امیر وفایی در روزنامه قانون نوشت: بالاخره يكي از كودكان فال فروش پشت چراغ قرمز موفق شد ركورد سالها فال
ناپذيري ما را بشكند. به خاطر يك فال 200 توماني از پنجره آويزان شده بود و
چيزي نمانده بود خودش را بيندازد زير ماشين. آشفته و عصباني از شكسته شدن
اين ركورد دست نيافتني، فال را باز كردم تا حداقل پولم را دور نريخته باشم.
در تفسير فال جناب حافظ آمده بود: «دوست عزيز، كمتر از اينترنت استفاده
كن. فضاي مجازي تو را از اصل زندگي دور مي كند. باطن انسانها در شبكههاي
اجتماعي قابل تشخيص نيست. اگر خواهان كسب تجربه واقعي هستي به مسافرت برو.»
واقعا غافلگير شدم. فكر مي كردم داخل فال همچنان بساط بده و بستان مِي بين
حافظ و ساقي برقرار باشد اما خواجه اين بار مبحث جديدي را باز كرده بود.
اين نشان مي دهد ايشان همه وقتش را در ميكده تلف نمي كرده و گاهي هم سري
به نتكدهها مي زده. در آن دوران اعضاي نتكدهها رابطه خوبي با
ميكدهايها نداشتند و به محض اينكه يك ميكدهاي وارد نتكده مي شد دسته
جمعي مي خواندند: «از نتكده بيرون شو... از نتكده بيرون شو.»
فرداي آن روز فال ديگري خريدم كه در بخشي از تفسيرش آمده بود: «دوستي در
فضاي مجازي از تو درخواست پول مي كند، مشكل او را حل كن.» برای علاقهمند
كردن نسل جوان به فال حافظ موارد ديگري هم در تفاسير غزليات ايشان مورد
استفاده قرار گرفته كه برخي از آنها عبارتند از:
1- ممكن است ويچتات در هفته آينده فيلتر شود، اما آگاه باش اي فرزند كه سختيهاي دنيا زودگذر هستند.
2- بزودي دختر شايسته اي تو را add مي كند. با تاخير 48 ساعته اكسپت كن.
اما وقتي آمد در چت پيغام داد "ممنون بابت اكسپت" جوابش را نده. او به اين
ضدحال نياز دارد.
3- وقت آن رسيده كه يك استتوس خاليبندي بگذاري و بنويسي ميخواهي دي
اكتيو كني. در آنفرند كردن آنهايي كه اين استتوس را نه لايك ميزنند و نه
كامنت مي گذارند ترديد نكن. اين كار آينده زندگيات را دگرگون مي كند.
4- جنابعالي كمي در مقابل ابروهاي پيوسته ضعيف هستيد. حتي المقدور به پيج اينگونه افراد سرك نكشيد.
5- بلوتوث خود را در مترو روشن بگذار. چيزهاي خوبي براي شما مي رسد.
6- مدتي است كسل و بي حوصله شده ايد. فيلترشكن خود را عوض كنيد.
7- اگه نكته مصرع دوم بيت اول رو گرفتي لايك كن .
***
حيف كه كاغذ فال را انداختم دور و الان هرچه فكر مي كنم يادم نمي آيد كدام
شعر حافظ را اين طور تفسير كرده بودند. يك چيزي در اين مايهها بود:
***
چشمم به استتوست و گوشم به صوت چت
تا بوق سگ به پيج تو من پرسه مي زنم
بر روي عكس تازه ات كليك راست مي كنم
محكم به save as to desktop ضربه مي زنم
اينترنت رقيب دو مگ و بنده دايال آپ
آري چنين لگد به دايره بسته مي زنم
حافظ كنون كه ديس كانكتي چرا مي خند؟
ساقي به ويچت آمده و ضجه مي زند
ممنوم
یادش بخیر: وقتی آمار رو اعلام می کرد آقای فردوسی پور چرا می خند؟