صفحه نخست

سیاست

ورزشی

علم و تکنولوژی

عکس

ویدیو

راهنمای بازار

زندگی و سرگرمی

اقتصاد

جامعه

فرهنگ و هنر

جهان

صفحات داخلی

کد خبر: ۳۰۵۱۰۱
بررسی تاثیر حوادث ناگوار بر روان شهر
مدتی است که با نگاهی جستجوگر در فضای مجازی یا نشستن پای صحبت محافل دوستانه و خانوادگی می‌فهمیم که مردمِ شهر تهران برای آینده این شهر نگرانند و حادثه پلاسکو ضربه محکمی بر روان مردم بود.
تاریخ انتشار: ۱۱:۲۳ - ۲۲ بهمن ۱۳۹۵
فرارو- مهدی مسلمی‌فر –روان‌شناس و مشاور- معتقد است هرچند شاید به نظر برسد مردم تهران بی‌تفاوت شده‌اند، اما آن‌ها از حوادث تلخ و ناگوار شهرشان زخمی‌اند؛ زخمی که به‌شکل افسردگی، اضطراب، بیماری‌های روان-تنی و ... درآمده است.

این رون‌شناس در گفتگو با فرارو گفت: زمانی‌که حادثه حمله به برج‌های دوقلوی آمریکا در 11 سپتامبر اتفاق افتاد، دارویی به نام" آسنترا" تا مدت‌ها توسط مردم این کشور مصرف می‌شد. آسنترا یک داروی ضدافسردگی است و در آن‌زمان مردم روزانه از این دارو مصرف می‌کردند تا اثرات سوءِ 11 سپتامبر را خنثی کنند.

به گفته مسلمی‌فر در همه‌جای جهان حوادث مختلف می‌توانند همه را متاثر کند. در روان‌شناسی نیز به‌طور کلی اختلالات زیادی به حوادث مرتبط هستند.

وی درباره اختلالِ PTSP گفت: مثلا یکی از این اختلال‌ها اختلالی اضطرابی به‌نام PTSD است که از کودکی که عروسکش را از او می‌گیرند تا بزرگسالی که شاهد فروریختن بخشی از شهرش هست وجود دارد.

به گفته این کارشناس در این مدت و پس از اتفاقات ناگواری که در تهران افتاد، ما مراجعین زیادی به کلینیک‌های درمانی داشته‌ایم که اگر تا حالا بیماری‌هایی مثل وسواس در آن‌ها توسط مکانیزم‌های دفاعیِ سرکوب و انکار پنهان می‌شده، حالا در اثر حوادث بروز پیدا کرده‌است.

وی همچنین درباره چرایی این اتفاق توضیح داد: حوادث اجتماعی منجر می‌شود فردی که زمینه بیماری‌‍‌های روانی مثل نگرانی و استرس دارد، آن بیماری‌ها در او بیدار شوند. مثلا ممکن است فرد مدت‌ها روی ترسش از آسانسور کار کرده باشد، اما با تماشای ایمن نبودن یک ساختمان آن فوبیا به او برمی‌گردد.

مهدی مسلمی‌فر تاکید کرد: یکی از علائم وسواس "ترس" است. مثلا افراد می‌گویند می‌ترسیم فلان عزیزمان را از دست بدهیم یا مثلا فلان اتفاق برایمان بیفتد.

به گفته این کارشناس همچنین به‌طور کلی در جوامعی که "سیکلو تایمیک" هستند، افراد بیش از اندازه نسبت به اتفاقات متاثر می‌شوند. در این جوامع هیجان در نوسان است؛ مثلا افراد می‌توانند از شادی زیاد به سمت افسردگی زیاد حرکت کنند.

وی در ادامه درباره جوامع سیکلو تایمیک توضیخ داد: در این‌جامعه افراد از خودشان می‌پرسند حالا اگر زلزله آمد چی؟ اگر 200 ساختمان دیگر مثل پلاسکو ریخت چه می‌شود؟ آیا خانه من روی گسل زلزله هست یا نه؟ بنابراین در پی حوادث ناگوار اجتماعی افرادی نیز که دچار وسواس و اختلال نبوده‌اند دچار می‌شوند.

این کارشناس در مقایسه ایران با دیگر کشورها نیز گفت: تفاوت این قبیل اتفاقات در کشور ما و کشوری مانند ژاپن در این است که در آن کشورها پس از رخدادِ چنین حوادثی حمایت‌های مختلفی از افراد می‌شود و شاید تنها دغدغه آرام کردن روانِ افراد باشد، اما در ایران روان تنها بعدی از قضیه است.

وی تاکید کرد: البته باید این نکته را هم بگویم که تاثیر حوادث ناگوار در کشورها، فرهنگ‌ها و سبک‌های زندگی مختلف، متفاوت است. مثلا ما در کشوری مانند استرالیا اصطلاحی به‌نام تجاوز عاطفی داریم که در کشور ما اصلا معنا نمی‌شود.

به گفته او آنچه در جامعه ما در پی اتفاقات و حوادث ناگوار رخ داده، ایجادِ نوعی از "پارانویای اجتماعی" در ابعاد کلان است.

مهدی مسلمی‌فر همچنین معتقد است که این حوادث و تاثیرشان بر استرس‌های افراد هرچقدر که بیش‌تر تکرار شود بیش‌تر برای افراد تداعی‌گرِ زندگی در مکانی است که جای جبرانی ندارد.

به گفته این کارشناس از طرفی در این رابطه بحث اجبارِ وسواس‌گونه و بروز رفتارهایی مانند سوگ –واکنش به از دست دادن، حتی از دست دادن جهانِ خارجی- نیز به وجود می‌آید.

مسلمی‌فر می‌گوید در همین مورد، تا کنون تحقیق‌های زیادی بر روی تاثیر زلزله روی مردم انجام شده و دیده شده که در این موارد مردم به انتقال هیجانات منفی به جامعه اقدام می‌کنند که این خودش جامعه را دچار مشکل می‌کند؛ همین اتفاقی که ما در ایران را نیز شاهد آنیم؛ انتقال سوگ و هیجان به یکدیگر.

وی همچنین با اشاره به ناخودآگاه جمعی می‌گوید: در این جور مواقع ما شاهد ناخودآگاه جمعی مردم هستیم؛ ناخودآگاهی که دست به تغییر عکسِ پروفایلش به محلِ حادثه می‌زند. این رفتار طبیعتا منجربه بحران‌هایی روان‌شناختی خواهد شد؛ همچون تمام بحران‌هایی که در گذشته کاشته بودیم و حالا داریم درو می‌کنیم؛ مثل دِروی نتیجه خشم و خیانتی که قبلا در جامعه کاشته بودیم.

وی ادامه داد: بنابراین، به طور کلی، در پی حوادث ناگوار در شهر تهران، یک روی سکه افرادی هستند که قبلا بیمار بوده‌اند و با هربار حادثه ناگوار وارد فاز جدیدی از بیماری می‌شوند و دست به افسردگی یا خودکشی می‌زنند.

مسلمی‌فر گفت: رویِ دیگر نیز افرادی هستند که با هر اتفاق وارد دنیای استرس و اضطراب و ترس می‌شوند و دست به اقداماتی مثل مهاجرت خواهند زد؛ کمااینکه همین‌حالا نیز افرادِ زیادی قصد دارند تا از ایران بروند.

به اعتقاد این کارشناس یکی‌دیگر از اثرات حوادث ناگوار بی‌توجهی به دیگر ابعاد زندگی اجتماعی مثلِ فرهنگ است. امنیت، ارامش و اعتماد 3 رکن اساسی داشتن یک روحیه باثبات است که اگر نباشد فرهنگ و هنر به رده‎‌های پایین‌تر سوق پیدا خواهد کرد.

برای بیرون آوردن جامعه از این حال و هوا چه باید کرد؟

اما چه باید کرد. مسلمی‌فر راه‌حل‌هایی روان‌شناسختی برای بیرون آمدن جامعه از فضای سوگ و ناامیدی برمی‌شمارد.

وی اولین راهکار را در آموزش دیده و توضیح داد: یکی از کارها این است که به افراد شیوه‌های زندگی را آموزش دهیم؛ مثل مدیریت خشم و استرس که البته در جامعه ما مسائلی پیچیده شده‌اند.

وی تاکید کرد: همچنین باید به افراد آموزش داده شود تا مسائل را اغراق‌‌آمیزتر از آنچه هست نبینند. شیوه‌‌ای به‌نام تحریف‌های شناختی در روان‌شناسی وجود دارد که درباره همین صحبت می‌کنند؛ یعنی زمینه‌ای که افراد مسائل را به‌طور فاجعه‌آمیز دریافت می‌کنند و به آن واکنش نشان می‌دهند.

به گفته این روان‌شناس در ایران برخورد اغراق‌آمیز چه در شادی و چه در سوگ همواره وجود داشته‌است، اما مردم باید با آگاهی نسبت به تحریف حوادث از اغراق استفاده کنند. بابراین توجه به واقعیت یکی‌دیگر از راه‌حل‌ها در این شرایط است.

برای مثال در کشورِ ژاپن مردم همواره در معرض بلاها و حوادث طبیعی هستند؛ اما دیگران را جزئی از زندگی می‌دانند و به‌جای افسردگی و اختلال روانی آن را مدیریت می‌کنند.

مسلمی‌فر با ذکر این مثال ادامه داد: از سویِ دیگر باید افراد بر روی مکانیزم‌های دفاعِ روانی خود کار کنند. ذهن می‌تواند یک اتفاق ناخوشایند را برای خود به حداقل اثرگذاری برساند. شناخت و آموزش این مکانیزم‌ها، به افراد کمک می‌کند تا در زمان اتفاق، معقول‌تر عمل کنند.

وی با اشاره به تفاوت‌های نسلی در مکانیزم‌های دفاعی گفت: مثلا در نسل امروز و در متولدین دهه 70 برخورد با موضوعِ خیانت برخوردی عاقلانه‌تر است تا برخوردی که متولدین 60 یا 50 با آن دارند؛ چرا که مکانیزم‌های دفاع روانی در آن‌ها برای مقابله با چنین مسئله‌ای قوی‌تر است.

همچنین به‌ اعتقاد این روان‌شناس هیچ ایرادی نخواهد داشت اگر در یک جامعه پراسترس داروهایی برای آرام‌تر بودن روانِ افراد تجویز کنیم.

همچنین مسلمی‌فر ادامه می‌دهد که ارتباط داشتن با آدم‌های مثبت و کسانی که تلخی رویشان اثر نمی‌گذارد یا بودن در مهمانی و دورهمی‌ای مختلف، همچنین مشارکت در کارهای فرهنگی می‌تواند در کم‌کردن اثر حوادث اجتماعی به ما کمک کند.

اما در انتهای همه این‌ها این کارشناس گفت:  گفت تا زمانی که علت یک مسئله روبروی شما و هر روز در برابر چشمانِ شماست تنها می‌توان نشانه‌ها را تسکین داد و توانِ تاب‌آوردن در برابر مسائل کارِ سختی است.

وی درباره تکرار حوادث تلخ در تهران گفت: البته باید گفت مردم تهران در پی تکرار حوادث تلخ، این حوادث را سریع‌تر فراموش می‌کنند.

وی تاکید کرد: مردم ایران به طور کلی همواره در برابر اتفاقات زیادی قرار گرفته‌اند و همین باعث شده تا آن‌ها مسائل و مشکلات اجتماعی را کمتر ببینند و حتی با آن سلفی بگیرند!

این مشاور خانواده همچنین اظهار کرد: اما این به معنای آن نیست که دردِ آن را احساس نمی‌کنند. زخمِ این حوادث بر روحیه آن‌ها باقی خواهد ماند؛ مثلا آن‌ها زودتر بیمار می‌شوند، زودتر تحت‌تاثیر قرار می‌گیرند، زودتر ناامید و افسرده خواهند شد و ... .

به اعتقاد او هرجامعه هرچقدر بیش‌تر در معرض آسیب باشد، آن آسیب در نهایت به سمت دیگری سوق داده می‌شود؛ مثلا به سمت اختلاس، مهاجرت و... . چرا که درد آن‌ها درمان نشده.

مهدی مسلمی‌فر در انتها می‌گوید درمان واقعی پس از حوادث ناگوارِ اجتماعی وقتی اتفاق می‌افتد که خیالِ مردم راحت شود و بدانند جای دیگر خیابانی یا ساختمانی فرو نخواهد ریخت و غیره.
ارسال نظرات