صفحه نخست

سیاست

ورزشی

علم و تکنولوژی

عکس

ویدیو

راهنمای بازار

زندگی و سرگرمی

اقتصاد

جامعه

فرهنگ و هنر

جهان

صفحات داخلی

کد خبر: ۱۵۶۱۸۹
تاریخ انتشار: ۱۳:۳۰ - ۲۳ تير ۱۳۹۲
فرارو- استفان والت از اساتید دانشگاه هاروارد در مقاله ای برای فارن پالسی به تحلیل موج جدیدی که علیه کمک های نظامی آمریکا به دیگر کشورها، به خصوص به مصر راه افتاده پرداخته و می نویسد: «سیاستمدار زیرک در برخی مواقع فرصت طلب می شود. هیچ دولتی نمی تواند تمام زیر و بم های سیاست جهانی را پیش بینی کند؛ سوال اینجا است که آیا می توان آن لحظه ناب را دریافت و منافع ملی را در شرایط جدید و پیش بینی نشده ترقی داد.»

 به گزارش سرویس بین الملل فرارو به نقل از فارن پالسی، استفان والت در ادامه آورده است: «تازه ترین شرایطی که به شکل غیرقابل پیش بینی ایجاد شد برکناری اخیر اخوان المسلمین در مصر بود.  این فرصتی است برای آمریکا تا کاری را عملی کند که بسیار پیش از این باید انجام می داد- به عبارت دیگر آمریکا باید اعطای بسته های کمک نظامی ناموجه خود به مصر و اسرائیل را متوقف کند. رابرت رایت، سردبیر ماهنامه آمریکایی «آتلانتیک» و اندرو سولیوان، نویسنده، سردبیر و وبلاگ نویس انگلیسی طی یک هفته اخیر این موضوع را از دو منظر متفاوت مطرح کرده اند؛ در اینجا می خواهم ارتباط میان دو برنامه کمک رسانی آمریکا را بررسی کنم.»

 در اصل سطح فعلی کمک آمریکا به مصر و اسرائیل، رشوه ای است که تاریخش به پیمان صلح 1979 مصر- اسرائیل بازمی گردد. اسرائیل در ازای عقب نشینی از صحرای سینا که در جنگ شش روزه 1967 آن را اشغال کرده بود، خواستار تعهد آمریکا برای کمک طولانی مدت شد. مصر نیز کمک مالی واشنگتن را به عنوان پاداشی در قبال پذیرش صلح و بازسازی روابط با غرب دریافت کرد. ایالات متحده تعهدات دیگری را نیز به عنوان بخشی از این توافق پذیرفت و از آن زمان تاکنون گرفتار این تعهدات بوده و به همین دلیل است که اتفاقات اخیر فرصت مناسبی برای بازگرداندن آزادی عمل آمریکا ایجاد کرده است.

 بگذارید با مصر شروع کنیم. قوانین ایالات متحده دولت این کشور را از اعطای کمک مالی به دولت هایی که در نتیجه کودتای نظامی روی کار آمده اند، منع می کند. و این دقیقا همان اتفاقی است که در مصر روی داده، بنابراین اگر به حاکمیت قانون اعتقاد دارید، آمریکا موظف است به برنامه کمکی خود خاتمه دهد.

 اما همانطور که رابرت رایت در هشتم جولای متذکر شد، اگر برنامه فعلی کمک نظامی به برنامه ای مفیدتر مانند کمک غذایی تبدیل شود، بسیار بهتر خواهد بود. آخرین چیزی که مصر بدان نیاز دارد اسباب بازی های گران قیمتی مانند اف-22 یا تانک ها یا حتی نفربرهای زرهی برای ژنرال های این کشور است. هیچ کس مصر را تهدید به حمله نکرده است و هیچ یک از این تسلیحات آنقدرها مناسب حفظ نظم عمومی نیستند. آنچه مصر بدان نیاز دارد یک دولت باکفایت تر، فساد کمتر، رشد اقتصادی، قیمت پائین تر مواد غذایی، منابع قابل اتکای آب و انرژی و غیره است، نه نیروهای نظامی قراردادی و پیچیده. این کودتا فرصتی است برای خاتمه دادن به برنامه کمکی که خیلی پیش از اینها فواید خود را از دست داده و آمریکا باید آن را دریابد.

 حال در مورد اسرائیل. در شرایط فعلی هیچ دلیل استراتژیک معتبری برای کمک سه تا چهار میلیارد دلاری که اسرائیل به طور سالانه از آمریکا دریافت می کند (بخش عمده آن به شکل های مختلف کمک نظامی) وجود ندارد. اسرائیل فقیر نیست؛ درآمد سرانه آن نزدیک به 30 هزار دلار در سال است و از این منظر در رتبه سی ام جهان قرار دارد. اسرائیل به طور قابل ملاحظه ای یک قدرت نظامی غالب در منطقه است و برتری منطقه ای این رژیم تنها زمانی افزایش می یابد که آمریکا به حمایت مالی خود از نیروهای مسلح مصر پایان دهد. به خاطر داشته باشید که اسرائیل در جنگ های 1948، 1956 و 1967 خاورمیانه پیروز شد و هر سه جنگ پیش از آن بود که دولت آمریکا کمک های نظامی هنگفتی به این رژیم اعطا کند.

 در اکتبر سال 1973، مصر و سوریه حمله غافلگیرکننده فوق العاده موفقی را اجرایی کردند، با این حال در نهایت اسرائیل این جنگ را نیز برد. و این درست همان روزهایی بود که دشمنان عرب اسرائیل کمک قابل توجهی را از شوروی دریافت می کردند. همسایگان امروز اسرائیل بسیار ضعیف تر از گذشته هستند (تنها نگاهی به شرایط سوریه و عراق بیاندازید) و اسرائیل بازدارنده نهایی را به شکل تسلیحات شیمیایی در اختیار دارد. و همانطور که باراک اوباما، رئیس جمهور آمریکا در طول نخستین دوره ریاست جمهوری اش دریافت، اینطور نیست که آمریکا با کمک مالی به اسرائیل هیچ اهرم دیپلماتیکی کسب نکند. در نهایت باید گفت: دلایل تداوم کمک نظامی آمریکا به شکل خنده داری ناچیز هستند.

 بنابراین به جای کمک نظامی به اسرائیلی که نیازی به آن ندارد و آن را تنها به صورت یارانه غیرمستقیم در خدمت شهرک سازی هایی که آمریکا مخالف آنها است، قرار می دهد، ایالات متحده باید معادل این کمک های نظامی به اسرائیل پولی را بدهد که بر اساس توافقات صرف برچیدن شهرک ها در کرانه باختری شود و به فلسطینیان اجازه دهد که کشور قابل دوام خود را در این زمین ها بنا کنند. این امر نتانیاهو و یارانش را وادار می کند دفعه بعد که جان کری، وزیر امور خارجه آمریکا به اسرائیل سفر کرد، توجه جدی و بیشتری به دیدار با وی مبذول دارند.

 خلاصه اینکه اتفاقات در قاهره فرصت مناسبی است که وابستگی این دو به کمک مالی آمریکا پایان یابد. اما همه ما به خوبی می دانیم که احتمال بروز یک واکنش معقول اینچنینی با احتمال ریزش برف بر فراز اهرام مصر برابری می کند. سیاست خاورمیانه آمریکا از محاسبه عاقلانه منافع ملی یا تمایل به قوی تر، امن تر یا موفق تر کردن آمریکا نشات نمی گیرد. بلکه بخش عمده آن ناشی از سیاست های داخلی، به خصوص قدرت سیاسی آیپک (کمیته روابط عمومی آمریکا-اسرائیل) و دیگر لابی های اسرائیلی است. و به همین دلیل است که عبارت «سیاست معقول آمریکا در خاورمیانه» به کلماتی ضد و نقیض تبدیل شده است.

ارسال نظرات