bato-adv
bato-adv
چرا نظرسنجی آلبوم برتر موسیقی سنتی سال ۹۶ ماهنامه تجربه رسمیت ندارد؟!

سانسورچی‌ها تکثیر می‌شوند

من، محمدجلیل عندلیبی ۵ دهه از عمر و جوانی ام را گذاشته ام پای موسیقی اصیلِ این سرزمین. خانم یا آقای سانسور چی، چطور به خودتان اجازه داده اید حرمت‌ها را نادیده بگیرید و انتقاد مشفقانه این عاشق فرهنگ و هنر ایران را حذف کنید از آن گفت وگو؟! چگونه به قداست حرفه تان پشت کردید و آنچه صلاحیتش را نداشتید برماحصل تلاش عده‌ای جوان صادق روا داشتید؟
تاریخ انتشار: ۱۲:۲۴ - ۲۴ اسفند ۱۳۹۶
فرارو- محمدجلیل عندلیبی؛ روزگاری در این ملک اهالی مطبوعات تجسم حقیقت طلبی بودند و وامدار واژه ها، آن روز‌ها شان واژه‌ها را نیز نیک می‌دانستند. امروز، اما دوران دیگری است. شاید یکی از دلایل ضعف مطبوعات در حوزه فروش و حتی خوانده نشدن، درست زیر سر وسیله‌ای باشد که روزنامه نگار و اهالی مطبوعه‌های مختلف ایرانی پاک از یاد برده اند، نفسِ وجودش را: «قیچی بدیمن سانسور»! این موجود نامبارک انگار بلایی بر سر مطبوعاتمان آورده که برخی از اهالی اش حالا خودشان یک پا سانسورچی‌های قابلی شده اند.
 
بهتر است بی پیرایه بنویسم و معرفی شان کنم تا شاید مدیران بتوانند از ظرفیت‌ها وتوانایی هایشاندر این زمینه استفاده‌ای ببرند در خورِ شآن مروجان پنهانکاری! مدت هاست صنف شریف «روزنامه نگار» می‌خواهند واکاوی کنند دلایلِ کاهشِ فاحشِ اثرگذاری شان را، اما شاید دور و برشان را خوب نگاه نکرده باشند. خبرنگاران و رزنامه نگاران واقعی اینجا مخاطب سخنانم شماهایید: سر که بچرخانید، سانسورچیانی را می‌بینید که لباس همکاری به تن کرده اند و دارند به تاراج می‌برند بخشی از اعتبار اهالی مطبوعات را.

در آن سال‌ها که نگاه خبری تلویزیون بر یک پاشنبه می‌چرخرید و هنر فقط در صورت قرار گرفتن در چارچوب‌های تعریف شده مدیران صداو سیما می‌توانست راهی خانه‌های مردم شود، بخش زیادی از مردم و هنرمندان و جمع کثیری از فعالان اجتماعی می‌رفتند سراغ نشریاتی که صداقت افتخارشان بود.

حالا، اما انگار نه تنها نقض غرضی فاحش دارد بقایای خاطرات شیرین حقیقت جویی را از رسانه‌های مکتوب می‌برد بلکه برخی با پوشش رزونامه نگار وارد میدان شده اند که نه حرمت حقیقت را می‌دانند و نه پاسدار آزادی بیان اند. خیلی هاشان البته فریاد وامصیبتا سر داده اند و می‌دهند که «آزادی بیان حق مسلم ماست». اعمالشان، اما نشان دهنده حقی است یک طرفه که تا وقتی مال آنهاست محترم است و برای دیگران اصلا محلی از اعراب ندارد.

یکی از نشریاتی که مدعی است دغدغه اولینش هنر است و بررسی آثار فرهنگی، ماهنامه‌ای است تحت عنوان «تجربه». تجربه ۲ بار حضورم در این مجسمه بی تجربگی، برای من تلخ بوده و دوست نداشتنی. عزیزان خبرنگاری که به صداقتشان ایمان دارم اول بار آمدند سراغم برای بررسی دلایل چند سال نبودن در حوزه موسیقی. کنسرت گروه مولانا در تالار وحدت بهانه‌ای بود برای این همنشینی. مطالب پرونده‌ای که درباره اش با من و کارشناسانی خارج از گروه مولانا درباره بازگشت دوباره ام گفت و گو کرده بودند، آماده شد، دیدم و لذت بردم از علاقه مندی جوانانی تازه نفس که تشنه دانستن برخی پرسش‌ها در عرصه تاریخ معاصر موسیقی ایران سرزمین بودند. در پایان، اما آنچه منتشر شدکمترین ارتباطی به توافقات اخلاقی و حقوقی که بر اساس آن تن به گفت وگو داده بودم نداشت. تقطیع‌های بی مورد و خطا‌های غیرقابل چشم پوشی پرونده گروه مولانا را به صفحاتی بدل کرد که‌ای کاش هیچ وقت منتشر نمی‌شدند.

با این وجود، اعتمادم به آن سه عزیز خبرنگار موجب شد وقتی اسفند ماه سال جاری تماس گرفتند برای اعلام نتیجه نظرسنجی سالانه تجربه و دعوت کردند به مناسبت برگزیده شدن آلبوم میهن گفت وگو کنم با کنار گذاشتن خاطرات تلخ چند ماه پیش، در قبال آن همه ادب و پیگیری سر تعظیم فرود بیاورم و تصور کنم مسیر تازه‌ای آغاز شده است.

متاسفانه نتیجه کار باز هم پیام آور تلخکامی بود. دوستی که نمی‌دانم کیست و نامش چیست و دقیقا به چه دلیلی به خودش اجازه می‌دهد ماحصل تلاش جمعیِ عده‌ای را نادیده بگیرد، ظاهرا چنان جایگاهی برای خودش قائل بود که باز برود سراغ قیچی بدیمن سانسور و در آنچه پیش‌تر استادی اش را نشان داده بود یکه تازی کند!

در بخشی از آن گفت وگو، خبرنگار محترم می‌پرسد: «مخاطب ایرانی چگونه می‌تواند تشخیص دهد اصرار بر بودن یا نبودن هر یک از این موارد (اشاره به بخش قبلی گفت وگو) درست است یا غلط؟» پاسخ من به این سوال شفاف و بی پیرایه است: «من همیشه به حفظ اصالت‌ها معتقدم. اول باید بدانیم اصالت، فرهنگ و هویت ملی ما چیست. ابتدا باید شناختِ لازم پیدا شود تا بتوانیم اصالت را حفظ کنیم. به نظر من هر پدیده‌ای در بُعد ارکستراسیون را نمی‌توان توجیه کرد. مثلا اینکه ساز گیتار را با موسیقی ایرانی قاطی کنیم و مدعی نوآوری بشویم. البته من مخالف چنین کاری نیستم، اما معتقدم نتیجه کار، شلم شورباست. از طرفی انتظار دارم کسانی که آن‌ها را به عنوان سمبل موسیقی اصیل می‌شناسیم، دیگر این کار را انجام ندهند، چون مخاطبان را گیج می‌کنند و لطمه اصلی را به موسیقی می‌زنند.»

نقطه چینی که در پایان پاسخ آمده در واقع اینطور نوشته شده بود: «مثلا آقای همایون شجریان دارد تیشه به ریشه خودش می‌زند. او باید بداند کارش اصلا این نیست. نباید صرفا برای پول و برگزاری کنسرت‌های بیشتر، یک گیتار به موسیقی ایرانی اضافه کرد و مدعی نوآوری شد.»

سانسورچیان، اما حذفش کرده اند. به گمانم اجازه دارم بپرسم اجازه اش را از چه کسی گرفته بودند و چرا فکر کرده اند نظر مصاحبه شونده را بیش از خودش می‌دانند؟! سوال مهمتر اینکه مطبوعات در یکی دو دهه اخیر به چه روزی افتاده که به جای ترویج حقیقت (منظور برخی فعال در این عرصه است) ماموریتشپنهان کاری، سانسور و قلب محتواشده؟ دوست نامحترمی که جرح و تعدیل گفته‌های من حاصل کج سلیقگی و برش‌های ناموزون قیچی نامیمون توست، با شما هستم!

من، محمدجلیل عندلیبی ۵ دهه از عمر و جوانی ام را گذاشته ام پای موسیقی اصیلِ این سرزمین. خانم یا آقای سانسور چی، چطور به خودتان اجازه داده اید حرمت‌ها را نادیده بگیرید و انتقاد مشفقانه این عاشق فرهنگ و هنر ایران را حذف کنید از آن گفت وگو؟! چگونه به قداست حرفه تان پشت کردید و آنچه صلاحیتش را نداشتید برماحصل تلاش عده‌ای جوان صادق روا داشتید؟ چطور خودتان را به عنوان کارشناس موسیقی سنتی قرار دادید و با وجود آنکه در بخشی از گفت و گو مصادره آلبوم به نام خواننده را جفای عده‌ای در حق آهنگسازان معرفی کردم، در لیست برگزیدگان محصولات مختلف هنریِ سال ۹۶ دقیقا و فقط جلوی میهن نام سالار عقیلی عزیز را نوشتید؟ کاش لااقل یکبار گفت و گوی مرا خوانده بودید؟ اگر خوانده اید، مرا به لجبازی مهمان می‌کنید؟ «آلبوم میهن، اثری از سالار عقیلی»؟! چه کسی این نتیجه را صادر کرده است؟ البته سالار عقیلی خواننده نام آشنای موسیقی کشورمان نیک می‌داند، تا چه حد برایم قابل احترام است. آواز‌های عقیلی در میهن را نه فقط بهترین آواز‌های موجود در کارنامه هنری او که بهترین خوانش از اثری می‌دانم که چهل سال قبل هم با قیچی سانسور بنیانش را کنده بودند. آن روز‌ها میهن‌ای میهن‌ها را از آغاز تا انتهای قطعه بریدند و در رادیو و تلویزیون تحت مدیریتشان بدون اجازه پخش کردند و امروز...

در پایان ضمن قدردانی از سه خبرنگار دلسوز آن ماهنامه و تشکرِ توام با احترام از کارشناسان و داورانی که آلبوم میهن (وطنم خوشتر) را به عنوان اثر برگزیده موسیقی سنتی در سال ۹۶ برگزیده اند، دست هر دو گروه را به محبت می‌فشارم و اعلام می‌کنم این عنوان متعلق به «میهن» و من نیست. اگر حقیقت هنر بود و گفت وگو و تنفسِ نظرهات مختلف، افتخار بذل محبت داوران و روزنامه نگاران دلسوز را با نتیجه نظرسنجی پیوند می‌زدم و به اهل صداقت درود می‌فرستادم. امان از مروجان تاریکی که اقدام غیر اخلاقی شان مجبورم کرد نتوانم محبت‌های صادقانه و از سر لطف کارشناسان محترم نظرسنجی و روزنامه نگاران نیک اندیش و صداقت پیشه رابه حد کافی قدردان باشم.

در انتها از مسئولان ماهنامه تجربه می‌خواهم از امروز تا همیشه آلبوم‌های مرا در نظرسنجی شان شرکت ندهند، زیرا برخورد‌های پلیسی با نظرات اهل هنر رسمیت نظرسنجی شان را به کلی مخدوش کرده است.

bato-adv
مجید
Iran, Islamic Republic of
۱۱:۰۷ - ۱۳۹۶/۱۲/۲۵
مرگ بر سانسورچی
ناشناس
Iran, Islamic Republic of
۲۲:۴۶ - ۱۳۹۶/۱۲/۲۴
لیبراله ا سانسور چی های قهاری هستند
و صداهای مخالف را خوب بلدند سانسور کنند
مجله خواندنی ها
انتشار یافته: ۲
مجله فرارو
bato-adv
bato-adv
bato-adv
پرطرفدارترین عناوین