اولین قسمت از سریال خوب،بد،جلف: رادیو اکتیو با نویسندگی پیمان قاسمخانی و تهیهکنندگی و کار گردانی محسن چگینی روز شنبه یازدهم بهمن ماه وارد شبکه نمایش خانگی شد.
اولین قسمت از سریال سیاوش به کارگردانی سروش محمدی و تهیهکنندگی مهدی یاری روز جمعه دهم بهمن ما وارد شبکه نمایش خانگی شد. میلاد کی مرام،رضا کیانیان،مجید صالحی و ترلانه پروانه ازجمله بازیگران این سریال هستند.
سیاوش مجموعهٔ نمایشی به کارگردانی سروش محمدزاده و به تهیهکنندگی مهدی یاری، محصول سال ۱۳۹۹ است که به صورت اختصاصی توسط شبکهٔ نمایش خانگی نماوا پخش میشود. تولید سریال از پیش از شیوع کرونا آغاز شد و عمده روزهای تصویربرداری آن در روزهای کرونا ادامه یافت. موسیقی تیتراژ این سریال توسط پرواز همای ساخته شدهاست. قسمت اول این سریال جمعه ۱۰ بهمن ۱۳۹۹ ساعت ۱۲ ظهر پخش میشود و بقیه قسمتهای آن هر جمعه ادامه مییابد.
قسمت چهارم ملکه گدایان به کارگردانی حسین سهیلی زاده روز چهارشنبه هشتم بهمن ماه وارد شبکه نمایش خانگی شد. با نقد و بررسی این قسمت از سریال همراه ما باشید.
تعقیب و گریز در قسمت ششم هم ادامه دارد. رامین خیال می کند توانسته است پلیس را دور بزند اما باز هم آن ها را دم خانه و دنبال خودش می بیند و از دست آن ها می گریزد. حلقه ی محاصره ی پلیس به دور گردنش تنگ تر شده است و دیگر خبری از تاثیر جادویی انگشت قطع شده هم نیست.
ملکه ی گدایان در قسمت سوم هم پر ماجراست. از اعتراف گرفتن البرز از افرا تا پیشنهاد پارسا به افرا برای معتاد کردن البرز. از افسردگی شدید سی سال پیش خورشید و میلش به کشتن بچه ها تا معرفی اش به عنوان ملکه ی گدایان.
قسمت پنجم قورباغه هم قسمت جذابی است. اگرچه با شوخ و شنگی قسمت چهارم یا رئالیسم اجتماعی قسمت دوم و سوم متفاوت است.
لحن قسمت چهارم به کلی با سایر قسمتهای سریال متفاوت است و بیشتر حال و هوایی کمدی دارد. ترکیب بندی تصاویری، حرکت دوربین و نوع اغراق آمیز بودن کاراکترها یادآور کمدی فانتزیهای فرانسوی و فیلمهای ژان پیر ژونت است.
نه قصه و نه پرداخت ملکهی گدایان قصه و پرداخت مدرنی نیستند و ادعای متفاوت بودن و خاص بودن را هم ندارند. اما همین موضوع میتواند سبب موفقیت ملکهی گدایان شود.
شیوع گسترده کروناویروس جدید و اعمال قوانین جدید مربوط به فاصله اجتماعی در سراسر جهان، با همه مشکلات خود، توانست صنعت سینمای آنلاین زودتر از حد تصور در میان مردم سراسر جهان جا بیندازد و سردمداران این عرصه همچون شبکه نتفلیکس را به مرجعی جدید برای ارزش گذاری فیلمها تبدیل کند.
در قسمت پایانی حتی امیر بحری، حاج رضا را فردی خطاب میکند که در اکثر جلسات و تصمیم گیریهای مهم کشور حضور داشته، اما خود را پشت پرده نشان میداده! حاج رضا بدون سمت رسمی، به دادگاه بحری میرود و با او خصوصی صحبت میکند.
شروع قسمت سوم کمی در ذوق بیننده میزند. رامین که از قسمت اول با نریشنهای شاعرانه و فیلسوفانهاش همچنین مرموزی نگاه خیره اش، تصویری از فردی ساکت و هوشمند را ارائه داده است در برخورد با پلیس و وقتی جریان حادثه را تعریف میکند از آن تصویر تهی میشود.
آقازاده در دو سه قسمت اخیر خیلی راحت از شخصیت نیما، تقابلش با حامد و خانواده اش و فسادهای مالی و اخلاقی اش میگذرد و حاج حسن را به عنوان شخصیت منفی اصلی سریال و نیما را به عنوان یک قربانی جزئی معرفی میکند.
داستان نیما با چرخشی صد و هشتاد درجهای از داستان یک آقازادهی کثیف به داستان یک آقازادهی قربانی تبدیل میشود. حاج رضا که به ملاقات پسر خودش نرفته است به ملاقات نیما میرود و خود حامد هم از تفاوت نیمای داخل و بیرون زندان میگوید.
یکی از ایرادهای «همرفیق» به تکیه بیش از اندازه به مصاحبه با مهمانها برمیگردد. این وسط شاهد اجرای گروه موسیقی هم هستیم، اما اختصاص حجم زیادی از برنامه به گفتگو با مهمان به ضرر آن و البته مجریاش تمام شده. شهاب نه پرسشهای متفاوتی را مطرح میکند، نه طراحی برای نحوه بیان سوالها دارد و نه از طنازی کافی برخوردار است.
سریال تلویزیونی «روزهای ابدی» به کارگردانی جواد شمقدری به زودی روی آنتن شبکه یک سیما میرود.
وبسایت IMDb، یکی از مهمترین پایگاه دادههای مربوط به صنعت سینما در جهان است که از جمله اقدامات آن ارزشیابی و معرفی بهترینهای سینمای جهان و از جمله انیمیشنها است. بهترین انیمیشنهای سال ۲۰۲۰ جهان معرفی شده اند که در ادامه فهرستی از بهترین انیمیشنها را میبینیم
این سراسیمگی را در اجرای مجریها حذف کنید. برایشان دورههای آموزشی بگذارید و اجراهای اساتیدی مثل میرفخرایی، نوذری، عالمی، محمد صالحعلا و فردوسیپور را برایشان پخش کنید و نکتهها را به آنها آموزش دهید و یا علی درستکار و صدرالدین شریعتی و صفاریانپور و ضابطیان. از همین امروز شروع کنید. دیر میشود. این سندرم و سنت اساتید احمدزاده و حسینی و شهریاری را از تلویزیون دورکنید و یا حداقل کمرنگ کنید.
آقازاده هر چه بیشتر به قسمتهای پایانی اش نزدیک میشود بر خلاف انتظاری که برای سر راستتر شدن روایتش بود، مشوشتر میشود. پیدا کردن خط سیر اصلی داستان دشوار نیست، اما این خط داستانی در میان انبوهی از نگاههای بلاتکلیف افتاده است.
شاخصترین دلیلی که میتوان برای عدم بازگشت رضا عطاران به تلویزیون بیان کرد، تجربه آخر او؛ یعنی سریال بزنگاه است. ممیزیها و اعتراضها، این سریال را ابتر و عطاران را دلزده کرد و بعد از آن همکاریاش با تلویزیون قطع شد.