صفحه نخست

سیاست

ورزشی

علم و تکنولوژی

عکس

ویدیو

راهنمای بازار

زندگی و سرگرمی

اقتصاد

جامعه

فرهنگ و هنر

جهان

صفحات داخلی

کد خبر: ۴۳۷۶۵۳
تاریخ انتشار: ۱۶:۰۱ - ۰۳ ارديبهشت ۱۳۹۹
محمد ماکویی؛ آرات حسینی، کودک نابغه ایرانی است که مورد تحسین لیونل مسی و تتلو واقع شده، اما با بی‌اعتنایی رونالدو و کریمی مواجه می‌گردد. (سلبریتی‌ها در تمام موارد با هم اتفاق نظر ندارند)
 
این روزها، پدر آرات مورد انتقاد طرفداران حقوق کودک قرار گرفته و بابت این‌که اجازه نمی‌دهد آرات همانند هم سن و سالان خود بچگی کند متهم به کودک‌آزاری شده است.
 
در پاسخ به این گروه، عده‌ای گفته‌اند که بهتر است طرفدران حقوق کودک بی‌خیال پدر آرات شده و انتقادات خود را متوجه پدر و مادر‌هایی که بچه‌های خود را وادار به تکدی‌گری در کوچه و خیابان، دست‌فروشی در مترو و کسب روزی حلال از مخازن جمع‌آوری زباله می‌کنند، نمایند.
 
برخی از ایشان با شدت و حدت بیشتری وارد کارزار شده و سوال اساسی "وقتی سن تن‌فروشی در ایران داشت به مرز ۱۲ و ۱۳ سال می‌رسید، طرفداران حقوق کودک کجا بودند؟ " را مطرح می‌سازند.
 
با این حال، تعدادی از کاربران شبکه‌های اجتماعی موضوع را از زاویه‌ای دیگر دیده‌اند.
 
یکی از آن‌ها گفته که اگر در کودکی به او هم همانند آرات توجه شده و استعداد‌های ناب و بکر او برای همیشه خالص و دست نخورده باقی نمی‌ماند، این روز‌ها وی هم سری در میان سر‌ها در آورده و به جایی که لیاقتش را داشت رسیده بود.
 
متاسفانه، گفته بالا ما را متوجه واقعیت‌های موجود در جامعه ایرانی نموده و باعث می‌شود به موضوع زیر کاملا پی ببریم: والدین ایرانی بیش از آویزه گوش نمودن "جهان، چون خط و خال و چشم و ابروست که هر چیزی به جای خویش نیکوست" ترجیح می‌دهند به تاسی از قیصر امین پور، "چقدر زود دیر می‌شود" را به دل بگیرند.
 
دنیای امروز دنیای رقابت است و پدر و مادر‌هایی که به بچه‌های خود اجازه کودکی کردن می‌دهند، به این زودی‌ها متوجه نخواهند شد که، چون می‌خواسته‌اند آزارشان به مورچه هم نرسیده و در کودکی، آب در دل فرزندانشان تکان نخورد، قرار است، بعدها، متهم به بزرگ‌آزاری گردند. آن‌ها بالاخره درک خواهند کرد که ناخواسته باعث شده‌اند فرزندان برومندشان برای کسب یک لقمه نان حلال به هر کس و ناکسی رو زده و از طریق "بله قربان" و "به روی چشم" گویی محض به جایی که لیاقتش را ندارند برسند.
 
در بازار رقابتی امروزه باید قبول کرد که اگر قانون جلو بسیاری از والدین گرامی را نمی‌گرفت، آن‌ها ترجیح می‌دادند که راه نوزادان خود را از زایشگاه به انواع و اقسام کلاس‌های آموزش زبان، موسیقی، هنر، تئاتر و سینما، ورزش حرفه‌ای و دیگر فعالیت‌هایی، که بر خلاف درس واقعا به درد بچه‌ها خواهد خورد، کج نمایند.
 
در این باب نگارنده خوب به خاطر دارد که زمانی که سر پیری وارد معرکه شده بود، نتوانست از پس حل مسئله‌ای که در زمره سوالات ورودی به یک مهد کودک ویژه بود، به خوبی و در زمان معقول، بر بیاید!
 
از همه این‌ها گذشته، آن‌هایی که "شاید آرات دوست نداشته باشد." می‌گویند باید به این سوال پاسخ دهند که چند درصد از افراد جامعه ایرانی، اعم از زن و مرد و دختر و پسر و بچه و کهنسال و باسواد و بیسواد و تحصیلکرده و تحصیل نکرده و ... کاری که دوست دارند را انجام می‌دهند که حیف دیده شده آرات کاری که دوست ندارد انجام دهد.
 
به کنکور سراسری نگاه کنید! آزمون جوری ترتیب یافته که دانشکده ها، آن‌هایی که بیشتر بلدند و نه کسانی که بیشتر دوست دارند را گزینش می‌نمایند (بگذریم از اینکه خیلی‌ها معتقدند که حتی این نیز بدرستی به وقوع نمی‌پیوندد و بعضی از آن‌ها که از دیگران بیشتر حالیشان می‌شود رتبه‌های خوبی کسب نمی‌کنند)
 
ازدواج‌ها را بنگرید! چند درصدشان بر پایه عشق و دوستی و محبت شکل گرفته و کدامین شمار از آن‌ها بر اساس اعتقاد راسخ بر "عشق کیلویی چند است؟ " پای بر عرصه وجود می‌گذارند؟ (در زمان ما "کیلو" واحد چیز‌های دیگر بود!)
 
بازار کار را نگاه کنید! چند درصد از افراد از مشاغل خود راضی بوده و همانند خارجی ها، "یکبار دیگر هم به دنیا بیایم همین کار را می‌کنم" می‌گویند.‌
 
می‌گویند خروسی که قرار است فردا صبح روباه ببرد، بگذار سر شب ببرد. دست کم از زحمت کشیک کشیدن تا صبح آسوده‌ایم!
 
نگارنده از صمیم قلب دوست‌دار این است که خروس آرات و آرات‌ها از دستبرد روباه و روباه‌ها در امان بماند.
 
با این حال، آرات، انصافا از خوش اقبال‌های دارای اصلیت ایرانی است، زیرا پدر وی را تنها به خاطر رکوردزنی او و این‌که یک بچه کوچک نمی‌داند رکورد به چه می‌گویند، متهم می‌کنند.
 
این در حالی است که بچه‌های با اهلیت ایرانی (با اصلیت فرق می‌کند) که خود و والدین گرامیشان نمی‌دانند که تکدی‌گری، کسب روزی از زباله، دست‌فروشی در مترو و، خدای ناکرده، تن فروشی به چه می‌گویند، کمتر در معرض تیررس فعالین حقوق کودک قرار گرفته و همانند "آرات" توجهات جهانی را به خود جلب می‌کنند.
 
کسی چه می‌داند! شاید دلیل این موضوع که علی کریمی به حرکات محیر العقول آرات اعتنایی نکرده این باشد که کریمی خوب می‌داند در حالی که تتلو و هواداران پر شمارش هرگز اجازه نخواهند داد حقی از آرات و پدر گرانقدرش زائل شود، آرات‌های مانده در ایران پشت و پناهی ندارند و فقط خدا باید به داد دل پردردشان برسد!
ارسال نظرات