صفحه نخست

سیاست

ورزشی

علم و تکنولوژی

عکس

ویدیو

راهنمای بازار

زندگی و سرگرمی

اقتصاد

جامعه

فرهنگ و هنر

جهان

صفحات داخلی

کد خبر: ۳۵۶۴۹۴
مرادی معتقد است که مطهری بیشتر کوشش می‌کند تا با احیا و دفاع از اسلام به شیوه متکلمین به جدل خیزد و از بحث فلسفی در این مورد عدول می‌کند و وارد پیکار سیاسی می‌شود حال آنکه برای تعامل اسلام و ایران باید به فلسفه وارد می‌شد و پایه مفهومی خود را گسترش می‌داد.
تاریخ انتشار: ۱۲:۱۹ - ۳۱ فروردين ۱۳۹۷

ایکنا نوشت: کتاب «خدمات متقابل اسلام و ایران» یکی از آثار فربه استاد شهید مرتضی مطهری در زمینه تاریخ و اجتماع است. کتاب نه تنها خوانشی از گذشته است که می‌کوشد پیامی برای آینده نیز باشد. آشتی اسلامیت و ایرانیت به عنوان دو عنصر هویت ملی کشور ما محل بحث‌های زیادی بوده و این اثر مطهری گامی در جهت تقویت امکان چنین پیوندی است.

محمدعلی مرادی، پژوهشگر فلسفه عصر دیروز ۲۹ فروردین در سمینار بازخوانی «خدمات متقابل اسلام و ایران»، نقد روایت مطهری از ناسیونالیسم ایرانی در پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی سخنرانی کرده و به نقد کتاب پیش‌گفته می‌پردازد.

مرادی در آغاز سخنانش گفت: تنش بین دین و ملیت، موضوعی است که در تمدن اروپائی بوده است و به گونه‌ای دیگر نیز در تمدن ما حضور داشته است، اگر آتن یا یونان ابعادی دارد که این ابعاد نخست خود را با اسطوره تعیین می‌داده است و آنگاه به فلسفه ارتقا یافته است، پس روح قومی خود را با اسطوره هویت می‌بخشد، اما دین بیشتر و بیشتر خود را با یهودیت و در اورشلیم تجسم می‌دهد. بیان معروفی می‌گوید آتن را با اورشلیم چه کار، یعنی اینکه این تنش یعنی تنش دین و قومیت چگونه خود را پیدا می‌کنند؟

وی افزود: هنگامی که مسائل از یونان به رم منتقل شد و آنگاه روم سقوط کرد، لحظه مسیحیان از ذیل فشار بیرون نیامدند که مسیحیت باعث و بانی سقوط رم بوده است و اگر کسی کتاب شهر خدا را بخواند در می‌یابد که اگوستین می‌خواهد توضیح دهد که باعث و بانی سقوط رم مسیحیت نبوده، بلکه دوری از مسیحیت باعث سقوط بوده است او تا اندازه‌ای از فلسفه دفاع می‌کند، اما به اسطوره حمله می‌کند.

این پژوهشگر فلسفه تصریح کرد: در سازوکاری که اگوستین مسیحیت را بنیان‌گذاری می‌کند تا زمینه باشد برای بنیاد‌های مستحکم تئولوژی در تمدن مسیحی تا زمینه‌ای باشد، برای پرسش‌های نو تا اینکه دکارت با تغییر مبانی صورتی دیگر به پایه‌های مسیحیت داد و تا اینکه کانت و سرانجام هگل با نوشتن منطقی امر آشتی دین قومیت را به گونه‌ای فراهم کرد، چرا از مهم‌ترین مفاهیم هگل söhung ver است، اما هگل برای این کار منطقی نوشت، چرا که با منطق گذشته نمی‌توان کار تکوینی کرد.

مرادی با بیان اینکه آنچه گذشت در جهان اروپائی بود، در سرزمین ما نیز این تنش بین قومیت ایرانی و دین جدید یعنی اسلام وجود داشت، گفت: متفکران ما در یک روند تاریخی کوشیدند، این دو را با هم تلفیق کنند و مفاخر ما شکل گرفتند، اما ورود ما به دوران جدید، باستان‌گرائی آغاز شد، این ایدئولوژی که گونه پیکار سیاسی بود، می‌خواست به دوران قبل از اسلام برگردد و پست لرزه‌های آن کتاب دو قرون سکوت بود،

مطهری کوشید به مصاف آن برود و با تکیه بر برخی از ادبیاتی که متاثر از ادام متس بود که از رنسانس اسلام سخن می‌گفت: به نقد مباحث زرین‌کوب برود این تز ادام متس را احسان طبری نیز در کتاب برخی بررسی‌ها در جهان‌بینی و جنبش‌ها بیان کرده بود که نقطه اوج تمدن ایران و ایران دوره اسلامی قرن سوم تا هفتم بوده است که با ورود اسلام منطقه گسترده به وجود آمده است و باعث شده تمدنی نو شکل گیرد، اما مطهری باید برای اینکار کار فلسفی می‌کرد، یعنی در صفحات اول کتاب بیان کرده است که ما و اسلام و این ما از کجا به وجود آمده است.

وی ادامه داد: ایشان در یکی از مقاله‌هایش از من مسلمان سخن گفته است این من چگونه به تامل با من ایرانی می‌رود و حاصل آن چگونه من به ما تبدیل می‌شود. این کار فلسفی بود که از آقای مطهری انتظار می‌رفت یا اینکه ایشان در جواب پورداود که روح ایرانی را در چارچوب مزدیسنا می‌داند او چگونه این روح را می‌بیند و تناوردگی آن را دنبال می‌کند، این‌ها سنخ کار فلسفی هستند، اما آقای مطهری در کتاب خدمات متقابل اسلام و ایران بیشتر کوشش می‌کند تا با احیا و دفاع از اسلام به شیوه متکلمین به جدل خیزد و آن چنان که کلام بواسطه ابعاد جدلی آن در دوران کنونی به ایدئولوژی تبدیل شود، از بحث فلسفی در این مورد عدول می‌کند و وارد پیکار سیاسی می‌شود حال آنکه برای تعامل اسلام و ایران باید به فلسفه وارد می‌شد و پایه مفهومی خود را گسترش می‌داد. به واسطه این فراهم نکردن پایه تمدنی در مورد تنش بین ایران و اسلام ما هنوز درگیر پیکار‌های سیاسی هستیم و نمی‌توانیم تمدن استوار متکی به ثبات و تغیر فراهم کنیم تا بنیاد‌های مستحکم فراهم آوریم این کاری بود که از مطهری که اهل فلسفه بود انتظار می‌رفت تا شقاق روح ایرانی را التیام بخشد، موضوعی که هنوز تمدن ایران و ایران دوران اسلامی منتظر آن است.

ارسال نظرات