bato-adv
bato-adv
کد خبر: ۷۷۷۱۹

فستیوال کن و گپی با وودی آلن

تاریخ انتشار: ۱۶:۱۰ - ۲۷ ارديبهشت ۱۳۹۰


 «وودی آلن» از معدود کارگردان های جهان است که با لذت راه رفتن بر فرش قرمز در افتتاحیه جشنواره کن به خوبی آشناست؛ او این افتخار را اولین بار در سال 2002 وقتی که «پایان هالیوود» او گشایشگر این مراسم بود، بدست آورد.
 
با نسبت دادن عبارت «یک نامۀ عاشقانه شگفت انگیز به پاریس» به این اثر جدید آلن، "تیری فریماوکس" کارگردان برگزاری جشنواره، بار دیگر از این کارگردان دعوت کرد تا افتتاح کننده جشنواره فیلم کن باشد. 

کارگردان «نیمه شب در پاریس» در این گفتگو از چگونگی تغییر در فیلمنامه بخاطر حضور "اوون ویلسون" گفت؛ او که کن را همیشه تجربه ای رویایی می داند.

"وودی آلن" از معدود کارگردان های جهان است که با لذت راه رفتن بر فرش قرمز در افتتاحیه جشنواره کن به خوبی آشناست؛ او این افتخار را اولین بار در سال 2002 وقتی که «پایان هالیوود» او گشایشگر این مراسم بود، بدست آورد. با نسبت دادن عبارت «یک نامۀ عاشقانه شگفت انگیز به پاریس» به این اثر جدید آلن، "تیری فریماوکس" کارگردان برگزاری جشنواره، بار دیگر از این کارگردان دعوت کرد تا افتتاح کننده جشنواره فیلم کن باشد.

آلن در گفتگو با هالیوود ریپورتر در روز قبل از افتتاحیه کن، از جستجویش برای داستانی با محوریت پاریس تا دلیل انتخاب "کارلا برونی سارکوزی"، بانوی اول فرانسه، و نیز انتظاراتش از شب افتتاحیه سخن گفت.

-ایده اولیه ساخت این فیلم چگونه مطرح شد؟ آیا طرحی داشتید که داستانش در پاریس اتفاق می افتاد یا اینکه ابتدا تصمیم گرفتید فیلمی در پاریس بسازید و بعد درباره داستانش اندیشیدید؟ کدام یک مقدم بود؟

وودی آلن: به من پیشنهاد شده بود که فیلمی در پاریس بسازم. این پیشنهاد به حدود پنج سال پیش برمی گردد. البته، این کاری بود که بسیار راغب به انجام آن بودم چراکه من عاشق پاریس هستم، اما ایده ای درباره پاریس در پس ذهنم نبود. این شد که به پاریس فکر کردم، به این که درباره آن چه فکری می شود و چه تعبیری از آن می شود. وقتی درباره پاریس فکر می کنی، به یاد داستان عاشقانه می افتی، به این خاطر بود که به اسم «نیمه شب در پاریس» رسیدم، این به نظرم خیلی رمانتیک آمد، اما درباره آنچه در نیمه شب اتفاق می افتد، ایده ای به ذهنم نمی رسید. تا چند ماه وضع به همین منوال بود. تا اینکه یک روز جرقه ای در ذهنم زده شد- بازیگر اصلی، نیمه شب در پاریس قدم می زند که اتومبیلی از راه رسیده و سرنشینان او را با خود می برند؛ هیجان انگیز خواهد بود. این گونه بود که داستان فیلم شکل گرفت.

-به نظر می رسد که، کاراکتری که "اوون ویلسون" آن را بازی می کند، با گشتن در پاریس به گونه ای خود را در این شهر پیدا می کند. درست است؟

وودی آلن: من نمی توانم درباره موضوع اصلی فیلم صحبت کنم، اما می توانم بگویم که تمام سعی من این بود که رمانتیک ترین فیلمی را که می توانم، برای پاریس بسازم زیرا این همه چیزی بود که به ذهن من رسیده بود. اگر به من می گفتند که درباره برلین فیلم بسازم، به قصه ای جاسوسی فکر می کردم. اما پاریس فقط مکانی مناسب داستان عاشقانه است، بنابراین تلاش کردم بهترین قصه عشقی را که می توانم به آن دست یابم، به تصویر بکشم.

-فیلم ترکیبی از عوامل برجسته و متفاوت را گرد هم جمع کرده، چگونه آن را با محل موردنظرتان تطبیق دادید؟

وودی آلن: من مطمئن بودم که می خواهم از "راشل مک آدامز" استفاده کنم. می دانستم. او همیشه آن چیزی بود که من برای نقش او(دراین فیلم) درنظر داشتم. کاراکتر اصلی در نسخه اولیه فیلمنامه شرقی تر(ساحل شرقی) بود. "جولیت تیلور"(بازیگردان) پیشنهاد داد "اوون ویلسون" این نقش را ایفا کند. من همیشه یکی از طرفداران بازی او بودم، اما همیشه هم احساس می کردم شخصیت غربی(ساحل غربی) او غالب است. این شد که فیلمنامه را بازنویسی کردم، تا شخص اول قصه را کاراکتری غربی نشان دهم. نسخه بازنویسی شده را برای اوون فرستادم و شانس با من بود که او برای بازی این نقش خود را راغب نشان داد. این دو را که انتخاب کردم، به فکر "ماریون کوتیارد" افتادم. حدس من این است که با فکر کردن به فرانسه اولین شخصی که برای القای حس فیلم مناسب به نظر می رسد اوست؛ همانطور که درباره بارسلونا، "پنه لوپه کروز" و "خاویر باردم" اولین گزینه های مناسب بودند. ماریون بازیگری نیست که فقط در فرانسه شناخته شده باشد، او بازیگری مطرح در سینمای جهان است. او مشغول کار دیگری نبود و تمایل به بازی در این فیلم نیز داشت.

-بازنویسی یک کاراکتر برای سازش با بازیگر برایتان غیرعادی نبود؟

وودی آلن: این اتفاق ناگهان پیش آمد، و من خوشحالم که برای بدست آوردن بازیگری مثل اوون این کار را انجام دادم؛ او که فردی توانمند در بازی است. من اگر بتوانم شخصیتی را بازنویسی کنم، حتماً این کار را با رغبت تمام انجام خواهم داد. البته، کاراکترهایی هم هستند که تغییر دادنشان امکان ندارد. تغییر این گونه کاراکترها داستان را خراب خواهد کرد. اما معمولاً امکان ایجاد تطابق کاراکتر با بازیگر آن وجود دارد.

-چه چیزی باعث شد بخواهید از "کارلا برونی" استفاده کنید؟

وودی آلن: من و همسرم از یک سال و نیم پیش بعد از ملاقاتی با خانواده سارکوزی، با آنها رابطه دوستی داشتیم. پیش از آن هرگز آنها را ندیده بودم. آقای سارکوزی بسیار گرم و دوست داشتنی بود و خانم سارکوزی هم زیبا، دوست داشتنی و کاریزماتیک به نظر می آمد. من به او گفتم که آیا تا بحال درباره بازی در فیلمی سینمایی فکر کرده است؟ حضوری کوتاه، برای سرگرمی و یا تفریح خودش. می دانستم که او سه ماه جلوی دوربین حضور نخواهد داشت، اما به یاد داشتم که او پیشتر با نواختن گیتار و آواز خواندن در مقابل مردم ظاهر شده است. او گفت: «بله، بدم نمی آید یک بار در تمام زندگیم این را تجربه کنم، تا بتوانم به نوه هایم بگویم که من در یک فیلم بازی کرده ام». من گفتم: «من این را به سادگی عملی می کنم، فقط چند روز وقتتان را خواهد گرفت. کاری که می دانم می توانی انجام دهی، نه کاری که مجبور باشیم شش هفته زمان بگذاریم. اگر بتوانی خونسرد باشی و از شرایط لذت ببری، آن را با موفقیت انجام خواهی داد.» و او با علاقه آن را پذیرفت. اینطور شد که او به ما پیوست. به من می گفتند که با این انتخاب مجبور می شوی یک میلیون برداشت بگیری، اما اصلاً این طور نشد. او بسیار راحت و طبیعی کار می کرد. من حین کار با او به تعداد معمول برداشت، ضبط می کردم. همه پلان هایی که برای او نوشته بودم در فیلم هست و او به خوبی از پس انجام آن برآمده است. تجربه بسیار خوبی بود و کار با او برایم بسیار راضی کننده بود.

-آیا وقتی او را انتخاب می کردید می دانستید که این انتخاب مانند مغناطیسی در جذب خبرنگاران و عکاسان عمل خواهد کرد؟

وودی آلن: ما همیشه این را تجربه می کنیم، هر زمان که در خیابان کار می کنیم. زمانی که در انگلستان با "اسکارلت جوهانسون" کار می کردم، همیشه در اطراف مان انبوه خبرنگاران را داشتیم. در زمان کار در بارسلونا در کنار خاویر و پنه لوپه هم به همین صورت بود. این جا، به طرزی قابل توجه، اولین صحنه بازی وی در موزه رودین بود، و ما آن را برای حضور عموم ممنوع کردیم. درنتیجه خبرنگاران و عکاسان نتوانستند آنجا حاضر شوند. البته، بعدتر که در خیابان کار می کردیم، آنها آنجا بودند. این اتفاق با حضور ماریون کوتیلارد و اوون ویلسون نیز پیش آمد.

-شما پیشتر هم در ساخت «همه می گویند دوستت دارم» صحنه هایی را در پاریس کار کرده بودید. لوکیشن های این فیلم را چگونه انتخاب کردید، آیا سعی کردید از تکرار آنچه در آن فیلم انجام داده بودید بپرهیزید؟

وودی آلن: من سعی داشتم دست کارگردان هنری این پروژه را در یافتن لوکیشن باز بگذارم، او را آزاد گذاشتم که هرآنچه می تواند از پاریس برای من پیدا کند. از چندجایی که پیشتر هم استفاده کرده بودم، مجدداً استفاده کردم چرا که دربرابر این چند جا نتوانستم مقاومت کنم و در آنها فیلمبرداری انجام ندهم. سخت است که در پاریس فیلم بسازی و از رودخانه استفاده نکنی، رودخانه ای که درست از مرکز شهر می گذرد و بسیار هم زیباست. درعین حال لوکیشن هایی هم در فیلم وجود دارد که زیاد شناخته شده نیستند.

-با تجربه قبلی که از حضور در شب افتتاحیه فستیوال کن دارید، پیش بینی تان از این شب چیست؟

وودی آلن: این تجربه همیشه رویایی است. اگر قبلاً یک بار از نزدیک آن را دیده باشی، می دانی که با میلیون ها فلاش عکاسی مواجه می شوی. وقتی وارد می شوی تا در جایگاهت بنشینی حضار تشویقت می کنند. در طول پخش فیلم مجبوری بنشینی که این بدترین قسمتش است. و بعد از فیلم، می ایستی و مردم برایت دست می زنند. ارتباطی با زندگی حقیقی، دنیای واقعی وجود ندارد. تجربه ایستادن در اوج را خواهی داشت. من همیشه دستپاچه می شوم. زندگی من اغلب آرام است. من معمولاً در مراسم و افتتاحیه های زیادی شرکت نمی کنم. اما بعضی از آنها را بدلیل رونمایی از فیلم هایم مجبورم که بروم. اینجا هم که در شب افتتاحیه حاضر می شوم، عکس ها و مصاحبه های زیادی از من گرفته می شود. روز بعد با خبرنگارانی از فرانسه، آلمان، ایتالیا و اسپانیا مصاحبه دارم. و بعد، به خانه بازمی گردم. فکر نمی کنم شیوه ای جذاب برای ترویج و تبلیغ فیلم باشد. مجبوری می شوی دائم از فیلم تعریف کنی و بگویی که چقدر عوامل کار عالی بوده اند. به اعتقاد من هرگز کسی براساس این گفته ها به تماشای فیلم نمی رود. با مصاحبه و حرف ها شاید به نوعی رایحه ای از فیلم استشمام شود. وقتی که من در مصاحبه ای تلویزیونی یا در مقابل یک روزنامه نگار از همه اوقات خوبی که در ساخت این فیلم داشتم حرف می زنم، واقعاً به نظرم اتفاقی نمی افتد.

-انتظار می رود که مخاطبان فرانسوی از این فیلم استقبال کنند. شما چه فکر می کنید؟

وودی آلن: امیدوارم آن روحی را که در فیلم دمیده ام، درک و دریافت کنند. فرانسوی ها همیشه و از همان فیلم اولم من را حمایت کرده اند. حال که شانس با من یار بود و فیلمی در پاریس ساختم امیدوارم توانسته باشم وفاداری و حمایت این مردم را به بهترین شکل پاسخ گفته باشم.

bato-adv
مجله خواندنی ها
مجله فرارو
bato-adv
bato-adv
bato-adv
پرطرفدارترین عناوین