bato-adv
bato-adv
کد خبر: ۴۹۳۲۶
"هدفي جز رضاي خدا و ادامه راه شهدا نداشتم"‌

ناگفته‌های پالیزدار

تاریخ انتشار: ۱۶:۴۹ - ۱۲ خرداد ۱۳۸۹


فرارو- عباس پالیزدار از کسانی که در ابتدا از او حمایت کردند و بعد او را تنها گذاشتند گله‌مند است. وی اظهار کرد آن‌ها گفتند مرا نمي‌شناسند در حالي که اسناد ورود و خروجم به ... موجود است‌ اما مي‌گويند که ما پاليزدار را نمي‌شناسيم. وی معتقد است هیچ سندی برای اتهام زنی به خانواده آیت‌الله هاشمی ندارد، وی ادعا می‌کند مجلس و شخص رییس جمهور از کارش مطلع بوده‌اند. 

عباس پالیزدار نامی که همه می‌شناسند، کسی که فیلم سخنرانی‌های افشاگرانه‌اش حتی در روستا‌های دور افتاده هم دیده شد. چهره‌ای که در سال 87 به بزرگان نظام و روحانیون شاخص اتهامات سنگینی وارد کرد، اتهام فساد مالی و اقتصادی.

وی به خانواده رییس مجمع تشخیص و مجلس خبرگان رهبری حملات سنگینی را صورت داد تا که این حملات تاثیری عمیق برجا بگذارد. اتهاماتی که هیچ‌گاه ثابت نشد و در جریان انتخابات ریاست جمهوری دهم خود نیز آن‌ها را کذب دانست و از آیت‌الله هاشمی و خانواده‌اش عذرخواهی و حلالیت طلبی کرد.

پالیزدار کیست و چه کرد؟، این پرسشی است که وی امروز در گفت و گویی چهار ساعته با روزنامه سیاست روز به آن پاسخ می‌دهد. روایت پالیزدار از زبان خودش درباره سرگذشت دو سال اخیرش دارای نکاتی خواندنی است که می‌تواند پرده از نا گفتنی‌های سال‌های اخیر بردارد.

پالیزدار از چگونه‌گی حضور در کمیته تحقیق و تفحص مجلس سخن می‌گوید و از ماجرای داغ دانه درشت‌های اقتصادی دم می‌زند. وی سفره دل خود را باز کرده و حرف‌ها برای گفتن دارد. باید منتظر واکنش به این اظهارت در آینده بود. 

گزیده‌های اظهارات پالیزدار را در زیر می‌خوانید: 

پالیزدار و آغاز همکاری با مجلس
1- به دليل اين که مجلس را خانه ملت مي‌دانم همواره تلاش کردم که با مجلس و نمايندگان همکاري داشته باشم و اين همکاري از مجلس چهارم آغاز شد. اوج اين همکاري‌ها به مجلس هفتم برمي‌گردد که با توجه به جو حاکم بر خانه ملت، اشتياق بيشتري براي همکاري با افراد و تيپ‌هاي فکري مثل من وجود داشت.

2- در مجلس هفتم ابتدا براي تحقيق درباره مشکلات صنعت کشور با برخي از نمايندگان مانند خانم آجرلو و آقاي کاتوزيان همکاري و جلساتي داشتم که در نهايت منجر به معرفي من به مرکز پژوهش‌ها براي شناسايي گلوگاه‌هاي صنعت کشور شد. در آن مقطع با حکم رسمي مرکز پژوهش‌هاي مجلس که به امضاي آقاي احمد توکلي رسيده بود فعاليت خود را آغاز کردم که اسناد آن موجود است.»

3- در سال 83 که بحث مبارزه با مفاسد اقتصادي از سوي مجلس هفتم جدي گرفته شد به دعوت برخي از نمايندگان مانند خانم آجرلو و آقايان کاتوزيان، زاکاني، محمد دهقان، کامران و خيلي از نمايندگان محترم مجلس که خود را در اين امر جدي نشان مي‌دادند، جلساتي برگزار کرديم و برخي از آن‌ها خواستند که راه‌هاي دستيابي به اطلاعات مفاسد اقتصادي را ارائه کنم.

4- با توجه به تجربه کاري که داشتم، مي‌دانستم که سرنخ‌هايي از مفاسد اقتصادي در ميان پرونده‌هاي قوه قضاييه وجود دارد و با جست‌وجو در ميان پرونده‌هاي موجود در دستگاه قضايي، مي‌توان به اطلاعات خوبي در اين زمينه دست يافت. لذا پيشنهاد انجام تحقيق و تفحص از قوه قضائيه را به اين نمايندگان ارائه دادم.

5- پس از تصويب اين طرح مجدداً نمايندگاني مانند خانم آجرلو و آقايان دهقان و کامران از من دعوت کرده و خودشان اعلام کردند که هيچ کس حاضر نيست دبيري اين مجموعه را برعهده گيرد. لذا پيشنهاد کردند که من اين کار را قبول کنم. ابتدا به دليل اين‌که تخصص من اقتصاد است و از مسائل حقوقي اطلاع چنداني ندارم، امتناع کردم. لذا در همان جلسه اعلام کردم که من از کسي ترس و واهمه‌اي ندارم ولي براي اين کار مناسب نيستم که اعضاي هيئت تحقيق و تفحص تأکيد کردند اگر يک نفر با شهامت هدايت اين مجموعه را برعهده گيرد، ما حقوقدان‌هايي را به عنوان مشاور به اومعرفي‌ مي‌کنيم تا در کنارش باشند.

پالیزدار و فاطمه آجرلو
6- به هيچ عنوان نسبتي با خانم آجرلو ندارم. البته خانواده آجرلو را از زمان جنگ مي‌شناسم و خيلي از بچه‌هاي جبهه که با شهيد حاج‌احمد آجرلو فرمانده سپاه کرج ارتباط داشتند، شيفته اخلاق اين شهيد بودند. حاج‌احمد فرمانده من هم بود. خانم آجرلو برادر ديگري هم داشت که او نيز به فيض شهادت نائل آمد. ضمن اين‌که خانم آجرلو يک برادر جانباز ديگر هم دارند به نام حاج‌عباس که در دوران دفاع مقدس در جبهه با ايشان آشنا بودم و البته بعد از جنگ ارتباطم با حاج‌عباس آجرلو کم شد.

7- پس از آن‌که به من حکم دادند به اتفاق خانم آجرلو و محمد دهقان که هم اکنون عضو هيئت رئيسه مجلس نيز هستند، دست روي قرآن گذاشتيم که تا آخر راه را ادامه دهيم و هم قسم شديم اگر يک روز جلوي ارائه گزارش تحقيق و تفحص گرفته شود، ما مطالب را منتشر کنيم.

8- در جلسه‌ديگري به خانم آجرلو گفتم، در کارهاي قبلي که با معرفي شما با مجلس و مرکز پژوهش‌ها همکاري داشتم، زماني که مشکلي در کار پيش مي‌آمد، پشت ما را خالي مي‌کرديد. مثلاً در طرح شناسايي گلوگاه‌هاي صنعت کشور که با دکتر توکلي اختلاف پيدا کردم، هيچ حمايتي از من نشد و حتي پول اجراي آن طرح را نيز شخصاً هزينه کردم. آن‌جا پول هزينه کرديم ‌اما اينجا بحث جان مطرح است و بايد حمايت کامل از اين کار شود که ايشان قرآن از کيفش درآورد و گفت‌ من و ديگر نمايندگان حامي تحقيق و تفحص از قوه قضائيه بوده و تا آخر پشت تو هستيم و بايد اين کار ارزشي که خواسته شهداست، انجام شود.

پالیزدار چه کاره بود؟
9- عنوان حکم من دبير کميته تحقيق و تفحص مجلس شوراي اسلامي از قوه قضاييه مستقر در سازمان بازرسي کل کشور است. ‌شخصي به نام آقاي بهجوييان نيز دبير هيئت تحقيق و تفحص بود که در مجلس و در دفتر آقاي کامران مستقر بود.

10- در جلسات مختلفي که براي طراحي شيوه اجراي کار داشتيم، مقرر شد که در ابتدا به گونه‌اي ظاهرسازي کنيم که مثلاً هدف ما تحقيق درباره هزينه‌هاي مالي قوه قضائيه است. چرا که حدس مي‌زديم اگر بفهمند ما به دنبال جمع‌آوري اسناد و مدارک مفسدان اقتصادي هستيم، مانع‌تراشي خواهند کرد.

11- يک روز به اتفاق خانم ... و آقاي ... از اعضاي کميته تحقيق و تفحص مجلس با آقاي ... از مسئولان وقت سازمان بازرسي جلسه داشتيم و آرام آرام سوالات اصلي را مطرح کرده و پرسيدم که چرا برخي از اين پرونده‌ها راکد مانده و به آن‌ها رسيدگي نمي‌‌شود؟

12- اين‌جا بود که خواسته و يا ناخواسته مسئولان سازمان بازرسي روند تحقيق و تفحص را به سمتي که مي‌خواستيم، هدايت کردند. در پاسخ سوال ما آقاي ... به پرونده‌هايي اشاره کرد که با وجود تلاش‌هاي بسيار به نتيجه نرسيده و معتقد بود که اين امر انگيزه نيروهاي اين سازمان را کاهش داده است. ما نيز از فرصت استفاده کرده و خواستيم اين پرونده‌ها را به کميته تحقيق و تفحص مجلس از قوه قضائيه براي بررسي ارائه دهد.

14- همچنين در طول کار با شخصي به نام آقاي .... که قبلاً سمت .... در دبيرخانه ستاد مبارزه با مفاسد اقتصادي را بر عهده داشت، آشنا شده و ايشان هم کلاسه 123 پرونده را به من داد که پس از استعلام و دريافت پرونده‌ها متوجه شديم که مربوط به دانه درشت‌هاي اقتصادي است.

15- پس از دريافت اين پرونده‌ها از مجلس خواستم مشاوران حقوقي که قول داده بودند را براي بررسي اين پرونده‌ها معرفي کنند. تعداد زيادي از حقوقدان‌ها براي اين کار معرفي شدند که هر کدام بنا به دلايلي با ما همکاري نکردند. بالاخره گروهي از حقوقدان‌ها با معرفي خانم ... و آقاي ... به عنوان مشاور حقوقي به تيم ما پيوستند و کار را شروع کرديم. لازم به ذکر است که تمام افراد گروه به صورت رسمي به امور اداري مجلس معرفي شديم و پس از تأييد حراست با ما قرارداد منعقد شده و حتي حقوق هم گرفتيم.

16- هنوز پرونده‌ها را به طور کامل بررسي نکرده بوديم که با مشکلاتي در اين راه روبه‌رو شديم. به عنوان نمونه به ما اعلام کردند که دوره تحقيق و تفحص تمام شده و به همين دليل بايد دفتر کارمان در سازمان بازرسي را تخليه کنيم. ابتدا حاضر به ترک سازمان بازرسي نبوديم اما بالاخره مجبور به ترک آن‌جا و انتقال پرونده‌ها به مجلس شديم.

17- مي‌دانستم انتقال پرونده از سازمان بازرسي مشکلات خاص خود را دارد و زماني که ما اين پرونده‌ها را بيرون بياوريم هر اتفاقي ممکن است براي اين بيفتد. به همين دليل براي اجراي اين توافق تعلل مي‌کردم و پرونده‌ها را خارج نمي‌کردم. تا اين‌که آقاي دهقان با من تماس گرفت و گفت اگر بازهم براي ماندن در سازمان بازرسي کل کشور پافشاري کني، ديگر همکاري نمي‌کنند و همين پرونده‌ها را نيز از ما مي‌گيرند. به همين دليل نهايتاً پرونده‌ها را با توافق مجلس و سازمان بازرسي به مجلس منتقل کرديم.

18- به دليل آن‌که مکان مناسبي در اختيار نداشتيم، مجبور شديم با هماهنگي رئيس و اعضاي کميته تحقيق و تفحص از قوه قضاييه دفتري خارج از مجلس تهيه و در آن‌جا کار را دنبال کنيم. به هر حال کار را تا آن‌جا پيگيري کرديم که منجر به تهيه گزارش تحقيق و تفحص از قوه قضائيه شد و طبق روال گزارشي به رئيس مجلس و رئيس قوه قضاييه ارجاع داده شد.

19- از آن‌جا‌ که نام تعدادي از مسئولان قوه قضائيه در گزارش آمده بود، منتظر پاسخ آيت‌الله هاشمي شاهرودي بوديم که پس از مدتي پاسخي از ايشان دريافت نکرديم. به همين دليل خانم آجرلو از من خواست که مجدداً از آقاي رئيسي خواهش کنم يک‌بار ديگر گزارش مجلس را شخصاً به آقاي شاهرودي تحويل دهد. در همان زمان آقاي .... به من گفت که پاليزدار بيا و بي خيال شو و اين‌ها را جايي منعکس نکن و گزارش نده. اتفاق مهمي نيفتاده. من اول تصور کردم ايشان شوخي مي‌کند.

چرا گزارش در مجلس قرائت نشد؟
20- به اعضاي کميته تحقيق و تفحص مراجعه کرده و گفتم شما قول داديد و دست روي قرآن گذاشتيد تا آخر راه باهم باشيم. حالا بايد حمايت کرده و گزارش را از مجلس قرائت کنيد. اما آن‌ها به نزديکي انتخابات مجلس هشتم اشاره کردند و گفتند الآن زمان براي اين کار مناسب نيست و بيش‌تر نمايندگان به دنبال‌هاي کارهاي انتخابات خود هستند. شما نگران نباشيد گزارش قطعاً در مجلس قرائت مي‌شود. فقط بايد تلاش کنيم نمايندگان عضو کميته تحقيق و تفحص در انتخابات بعدي هم رأي بياورند تا کار محکم‌تر پيش برود.

21- لذا من نيز در حد توانم تلاش کردم اين نمايندگان مجدداً در انتخابات رأي بياورند. به همين دليل در شهرستان ... به نفع خانم ...، در شهرستان .... براي آقاي ... و در ... براي خانم .... سخنراني انجام دادم. بعد از انتخابات و در حالي که هنوز دوره مجلس هفتم تمام نشده بود، از چند تن از نمايندگان خواستم که گزارش تحقيق و تفحص بر اساس وعده‌اي که داده‌اند در مجلس قرار شود. اين بار بهانه‌ ديگري آوردند و گفتند فضاي کشور براي اين کار آماده نيست. 

22- نمايندگان حاضر در کميته تحقيق و تفحص مدعي بودند فضاي کشور براي قرائت گزارش تحقيق از صحن علني مناسب نيست و ابتدا بايد افکار عمومي براي اين کار آماده شود. به همين دليل از من خواستند که به شهرستان‌هاي مختلف رفته و در دانشگاه‌ها در اين رابطه سخنراني و براي قرائت گزارش فضاسازي کنم. خانم ... در اين زمينه هماهنگي‌هاي لازم را با دانشگاه‌هاي مختلف انجام داد و ظاهراً يکي از پسرهاي آقاي .... که ارتباط خوبي با دانشجويان دارد نيز در اين زمينه فعال شده بود.

ماجرای سخنرانی در دانشگاه بوعلی همدان
23- يک روز خانم ... با من تماس گرفت و گفت هماهنگي لازم براي سخنراني من در دانشگاه همدان انجام شده و فلان روز بايد بروي همدان. البته قرار بود که خود ايشان هم در مراسم حضور داشته باشد. حتي قرار شد من ابتدا به شهرستان ... رفته و به اتفاق ايشان به همدان برويم. وقتي رسيدم آن‌جا، گفت شما حرکت کنيد و من خودم مي‌آيم. حتي در طول راه چندبار با ايشان تماس گرفتم و گفت که در راه هستم و مثلاً دو ساعت ديگر مي‌رسم‌ اما يک دفعه تلفن ايشان از دسترس خارج شد. به همين دليل تنهايي در دانشگاه همدان سخنراني کردم که اتفاقاً فضاي بسيار خوبي بود و بچه‌هاي پاي کار، انقلابي و سرزنده بودند.

24- دعوت نامه براي مجلس به صورت رسمي از سوي جامعه اسلامي دانشگاهيان ارسال شده بود و مدارک آن را به دادگاه ارائه کردم. بعد از سخنراني در همدان با هماهنگي آقاي ... از اعضاي کميته تحقيق و تفحص در دانشگاه اصفهان نيز سخنراني کردم. چند سخنراني ديگر هم داشتم تا سخنراني دانشگاه شيراز. در شيراز ديدم فضا تغيير کرده و يک نوع ترس در بين دانشجويان وجود دارد. مي‌گفتند برخي به دانشجويان گفته‌اند که اگر پاليزدار تند صحبت کند با شما برخورد مي‌کنيم.

25- چند وقت بعد مجدداً دانشجويان دانشگاه همدان از من دعوت کردند که با توجه به فضاي دانشگاه شيراز گفتم تنها نمي‌آيم و بايد همراه من نمايندگان مجلس هم باشند. دوباره تماس گرفتند و گفتند که خانم ... و خانم ... هم مي‌آيند اما همان قصه قبلي تکرار شد. من رفتم به شهرستان ... که به اتفاق خانم ... به همدان برويم. کلي معطل شدم که ايشان نيامد. ايشان يک ساعت بعد با شماره ديگري تماس گرفت و گفت تو برو من از مسير ديگري دارم مي‌روم همدان و در راه هستم. به همدان که رسيدم دانشجويان گفتند چند بار با خانم ... و خانم ... تماس گرفتند و آن‌ها در راه هستند، اما مانند دفعه قبل هر چه صبر کرديم نيامدند و من مجبور شدم تنهايي سخنراني کنم.

ماجرای دستگیری
26- تمام اين مدت تصور مي‌کردم کار ما با اطلاع مجلس و حتي شخص دکتر احمدي‌نژاد انجام مي‌شود و هدف هم آماده کردن فضا براي قرائت گزارش تحقيق و تفحص و در نهايت مبارزه با فساد اقتصادي است. اما بعد از سخنراني دوم در همدان از وزارت اطلاعات با من تماس گرفتند و گفتند بيا مي‌خواهيم با تو صحبت کنيم.

27- دو روز قبل از دستگيري، وزارت اطلاعات با من تماس گرفت. اما قبل از تماس از وزارت اطلاعات يک اتفاقي افتاد که شايد در تحليل شرايط و علت دستگيري من مهم باشد. ماجرا از اين قرار بود که آقاي محسن خزعلي يکي از پسر‌هاي آيت‌الله خزعلي با من تماس گرفت و پرسيد چرا عليه آيت‌الله خزعلي حرف زده‌ام؟ با تعجب اين موضوع را رد کردم. چرا که در سخنراني‌ها از سلامت اقتصادي ايشان تعريف کرده بودم.

28- آقاي محسن خزعلي گفت که .... از مدير مسئول ... تماس گرفته و اين طور گفته است. همان شب با ... و .... مدير مسئول و سردبير ... تماس گرفتم که‌ ... بدون مقدمه گفت چرا همه مفسدان اقتصادي را معرفي نکردي؟ مثلاً چرا از تخلفات آقاي .... و يا آقاي .... يا .... حرفي نزدي؟ گفتم من از اينها سند نداشتم و اگر داشتم با کسي تعارف ندارم و مي‌گفتم.

29- ... گفت سندها را ما در اختيارت مي‌گذاريم. گفتم شما خودتان روزنامه داريد چرا سندها را خودتان منتشر نمي‌کنيد؟ جواب داد که شرايط پذيرش حرف‌هاي تو در جامعه خوب است. بعد پيشنهاد داد ديگر جايي سخنراني نکنم و به جاي آن بيا با ما مصاحبه کن. چون مصاحبه با ... در حقيقت تأييد خودت مي‌شود. من گفتم حرفي ندارم ولي اگر اين کار را انجام دهم يکي از خلاف‌هايي که مي‌گويم ماجراي .... است. که ... گفت پس بعداً خبرت مي‌کنيم.

30- چند روز پس از اين اتفاق بود که از وزارت اطلاعات با من تماس گرفتند و گفتند بيا مي‌خواهيم با شما صحبت کنيم. جواب دادم چون ... در جريان ماجراست بهتر است با ايشان صحبت کنيد که گفتند ما با ايشان هماهنگ هستيم و فقط مي‌خواهيم با تو صحبت کنيم. بلافاصله با ... تماس گرفتم و ماجرا را مطرح کردم. .... گفت مهم نيست برو و با آن‌ها صحبت کن. من هم گفتم حالا که مهم نيست پس جلسه در دفتر شما باشد که قبول کرد. بنابراين جلسه اول در دفتر ايشان يعني در دفتر .... انجام شد.

31- جلسه دوم در وزارت اطلاعات برگزار شد که چند نفر از مسئولان اين وزارتخانه هم حاضر بودند. به من گفتند که ما درباره تو تحقيق کرديم و همه سوابقت را مي‌دانيم. مي‌دانيم نيت خير داري اما راهي که در پيش گرفتي صحيح نيست و اشتباه مي‌روي. انسان اگر نيت خير هم داشته باشد، باز هم بايد مصالح را در نظر گرفته و راه صحيح را انتخاب کند. بنابراين چند توصيه به تو مي‌کنيم که اگر انجام ندهي به هدف مقدسي که در نظر داري دست نخواهي يافت. در آن جلسه توصيه كردند كه ديگر سخنراني و يا مصاحبه نكرده و حتي به تلفن‌هايم پاسخ ندهم.

32- واقعاً مي‌خواستم اين کار را انجام دهم‌ اما فرداي آن روز با من تماسي گرفته شد و دوستم تصور کرد از وزارت است و گوشي را به من داد که متوجه شدم آقاي مرتضوي دادستان تهران است و مرا احضار کرد. پس از آن بود که دستگير شدم. البته قبل از اين که به دادستاني بروم با اعضاي کميته تحقيق و تفحص تماس گرفتم با خانم ... تماس گرفتم که ناگهان داد زد، پاليزدار اين حرف‌ها چي بود که زدي؟ با تعجب گفتم يعني چي؟ مگر قرارمان همين نبود؟ به آقاي ... هم زنگ زدم. تا گوشي را برداشت گفت پاليزدار مثل اين که دلت آب خنک مي‌خواد؟ گفتم شما نبودي که نمي‌گفتي 13 سال زندان صدام بودم و از کسي ترس و واهمه ندارم. حالا چرا از من حمايت نمي‌کنيد.

گلایه پالیزدار
33- هدفي جز رضاي خدا و ادامه راه شهدا نداشتم‌ اما همان‌طور که گفتم راه درستي را انتخاب نکردم. متأسفانه برخي‌از اعضاي کميته تحقيق و تفحص مانند خانم‌ها ... و ... و آقايان ... و ... از حرف‌هاي من به عنوان ابزار تبليغاتي در انتخابات استفاده کردند. متأسفم از اين که برخي از سخنراني‌ها من تنها براي ‌جلب آراي مردم در انتخابات استفاده کردند. امروز از خودم سوال مي‌کنم چرا متوجه اين موضوع نشدم.

34- از کساني که از من تنها براي منافع خودشان به صورت مقطعي حمايت کردند نمي‌گذرم و در روز موعود ‌گريبان اين‌ها را مي‌گيرم و سوال مي‌کنم چرا با شعار مبارزه با فساد وارد شدند‌ ولي در عمل کاري نکردند؟ از اين بابت پشيمانم که چرا بازيچه دست ديگران شدم‌ اما تأکيد مي‌کنم که شخصاً ادامه راه شهدا را در نظر داشتم و فقط مي‌خواستم به کشور خدمت کنم.

عذر خواهی از هاشمی
35- در اين مدت خيلي چيزها به من ثابت شد. مثلاً حرف‌هايي عليه آقاي هاشمي مطرح کردم که هيچ سند و مدرکي در اين‌باره نداشتم. آقاي هاشمي از من شکايت نکرده بود و من تنها براي حلاليت طلبيدن پيش ايشان رفتم.

36- وقتي رفتم خدمت آقاي ناطق نوري و با ايشان صحبت کردم متوجه شدم که ايشان تنها يک دوره عضو هيئت امناي بنياد بوده و هيچ مسئوليت اجرايي هم در بنياد نداشته است. آقاي ناطق ثابت کرد اطلاعي از ماشين‌ها نداشته است. يا مطلبي ديگري درباره آقاي ناطق نوري تنها با استناد به اظهارات يک نفر که هرگز ثابت نشده است، گفته بودم که از بيان اين حرف‌ها پشيمان هستم.

bato-adv
مجله خواندنی ها
مجله فرارو
bato-adv
bato-adv
bato-adv
پرطرفدارترین عناوین