bato-adv
کد خبر: ۹۴۷۴۲

كالبدشكافي قتل سه دختر توسط پدر

تاریخ انتشار: ۱۰:۱۹ - ۱۷ آبان ۱۳۹۰


افزايش قتل‌هاي خانوادگي آثار آزاردهنده‌اي را در افكار عمومي و احساسات اجتماعي برجاي مي‌گذارد. يكي از اين جنايت‌ها كشته شدن سه دختر بي‌گناه به دست پدر و توجيه اين اقدام با فقر مالي او بود.
 
اين حادثه باعث شد در سفري كه به كرمانشاه داشتم در مورد موضوع كمي ‌بيشتر تحقيق كنم. پدر ياد شده فردي بزهكار با سوابق خريد و فروش سلاح گرم و شرارت است. او در زندان با‌خبر مي‌شود براي دختر بزرگش خواستگار آمده ‌است به همين دليل با گرفتن مرخصي از زندان در ظاهر براي ساماندهي امور به خانه مي‌رود. 

اين مرد كه سابقه اعتياد به شيشه و كراك داشت، در روز جنايت موادمخدر مصرف مي‌كند و سه دختر را به بيرون شهر مي‌برد و با سلاح جنگي به جان آنها مي‌افتد. در ابتداي ماجرا همان‌طور كه در فيلم جنايت هم شاهد هستيم پدر دختر كوچكش را مي‌كشد و وقتي دو دختر ديگر باور مي‌كنند پدر قصد شليك دارد فرار مي‌كنند. 

پدر به دنبال آنها مي‌دود و بعد از تيراندازي به دختر وسطي، دختر بزرگ‌تر را هم مي‌كشد، سپس به خانه برمي‌گردد و همسرش را در جريان قتل مي‌گذارد و آدرس محل جنايت را مي‌دهد و مي‌گريزد. او چند روز بعد درحالي‌كه از نظر رواني شرايط مساعدي ندارد، خود را تسليم مي‌كند. فرد متهم در يك خانواده پرجمعيت كشاورز كه به خاطر فقر تغيير شغل داده و كارگر شده‌اند به دنيا آمده و رشد كرده ‌است.
 
او بعد از ازدواج به كارهاي خلاف مي‌پرداخت اما همسر و فرزندانش افرادي بسيار پاك بودند و هيچ ‌خطايي انجام نداده‌اند بنابراين پدر نمي‌توانست به بهانه اينكه آنها خطاكار هستند، دست به قتل بزند. او معتاد به شيشه و كراك بود و در تمام اين مدت مقدار زيادي مواد مصرف مي‌كرد. 

اولين نكته قابل توجه در اين پرونده آن است كه به فاصله چندروز بعد از وقوع حادثه فيلم مربوطه روي سايت‌ها قرار مي‌گيرد؛ فيلمي كه فقط در گوشي دختر بزرگ و آخرين قرباني بوده و هيچ ‌شهروند عادي در آنجا حضور نداشته كه فيلمبرداري كند. قرار دادن اين‌گونه فيلم‌ها روي اينترنت كاري نادرست است و ربطي به اطلاع‌رساني ندارد. از نگاه آسيب‌شناسي اجتماعي خشونت، خشونت‌زاست و در چنين مواردي باعث مي‌شود فرزندان نسبت به والدين نگاه بدبينانه‌اي پيدا كنند چراكه نمايش اين‌گونه عكس‌ها باعث گسترش خشونت و قبح‌زدايي و عموميت بخشيدن به آن مي‌شود. 

البته رسانه‌ها در اين خصوص نمي‌توانند نقشي ايفا كنند چراكه اين فيلم‌ها از سوي شهروندان و افرادي غيررسانه‌اي منتشر مي‌شود حال آنكه نمايش صحنه‌هاي جنايات باعث گسترش روحيه خشونت در جامعه مي‌شود. با توجه به اينكه زمينه‌هاي فراگيري و ظرفيت‌هاي يادگيري افراد متفاوت است بنابراين نمي‌توان گفت همه اشخاص در مقابل تماشاي اين‌گونه صحنه‌ها داراي توانايي يكسان هستند.
 
به‌عنوان مثال اعدام برخي مجرمان در ملاءعام و نمايش تصويري آن در رسانه‌ها براي اشخاصي كه زمينه مناسب فراگيري خشونت و بزهكاري را دارند، روش مطلوبي نيست و اثر رفتاري چنين اقدامي بايد ارزيابي و سنجش شود. در كنار اين كار بايد روحيه نشاط در جامعه ارتقا يابد چراكه 85‌درصد از كساني كه گرايش و تمايل به تماشاي اين‌گونه فيلم‌ها و صحنه‌ها دارند يا كنجكاو يا داراي زمينه مثبت براي گرايش به خشونت هستند، بنابراين بيان و نمايش دادن قتل فرزند به دست پدر بدون كارشناسي كردن موضوع جز بالا بردن درجه خشونت در جامعه، اضطراب اجتماعي و هراس عاطفي نتيجه‌اي نخواهد داشت. 

دوم اينكه دادن مرخصي به افراد داراي سابقه بزهكاري در واقع ايجاد فرصت براي تكرار جرم از سوي آنهاست. بارها و بارها ديده شده يك مجرم در مرخصي دست به تكرار جرم زده‌ است. سومين موضوع اين است كه حمايت از خانواده‌هاي زندانيان چه در بعد مالي و چه در زمينه‌هاي رواني باعث مي‌شود اين‌گونه افراد از قرار گرفتن در معرض آسيب‌ها رها شوند و سرنوشت فرزندان چنين خانواده‌هايي با سرنوشت تلخ والدين‌شان تلفيق نشود. نكته بعدي اين است كه متهم موردنظر براي توجيه جنايت خود فقر و آينده سياه فرزندان خود را علت قتل آنها بيان كرده است اما اين‌گونه دلايل قابل‌قبول نيست. 

بسيار ملاحظه شده يك پدر يا مادر فقير به خاطر فرزندان‌شان به تلاش‌هاي مضاعفي دست زده اما به خود اجازه نداده‌اند دفتر حيات آنها را ببندند. اگر اين فرد پدر مهرباني بود با داشتن سه دختر نبايد جرم را پيشه خود مي‌كرد بلكه مي‌توانست با انتخاب يك كار شرافتمندانه شايستگي خود را ثابت كند و مهم‌تر اينكه اگر اين فرد صادق است مي‌توانست بعد از خروج از زندان نسبت به اصلاح گذشته خود اقدام كند و براي دخترانش تكيه‌گاه شود. 

بايد براي جلوگيري از گسترش چنين جناياتي پيشگيري‌هاي فرهنگي و اجتماعي انجام داد. از آنجا كه محدود كردن فضاي مجازي تقريبا دشوار و غيرممكن است بنابراين رسالت اجتماعي و اخلاقي رسانه‌هاي ما اين است كه در اين‌گونه مواقع براي خنثي‌سازي آثار سوء اين حوادث اقدام به كالبدشكافي حادثه كنند و ابعاد قابل آموزش و پيشگيري را بيان كنند و در كنار آن به خانواده‌ها و نوجوانان آموزش دهند آثار و عواقب رواني و رفتاري تماشاي اين فيلم‌ها چيست. به نظر مي‌رسد مصاحبه با اين بزهكاران و شرح زندگينامه آنهايي كه مرتكب جرايم خشن شده‌اند، مي‌تواند بهترين دروس پيشگيري را به همراه داشته باشد اما متاسفانه در اين محور مثل بقيه زمينه‌ها بهره‌گيري از كارشناسان به دست فراموشي سپرده شده و افرادي كه اظهارنظر مي‌كنند نيز تخصص و تجارب كافي ندارند.

مجله خواندنی ها
مجله فرارو