bato-adv
کد خبر: ۳۴۲۹۴۲

کره شمالی چگونه موفق به دستیابی به سلاح هسته ای شده است؟

به نظر می رسد که کره شمالی به عنوان کشوری فقیر، استبدادی و آسیب پذیر در برنامه های موشکی و هسته ای خود موفق شده و پیونگ یانگ در حال حاضر به توانایی های تسلیحات پیشرفته هسته ای دست پیدا کرده است.
تاریخ انتشار: ۲۱:۴۵ - ۱۲ دی ۱۳۹۶

تارنمای روزنامه واشنگتن پست در تحلیلی نوشت: کره شمالی با رویکرد پیوسته برای توسعه برنامه هسته ای و موشکی خود، بر خلاف شکست لیبی و عراق در این راه، موفق به دستیابی به سلاح هسته ای شده است.

به گزارش ایرنا، این تارنما به قلم 'مالفرید برات هگهمر' افزود: به نظر می رسد که کره شمالی به عنوان کشوری فقیر، استبدادی و آسیب پذیر در برنامه های موشکی و هسته ای خود موفق شده و پیونگ یانگ در حال حاضر به توانایی های تسلیحات پیشرفته هسته ای دست پیدا کرده است.

به نوشته واشنگتن پست؛ سه عامل مهم در رسیدن به موفقیت کره شمالی وجود داشته که عراق و لیبی در راه دستیابی به آن شکست خورده اند:
عامل اول این است که کیم جونگ اون رئیس کره شمالی، اولویت اول خود را دسترسی به تسلیحات هسته ای در نظر گرفت و تعیین کرده است و سران مستبد این کشور ظاهرا در دستیابی به تسلیحات هسته ای مصمم بوده اند، اما همه آنها با تمام وجود تلاش نکرده اند. کیم جونگ اون پس از موفقیت پدرش کیم جونگ دوم در اواخر سال 2011، تسلیحات پیشرفته هسته ای ساخت که از قبل نیز هدف اصلی او دستیابی به این هدف بوده است. او منابع کشورش را به سمت پروژه موشکی سوق و علم را به عنوان اولویت اصلی حکومت خود، ارتقا داده است.

اون در اول ژانویه (11 آذرماه) هشدار داد که یک دکمه (تسلیحات) هسته ای روی میز خود دارد و تمام خاک آمریکا در محدوده آتش تسلیحات هسته ای او قرار دارند.

اما عراق در دوره حکمرانی صدام حسین و لیبی در زمان معمر قذافی، بر خلاف کره شمالی، دستیابی به تسلیحات هسته ای را در دوره ای کوتاه مدت در اولویت های خود قرار داده بودند. صدام در سال 1990 زمانی که برنامه تسلیحات هسته ای عراق به موفقیت رسیده بود، به کویت حمله کرد. اگر صدام در آن هنگام بحرانی به کویت حمله نمی کرد و توجه خویش را بر روی مخالفت آمریکا با شخص خود متمرکز می کرد، احتمالا در میانه های دهه 1990 به تسلیحات هسته ای دست یافته بود.

رویکرد قذافی نسبت به برنامه تسلیحات هسته ای به همین شکل بود. وی در دهه 1990، برنامه دستیابی به تسلیحات هسته ای را دنبال می کرد، در حالیکه همزمان به دنبال پیشنهاد آمریکا بود که در ازای واگذار کردن توانایی های هسته ای، روابط دوجانبه با واشنگتن برقرار کند. او در نهایت برنامه تسلیحاتی را به عنوان بخشی از توافق با آمریکا و انگلیس در اواخر سال 2003، کنار گذاشت.

عزم کیم جونگ اون، نشان از دوری او از رویکرد پدرش نسبت به برنامه هسته ای دارد. کیم جونگ دوم در دهه 1990به عنوان بخشی از چارچوب توافق بین آمریکا و کره شمالی، برنامه هسته ای کشورش را به شکل گسترده ای متوقف کرد.

عامل دوم این است که اون از دانشمندان محافظت کرد. استراتژی مدیریت مهم است و غالبا عامل عدم درک از این موضوع است که چرا برخی سران مستبد موفق می شوند و برخی دیگر شکست می خورند. حاکمان مستبد، نهادها و دانشمندان کشورشان نرا به صورت های متفاوت، مدیریت می کنند. کیم جونگ دوم در درجه اول از طریق مدیریت نهادها، حکومت را پیش برد. اما کیم جونگ اون رویکرد منحصر به فردتری در پیش گرفته و موسسه های اصلی را از طریق پالایش گسترده، تحت اختیار خود درآورده است. او در این پالایش از دانشمندان محافظت کرد و به آنها امتیاز های امتیازات انحصاری از جمله جیره های غذایی بهتر و ساختمان های جدید بخشیده است.

او به نظر رویکرد شایسته گرایی اتخاذ کرده است تا دانشمندان را برای برنامه های نظامی استخدام و نسل جدید سران دانشمند را انتخاب کند. این اقدام ها به بالا رفتن موفقیت وی در برنامه موشکی در سال های اخیر، کمک کرده است.

صدام شایسته گرایی بیشتری در برنامه هسته ای عراق در پیش گرفت و تلاش اعضای حزب بعث برای برکنار کردن غیر بعثی ها از برنامه هسته ای را خنثی کرد. دانشمندان هسته ای عراقی از امتیازات خود استفاده و عملا منابع نامحدودی را به رغم وضع اقتصادی محدود عراق، دریافت می کردند.

در مقابل، قذافی به هیچ طریقی از دانشمندان هسته ای خود حفاظت نکرد، دستمزد آنها پایین بود و مجبور بودند مانند هر شهروند دیگر لیبی در نیروهای مسلح این کشور خدمت کنند. برنامه هسته ای لیبی باید با نهادهای دیگر مانند بخش نفت برای جذب ذهن های برتر رقابت می کرد. به خاطر اینکه قذافی نمی خواست روی سطوح بالاتر علم و تکنولوژی سرمایه گذاری کند، گزینه های مناسب کم بودند. حکومت توجه نمی کرد که دانشمندان هسته ای به مدت طولانی برای کار حضور پیدا نمی کنند و بنابراین تعجبی نداشت که برنامه تسلیحات هسته ای لیبی به جایی نرسید.

عامل سوم این است که مقداری اعتماد به نفس منجر به پیمودن راه طولانی توسط کره شمالی شده و این کشور توانایی تولید تسلیحات هسته ای و موشکی را به صورت بومی ایجاد کرده است. به این ملت در این راه با استخدام دانشمندان خارجی و خرید و تبادل تکنولوژی با کشورهای دیگر کمک بسیاری شده است اما کره شمالی نسبت به عراق و لیبی از این مبادلات سود بیشتری برده است. دلیل اصلی این می تواند باشد، زمانی که چین در دهه 1960 از این کشور حمایت کرد، کره شمالی شروع به توسعه قدرت هسته ای و برنامه های تسلیحاتی خود به صورت بومی کرد که تجربه با ارزشی در اختیار دانشمندانش قرار داد و راه را برای رویکرد بسیار مصمم تر برای دستیابی به تسلیحات هسته ای باز کرد. کره شمالی زمان خود را صرف توسعه دانش، مواد و تجهیزات برای برنامه موشک بالستیک خود کرده است.

اما قذافی مخالف این روش را درپیش گرفت و به جای توسعه تدارکات تکنولوژی های اصلی خود در داخل کشور، آنها را برون سپاری کرد. لیبی در برهه ای از زمان فریب خورد و تجهیزات قدیمی خرید، اما مشکل اصلی آن منابع محدود داخلی بود.

زمانی که صدام پس از حمله اسرائیل به راکتور هسته ای عراق در سال 1981 به دانشمندانش دستور داد تا برنامه تسلیحاتی هسته ای را آغاز کنند، به آنها اعلام کرد که از تکنولوژی های خود ساخته استفاده کنند و از کمک خارجی دوری کنند. بنابراین آنها تکنولوژی های قدیمی را دراختیار گرفتند که در بسیاری از موارد ناکارآمد بود اما دانشمندان عراقی خودشان می توانستند به آن مهارت دست یابند و پس از چندین سال آزمون و خطا، شروع به ایجاد این فرآیند کردند. زمانی که داماد صدام برخلاف دستورات او به دنبال دریافت کمک از خارج کشور بود، توانایی های برنامه هسته ای عراق در بهترین جایگاه قرار گرفت، اما این تلاش با کمبود هزینه به خاطر حمله صدام به کویت، روبرو شد.

کشورهایی که مجبور هستند به خودشان متکی باشند، در ابتدا با تکنولوژی های با استاندارد پایین شروع می کنند، اما در بلندمدت بهتر از کشورهایی که تکنولوژی هسته ای می خرند، به سوی موفقیت پیش می روند.

مجله خواندنی ها
مجله فرارو