bato-adv
علی خوشتراش

بازگشت دوباره آرگوس در گسترش شبکه‌های اجتماعی

تاریخ انتشار: ۲۱:۱۵ - ۲۴ دی ۱۳۹۶
علی خوشتراش؛  «مایکل: امروز ماجرای جالبی رو دیدم. یه شورشی که توسط پلیس نظامی دستگیر شده بود، به جای این که جون خودش رو حفظ کنه، یه نارنجک رو تو ژاکتش منفجر کرد. او خودش رو کشت و فرمانده رو هم با خودش برد.
 
جانی اُلا: اون شورشی‌ها دیوانه‌ان.
 
مایکل: ممکنه اینطوری باشه. اما به نظرم اومد که سرباز‌ها برای جنگیدن پول می‌گیرن، ولی شورشیا نه.
 
هایمن راث: منظورت چیه؟
 
مایکل: شورشیا می‌تونن پیروز شن.»
 
جمله‌های بالا، دیالوگ‌های به یاد ماندنی فیلم پدر خوانده ۲ و مربوط به سکانس دیدار سران مافیا با یکدیگر در کوباست.
 
در این گفت‌وگو آنچه درخور توجه است، پیش بینی پیروزی کسانی است که پول نمی‌گیرند؛ موضوعی که با اصل جهان امروز - که بی اختیار به کام سرمایه داری می‌رود - تطابق ندارد.
 
این روز‌ها مانند همه شهروندان نگاه کردن به گوش‌های هوشمند تلفن همراه (smartphone) بخشی از زندگی ام را تشکیل
می‌دهد. به همین دلیل برای دریافت اخبار دیگر میل چندانی به خواندن روزنامه و شنیدن اخبار از رادیو و تلوزیون را ندارم.
 
همه چیز در شبکه‌های اجتماعی قابل دسترس است. وقتی صفحه این گوشی‌ها باز می‌کنم و وارد شبکه‌ها می‌شوم. بی‌آنکه بخواهم خبری را جست و جو کنم، اهم اخبار دنیا، کشور و حتی جزئی‌ترین اخبار محلی را دریافت می‌کنم.
 
به دلیل گسترش این تکنولوزی اکنون با اخباری روبه رو می‌شوم که دیگر در رسانه‌ای شدن آن‌ها رسانه‌های دیداری، شنیداری و نوشتاری در ارائه آن‌ها نقش چندانی ندارند. این روز‌ها با سیلی از اخبار روبه می‌شویم که دیگر «تیتر‌های یک روز» را سر دبیران رسانه‌ها و جراید بنا به سلیقه خود و رسانه متبوعه خود «بولد» و یا انتخاب نمی‌کنند. تیتر‌های یک، به جای بولد شدن داغ می‌شوند، آنقدر داغ که حتی گاهی اصل خبر را می‌سوزانند.
 
دیگر روزی نیست که خبری داغ را روی صفحه نمایش تلفن همراهم نبینم. وقتی با این خبر‌ها رو به رو می‌شوم ۲ چیز در ذهنم تداعی می‌کند. یکی همین دیالوگ‌های فیلم پدر خوانده و دیگری اسطوره «آرگوس صدچشم» یونان باستان.
 
آرگوس صد چشم٬ نام یکی از موجودات اساطیری یونان باستان است. همانطور که از نامش بر می‌آید؛ کسی را یارای پنهان ماندن از چشم‌های او نیست. او همه دشمنانش را به راحتی می‌یابد و شکار می‌کند.
 
امروزه با گسترش شبکه‌های اجتماعی، می‌توانیم صدای گام‌های این موجود را - که در هیات رسانه‌ها مدرن درآمده است - بشنویم.
 
این غول دست نیافتنی فقط صد چشم نیست؛ صد گوش هم دارد. او می‌تواند هر کسی را در هر نقطه‌ای از دنیا ببیند و صدایش را بشنود.
 
آرگوس به حرکت در آمده است و در شهر‌ها می‌گردد تا طعمه‌ای بیابد. او در هر شرایطی گرسنه است. از دیگر ویژگی‌های آرگوس این است که فرقی بین طعمه هایش نمی‌گذارد، همه را دریک سطح می‌بیند. برایش شهروند عادی و جانی، هنرمند و سیاست مدار و مشهور و غیر مشهور ندارد. او وقتی گرسنه می‌شود لذیذ‌ترین طعمه‌ها و لقمه‌ها را شکار می‌کند.
 
البته باید توجه داشت که این طعمه‌ها همیشه و همه جا بوده اند؛ اما آرگوسی در کار نبود. آرگوس بعد از خوابی طولانی با گسترش تکنولوژی رسانه‌ای مانند غول چراغ جادو آزاد شده است و بر گراداگرد زمین می‌چرخد و دام خود را پهن می‌کند.
 
پیش از آن‌که این ابزار در زندگی روزمره کاربردی پیدا کنند، روزنامه‌ها، شبکه‌های تلویزیونی و رادیویی و خبرگزاری‌ها اربابان رسانه‌ای تلقی می‌شدند و خبرنگاران و روزنامه‌نگاران به عنوان کارمندان این اربابان به تولید خبر و محتوا می‌پرداختند. به همین دلیل مردم آن‌چه را می‌خواندند و می‌دیدند که صاحبان رسانه‌ها نظر می‌دادند نه خبرنگاران و روزنامه نگاران. درواقع ما جز ظاهر قهرمانان دنیای امروز چیزی نه می‌دیدیم و نه می‌دانستیم.
 
کمتر خبرنگاری هست که روی دیگر سکه اخلاقی سوژه‌های خود را ندیده باشد، اما همیشه در شرح ماجرا با مانعی به نام خط قرمز رسانه متبوعه خود روبه رو می‌شود. فایل‌های صوتی و نوشتاری هر خبرنگاری پر است از خود پسندی ها٬ تفرعن‌ها و بی‌حرمتی‌ها به آنان و حتی مردم. اگر تابه حال چیزی از آن‌ها نمی‌دانستیم به این دلیل بود که خبرنگاران مجبور به رعایت خطوط قرمز تعیین شده از سوی صاحبان رسانه‌ها بوده اند. آن‌ها هنوز برای ادامه کار با خود سوژ‌ها تسامح و مدارا می‌کنند. چون باید ارتزاق کنند. اما آرگوس اهل تسامح و مدارا نیست. او تنها چیزی را که در دنیا نمی‌بیند خط قرمز است. او از کسی پولی نمی‌گیرد، چون طعمه هایش را رایگان به دست می‌آورد.
 
امروز سرنوشت هرکسی بستگی به آرگوس دارد. زیرا زندگی‌اش بعد از دیدن سایه این هیولا طور دیگر رقم می‌خورد. اما معلوم نیست سرنوشت خود آرگوس چه می‌شود؟ موجودی که در جهان اساطیر یونانی به دست هرمس کشته می‌شود!
مجله خواندنی ها
مجله فرارو