«آكيرا كوروساوا»، كارگردان سرشناس ژاپني بهعنوان بهترين كارگردان غيرآمريكايي تاريخ سينما انتخاب شد.
به گزارش ايسنا، نشريه سينمايي اسكرين در نظرسنجي از دوستداران سينما و منتقدين فيلم، فهرستي از كارگردانان غيرآمريكايي بزرگ تاريخ سينما را منتشر كرد كه «آكيرا كوروساوا»، كارگردان افسانهاي سينماي ژاپن در رتبه اول قرار گرفته است.
«كوروساوا» فيلمهاي زيادي درباره ژاپن ساخت كه «فرشته مست» و «سگ ولگرد» از آن جملهاند. با اينحال شهرت جهاني اين كارگردان با ساخت فيلم «راشومون» بهدست آمد كه با كسب شير طلايي جشنواره ونيز، توانست نامي براي خود در عرصه جهاني دستوپا كند.
«كوروساوا» براي ساخت فيلمهايش از آثار ادبي روسيه نيز بهره گرفت، مانند «ابله» اثر «داستايوفسكي» و «در اعماق» نوشته «ماكسيم گوركي». با اينحال رمان «مرگ ايوان ايليچ» نوشته «لئو تولستوي» بيش از همه او را تحتتأثير قرار ميداد. فيلم «درسو اوزالا» كه اوايل قرن بيستم در صربستان در جماهير شوروي سابق ساخته شد، تنها فيلم «كوروساوا» بود كه در خارج از ژاپن و به زبان غيرژاپني ساخته شد. اين فيلم اسكار بهترين فيلم غيرانگليسي را براي او بههمراه آورد.
پس از آن «كوروساوا» بههمراه «جورج لوكاس» و «فرانسيس فورد كوپولا»، فيلم «كاگه موشه» را ساختند كه اين فيلم موفق شد جايزه نخل طلاي جشنواره كن را در سال 1980 بهدست آورد. اما بزرگترين پروژه فيلمسازي سالهاي پاياني اين كارگردان بيترديد فيلم «آشوب» بود كه نسخه سينمايي از شاهكار «شاه لير» شكسپير محسوب ميشد. اين فيلم كه نامزدي بهترين كارگرداني اسكار را براي «كوروساوا» بههمراه آورد، بيش از يك دهه جلب حمايت مالي آن بهطول انجاميد كه امروزه به گفته بسياري از منتقدان، آخرين شاهكار «كوروساوا» بهشمار ميآيد.
«كوروساوا» طي چند دهه فيلمسازي موفق شد جوايز معتبري از جشنوارههاي بينالمللي بهدست آورد كه بخشي از آنها عبارتند از: جايزه اسكار بهترين فيلم غيرانگليسي براي «راشومون»؛ جايزه اسكار بهترين فيلم غيرانگليسي براي «درسو اوزالا»؛ جايزه افتخاري آكادمي اسكار براي يك عمر دستاورد سينمايي در سال 1990؛ جايزه بهترين فيلم خارجي بافتا براي «آشوب»؛ جايزه بهترين كارگرداني از جوايز بافتا براي «كاگهموشه»؛ خرس نقرهاي بهترين كارگرداني جشنواره برلين براي «دژ پنهان»؛ نخل طلاي جشنواره كن براي «كاگهموشه»؛ شير طلايي افتخاري جشنواره ونيز در سال 1982؛ شير نقرهاي جشنواره ونيز براي «هفت سامورايي»؛ شير طلاي جشنواره ونيز براي «راشومون».
«فدريكو فليني»، كارگردان بزرگ سينماي ايتاليا در مكان دوم اين فهرست قرار گرفته است. وي از بزرگترين و مستعدترين فيلمسازان دنياي سينما بود كه با فيلمهاي «جاده»، «هشتونيم» و «زندگي شيرين» به اوج شهرت جهاني رسيد.
شهرت و استعداد فليني در فيلمنامهنويسي وي را با «روبرتو روسليني»، كارگردان بزرگ ايتاليايي آشنا كرد تا فيلمنامه اثر معروف او «رم، شهر بيدفاع» را بنويسد كه براي آن تا آستانه كسب جايزه اسكار 1947 نيز پيش رفت. وي يكبار ديگر براي فيلم «پاييزا» روسليني نامزد جايزهي اسكار بهترين فيلمنامه شد.
فليني اولي بار در سال 1951 براي فيلم «شيخ سفيد» پشت صندلي كارگرداني نشست و فيلمنامه آن را نيز خودش نوشت. اين فيلم در جشنوارههاي كن و ونيز به نمايش درآمد. اين كارگردان نامدار در سال 1952 اثر معروف خود «جاده» را ساخت كه قسمتي از فيلمنامه آن را خودش نوشت كه نامزد جايزه اسكار بهترين فيلمنامه شد.
در آغاز دههي 60 فليني دو شاهکار سينمايي خود «زندگي شيرين» و «هشتونيم» را خلق كرد. «زندگي شيرين»محصول 1960 نامزدي اسكار بهترين فيلمنامه و كارگرداني را براي فليني بههمراه آورد و در جشنواره كن موفق به دريافت جايزه نخل طلا شد. اين فيلم سه ساعته چشمانداز وسيعي از زندگي جامعه ايتاليايي را از ديد يک روزنامهنگار نشان ميدهد.
شاهکار ارزنده و تحسينبرانگيز فليني در سال 1963 به سينماي جهان معرفي شد. «هشتونيم» كه نامزد جايزه اسكار بهترين كارگرداني و بهترين فيلمنامه شد، شاخصترين اثر كارنامه سينمايي فليني محسوب ميشود. در ميان تمامي كارگرداناني كه كسب اسكار را تجربه كردهاند، «فدريكو فليني» توانست چهاربار جايزه اسكار بهترين فيلم غيرانگليسي را كسب كند و از اين حيث همچنان ركورددار است. فليني در سالهاي 1956 براي «جاده»، 1957 براي «شبهاي كابيريا»، 1963 براي «هشتونيم» و در سال 1974 براي «آماركورد» چهار اسكار بهترين فيلم غيرانگليسي را براي سينماي ايتاليا بههمراه آورد.
فليني در سال 1993 جايزه افتخاري اسكار را به پاس يك عمر دستاورد سينمايي كسب كرد و دوبار در سالهاي 1953 و 1954 جايزه شير نقرهاي جشنواره ونيز را دريافت كرد و در سال 1985 شير طلاي افتخاري اين جشنواره به وي اعطا شد. فليني كه روز 31 اكتبر 1993 درگذشت، امروزه الهامبخش كارگردانان بزرگ سيننماي جهان چون «امير كاستاريكا»، «ديويد لينچ»، «وودي آلن»، «پدرو آلمادوار»، «تيم برتون»، «مارتين اسكورسيزي» و «ديويد كراننبرگ» شده است.
رتبه سوم فهرست بهترين كارگردانان غيرآمريكايي تاريخ سينما متعلق به «اينگمار برگمن»، فيلمساز بزرگ سوئدي است كه طي شش دهه فعاليت هنري، 9 بار نامزد جايزه اسكار شد و 62 فيلم ساخت و با بازي گرفتن از چهرههايي چون «بيبي اندرسون» و «ليو اولمن»، موضوعاتي چون مرگ، بيماري، خيانت و جنون را در فيلمهايش بهتصوير ميكشيد.
بيشترين درخشش اينگمار در عرصه سينماي جهان مربوط به جشنواره معتبر كن است كه ركورد دستنيافتني برجاي گذاشت. او در سال 1955 با فيلم «لبخندهاي يك شب تابستاني» جايزه بهترين طنز شاعرانه را كسب كرد. دو سال بعد با فيلم «مهر هفتم» جايزه ويژه هيأت داوران كن را گرفت كه البته با همين فيلم نامزد نخل طلا هم بود.
در سال 1958 «برگمن» براي فيلم «آستانه زندگي» جايزه بهترين كارگرداني كن را دريافت كرد كه با همين فيلم تا آستانه كسب نخل طلا نيز رفت. در سال 1960 براي فيلم «چشمه باكرگي» تقدير ويژه شد؛ در سال 1972 با فيلم «فريادها و نجواها» جايزه بهترين دستاورد فني را از جشنواره كن بهدست آورد و در سال 1997 در مراسم ويژه بزرگداشت خود در كن، «نخل نخلها» را بهدست آورد.
در جشنواره فيلم برلين نيز «برگمن» در سال 1958 براي فيلم «توتفرنگيهاي وحشي» خرس طلايي را به خود اختصاص داد و در سال 1971 شير طلايي افتخاري جشنواره ونيز را براي يك عمر دستاورد سينمايي كسب كرد. «برگمن» سه بار براي فيلمهاي «توتفرنگيهاي وحشي» (1960)، «همچون يك آينه» (1963) و «فريادها و نجواها» (1974) نامزد اسكار بهترين فيلمنامه اصلي شد و با «فريادها و نجواها» تا آستانه كسب اسكار بهترين فيلم و بهترين كارگرداني نيز پيش رفت.
درخشش او در جوايز اسكار در سال 1977 با فيلم «چهره به چهره» ادامه يافت كه نامزد بهترين كارگرداني اسكار شد. سپس با فيلم «فاني و الكساندر» نامزد بهترين كارگرداني و بهترين فيلمنامه اصلي اسكار شد. او در سال 1979 با فيلم «سونات پاييزي» تا آستانه كسب اسكار نيز رفت. از ديگر فيلمهاي برجسته وي ميتوان از «مردي با يک چتر» (1946)، «سرزمين آرزو» (1947)، «آينده با من است» (1948)، «زندان» (1949)، «رازهاي زنان» (1953)، «تابستاني با مونيکا» (1953)، «درسي در عشق» (1954)، «چشم شيطان» (1960) و «صحنه يک ازدواج» (1973) نام برد.
«فرانسوا تروفو»، كارگردان سرشناس فرانسوي در اين فهرست مكان چهارم را در اختيار دارد. «وي از فيلمسازان و نظريهپردازان بزرگ اروپا و از پيشگامان "موج نو" سينماي فرانسه محسوب ميشد كه اولين اثر سينمايي وي با نام «چهارصد ضربه» جزو شاهکارهاي سينماي دنيا قرار دارد. «تروفو» نويسنده فيلمنامه تمام فيلمهايي بود که خودش کارگرداني کرد. آثار او ترکيبي از کمدي، غم، ترديد و عشق بود. يکي از مضامين اصلي فيلمهاي «تروفو» زندگي خودش بود. از اين جهت پارهاي از آثارش فيلمهاي زندگينامهاي محسوب ميشوند.
از ديگر آثار سرشناس وي ميتوان به «به پيانيست شليك كن»، «كودك وحشي» و «دو دختر انگليسي» اشاره كرد. تروفو در سال 1973 براي فيلم «روز براي شب» نامزد جايزه اسكار بهترين كارگرداني و برنده جايزه بافتا شد، در سال 1959 براي فيلم «چهارصد ضربه» بهترين كارگردان جشنواره كن شد و در سال 1981 با فيلم «آخرين مترو» جايزه سزار بهترين فيلم و كارگرداني را دريافت كرد.