صفحه نخست

سیاست

ورزشی

علم و تکنولوژی

عکس

ویدیو

راهنمای بازار

زندگی و سرگرمی

اقتصاد

جامعه

فرهنگ و هنر

جهان

صفحات داخلی

کد خبر: ۴۸۸۸۰۸
یک آسیب شناس اجتماعی به آمار قتل‌های خانوادگی در کشور اشاره کرد و گفت: ما شاهد آن هستیم که طبق اعلام منابع رسمی نظیر پلیس و دستگاه قضایی سهم زیادی از قتل‌ها مربوط به قتل‌های خانوادگی است. این موضوع زنگ خطری جدی برای سلامت کانون خانواده محسوب می‌شود و باید نهاد‌های حمایتگر از این کانون وارد عمل شوند.
تاریخ انتشار: ۱۰:۳۶ - ۳۰ ارديبهشت ۱۴۰۰

یک آسیب‌شناس با اشاره پرونده قتل بابک خرمدین که منجر به افشای قتل خواهر و داماد این خانواده هم شد، به بررسی ریشه‌های جنایات خانوادگی پرداخت.

به گزارش ایسنا، غلامرضا علیزاده، در تحلیل قتل‌ها و جنایات خانوادگی اظهارکرد: پدیده‌های آسیب‌های اجتماعی دارای متغیر‌های گوناگونی است که هرکدام از این متغیر‌ها قطعه‌ای از پازل جنایات سوء اجتماعی را تشکیل می‌دهد. در واقع می‌توان اینطور گفت که گاهی چند متغیر و قرارگرفتن آن‌ها در کنار یکدیگر است که منجر به وقوع جنایتی نظیر آنچه که در پرونده خانواده خرمدین شاهد بودیم، می‌شود.

وی ادامه داد: در این شرایط وظیفه جامعه‌شناسان و آسیب‌شناسان، شناسایی متغیر‌های اجتماعی و بررسی دامنه اثرگذاری هر یک از این موارد است. باید دید چه عواملی سبب شده تا یک پدر و مادر فرزندان خود را به قتل رسانده و آنان را به شکلی فجیع مثله مثله کرده و در خیابان رها کنند. این‌ها موارد مهمی است که نباید مورد غفلت واقع شود.

این آسیب‌شناس چنین رفتار‌هایی ها را به متاستاز کردن سرطان در بدن انسان تعبیر کرد و گفت: این قبیل رفتار‌ها ناشی از انباشت چندین متغیر و بروز ناگهانی آن است.

وی به آمار قتل‌های خانوادگی در کشور اشاره کرد و گفت: ما شاهد آن هستیم که طبق اعلام منابع رسمی نظیر پلیس و دستگاه قضایی سهم زیادی از قتل‌ها مربوط به قتل‌های خانوادگی است. این موضوع زنگ خطری جدی برای سلامت کانون خانواده محسوب می‌شود و باید نهاد‌های حمایتگر از این کانون وارد عمل شوند، تا همچنان خانواده به عنوان محیطی امن و قابل اطمینان و محلی برای امنیت و آرامش اعضای خانواده باشد. کارکرد خانواده به مثابه محلی است که اعضای خانواده در هنگام مشکلات و سختی‌ها به آن پناه برده و دیگر اعضاء تمام امکانات و توانشان را بر حل این معضل به کار می‌گیرند؛ بنابراین نباید اجازه داد که خانواده دچار تضعیف شود.

هفت عامل برای قتل‌های خانوادگی

علیزاده در ادامه به تشریح عوامل موثر بر پیدایش و وقوع قتل‌های خانوادگی پرداخت و با تقسیم آن به هفت عامل اصلی فرهنگی، اجتماعی، سیاسی، اقتصادی، روانشناختی، حقوقی و حیثیت خانوادگی به تشریح هریک از این مواردپرداخت و تاکید کرد که گاهی ترکیب چندین مورد از این عوامل سبب ارتکاب قتل یا دیگر خشونت‌ها در محیط خانواده می‌شود.

وی نخستین عامل را عوامل فرهنگی دانست و گفت: این عوامل شامل مواردی مانند شکاف نسلی، تضاد و تقابل ارزش‌های اعضای خانواده و... است. در واقع زمانی که افراد یک خانواده مجبور می‌شوند که در زمانی طولانی و طی چندین سال با یکدیگر زندگی کنند. باید به ارزش‌ها و باور‌های یکدیگر هم احترام بگذارند، اما اگر به این امر توجه نشود، شکاف نسلی میان اعضای خانواده زیاد شده و طولانی شدن مدت زندگی فرزندان با والدینشان حتی می‌تواند این شکاف را به مرحله تضاد آشتی ناپذیر برساند.

این آسیب‌شناس ادامه داد: در برخی از این موارد توصیه می‌شود که فرزندان استقلال خود از خانواده را به ازدواج و تشکیل خانواده مشروط نکرده و اگر همچنان تا سنین بالا با خانواده خود زندگی می‌کنند و دارای این مشکلات هم شده‌اند، محیط زندگی خود را از جدا کنند. چرا که در این مواقع به مرور عشق و محبت به تحقیر و نفرت تبدیل می‌شود و همین موضوع سبب می‌شود تا مناسبات عاطفی و مهرورزانه در خانواده رنگ ببازد.

علیزاده افزود: تضاد سبک زندگی و انتخاب سبکی متفاوت از خانواده می‌تواند مشکلاتی را ایجاد کند، مثلا اینکه شاید جوانان بخواهند تا نیمه شب تلویزیون تماشا کنند و پدر و مادر بخواهند زود بخوابند. انتظار بیش از حد والدین از فرزندانشان هم در همین حوزه عوامل فرهنگی جای می‌گیرد. گاهی این انتظار بالا سبب می‌شود تا والدین با فرزندان و حتی در مواردی فرزندان هم با والدین خود با زخم زبان و کنایه صحبت کرده و عدم موفقیت‌های خود را به دیگری ربط دهند. اینکه والدین عدم موفقیت فرزندان خود را ناشی از بی لیافتی و بی عرضگی آن‌ها بدانند و دست به تحقیرشان بزنند یا فرزندان هم والدینشان را افرادی بی‌عرضه خطاب کنند، از این دست موارد است.

به گفته این مدرس دانشگاه، تفاوت در شیوه گذراندن اوقات فراغت متفاوت والدین و فرزندان در خانواده هم گاهی می‌تواند موجب دلخوری طرفین و بروز مشکلات و بحث‌های درون خانوادگی شود.

این آسیب شناس اجتماعی دومین عامل را عوامل اجتماعی دانست و گفت: همین حالا که کرونا گسترش پیدا کرده است. این موضوع می‌تواند به یکی از عوامل تشدید بحث‌ها و اختلافات خانوادگی بدل شود. شیوع این ویروس سبب شده تا توقف والدین و فرزندان و همچنین فرزندان با فرزندان در محیط خانه بیشتر از قبل باشد. در این شرایط همه دچار تنش خواهند شد، پمپاز اخبار منفی از بیماری و شرایط جهان، آستانه تحمل افراد را کاهش می‌دهد و کاهش آستانه تحمل هم باعث افزایش درگیری‌ها خواهد شد.

علیزاده افزود: کرونا باعث شده تا بسیاری از افراد کار خود را از دست بدهند. این افراد دیگر درآمدی ندارند و طبیعی است که وقتی شهروندی ببیند که بین اهداف اجتماعی و ابزاری که در اختیار دارد، تناسبی وجود ندارد، دچار پرخاش و رفتار‌های تند می‌شود و این دست موارد نیز عمدتا بیشتر در محیط خانه بروز پیدا می‌کند. در این شرایط دولت‌ها باید از خانواده‌ها حمایت اجتماعی کافی را داشته باشند، نه اینکه بخشی از مسئولیت خود را نیز به گردن مردم بیاندازند.

وی عوامل اقتصادی را به عنوان عاملی دیگر برشمرد و اظهارکرد: بیکاری و عدم امکان کسب درآمد از سوی فرزندان موجب وابستگی اقتصادی آنان به والدین می‌شود. حالا تصور کنید، فردی ۴۰ ساله و بیکار باشد. والدین چنین افرادی هم عمدتا بازنشسته هستند و مشکلات مالی فراوانی دارند. حالا اگر همین فرد فقط بخواهد یک ساندویچ بخورد، چه مبلغی را باید بپردازد و همین موضوع می‌تواند منجر به بحران و فشاری مضاعف در خانواده شده و دعوا‌ها و درگیری‌های بعدی را پدید آورد. وقتی یک خانواده برخی از امکانات مالی را ندارد و به آنان فشار می‌آید، این فشار باعث درگیری شده و دو طرف به هم فشار روانی وارد می‌کنند.

به گفته علیزاده، نابرابری‌های شدید اقتصادی در کشور و اینکه عده‌ای مولتی میلیارد‌ها بوده و اکثریت مردم دارای مشکلات شدید اقتصادی باشند، موجب وارد شدن فشار‌های روانی به خانواده‌ها می‌شود. در این شرایط ممکن است طرفین یکدیگر را تخریب و تحقیرکنند و انگشت اتهام در ایجاد وضع بد اقتصادی خانواده را به سمت یکدیگر ببرند. در جامعه‌ای که دچار نابرابری طبقاتی شود، این نابرابری‌ها وارد خانواده شده و تنش‌ها افزایش پیدا می‌کند و حتی در مواردی که سطح عصبانیت بالا می‌رود به جنایت هم ختم می‌شود.

این آسیب‌شناس اجتماعی گفت: تورم و گرانی موجود در جامعه آستانه تحمل پذیری را پایین می‌آورد و تحریک پذیری عصبی را بالا می‌برد که در نتیجه آن تنش‌ها بین اعضای خانواده بالاتر می‌رود. تورم و گرانی در جامعه سطح تنش‌ها را بالا برده و وقتی فرزندان خانواده در سنین بالا هم باشند باعث افزایش درگیری‌های کلامی و فیزیکی و ... میان اعضای خانواده می‌شود.

علیزاده از عوامل سیاسی هم به عنوان یکی دیگر از این عوامل نام برد و گفت: تنش‌های بین والدین و فرزندان یا حتی بین دو فرزند، به ویژه در شرایطی که توقف درون خانواده هم زیاد باشد، باعث ایجاد مشکلاتی از این دست خواهد شد. موافقت و مخالفت در بینش فرزندان و والدین، عدم احترام به سلایق و باور‌های سیاسی، تفاوت دیدگاه نسبت به کشور و آینده آن، مهاجرت و ... از جمله این موارد است.

وی در تشریح مسائل مربوط به عوامل روانشناختی نیز گفت: افسردگی سبب کاهش سطح تحمل افراد شده و در نتیجه آن پرخاشگری افزایش می‌یابد. افزایش سطح خشونت در بخشی از جامعه ما بسیار بالاست و متاسفانه در فیلم‌های تلویزیونی هم کمتر به حرف‌های مهرورزانه و محبت بین طرفین پرداخته می‌شود. در سطح بیرون هم ما شاهدیم که افراد با خشونت با هم رفتار می‌کنند. پس وقتی آستانه تحمل‌ها پایین آمده و اختلالات روانی افزایش پیدا کرده است ما باید در انتظار مشکلات زیادی در روابط بین فردی باشیم.

این استاد دانشگاه کاهش اعتماد اجتماعی نسبت به یکدیگر و کاهش اعتماد خانوادگی نسبت به یکدیگر را سبب کاهش تاب آوری روانی افراد در محیط خانواده برشمرد و گفت: این موارد در نهایت منجر به بیماری‌های روحی و روانی و حتی جسمی خواهد شد.

علیزاده به عوامل حقوقی هم به عنوان ششمین عامل اشاره کرد و افزود: عوامل حقوقی نظیر عدم قصاص پدر در صورت قتل فرزند و مواردی از این دست، می‌تواند موجب شود که تنبیه والدین برای فرزندانشان به تنبیهی بزرگتر بدل شود.

وی عوامل ناموسی و حیثیت خانوادگی را آخرین عامل برشمرد و گفت: این رفتار عمدتا در مورد دختر‌ها یا پسرانی به کار گرفته می‌شود که رفتارشان متناسب با هنجار‌های اجتماعی یا خانوادگی نیست و متاسفانه اقوام و قبیله هم مهر تأییدی بر رفتار‌های خشونت‌بار گذاشته و قتل‌های ناموسی رخ می‌دهد.

این آسیب شناس اجتماعی با اشاره به پرونده خانواده خرمدین، گفت: در این موارد ممکن است یک یا چند عامل گفته شده سبب ارتکاب این جرائم از سوی والدین نسبت به دختر، داماد و پسرشان شده باشد. البته با توجه به اینکه پرونده هنوز کامل نشده ممکن است با تشخیص پزشکی قانونی اختلالات روانی نیز در این زوج وجود داشته باشد که باید از سوی روانشناسان بررسی شود.

بابک خرمدین، کارگردان سینما بود که صبح روز یکشنبه ۲۶ اردیبهشت ماه، تکه‌هایی از جسد مثله شده‌اش از سطل زباله‌ای در شهرک اکباتان کشف شد. روز بعد والدین این کارگردان ۴۷ ساله سینما، درحالی که هیچ آثاری از پشیمانی در رفتارشان وجود نداشت به جرم خود اعتراف کردند. هنوز جامعه در شوک این جنایت بود که پدر بابک خرمدین در شامگاه سه‌شنبه ۲۸ اردیبهشت ماه به دو جنایت دیگر با همدستی همسرش هم اعتراف کرد و گفت که در سال‌های ۹۰ و ۹۷ داماد و دخترش را هم به شیوه بابک به قتل رسانده و اجسادشان را در نقاط مختلف شهر رها کرده است.

ارسال نظرات