«ضراب ایرانی، صراف ترک»، داستان
جوان ثروتمند ایرانی که عشق او به دختر ترک (ابرو گوندش، خواننده زن
ترکیهای) و ازدواجشان، ژانر متفاوتی از داستانهای عامهپسند خلق کرده،
اینبار پای سیاستمداران را هم به میان کشیده است. حالا هر روز کاراکترهای
جدیدی از این داستان روی پرده رسانهها به نمایش درمیآیند.
دو روز پیش، در
ادامه ماجرای فساد مالی بزرگ در ترکیه که تاکنون منجر به استعفای سهوزیر
کابینه اردوغان شده، نامهای ایرانی هم به میان آمد. بر اساس ادعای برخی
روزنامههای ترک، پدر «رضا ضراب» (متهم اصلی در پرونده فساد مالی ترکیه) با
«محمود احمدینژاد» رییس دولت پیشین، رابطه دوستانه داشته است، اما «حمید
بقایی» مشاور احمدینژاد این موضوع را رد میکند. بقایی به «شرق» گفت:
«رسانههای ترکیه خبر کذب میزنند. این موضوع صحت ندارد، حتی اگر صحت هم
داشت چه ربطی به آقای احمدینژاد دارد؟»
سایت خبری «المانیتور» هم روز
سهشنبه در گزارشی که به موضوع فساد مالی ترکیه اختصاص داده بود، مدعی وجود
ارتباط میان پدر ضراب با رییس دولت پیشین ایران شد. «المانیتور» در این
گزارش ادعا کرده بود: «بر اساس یافتههای پلیس، آقای ضراب پس از آنکه
شهروند ترکیه شد نامش را به رضا صراف تغییر داد. او ارتباطهای نزدیکی با
ایران دارد. صراف پس از آنکه توانست ارتباطهایی با وزرای ترکیه و پسرانشان
برقرار کند سیستمی را برای ارسال میلیونها دلار به ایران طراحی کرد. پدر
آقای صراف (حسین ضراب) با محمود احمدینژاد، رییسجمهوری پیشین ایران
ارتباطهایی دارد.»
«ضراب» چگونه «صراف» شد؟
سایتهای خبری در ایران نیز درباره این ارتباط، اخباری منتشر کردهاند.
سایت اصولگرای «افکارنیوز» گزارش داده «دستور ساخت کارخانه فولاد «کاوه
تیکمهداش» متعلق به حسین ضراب در سال 1386 «در جلسه تقدیر رییسجمهوری از
کارآفرینان تبریزی» توسط احمدینژاد صادر شده است.»
درباره «حسین ضراب»، پدر «رضا ضراب» نیز در سایتهای خبری آمده است: «در
زمان جنگ، خانواده ضراب به دوبی رفته و رضا پسر کوچک خانواده در ترکیه
مانده و آنجا به فعالیت میپردازد که پس از چند سال حسین ضراب پس از بازگشت
به ایران کارخانه فولادسازی «تیکمهداش» را تاسیس میکند. این کارخانه
هماکنون به نام اوست و همچنان به فعالیت خود ادامه میدهد.»
همچنین در این
گزارشها آمده است: «مدیرعامل این کارخانه حسین ضراب و رییس هیاتمدیره
کارخانه نیر «رضا ضراب» پسر اوست. آگهی تاسیس کارخانه بهطور کلی بهنام
خانواده ضراب است. در سال ۱۳۸۶ طرح توجیهی ساخت کارخانه فولاد کاوه
تیکمهداش در سفر استانی هیات دولت مستقیما از طرف خود «ضراب» در جلسه
تقدیر رییسجمهوری از کارآفرینان تبریزی به او (احمدینژاد) داده شده و در
پایان جلسه دستور موافقت «احمدینژاد» صادر میشود. سرانجام در مدت کوتاهی
کلنگ افتتاح کارخانه فولاد کاوه تیکمهداش با حضور مقامات کشوری و استانی
به زمین زده شد.»
تاسیس و اداره شرکت بینالمللی واردات و صادرات، تاسیس و
فعالیت کشتیرانی (در استانبول ترکیه)، کارخانه فولادسازی (در تیکمهداش
آذربایجان شرقی)، صرافی (در دوبی) و... از جمله فعالیتهای پدر رضا ضراب
عنوان شده است. پسر جوان این ضراب ثروتمند هم علاوه بر اینکه در استانبول
مالک هلدینگ «رویال» است، در تجارت سنگهای قیمتی نیز فعال است و ۴۶درصد
صادرات طلای ترکیه را در اختیار دارد، در ایران نیز فعالیت تجاری دارد.
«افکارنیوز» از سایتهای خبری نزدیک به محافظهکاران در گزارشی با ارایه
اسناد شرکتهای ثبتشده به نام «خاندان ضراب» آورده: «تنها در سال ۱۳۸۷،
۹آگهی تاسیس شرکت فولاد در روزنامه رسمی از سوی آنها به ثبت رسیده است.»
«شرکت فولادگستران قائم سهند، شرکت صنایع فولاد سدید تیکمهداش، شرکت
فولادسازان نصر تیکمهداش، شرکت مجتمع صنایع فولاد قائم تیکمهداش، شرکت
صنایع فولاد نوین تیکمهداش، شرکت صنایع فولاد کاوه تیکمهداش، شرکت صنایع
نورد مهر تیکمهداش، شرکت صنایع ذوب الغدیر تیکمهداش و شرکت مجتمع صنعتی
آذر سهند تیکمهداش» از جمله شرکتهایی هستند که این سایت خبری، رضا ضراب
را بهعنوان عضو هیاتمدیره آنها معرفی کرده است.
این شرکتها به جز صنایع فولاد کاوه، در دو تاریخ یعنی در تاریخ ۲۹ و ۱۵ آبان سال ۸۷، تاسیس شدهاند.
ابرو: وضعیت رضا تاریکیای است که صبح را در پی خواهد داشت
«رضا ضراب متهم ایرانیالاصل پرونده فساد مالی ترکیه است که دوروز پیش از
بابک زنجانی بهعنوان «رییس» خود یاد کرد.» «رضا ضراب» تاجری سرشناس و از
یک خانواده ثروتمند ایرانی است که در ترکیه زندگی میکند و از آنجا که با
یکی از خوانندگان سرشناس ترکیه (ابرو گوندش) ازدواج کرده، در افکار عمومی
این کشور شناختهشده است. پولشویی، نقل و انتقال غیرقانونی مقادیر زیادی
پول از ایران به ترکیه، قاچاق شمش طلا، تهیه مدارک جعلی و ارتشا از موارد
اتهامی اوست.
«ابرو گوندش» که به ملاقات همسرش رضا رفته بود پس از آن در یک
برنامه تلویزیونی شرایط کنونی همسر ایرانیاش رضا را به تاریکیای تشبیه
کرده که صبح را در پی خواهد داشت. ابرو که در لحظاتی از این برنامه به گریه
افتاد، گفت: «رضا همسر من و پدر فرزندم است. ما با عشق با هم ازدواج
کردیم. همانگونه که سالها پیش بیماری سختی را پشت سر گذاشتم، میگویم که
از پس هر تاریکی صبحی هست و من به آن صبح امیدوارم. پیش از این هم
سختیهایی در برابر من بوده است اما من همچنان به خواندن ادامه میدهم. به
خواست خدا این سختیها بهزودی تمام میشود.»
او گفته: «ما با عشق با هم
ازدواج کردیم و او به من گفته بود که روشنی و تاریکی با هم در زندگی است و
ما الان داریم از دوره تاریکمان میگذریم. بعد از هر شب تاریکی یک صبح روشن
طلوع میکند. در زندگی همه چیز به خود انسان بستگی دارد. من هر کاری کردم
از عشق و علاقهام بوده، چه قبل از ازدواج چه بعد از ازدواج، امیدوارم خدا
کاری کند که این روزهای سیاه به سرعت بگذرد.»
شایعه میزبانی مشایی از «ابرو»
رابطه «خاندان ضراب» تنها به رابطه میان پدر رضا ضراب و احمدینژاد ختم
نمیشود. نام «اسفندیار رحیممشایی» مشاور و پدر عروس «احمدینژاد» هم در
این بین به چشم میخورد. زمانی که «ابروگوندش» همسر رضا ضراب در سال 89 به
ایران سفر کرده و میهمان خواهر همسرش در کرج بود، خبری در رسانههای
اصولگرا منتشر شد مبنی بر اینکه او در کرج در مراسم افطاری به میزبانی
«اسفندیار رحیممشایی» شرکت کرده است. مشایی این خبر را تکذیب کرد.
البته
پیش از آن نیز مشایی در نخستین سالهای ریاست احمدینژاد بر دولت، به دلیل
حاشیههای شرکت در مراسم «سماع» در ترکیه بهشدت از سوی محافظهکاران و
اصولگرایان حامی دولت احمدینژاد مورد انتقاد قرار گرفت. رابطه احمدینژاد و
مشایی با «بابک زنجانی» کسی که رضا ضراب از او با عنوان رییس خود یاد کرده
هم قابل توجه است.
اینکه به گفته قاضیپور نماینده ارومیه در مجلس، «دولت»
بابک زنجانی را به «مرتضوی» رییس سازمان تامین اجتماعی در زمان احمدینژاد
معرفی کرد. «قاضیپور» چندی پیش در جمع خبرنگاران در پاسخ به اینکه چه کسی
بابک زنجانی را به مرتضوی معرفی کرد؟ به نام «دولت» اشاره کرده و در پاسخ
به اینکه «آیا منظور از دولت، رحیمی است؟»، گفته بود: «رحیمی هم یکی از
اعضای دولت بود.»
رییس «رضا ضراب» نیستم
بابک زنجانی در پستی در صفحه فیسبوک منتسب به او درباره اتفاقات اخیر،
ادعای رضا ضراب که زنجانی را رییس خود خطاب کرده بود رد کرده. در صفحه
فیسبوک منتسب به او آمده است: «بهدلیل اعتمادی که به نخستوزیر ترکیه،
رجب طیباردوغان، داشتم سرمایهگذاری کردم و همچنان به سرمایهگذاریهای
خود در ترکیه ادامه خواهم داد.»
او در ادامه آورده است: «در زندگیام تنها
چند بار رضا ضراب را دیدهام و در مورد فعالیتهای تجاری ضراب هیچ اطلاعی
ندارم و از کارهایی که کرده اطلاعی ندارم. حتی نمیدانم محل کارش در ترکیه
کجاست و اینکه کجا فعالیت میکند به هیچوجه اطلاعی ندارم و اگر فعالیت
غیرقانونی انجام داده باشد، مسوولیت آن با خود ضراب است. علاقهای ندارم در
مورد فعالیتهای ضراب، ادعاهایی به نام من ثبت شود. گروهی که من آن را
اداره میکنم شامل 65شرکت میشود و حجم معادلاتش شش الی هفتمیلیاردیورو
میشود. مال و ثروت خود را از راه قانونی به دست آوردهام. اما راهی ندارم
که این مسایل را ثابت کنم.»
حلقههای تازه زنجیره زنجانی
اما به غیر از بابک زنجانی، رضا ضراب، پدرش، احمدینژاد و مشایی، نامهای
دیگری هم به میان آمده است: «کاملیا جمشیدی»، «مهدی شمس» و «یک زن در محله
فقیرنشین ترکیه». رسانههای ترکیهای درباره کاملیا جمشیدی نوشتهاند: «هیچ
نامی از این زن در بین تجار ایرانی داخل کشور دیده نمیشود، اما ظاهرا او
یکی از مهرههای کلیدی فساد اخیر در ترکیه بوده است.»
سایت خبری «هابردر»،
در گزارشی با تیتر «کاملیا جمشیدی کیست؟» در مورد او نوشته: «رسوایی فساد و
رشوهخواری در ترکیه در حالی به اسم رضا ضراب تمام شده است که از کاملیا
جمشیدی بهعنوان دست دیگر این ماجرا نام برده میشود. کاملیا جمشیدی پس از
اطلاع از عملیات پلیس برای دستگیری از ترکیه فرار میکند.»این سایت خبری
ترکیهای ادعا کرد: «اسنادی وجود دارد که نشان میدهد این زن ایرانی نیز
یکی از متهمان اصلی پرونده به شمار میرود. طبق گزارشات، پلیس ترکیه ردپای
این زن را در دوبی یافته است. رضا ضراب از طریق ایمیل با او در تماس بوده
است (درست مانند راه ارتباطیاش با بابک زنجانی). رضا ضراب بسیاری از
اطلاعات و اسناد را از این طریق ایمیل- با او به اشتراک میگذاشته است.»
در
حال حاضر حکم بازداشت این زن، به جرم همدستی با رضا ضراب و داشتن بسیاری
از اسناد و مدارک، صادر شده است. روزنامه «هابرترک» آورده با انتشار عکس یک
زن و خانه او در محلهای فقیرنشین در ترکیه از او با عنوان یکی دیگر از
مهرههای فساد اقتصادی در ترکیه نام برده. بهارنیوز به نقل از این روزنامه
گزارش داده: «در تازهترین تحقیقات و اسناد بهدستآمده از فساد مالی
کشفشده، بابک زنجانی که رییس ضراب به شمار میرود، عمده سرمایه مالی در
گردش خود در ترکیه را برای فرار از تحریمهای آمریکا و اتحادیه اروپا، به
افراد دیگری منتقل کرده بود. به ادعای این روزنامه برای مثال بخشی از سهام
یکی از شرکتهای ضراب و زنجانی در ترکیه به ارزش ششمیلیونلیر ترک (معادل
رقمی حدود یکمیلیاردتومان) به نام یک زن اهل ترکیه منتقل شده است. این
خانم که در یکی از محلات فقیرنشین استانبول و در آپارتمانی قدیمی زندگی
میکند، عملا پایش به پرونده فساد مالی باز شده است.»
مهدی شمس نفر سومی است
که نامش در رسانهها منتشر شده است. به نوشته خبرگزاری فرانسه: «گفته
میشود که شخص واسطه میان ضراب و زنجانی برای ارسال پول نفت به ترکیه،
تاجری مستقر در دوبی به نام «مهدی شمس» بوده است.»
واکنش سفیر آنکارا
«اومیت یاردیم» سفیر ترکیه در تهران در گفتوگویی با ایسنا، درباره انتشار
اخباری مبنی بر مورد اتهام قرارگرفتن هالکبانک به خاطر همکاری با ایران
گفته است: «این اتفاق به تازگی رخ داده، من هم از طریق رسانهها این خبر را
دنبال میکنم اما باید به این نکته اشاره کنم که هالکبانک برای روابط
ایران و ترکیه بسیار سودمند و تاثیر مثبتی داشته است. بر اساس حقوق و
قوانین این بانک فعالیتهای خود را انجام میدهد. در فضایی که تحریمهایی
علیه ایران اعمال شده است این بانک یکی از مهمترین سازمانهایی است که
توانست به تجارت ایران و ترکیه کمک بسزایی داشته باشد بهخصوص برای ایران
خدمات ارزشمندی ارایه کرده است. بسیاری از کارهای این بانک را بانکهای
خصوصی به دلیل برخی نگرانیها و فشارها نمیتوانند انجام دهند. باید حوزه
تجاری و اقتصادی ایران قدردان این بانک باشند.»
ماجرای «ضراب ایرانی، صراف
ترک» که از جوان ثروتمند ایرانی آغاز شده و پای سیاستمداران را هم به میان
کشیده، تاکنون علاوه بر بازداشت ضراب، برخی از اعضای کابینه دولت ترکیه،
وزرای کشور، اقتصاد و محیطزیست را هم مجبور به استعفا کرده؛ تا پایان این
داستان به کجا برسد.
بفرمایید اینم چشمه ای از این صادرات در ترکیه