فرارو- بعد از ۱۸ سال باز هم «خانه سبز» از تلویزیون پخش میشود. این سریال که ساخته سال ۱۳۷۵ است داستان خانوادهای است که در ۴ طبقه یک آپارتمان سبز زندگی میکنند. بازیها، دیالوگها و داستانهایش آن را به یکی از پر بینندهترین سریالهای تاربخ تلویزیون تبدیل کرد و تکه کلامهای آن تا به امروز هم در ادبیات کلامی ما باقی مانده است.
اما چرا دیگر تجربه «خانه سبز» تکرار نشد؟
سبز و همیشه سبز
سریال «خانه سبز» سال ۷۵ چهارشنبه شبها از شبکه ۲ صدا و سیما پخش میشد. کار مشترک بیژن بیرنگ و مسعود رسام که پیش از این سریال موفق «همسران» را هم در کارنامه کاریشان داشتند. آنان با سریال جدیدشان توانستند رکورد مخاطبان اثر قبلی را جا به جا کنند.
کمتر کسی است که حداقل یک بار مجموعه تلویزیونی خانه سبز را ندیده باشد. تا به امروز شبکههای مختلف تلویزیون بارها آن را بازپخش کردهاند. اما این بار شاید جنس این بازبخش با زمانهای گذشته متفاوت باشد. زمانی که حتی یک سریال قابل توجه هم در میان این همه شبکه تلویزیونی پخش نمیشود و مخاطبان صدا و سیما هم کمتر از هر دوره دیگری است، «خانه سبز» در یک ساعت پربازدید باز هم از شبکه دو پخش میشود تا حتی با آن حس نوستالژیکش هم شده بتواند مردم را به سمت صدا و سیما بچرخاند.
به گفته منتقدان آنچه این سریال را در سالهای گذشته موفق کرد چیزی است که در همین روزها کمبود سینما و تلویزیون ماست. یعنی توانایی تعریف یک قصه و همراه کردن مخاطبان با روند داستان. فضای رمانتیک وگاه فانتزی آن به دور از واقعیت نبود و مخاطب میتوانست با تک تک شخصیتهای داستان ارتباط برقرار کند.
اما این روزها نه تنها سریالها از کیفیت قابل قبول گذشته فاصله گرفتهاند بلکه حتی نمیتوانند با قدرت داستان گویی مخاطب را به خود جذب کنند.
بیژن بیرنگ خود در این باره گفته: «به خوبی به یاد دارم که این سریال قرار بود در ۲۶ قسمت ساخته شود اما من و رسام تصمیم گرفتیم در ۲۱ قسمت بسازیم چون به این نتیجه رسیده بودیم بیش از این کیفیت کار را پایین میآوردیم در حالی که در آن زمان میتوانستیم پنج قسمت اضافهتر بسازیم و به تبع، دستمزد بیشتری بگیریم اما این کار را نکردیم.»
اما حال شاهد آن هستیم که سریالهایی ۹۰ قسمتی با هزینههای زیادی ساخته میشوند که حتی نمیتوانند درصدی از مخاطبان گذشته تلویزیون را به خود جلب کنند.
چرا تجربه «خانه سبز» تکرار نشد؟
موفقیت «خانه سبز» تا جایی پیش رفت که نام او در لیست ۱۰ سریال برتر بعد از انقلاب جای گرفت.
رامبد جوان که نقش فرید صباحی، پسر این خانواده را بازی میکرد در باره پخش مجدد آن گفته: «من افسوس میخورم که دیگر اثری مثل این سریال اتفاق نیفتاد و ساخته نشد، در آن زمان ماهواره نبود و تلویزیون تنها چند شبکه داشت و به همین دلیل برنامه سازان خود را موظف میکردند که هر اثری نسازند بلکه با کیفیت کار کنند و تماشاگر هم با عشق و علاقه و جدیت فیلم و سریالها را دنبال میکرد.»
به گفته وی تلویزیون آن زمان میتوانست با ماهواره مقابله کند «در آن زمان یک سریال بین انبوه برنامهها در شبکههای مختلف گم نمیشد و تولیدکننده خود را موظف میکرد که اثر خوب تحویل دهد چون میدانست که کارش قضاوت میشود.»
این در حالی است که حال بسیاری از منتقدان اعلام میکنند که دیگر مدتهاست سریالهای تلویزیون را دنبال نکردهاند. به گفته برخی از این صاحب نظران کمبود سریالها و برنامههای موفق در صدا و سیما آنچنان ادامه دار شد که دیگر امیدی برای تکرار خانه سبزها باقی نماند.
شاید همین نکته باعث شده تا در میان این همه شبکه مختلف تنها شبکه آی فیلم که بخش زیادی از برنامههایش به بازپخش سریالهای گذشته اختصاص دارد بتواند بیش از سایر شبکهها مخاطب داشته باشد.
کمبودهای زیادی برای نبود سریالی مناسب در فضای تلویزیون عنوان شده است. عدهای گفتهاند کمبود فیلم نامههای جذاب و دور از واقعیت، عدهای گفتهاند کیفیت پایین ساخت و عدهای هم بر روی بازیهای جدید دست گذاشتهاند.
اما اکثریت آنان بر این باور بودند که قلب یک سریال فیلمنامه آن است و فیلنامههای ساخته شده در گذشته آنچنان قوی بودند که هنوز بعد از گذشت سالها تاریخ مصرفی برای آنان وجود ندارد. همچون تجربه «خانه سبز» که پس از گذشت ۱۸ سال باز هم مردم میتوانند با دیالوگهای و فضای آن ارتباط برقرار کنند.
موفقیت در شبکه خانگی است؟
بیژن بیرنگ این روزها به شبکه خانگی آمده است. او دو سال پیش «شام ایرانی» را به این شبکه آورد و بعد از دو سری ساخت آن را به محمد شایسته سپرد. بعد از آن بود که اعلام کرد قصد دارد مجموعهای جدید به نام «عشق تعطیل نیست» را بسازد.
او در این باره گفته بود که سالهای زیادی را بر روی ایده و سوژه این مجموعه کار کرده و قصد داشته تا کمدیای با فرمی جدید بسازد.
همان فرم جدیدی که خبرساز شد؛ پس از پخش قسمت اول این سریال منتقدان گفتند که بیرنگ هم همچون تجربههای اخیر صدا و سیما به ورطه کپی برداری کشیده شده است. سریال او هم کپی سریال کمدی معروف آمریکایی (دوستان) است. هرچند که پیش از این بیرنگ اعلام کرده بود که از قصد این اقتباس را انجام داده است. او در دی وی دی منتشر شده بعدی توضیح داد که «عشق تعطیل نیست» در ادامه سریال «خانه سبز» و مضمون اصلی آن عشق است اما این توضیح هم نتوانست منتقدان را راضی کند. همچون اتفاقی که برای سریال هفت سنگ افتاد که برداشتی از سریال آمریکایی خانواده مدرن بود و نتوانست صدای اعتراض را خاموش کند.
با این حال زمانی که نام بیژن بیرنگ که سریالهای موفقی را در کارنامه خود دارد باز هم در حوزه سریال سازی مطرح میشود امید آن میرفت که بتواند جایش را در میان خانوادههای ایرانی باز کند. اما تا به امروز که ۴ سری از این سریال منتشر شده هنوز خبری مبنی بر موفقیت این سریال به گوش نمیرسد. هرچند که کار در شبکه خانگی از تلویزیون متفاوت است.
خود بیرنگ هم گفته بود که کار در این شبکه برایش جذابتر است زیرا آمار و ارقام به نظر واقعیتر میآید.
به گفته وی مردم آنچه دوست دارند را میخرند و آنچه نمیپسندند را نمیخرند. او هم ترجیح داده تا «عشق تعطیل نیست» را برای شبکه نمایش خانگی تولید کند زیرا به عقیده وی آدم وقتی پولش را از مردم میگیرد برایش دلچسبتر است.
با خبرسازیها و حتی تبلیغات گسترده اما به نظر نمیرسد که «عشق تعطیل نیست» توانسته باشد همچون دیگر ساختههای بیرنگ جای خود را در بین خانوادههای ایرانی باز کند. اینکه چرا این فعالان کهنه کار از تلویزیون رفتهاند خود جای سوال دارد اما آنچه اهمیت دارد این است که چرا خود آنان هم دیگر نمیتوانند همچون گذشته موفق باشند؟
.
.
الکی مثلا من نمی دونم چرا
عاطفه: بله ...
رضا: حرف که می زنی؟؟؟
دلم برات تنگه عمو خسرو ...
عاطفه: بله ...
رضا: حرف که می زنی؟؟؟
دلم برات تنگه عمو خسرو ...
جوابش براي كسي كه نخواد خودشو به خواب بزنه خيلي روشن است :
پس رفت و تنگ نظر شدن روز افزون و تحميل هرچه بيشتر نظر يك اقليت زياده خواه بر اكثريتي كه هيچ شناخت واقعي از آن نداشته و يا نمي خواهد داشته باشد
چقدر خوب بود اون موقع ها ...
واقعا ديگه از اين سريال ها ساخته نشد...
خدا خسرو شكيبايي رو هم بيامرزه.
روحش شاد.
البته خیلی لوس بود والان لوس تر به نظر میاد وغیرقابل دیدن فقط نوستالوزی داره
عاشق آب دوغ خيارم
حالا و پس از گذر بیش از بیست سال وقتی این سریال را نگاه میکنم به حال تهوع می افتم! تجربه سریالهای خوب خارجی نظیر 24 و خانه پوشالی و... و همینطور سریالهای خوب داخلی مانند روزی روزگاری، امام علی، هزاردستان و ... دیدگاه مرا نسبت به سریالسازی تغییر داده است. با چنین دیدگاهی، خانه سبز مجموعه ای درهم و برهم از یک سری دیالوگهای لطیف و به اصطلاح عاشقانه است و فقط همین. داستان منسجمی ندارد، بازیها فوق العاده بد است، به شدت کشدار است و .... حتی سریال مزخرفی مثل پلیس جوان از خانه سبز بهتر است.
خانه سبز سریالی است که زمانی حکم قطره ای آب برای یک تشنه داشت. خیلی کم سلیقگی است اگر در دریای امروز سریالهای خوب بخصوص خارجی، کماکان دید مثبت به این سریال داشته باشیم.
خانه سبز فقط نقشی کمرنگ از یک خاطره است، همین.
ویدئو گیر میدادن تو خونه و...!
اگر همون موقع هم سریال های امریکایی با این حالت پخش میشد مطمئنا جذابیت اونا بیشتر از ایرانی بود
ایرانی همش دنبال ازدواج و بارداری و این مسخره بازیا هستن که تو واقعیت یا تخیل ادم گاهی نمی گنجه
اول ریشه و هویت دوم انسجام کانون خانواده
محبت و عشق اعضای یک خانواده
احترام به نیکان و اجداد
گره گشایی از مشکلات هم
ضرب المثل ها همیشه تازه هستند
اين سريال از چيزايى مى گفت كه تو وجود مردم مونده بود ، عشق ، صداقت ، عدالت
چيزايى كه اونموقع بيشتر از الان وجود داشت
و از هم بهتر خسروشکیبایی در نقش رضا و رامید جوان در نقش جد بزرگ.
سبز سبزم ریشه دارم. در زمستان هم بهارم
ولی خیلی لوس و بی مزه بازی در می آوردن ...
بازیها البته قدیمی شده و بازیگرای امروز حرفه ای ترن اما روح سریالهای قدیمی رو ندارن
اما بازی رامبد جوان عجیب هنوز زنده اس بخصوص در نقش جدبزرگ
4 بازیگر اصلی فیلم از همسرانشان جدا شدند. یکی دیگر از بازیگران اصلی فیلم هرگز ازدواج نکرده است!
اینجا باید گفت واقعا بازیگر هستند این عزیزان!
به نظرم خانم خوبیه از نظر بازی کردن هم خوب بازی میکنه
فیلم های ایرانی همشون خاله زنکی هستن
دختره میره دنبال زن بچه دار میشن و از این چرندیات