صفحه نخست

سیاست

ورزشی

علم و تکنولوژی

عکس

ویدیو

راهنمای بازار

زندگی و سرگرمی

اقتصاد

جامعه

فرهنگ و هنر

جهان

صفحات داخلی

کد خبر: ۴۰۵۵۸۰
قاضی از زهرا نجفی خواست با توجه به اینکه صحنه بهم خورده است صحنه جرم را تشریح کند که زهرا نجفی گفت: جسد به حالتی بود که دست سمت راستش مشت شده و پای راستش از وان بیرون و گردنش خمیده به سمت چپ بود و حالت نشسته بود و معلوم بود که در وان افتاده است.
تاریخ انتشار: ۱۱:۵۴ - ۲۲ تير ۱۳۹۸
 
در ۷ خرداد آقای آقازاده (راننده نجفی) به منزل ما آمد و دو کیف دستی به من داد و در یکی از آنان نامه‌ای از پدرم که شامل سه صفحه بود را مشاهده کردم و بدلیل اینکه پدرم در آن نامه از ملت ایران و فامیل و خانواده عذرخواهی کرده بود و پایین‌نامه انا لله و انا الیه راجعون نوشته بود ترسیدم.

به گزارش ایلنا، در جلسه دادگاه قتل میترا استاد زهرا نجفی (دختر محمد علی نجفی)  با حضور در جایگاه گفت:
 
بنده فرزند آقای محمدعلی نجفی هستم و شهادت می‌دهم و قسم می‌خورم جز واقعیت چیزی نگویم.
 
در ۷ خرداد آقای آقازاده (راننده نجفی) به منزل ما آمد و دو کیف دستی به من داد و در یکی از آنان نامه‌ای از پدرم که شامل سه صفحه بود را مشاهده کردم و بدلیل اینکه پدرم در آن نامه از ملت ایران و فامیل و خانواده عذرخواهی کرده بود و پایین‌نامه انا لله و انا الیه راجعون نوشته بود ترسیدم. نگران شدم و با همسرم تماس گرفتم و حدود ساعت ۱۲ تا ۱۲ و نیم به برج آرمیتا محل زندگی پدرم رسیدیم.

چند بار آقای آقازاده زنگ زد، ولی کسی جواب نداد و بعد با کلید در را باز کردیم و قبل از ورود آقای آقازاده باز هم همسر و پدرم را صدا زدند، ولی صدایی نشنیدیم و هیچ کس در را باز نکرد و نهایتا ما وارد شدیم. آقای آقازاده اولین نفری بودند که جسد را مشاهده کردند. بعد همسرم رفت و سپس من جسد را مشاهده کردم و در این زمان پسر خانم استاد رسید که من از همسرم خواستم او را به بیرون ببرد تا این صحنه را نبیند و سپس آقای آقازاده سمت اتاق خواب رفتند و در را باز کردند و یک دفعه گفتند یا ابوالفضل و همسرم علیرضا ببری پشت سرشان رفتند و با جسد مرحومه روبرو شدند و شوکه شدیم و به بدن میترا استاد دست زدند که سرد بود.

بیشتر بخوانید:


من براساس نامه‌ای که در آن نوشته شده بود انالله و انا الیه راجعون نگران شدم و فکر کردم پدرم می‌خواهد خودش را بکشد و بیشتر به خاطر این دلیل رفتم.
 
زمانی که همسرم به اورژانس زنگ زدند متوجه نشده بود که خانم استاد تیرخورده و گفتند که حالشان بد شده و اورژانس از او خواست که مرحومه را بخواباند و بعدش من عکس گرفتم که این خانم به حالت نشسته در وان افتاده بود و حتما صدای ضبط شده ما خواهد بود و خود اورژانس مکالمه‌ها را ضبط می‌کند.
 
من یک عکس گرفتم و وقتی وارد شدم دیدم که مرحومه خون آلود است و اول متوجه نشدم که او تیرخورده و وقتی که به درخواست اورژانس با همسرم شروع به ماساژ خانم استاد کردیم دیدم سینه او جای گردی سوراخ است و دیدم دو تا تیر آنجا افتاده و متوجه شدم که خانم استاد تیرخورده و به همسرم گفتم ماساژ ندهد.
 
آقای آقازاده اولین نفر بود که جسد را دید و غیر از من و همسرم کسی آنجا نبود. البته پسر مرحومه استاد از سمت اتاق دودیدند و شاید یک لحظه آن را دیده باشد. خون کف حمام و داخل وان بود، ولی خون خشک شده بود. چون اورژانس به ما گفت که خون خشک است. جسد برهنه و یک حوله سفید رویش بود.

قاضی از زهرا نجفی پرسید در عکس بالشت روی جسد افتاده است دلیلش چیست که او گفت: بالشت روی جسد نبود و کف حمام بود و بدنشان خشک بود. وقتی من دست زدم دیدم خانم استاد سرد است.

قاضی از زهرا نجفی خواست با توجه به اینکه صحنه بهم خورده است صحنه جرم را تشریح کند که زهرا نجفی گفت: جسد به حالتی بود که دست سمت راستش مشت شده و پای راستش از وان بیرون و گردنش خمیده به سمت چپ بود و حالت نشسته بود و معلوم بود که در وان افتاده است.
ارسال نظرات