شورای عالی ترافیک شریانی را تصویب و اجرا کردیم، بی راهه رفته ایم و شورای شهر ما هم بی راهه رفته است اگر چنین طرحهایی را تصویب کند.
دوره طرح جامع ما معمولا افقی دارد، اگر خارج از آن افق هم عمل کردیم و برنامهای که باید ۲۰ ساله یا ۱۰ ساله اجرا میشد را در ۲ سال اجرا کردیم، یعنی فشار مضاعفی را به شهر به وجود آورده و عارضهای ایجاد کرده ایم تا این پروژه را اجرا شود. مثل «رابین هود» میماند. یک جایی تخریبی صورت میگیرد تا کاری انجام شود؛ این هنر نیست. اینکه شما بتوانید شهر را متعادل و کم عارضه مدیریت کنید، هنر اصلی است. قطعا پروژههایی هم که در سطح شهر تعریف میشوند، پروژههایی هستند که نقطه هدف و مساله محوری را باید مدنظر قرار دهند.
ما در این دوره پروژههای محله محور را مدنظر قرار دادیم و سال گذشته ۲ هزار میلیارد تومان نیز برای آن اعتبار در نظر گرفتیم. سال ۱۴۰۰ هم اعتباری برای آن در نظر گرفتیم و اینها از جنس پروژههایی است که از نگاه مردم هم به آن نگاه شده است.
ضمن اینکه ما در این دوره همه پروژههایی که در گذشته دوستان میگفتند "مگا" را به اجرا درآورده ایم. مثل پروژه آرش اسفندیار که کمتر از ۳۰ درصد پیشرفت فیزیکی داشت، به بهره برداری رسید. استاد معین، اتوبان بروجردی و رستگار افتتاح شد و در پروژه رستگار هم مسیر تا بزرگراه امام رضا (ع) باز شد و انتهای بلوار امام علی (ع) و بلوار ارتش هم به نتیجه رسید.
ما اتفاقا مگا پروژهای در منطقه ۱۷ و ۱۸ تهران با نام شارباغ حضرت فاطمه (س) که پیش از این به آن محور نیلوفری گفته میشد را شروع کردیم. این پروژه با سرعت در دست اجراست و خرداد فاز اول آن به نتیجه میرسد و این بزرگترین محور طراحی شهری دنیا محسوب میشود و به مسابقه گذاشته شده است. پروژهای است که شاید در دوره ما به نتیجه نرسد، اما مهم این است که اجرا میشود و به سرانجام برسد؛ ما با شرکت راه آهن به توافق رسیدیم و حق و حقوق آنان را دادیم. این پروژه برای ساختمانهای چهار تا پنج طبقه طراحی شده بود که ما نگاهمان را عوض کردیم و تبدیل به محور پیاده راه کردیم. بخشی از آن را به پیاده راه و دوچرخه اختصاص دادیم و بخش هم به سبزی کاری محلی به جای چمن اختصاص دادیم تا حس دلبستگی و تعلق را در میان ساکنان به وجود آوریم.
برنامههای دیگری هم برای جدارههای دو طرف داریم که از جنس مگاپروژههای ماست. عارضههای سنگین ندارد و حجم جابجایی خاک ندارد، اما مطمئنا تاثیرگذارترین پروژه در منطقه ۱۷ و ۱۸ و در تهران خواهد بود.
تا پایان دوره شما چه میزان از آن اجرایی میشود؟
فاز یک آن به نتیجه میرسد. کل آن نزدیک به ۹ کیلومتر است و فاز یک آن چهار نقطه عطف دارد که مقابل امامزاده حسن، استاد معین و محور هم به طور کامل پیاده، سواره و دوچرخه اش کامل میشود و ممکن است برخی تجهیزات باقی بماند که به تدریج تکمیل میشود؛ تلاش میکنیم تا شهریور به نقطه قابل قبولی برسد.
از سوی دیگر میدان امام خمینی (ره) که یکی از قدیمیترین میادین تهران است را مثال میزنم. ما ساختمان بلدیه را احیا کردیم، کوچه پشت شهرداری فقط اسمش بود، اما هرگز وجود نداشت، چون ساختمان شهرداری وجود نداشت، اما دوباره در حال احیا شدن است. کل عرصه این میدان دوباره برای عابران پیاده میشود و حضور خودرو در میدان یا به حداقل میرسد یا کلا عبور نمیکند؛ اگر بتوانیم با مخابرات به توافق برسیم محور عبوری به جنوب این ساختمان منتقل میشود تا این سفره پیاده راه کامل و به یک میدانگاه بزرگ در تاریخیترین نقطه تهران تبدیل شود که تا لاله زار قدیم و نو ادامه یابد.
افق طرح ما این است که اگر بتوانیم با کسبه به نتیجه برسیم به محور پیادهای مشابه خیابان "استقلال" استانبول برسیم. در استانبول هم همین مسیر را رفته اند. آنجا هم تا ۲ دهه قبل، ماشین تردد میکرد و میدان "تکسیم" سواره بود. در همه شهرهای دنیا تقریبا این مسیر را دارند. اکنون ایستگاه مترو دسترسی به ساختمان بلدیه این امکان را کاملا فراهم کرده که جور دیگری از این فضا استفاده کنیم.
آیا امکان راه اندازی تراموا در آن محدوده وجود دارد؟
"تراموا" و "ال آر تی" از پروژههایی است که در دستور کار ما است، اما بودجه شهرداری تهران کشش این موضوع را ندارد و ما به دنبال مکانیزمهایی با استفاده از پتانسیل بخش خصوصی و نهادهای عمومی هستیم.
برای اجرای این نوع پروژه ها، چه مدت زمانی را برنامه ریزی کرده اید؟ آیا اتمام آنها به عمر شورا و شهرداری کنونی قد میدهد؟
نه به عمر این دوره قد نمیدهد. ما تازه در ابتدای راه هستیم؛ علت اینکه ما اطلاع رسانی میکنیم به مردم این است که این تمایز را حس کنند. اگر شیرینی تمایز زیر زبان مردم برود، کدام عقل سلیمی است که نخواهد شهرش اینگونه اداره شود؟ ما میتوانیم دهها پروژه از این جنس داشته باشیم.
زمان زیادی از عمر مدیریت شما باقی نمانده است، در این مدت قصد دارید پروژهای را شروع کنید؟
من وظیفه داشتم شروع کنم و این کار را کرده ام.
اگر مدیریت بعدی روی کار بیاید و رویکرد و نگرش شما را نداشته باشد، فکر نمیکنید پروژه نیمه کاره باقی میماند؟
بالاخره تفاوتها از همینجا حادث میشود. هیچ کیفیتی اتفاقی نیست و نتیجه ممارست است. علت آنکه ما به مردم گزارش میدهیم و آنان را دعوت به شرکت در انتخابات میکنیم این است که اگر مردم پای صندوقهای رای نیایند، هر اتفاقی ممکن است بیفتد. ما دورههایی داشته ایم که افرادی با ۱۰۰ هزار رای وارد شورا شده اند، با موتور گازی آمده و با بنز رفته اند بیرون. اگر مردم پای صندوقهای رای نیایند هر اتفاقی ممکن است رخ دهد.
معتقدم حتی در انتخابات ریاست جمهوری هم اگر دلخوری وجود دارد و بر فرض افرادی را که نامزد شده اند نمیپسندند، در انتخابات شورای شهر این شرایط به حداقل برسد و اگر لیستی وجود داشت که قابل دفاع بود، این حمایت مردم است که میتواند به این حرکت تداوم بدهد.
اصلاح طلبان برای شورای شهر لیستی آماده کرده اند؟
به زور دارند تلاش میکنند ۲۰ نفر را از توی لیست حاضر در بیاورند.
چرا؟
تعداد زیادی از اعضای فعلی شورا رد صلاحیت شده و تعداد زیادی از متخصصانی که میتوانستند کمک کنند هم تا این مرحله رد صلاحیت شده اند؛ هیات مرکزی هم باید اعتراضات اینها را بررسی کند. به هر صورت تعداد زیادی از افراد متخصص رد صلاحیت شده اند.
و این رد صلاحیتها به حق بوده است؟
اگر در چارچوب قانون و همان موارد گفته شده در قانون باشد، بحثی نیست. به مسائلی که در قانون مصرح شده است، این مساله قابل پذیرش است، اما برای کسانی که مثلا طرف استاد دانشگاه است و تدریس میکند و فرزندانمان زیر دست وی تربیت میشوند، چنین شخصی را رد صلاحیت بکنید یعنی چه؟ داریم خودمان را محروم میکنیم. یا کسی را که چند دوره استاندار بوده رد صلاحیت میشود چه معنایی دارد؟ بالاخره کسی بوده که بزرگترین تصمیم منطقهای و محلی را پیش از این به وی سپرده ایم. اگر آن چارچوبها رعایت نشود، به نظرم فرصت بزرگی را از دست داده ایم.
با این وضعیت، شورای شهر بعدی را چگونه پیش بینی میکنید و از کدام طیف؟
اگر مردم پای صندوقهای رای نیایند، همان اتفاقی که گفتم میافتد. افرادی با ۱۰۰ هزار رای وارد شورا میشوند که با حداقل رای، سرنوشت شهر را در دست میگیرند و در آن شرایط هر اتفاقی ممکن است بیفتد؛ اما اگر مردم با رای قاطع، روشن و با تمایز معنادار از افراد متخصص و سالمی حمایت کنند که در شهر میتوانند این نگاه را ادامه دهند، خوب این نگاه ادامه پیدا میکند.
ما وظیفه داریم که کار درست کرده باشیم و درست کار کرده باشیم و این را درست به مردم گزارش کنیم؛ ما همه تلاشمان را انجام میدهیم که به وظایمان درست عمل کنیم. به من ایراد میگیرند که چرا از روز اول گزارش نمیدادی؟ خوب ما از روز اول که کار نکرده بودیم. ما از روزی که آمدیم، کار کردیم و اکنون نوبت بهره گیری از این کارها است. اگرچه بسیاری از کارهایمان به نتیجه نرسیده است و البته شرایط سختی را هم پست سر گذاشته ایم.
حجم تورم غیر رسمی ۴۸ درصد در کشور و به خصوص در تهران به این معنا است که ارزش پول ملی شما به یک سوم رسیده است. یک مقایسهای دوستان کردند، خیلی از نیازهای ما ارزی است مانند حمل و نقل عمومی که به طور مستقیم وابسته به ارز است.
در این مقایسه بودجه شهرداری تهران در سال ۹۰ خورشیدی، ۷.۵ میلیارد دلار بود و با قیمت از یک هزار تومان؛ در سال ۹۹ این بودجه به ۱.۵ میلیارد تومان رسیده است اگرچه رقم ریالی بودجه ما در این سال به ۵۰ هزار میلیارد تومان میرسد، اما ارزش واقعی آن به دلار به ۱.۵ میلیارد دلار میرسد.
حاضر هستید با هر شورایی که رای بیاورد به عنوان شهردار کار کنید؟
قطعا نه.
چرا؟ و تحت چه شرایطی حاضرید با شورای شهر بعدی همکاری کنید؟
من برنامه دارم و باید مطابق با آن پیش بروم. یعنی این نگاهی که به شما توضیح دادم. هر شورایی که این نگاه را قبول داشته باشد وارد گفتگو میشوم و تلاش هم میکنم، همه هم باید تلاش کنیم که شورایی رای بیاورد که این نگاه را قبول داشته باشد.
معتقدم که این نگاه میتواند شهر را نجات دهد وگرنه آن نگاهی که هیچ راهی و بینشی جز تراکم فروشی نمیبیند، منافع همه را تامین نمیکند.
ما در گذشته شهرداری داشتیم که میگفت من با ۲۵ سرمایه گذار این شهر را اداره میکنم. با ۲۵ سرمایه گذار شهر را اداره کردن، فقط منافع آنها را تامین میکند.
شما شکل کالبدی و پروژههایی که هیچ توجیهی ندارد و گره ترافیکی ایجاد کرده است را در تهران میبینید؛ پروژهای در شهید ستاری داریم که گره ترافیکی ایجاد کرده است، اما مقصر آن سرمایه گذار نیست، مقصر، من مدیری هستم که گره ترافیکی ایجاد کرده ام. من میتوانستم سرمایه گذار را هدایت و جور دیگری طراحی کنم تا این گره رخ ندهد.
مجتمع کوروش، جایی برای اوقات فراغت مردم است و محاسن بسیاری دارد، رستوران و مراکز خرید دارد و مردم میتوانند چند ساعت در آنجا زمان سپری کنند، اما کوروش برای پلاکهای مجاورش جز مصیبت چیزی نداشته است.
برای بافت مسکونی اطراف تا شعاع یک کیلومتری مردم درگیر مشکلات آن هستند و حتی با وجود توسعه پارکینگ آن، همچنان مشکلات پا برجاست. چون بخشی به حجم بارگذاری و موقعیت آن بر میگردد.
در مورد ایران مال هم همینطور است؟
در مورد ایران مال هم همینطور است، کلنگ ایستگاه خط ۱۰ مترو را هفته گذشته زدیم، هیچ فکری به حال حمل و نقل عمومی آن نشده است. ایران مال به اعتقاد من از کل ایران مسافر و مقصد جمع میکند یعنی شریانهای حکیم، همت و حتی اتوبان تهران - کرج تحت تاثیر ایران مال قرار میگیرد و اگر حمل و نقل عمومی و زیر ساختهای عمومی را حل نکرده باشید، مشکلی را حل نکرده و یک مشکل اضافه کرده است.
یعنی این پروژه مثل مصلا میشود؟
مصلا اکنون در شمال و جنوبش ایستگاه مترو قرار دارد و مردم دسترسی آسانی به این محدوده دارند. نمایشگاه کتاب که در مصلا داشتیم و کمی هم تبلیغ کردیم که کسی با ماشین نیاید و با مترو خیلی راحت میتوانند همه دسترسی داشته باشند و از همین رو بسیاری از نمایشگاهها را بدون عارضه در وسط شهر برگزار کردیم.
این حرف در میان برخی اقشار مردم وجود دارد که بود و نبود شورای شهر، تفاوتی به حال شهر نمیکند؛ چه بسا که جلوی پای شهرداری هم سنگ اندازی میکند. نظر شما در این رابطه چیست؟
نه، مردم چرا این حرف را میزنند و میبینند، چون تذکراتی که در شورا داده میشود، علنی است و رسانهای میشود. روزهای یکشنبه و سه شنبه همه خبرنگاران و دوربین هم حضور دارند و هر حرفی که بیان شود، برجسته میشود در مقابل پاسخی که ما میدهیم، کتبی و غیر علنی است و ما هیچ وقت این فرصت را پیدا نمیکنیم که پاسخ این سوالی که شورای شهر کرده است را علنی بدهیم، پرسشی که حاصل کار نظارتی شورای شهر و کار درستی است.
اگر شورا را به جهت نظارتی ضامن وجدان عمومی شهر بدانید و فضایی که با خرد جمعی تصمیم میگیرد و تصمیم به مصلحت میگیرد، در امور اجرایی دخالت نمیکند و پشتیبان فضای سالم مدیران است، چه اشکالی دارد، خیلی هم درست است.
آیا شورای شهر تهران بیشتر جلوه سیاسی دارد؟
ما یک مشکلی با سیاسیون مان داریم. معتقدم شاید در این دوره هم یک مقدار بحث هم صورت گرفت، اما اداره امور شهر را سیاسی نمیبینم. اینکه ما یک آدم سیاسی داشته باشیم که برای خودش نقطه نظراتی دارد و متخصص است و در حوزهای کار میکند، از هر جناحی هم باشد و کار کارشناسی اش را هم خوب بلد است. اما اینکه افراد را از جناحهای مختلف صرفا به خاطر اینکه وصل به یک حزب یا جناحی هستند، بی راهه رفتن است. احزاب حرفهای در دنیا این کار را نمیکنند.
احزاب حرفهای در دنیا میآیند بهترین نیروها را جذب و تربیت میکنند برای آن زمانی که مردم به آنان روی آوردند و رای دادند، بتوانند خوب اداره کنند. مثل تونی بلر که آن موقع که نامزد انتخابات شد نزدیک به ۳۰ سال داشت و اعلام کرد که اگر رای بیاورم، تمامی موزههای دولتی لندن را مجانی میکنم.
نمیتوانید تصور کنید که از چه درآمدی صرف نظر کرد. موزههایی که برای ورود و خروج از آن صف میایستند. وقتی دولتی میگوید که از این درآمد صرف نظر میکنم، حتما کارشناسی شده که این حرف را میزند و از محل دیگری این درآمد را به سمت کشور هدایت میکند در رقابت با کشورهای اروپایی در جریان جذب گردشگر.
این نتیجه کار احزاب است که با جذب نیروهای متخصص و ارائه برنامههای روشن، زندگی بهتری را برای مردم و گروههای مختلف بتوانند فراهم کنند و اگر این اتفاق بیفتد و شیرینی این رقابت سیاسی زیر زبان مردم برود، آن زمان رقابت معنا پیدا میکند.
فرض کنیم احزاب بیایند رای بیاورند و در کیفیت زندگی مردم، اما تاثیر نداشته باشند؛ مردم برای چه باید پای صندوق رای بیایند، این سوالی است که اکنون میپرسند که برای چه باید پای صندوق رای بیاییم وقتی انتخاب هر کسی هیچ تاثیری ندارد.
معتقدم در این دوره توانستیم این تغییر را ایجاد کنیم، شاید ملموس نباشد، چون در ابتدای راه هستیم. ما ۳۰ ماه فرصت داشتیم تا به مسائل شهرداری مسلط و مشکلات را مطلع شویم و بدانیم که چگونه این مشکلات را برطرف کنیم و چگونه برنامه ریزی برای توسعه داشته باشیم و قطعا ۳۰ ماه برای این دوره کافی نیست؛ با استمرار آن میتوان موفقیت این مسیر را تضمین کرد و در این مسیر باید فعالیتها و عملکردمان را منعکس کنیم و مردم این نگاه را بپذیرند.
مردم این نگاه را به نظر شما پذیرفته اند؟
به نظر شما این توضیحاتی که دادم غیرمنطقی است؟
بحث منطق نیست، بحث انتخابات است که نمود و خروجی نگاه مردم است.
من فکر میکنم اگر ما مسیر را باز بگذاریم و شرایط را عادلانه تعریف کنیم میتوان به نتایج خوبی رسید. هفته گذشته یک گلایهای را توییت کردم مبنی بر اینکه ما خط ۱۰ مترو را کلنگ زنی کردیم، اصلا نگفتند که این کار شهرداری است؛ پیمانکار را آوردند و گفتند که پیمانکار این کار را کرد. از ابزارهایی که داریم باید درست استفاده کنیم، اگر بخواهیم اینگونه عمل شود خیلی از تلاشها و اقدامات به نتیجه نمیرسد، چون شما به گونه دیگری نشان میدهید و نمیگوییم چه کسی این کار را انجام میدهد یا برای آن تصمیم گرفته و برنامه ریزی کرده است.
در هر صورت این شرایطمان است. به نظرم در این زمینه باید نخبگان و کسانی که تفاوت ۲ نگاه را میفهمند و مردم و دانشگاهیان معمولا به آنها اعتماد میکنند و کسانی که با نگاه کارشناسی به مسائل مینگرند، متوجه تفاوت میشوند. نتایج تغییر هم معمولا در شرایط مساوی بین ۱۰ درصد، یعنی اگر این میزان نتایج انتخابات تغییر کند، نظر آن تیمی که توانسته این نظر را ایجاد کند رای میآورد.
تهران علاوه بر اینکه یکی از پر جمعیتترین شهرهای دنیاست، با تعدادی چالشهای جدی هم مواجه است، مانند اتباع، کودکان کار، زباله گردی و امثال آن. اما ۲ چالش در این چند سال گذشته خیلی در مورد تهران مطرح شده است، یکی بحث ایمنی و زلزله و دیگری تداخل مدیریت. به نظر تهران از معدود شهرهایی در دنیا است که سه مدیریت موازی دارد؛ هیات دولت، استانداری و شهرداری. هر سه برای هر مسالهای و پروژهای اظهار نظر میکنند و وقتی بحرانی اتفاق میافتد همه پا پس میکشند. چرا؟
قانونی که ما شهرها را بر آن اساس اداره میکنیم برای سال ۱۳۳۵ است. محصول نهایی چند سال اداره حکومت توسط دکتر مصدق است که بعد از دوره وی به تصویب میرسد. حدود ۵۰ بند آن در سال ۱۳۳۵ به تصویب میرسد و ۵۰ بند دیگر آن طی سالها تا اواخر دهه ۵۰ که بعد از انقلاب هم تبصرههایی به آن میخورد.
نگاهی که این قانون را نوشته و در زمانی که این قانون نوشته شده کاملا دولتها حاکم بوده است و هنوز توسعه بخش خصوصی و کوچک شدن بخش خصوصی مطرح نبود و کاملا وابسته به دولت و وزارت کشور است. اساسا خیلی نقش اجتماعی هم برای شهرداریها قائل نیست، نقشهای دیگر هم قائل نیست.
نکتهای که شما میگویید نکته مهمی است از این جهت که در خیلی از کشورها، آموزش، حتی امنیت محلی و بهداشت در اختیار شهردار است و در خیلی از کشورها کلان شهرهای ویژه شان هم به طور ویژه اداره میشوند. به طور مثال در انگلستان ۱۰ کلانشهر، قانون ویژه خود را دارد و در استانبول و کلانشهرهای مشابه نیز قانون ویژهای حاکم است و ما هم به این جمع بندی رسیده ایم که تهران نیازمند این قانون است.
این کار فقط اراده شهرداری را نمیخواهد برای آنکه به شکل قانون شود، باید به صورت لایحه از طرف دولت مطرح شود. در دولت نیز وقتی این موضوع مطرح میشود، آن دستگاههایی که باید این اختیار را بدهند، باید همراهی کنند.
در کمیسیون کلانشهرها خیلی بحث شد، حتی در قانون برنامه چهارم توسعه کشور نیز آمد؛ فکر میکنم در قانون فقط ۲ دستگاه این کار را انجام دادند یکی کتابخانهها بود که بعدا با قانونی از شهرداری جدا شد و یکی هم وزارت مسکن و شهرسازی وقت بود که من آن موقع دبیر شورای عالی شهرسازی بودم.
ما طرح تفصیلی را به شهرداریها دادیم و اعتقاد داشتیم که مقیاس، مقیاس محلی است البته باید کنترل صورت بگیرد و تا موقعی که این اتفاق نیفتد مشکلات تشتت وجود دارد.
اختیارات و مسئولیت باید با هم تناسب داشته باشد، یعنی اگر از شهردار مسئولیت و پاسخگویی میخواهیم، باید اختیارات را نیز به او محول و پشتیبانی کنیم.
این مدیریتهای موازی قطعا یک ایراد واردی است، در این دولت هم برای اصلاح آن تلاش شد، اما من فکر میکنم اصلیترین مانع خود بدنه دستگاههای دولتی هستند که شاید باید به گونه دیگری باید رفتار کنیم که این کار به نتیجه برسد. مثلا در حوزه آب و برق، در وزارت نیرو توسط شرکت آب منطقهای و شرکت توانیر انجام میشود. ما در شرکت آب منطقهای سهامدار هستیم، اما سیبل نداریم.
تصور کنید که اگر سهامدار عمده این شرکت ما باشیم، این همان اتفاقی است که مدیریت یکپارچه شهری نام دارد. این شرکت ها، چون به شکل شرکت دولتی هستند، اگر شهرداری سهامدار اصلی آنها باشد، خط دهنده آنها میشود.
دولت در این دوره، زورش به دستگاههای خودش نرسید و خیلی جدی این موضوع را تعقیب نکرد. شاید اولویتهای دیگری آمد و جای این موضوع را گرفت، اما به طور قطع ما باید این کار را بکنیم. ما به قانون ویژهای برای تهران به عنوان پایتخت نیاز داریم و از یاد نبرید که در بسیاری از کلانشهرهای دنیا، شهرداران مستقیما با رای مردم انتخاب میشوند.
غایت و نقطه نهایی آرزوی شما برای تهران کجاست؟ خیلیها معتقدند که آقای حناچی میخواهد راه «صادق خان» شهردار لندن را برود بنابراین از او تقلید میکند.
اینکه انسان کارهای خوب را از هر جای دنیا بیاموزد که بد نیست و در روایتها و توصیه پیامبر۰ص) هم بر این موضوع تاکید شده است؛ حضرت امیرالمومنین (ع) هم میفرمایند که بنگر که چه میگوید نگاه نکن که چه کسی میگوید.
به طور قطع کلانشهرها در دنیا مشکلات مشابهی دارند و آلودگی و ترافیک نمونه آن است. آیا ما میخواهیم چرخ را دوباره اختراع کنیم یا اینکه از این تجارب استفاده کنیم؟ عقل حکم میکند که از این تجارت استفاده کنیم.
کلانشهرها در دنیا همه به دنبال کم کردن سهم آلایندهها هستند در محیطهای شهری هستند و راهش این است که خودروهای برقی و بدون استفاده از سوخت فسیلی را رایج کنیم.
اینها مسائلی خوبی است. توسعه مسیرهای دوچرخه در دنیا از قبل تعقیب میشد، با شرایط کرونایی به شکل مضاعف تعقیب میشد و این که بد نیست. چه ایرادی دارد؟ فرض کنیم صادق خان هم این کار را کرده باشد. ایرادی ندارد.
من آرزویم این است که ما بهترینها را در تهران به کار بگیریم بهترین وسایط نقلیه، بهترین متخصصان، بهترین مدیران و بهترین اعضای شورای شهر.
و بهترین اعضای شورای شهر که سیاسی نباشند؟
نه! بالاخره انتقال قدرت از کسی به کسی دیگر صورت میگیرد و این یعنی همان سیاست! یعنی علم انتقال قدرت. اصلا ماهیتا میشود سیاست، اما سیاست در مقیاس محلی است. یک سیاست هم در مقیاس ملی داریم.
به نظر شما، این شهر نیاز به سیاست مدار دارد یا کارشناس؟
به سیاست مدارانی نیاز دارد که عرضه استفاده از کارشناسان را داشته باشند؛ عرضه و دانش استفاده از کارشناسان را داشته باشند.
پس شما تلویحا میگویید که شورای شهر باید سیاسی باشد؟
نه. من میگویم که سیاست در این جمع اجتناب ناپذیر است و سیاسیون ما باید آنقدر هوشمند باشند که این رقابت را به رقابتی که مردم برنده اصلی آن باشند، تبدیل کنند.
یعنی اگر خروجی این رقابت بُرد مردم باشد، در هر صورت چه چپی و چه راستی؛ بالاخره یک دورهای مردم سلیقه شان به یک جناح است و یک دوره ممکن است به یک جناح دیگر باشد. خروجی اینها در در هر ۲ صورت در زندگی مردم حس شود، اگر مردم آن را بپسندند به آن دوباره رای میدهند و اگر رای ندهند، دیگر رای نمیدهند. احزاب هم مجبورند آن حرفی را که میزنند، نسبت به آن عکس العمل داشته باشند.
تجربه تحزبمان بالا نیست، داشته ایم احزابی را که شب انتخابات به وجود آمده اند، رای هم آورده اند، چون حرفهای جدید میزدند، ولی هیچ کدام از حرفهایی را که میزدند اجرایی نکردند. اکنون ائتلاف آبادگران کجاست؟ این حزب که به اعتقاد من، تخریب باغات تهران نتیجه تلاش آن است. کجاست الآن؟ اگر این حزب بود، میتوانستیم به آنان بگوییم که شما باغات تهران را تخریب کردید.
و جمنایی که چند وقتی است تشکیل شده؟
من آن را نمیدانم.
در حوزه مطالبه مسئولیت اجتماعی از واحدهای صنعتی و صنفی مستقر در تهران، شهرداری چه اقداماتی انجام داده است؟ واحدهایی که نقش قابل توجهی در آلودگی محیط زیست و هوای تهران دارند.
مسئولیت اجتماعی مسالهای نیست که در قانون آمده باشد، این موضوعی است که معمولا هیات مدیرهها و سهامداران اصلی و مجامع آنها به عنوان اقدامات التیام بخش فعالیتهای خود کار میکنند. معمولا بانکها این موضوع را پیگیری میکنند. اقدامات فرهنگی را انجام میدهند، هم تبلیغ آنها است و هم کار فرهنگی.
خیرانی که کار میکنند و قوانینی داریم که از آنها حمایت میکنند، کار خیری انجام میدهند و هزینههای آن مبنای محاسبه مالیاتشان هم قرار میگیرد و از این جهت انگیزهای برای انجام کار خیر پیدا میکنند. این اقدام قانونی نیست و با دیالوگ این اتفاق میافتد.
مثلا الان ما سیمان ری را از دولت گرفته ایم برای اینکه تبدیل به یک فضای توریستی، اقتصادی، اجتماعی و و فرهنگی کنیم. با اتاق بازرگانی وارد مذاکره شده ایم و با انجمن شرکتهای سیمان، همانهایی که بیشترین آلایندگی را در کشور ایجاد میکردند که شما بیاید و به عنوان مسئولیت اجتماعی در این بخش مشارکت کنید.
سیمان ری قدیمیترین کارخانه تولید سیمان ایران است. سال ۱۳۱۲ پایه گذاری شد. ما ایران را با سیمان ری ساختیم. تا مدتها تنها کارخانه کشور بود و به آنها گفتیم که روند توسعه صنعت سیمان را که مسئولیت همه شما هست، کمک کنید تا به نمایش درآوریم.
کارهای دیگر هم در کنار آن میخواهیم انجام بدهیم مانند راه اندازی رستورانهای متعدد. چون در امتداد محور تاریخی و فرهنگی ری قرار دارد، آنجا را تبدیل به یک قطب گردشگری میکنیم، تبدیل به جایی که مردم برای دیدن آن بیایند. در حال به نتیجه رساندن این اقدامات هستیم.
در مورد بقیه واحدهای صنعتی و صنفی چطور؟
خیلی از اینها در داخل محدوده تعطیل شده اند. تبدیل شدن اینها به فرصتی برای شهر، از برنامههای ماست؛ حالا بخشی از آنها دولتی و بخشی هم خصوصی هستند. حتی اگر آن دسته که بخش خصوصی هستند، بیاید هم حمایت میکنیم. مثل شرکت آرگو که کارخانه آبجوسازی در سالهای پیش از انقلاب بود. شخصی آنجا را خرید و شروع کرد به مرمت آن در خیابان کوش که اکنون تبدیل به یکی از جاذبههای تهران تبدیل شده است. به آنها کمک کردیم و مثل ساخت و ساز با آن برخورد نکردیم؛ تلاش کردیم تشویق کنیم که این کار را انجام دهد. بقیه موارد هم همین طور است.
به طور مثال در منطقه ۶ در همین دوره مدیریت شهری، در حدود ۲۵۰ خانه به بوتیک هتل یا کافه کتاب تبدیل شدند و ما با آنها مثل واحد تجاری برخورد نکردیم و از این حرکت حمایت داشتیم. این جهتگیری یک جهتگیری عمومی بود که در شورا و شهرداری تعقیب کردیم.
به عنوان آخرین سوال، چند اسم را نام میبریم، لطفا یک جمله یا واژهای در وصف آنها بگویید.
حجت الاسلام حسن روحانی.
آقای روحانی با پشتوانه عظیم مردمی، به یک دوره خاصی از تاریخ معاصر ما برخورد کرد و خودشان هم میگوید که ما بدشانسترین دولت بودیم و تمامی مواردی که بعد از جنگ جهانی دوم مشابه آن نداشتیم [ را تجربه کردیم]؛ در جنگ ظالمانهای بودیم که نگذاشت آن کاری را که میخواستیم انجام دهیم.
محمدباقر قالیباف.
چون وی بالاخره قبل از ما در شهرداری بود و اکنون هم رئیس قوه است، ترجیح میدهم که اظهار نظر نکنم.
چرا در مورد قالیباف با این همه محافظه کاری رفتار میکنید؟
اگر اسمش را بگذارید محافظه کاری؛ نه فکر نمیکنم محافظه کاری باشد. بالاخره ما قانونا وظیفه داریم که حرمت روسای قوا را داشته باشیم.
: اگر بخواهید در حد یک واژه بفرمایید.
چون هر دوی ما اکنون مسئولیت داریم، به جهت اخلاقی برایم سخت است که بگویم. نه اینکه نقطه نظری ندارم، نقطه نظر روشنی دارم، اما ترجیح میدهم که نگویم.
مگر اقای روحانی رئیس قوه نیست و مسئولیت ندارد؟
حناچی (پس از ثانیهای مکث): ترجیح میدهم که الآن پاسخ ندهم.
طرح تفصیلی.
طرح تفصیلی میثاقی است که حتی ممکن است ایراد هم داشته باشد، ولی بودن آن و پایبند بودن نظام مدیریت شهری به آن، به طور قطع بهتر از نبودن هیچ برنامهای است.
در دورههایی اسم طرح تفصیلی را داشته ایم، اما رسم آن را نداشتیم. به این معنا که میگفتیم طرح جامع تفصیلی داریم و آن را اجرا میکنیم، اما به شورایی در منطقه چهار اجازه داده ایم که مجوز ۱۶ برج را صادر کند.
طرح تفصیلی اجازه چنین کاری را نمیدهد، اصلا این کار خلاف روح آن است و اگر ما حرف و عملمان با هم منطبق شود، باید منضبط و ضابط باشیم نسبت به طرح تفصیلی.
محسن هاشمی رفسنجانی.
وی بالاخره رئیس شورای شهر است و اظهارنظرهایی میکرد که در درجه اول برای ما مشکل ساز میشد و بعد که توضیح میدادیم اصلاح میکرد.
و نظر شما در مورد نامزدی وی برای ریاست جمهوری؟
امیدواریم که تایید صلاحیت بشود و در معرض رقابت قرار بگیرد.
به آقای هاشمی رای میدهید؟
بستگی دارد که کنار وی چه کسانی حضور داشته باشد.
محمد علی نجفی؟
حناچی: من آرزو میکنم، اتفاقی که برای آقای نجفی افتاد برای هیچ کدام از مسئولان کشور نیفتد. کسی که کوله باری از تجربه داشت و چند دوره سابقه حضور در جنگ، رییس سازمان برنامه و بودجه، معاون رئیس جمهوری، انسانی با عقبه کاملا روشن، دست پاک و بالاخره حوادثی اتفاق افتاد که وی از مسیر اصلی خارج شد و امیدوارم برای هیچ کسی اتفاق نیفتد.
توصیه هم میکنم هیچ کسی از این قضیه نباید خوشحال شود، مثل از بین رفتن عظیمترین سرمایههای انسانی کشور است، نه به خاطر اینکه وی نقطه نظراتشان وابسته به جناحی بود.
معتقدم مدیران کشور فارغ از اینکه از سوی کدام جناح باشند، سرمایههای کشور هستند و کشور به واسطه اینها میتواند از بحرانها خارج شود. برنامههای جدید و جذاب ارائه کند. این حرفهایی که [برخی افراد]میگویند ما عضو هیچ گروه و دستهای نیستیم، اینها شعر است. اینها مشکل کشور را حل نمیکند، اگر بخواهید کشور را اداره کنید، نیازمند آدمهای تشکیلاتی هستید که هم میثاق و هم قسم شوند با همدیگر برای آنکه کار بزرگی را انجام دهند.
نمیدونم چرا همتون میگید عده ای و بعضی و.....؟