ایکنا نوشت:
حجتالاسلام والمسلمین علویمهر، استاد حوزه و دانشگاه و عضو هیئت علمی جامعةالمصطفی(ص)العالمیة در پاسخ به این پرسش که چه مسائلی پیشاروی تفسیر قرآن در جهان معاصر قرار دارد؟ گفت: یکی از نیازهای مهم دوران معاصر ما بحران معنویت است. خلائی که ما در مباحث پرورشی روح انسان مشاهده میکنیم یکی از بزرگترین بحرانهای دوران معاصر ماست. همچنین ما به پاسخهای صحیح در خصوص نیازهای انسان داریم. نیازهای انسان امروزه در قالب علوم انسانی، یعنی علومی که مورد نیاز انسان هست مطرح میشود. پاسخ صحیح برای سوالاتی که حول انسان و نیازهای اوست باید کجا و توسط چه منبعی پاسخ داده شود. این نیز از نیازهایی است که انسان امروز دارد.
مسائل پیشروی تفسیر قرآن در دنیای معاصر
علویمهر ادامه داد: نکته دیگری که دوران امروز به آن نیاز دارد، تکیهگاه موثق، قوی و مورد اعتماد در حوزه دین است. این سه عنصر اساسی و نیازهای انسان معاصر ایجاب میکند ما به سراغ قرآن و تفسیر برویم. پاسخ هر سه سوال را میتوان داد. پاسخ سوال اول این است که ما میگوییم قرآن کریم و اهل بیت(ع) به نیازهای معنوی انسان به طور کامل پاسخ دادهاند و کاملا به نیازهای معنوی و روحی انسان توجه داشتهاند و به شکل، شیوه و ظرفیتهای مختلف انسانها در زمانها و مکانهای مختلف، نیازهای روحی و معنوی را در نظر داشتهاند. بنابراین برای حل بحران معنویت در دنیای معاصر، یکی از بهترین راهها این است که به سراغ قرآن کریم و روایات اهل بیت(ع) و یا مشی و شیوههای ائمه در تغذیه روحی و معنوی بیاییم.
وی افزود: پاسخ نیاز سوم این است که مهمترین و موثقترین منبع نه تنها به اعتقاد ما، بلکه به اعتقاد بسیاری از دانشمندان غربی، قرآن کریم است. کتابالله مورد اعتماد است و تکیهگاهی قویتر از آنچه دیگران به کتب مقدس دیگر دارند. اعتماد به قرآن کریم از جنبههای مختلف از درجههای مختلف بالاتر است که بحث تحدی، اعجاز، امی بودن پیامبر، عدم تحریف قرآن تا کنون و عدم تعارض با علوم روز باز میگردد. اینجا میتوانم به کتاب دکتر موریس بوکای فرانسوی با عنوان «مقایسه میان تورات، انجیل، قرآن و علم» اشاره کنم که ثابت کرده است تنها منبعی که میتوان گفت آسمانی و از جانب خداوند آمده و امروزه در دست بشر است، قرآن است. این چیزی است که خود غربیها به آن اعتقاد دارند.
عضو هیئت علمی جامعةالمصطفی(ص)العالمیة تصریح کرد: در خصوص نیاز دوم نیز ما همه چیز را در قرآن کریم اعم از اخلاق، اقتصادی، سیاست، احکام و عقاید داریم. حالا یا مبانی یا اصول و یا جزئیات مسائل وجود دارد. در حوزه خانواده، جامعه، مردمشناسی، سنتهای اجتماعی و تاریخی در قرن مطرح شده است که مسائل مورد نیاز انسان است. قرآن توجه کامل به نیازهای انسان که در علوم انسانی مطرح است، دارد و ما برای اینکه برای دنیا پاسخ و حرفی در حوزه نیازهای انسان و دنیای معاصر که به قواعد علوم انسانی وجود دارد، داشته باشیم ، تنها و بهترین راه مراجعه به قرآن است. هرچند قرآن به همه جزئیات وارد نشده، اما راهگشاست و به نیازهای انسان در این زمینه وارد شده است.
علویمهر با بیان اینکه مفسر در صدد است به این مسائل بپردازد و عقاید را از قرآن کریم به صورت شفاف ارائه دهد، گفت: مسائل و رفتارهای شخصی انسان و احکام فردی در حوزه اخلاق و تربیت از قرآن استخراج کند، همچنین مسائل اقتصادی را از درون قرآن برداشت کند و نیز بحث حکومت، حاکمیت، نهادهای حکومتی، رابطه مردم و حکومت که در مسائل سیاسی مطرح شده است را از درون قرآن استخراج کند و بسیاری از مباحث مربوط به روان انسان از جمله بهداشت روان انسانی، بهداشت جسم انسان و ... را نیز باید مفسر از درون قرآن استخراج کند. بنابراین امروزه جهان نیاز به قرآن کریم دارد. انسان در حوزه نیازهای خود به شکل ضابطهمند اصولی و راه صحیح در حوزههای مختلف، را باید از قرآن از طریق تفسیر استخراج کند.
روشهای سنتی به تنهایی کافی نیست
وی در پاسخ به این پرسش که آیا روشهای سنتی متناسب با این نیازها هست؟ گفت: خیر، روشهای سنتی جایگاه و اعتبار خاص خود را دارند، ولی ما برای نیازهای دنیای معاصر، تحولاتی را باید در روش و محتوا تفاسیر ایجاد کنیم. روشهای سنتی برای استخراج مطالب و نیازهای عصر حاضر کافی نیست. از نظر محتوا نیز نمیتوان به روشهای سنتی اکتفا کنیم. ما باید به قول برخی از مفسران به قرآن چنین نگاه کنیم که قرآن با انسان چگونه صحبت میکند و سخن میگوید و چه پیامی برای انسان دارد. به عبارت دیگر ما باید زندگیمان را به قرآن بسپاریم. اگر چنین باید باشد، شیوههای سنتی گذشته کارآمد نیست. در دوران معاصر تا حدودی شیوهها هم از جهت روش و هم محتوا تغییر کرده است و از زمان شیخ محمد عبده به این طرف ما تقریبا در روش و محتوا شاهد تغییر هستیم. علامه طباطبائی روش جدیدی را ابداع کرده است. امروز مفسران ما تقریبا با روشهای جدیدتر و نوینی وارد عرصه تفسیر شدهاند، بنابراین روشهای تفسیری گذشته، اگرچه نمیخواهیم بگوییم باطل و محکوم است، اما برای پاسخگویی به نیازهای زمان مناسب نیست.
عضو هیئت علمی جامعةالمصطفی(ص) العالمیة افزود: ما برای پاسخگویی به نیازهای زمان باید در روشها و محتوا تحول ایجاد کنیم. الان ما تکیه به عقلگرایی را داریم که امروز چیزی است که جهان میپسندد. امروز عقلگرایی توسط عقول انسانی پذیرفته شده است. اگر ما به شیوهای عقلگرایانه و روش عقلی متناسبی بتوانیم قرآن را عرضه بداریم و به پیامهای آن را به دنیا ارائه دهیم، یقینا دانشمندان و پژوهشگران در برابر آن تواضع نشان خواهند داد. البته مفسران به این روش پرداختهاند، اما باز هم نیاز به کار دارد.
علویمهر تصریح کرد: من بد نیست چند نکته نیز در خصوص ویژگیهای دوران جدید اشاره کنم که مطلوب است و باید گسترش پیدا کند. یکی بحث تفسیر موضوعی است که باید گسترش بیابد. یکی در حوزه فرهنگ و جامعه و رابطه آن و پویایی فرهنگ و جامعه در قرآن کریم است یعنی ما چگونه میتوانیم جامعه و فرهنگ را به یک پویایی قرآنی برسانیم. بنابراین توجه به تفسیر موضوعی خیلی مهم است. توجه به تفسیر ساختاری خیلی اهمیت دارد. تاکید بر وحدت موضوعی سورهها و قرآن خیلی مهم است و توجه به بعد هدایتی و تربیتی قرآن در جهان معاصر نیز بسیار حائز اهمیت است و در نظر داشتن بعد اجتماعی قرآن ارزشمند است که در صد سال گذشته کمابیش مد نظر بوده است.
وی با بیان اینکه ما به پاسخهایی نیاز داریم که جزو مقتضیات زمان است، گفت: برای مثال امروز بحث فمینیسم مطرح است. این نیازهای معاصر ما ایجاب میکند که ما به شکل جدید و محتوای روشنتری وارد عرصه تفسیر و پاسخگویی به این نیازها بشویم و تفسیر را به طوری ارائه دهیم که این مقتضیات را پاسخ دهیم.
سنت و نوگرایی باید تلفیق شود
عضو هیئت علمی جامعةالمصطفی(ص)العالمیة در پاسخ به این پرسش که ما چگونه میتوانیم به اصلاح روشهای سنتی بپردازیم، گفت: ما روشهای سنتی را کنار نمیگذاریم اما باید بین شیوه و روشهای جدید و سنتی جمع کنیم. یعنی ما باید سنت و نوگرایی را در هم بیامیزیم و سنت و مدرن را با هم ارائه دهیم و یکی از آنها را ارائه ندهیم. ما باید روشهای سنتی را به شیوه تحلیلی و روشی که عرض شد که قرآن در آن با انسانها سخن میگوید، مطرح شود. ما باید بگوییم که قرآن با مردم سخن میگوید و این حرف و سخنها نباید به این شکل باشد که زید و عمرو چه گفت، بلکه باید به شکل تحلیلی و مناسب عصر و زمان مطرح شود و این تغییر و تحولی است که باید به صورت کامل ایجاد شود. مقداری ایجاد شده است، اما باید بیش از این باید مد نظر باشد.
علویمهر در این خصوص که چرا مراجعه به تفاسیر از سوی عموم مردم کم است؟ گفت: مردم کم کتاب، قرآن و تفسیر میخوانند. بنابراین مردم کتابخوانی کمی دارند و این ربطی به خود قرآن کریم ندارد و ما باید بتوانیم فرهنگ جامعه را عوض کنیم. مقام معظم رهبری در دیداری که چند سال پیش داشتیم اشاره کردند که مفسران باید سعی کنند تفاسیر کوتاه و در خور حال و حوصله مردم بنویسند. خوب مردم حال و حوصله رجوع به تفسیر سی جلدی را ندارند.
وی ادامه داد: اگر بتوانیم تفسیری در حد یک یا دو جلد بنویسیم که مخاطب با سرعت بیشتری و با کمترین زمان بتواند بیشترین پیام را دریافت کنند، راه حل خوبی است اما مقصر قرآن کریم و مفسران نیستند و مفسر وظیفه خود میداند که آنچه در درون قرآن است را استخراج کند و قرآن را تفسیر کرده به مردم ارائه کند و این وابسته به مراجعه و عدم مراجعه مردم نیست. عدم مراجعه به تفاسیر به فرهنگ جامعه باز میگردد و فرهنگ به گونهای باشد که به محض نیاز اولین منبعشان قرآن و تفاسیر باشد. اگر بنده یک مشکل بهداشت روان داشتم، باید به کجا رجوع کنم؟ اولین چیزی که مسلمانان و شیعیان دارند، قرآن و اهل بیت(ع) است و چرا باید من به قرآن مراجعه نکنم. امروزه ما فهرستها و نرمافزارهای مختلفی برای جستجو در قرآن داریم و میتوان پاسخ نیازمان را در قرآن یافت. ما امروز برای یافتن یک وسیله و کالا کلی میتوانیم در اینترنت جستجو کنیم، چرا نتوانیم در قرآن جستجو کنیم و به نیازهای اساسی بپردازیم. الان مراجع مشخص، تلفنهای پاسخگو و فهرستهایی وجود دارد و مردم میتوانند پاسخ نیازهای خود را در قرآن بگیرند و این نیازمند اصلاح فرهنگ جامعه است.
مفسر و مباحث جدید
علومیمهر در پایان و در پاسخ به این پرسش که آیا مفسر برای تفسیر لازم است که به مضامین دنیای جدید آگاه باشد؟ گفت: یک نکته وجود دارد، در اصل ما اگر بتوانیم آنچه که اهل بیت(ع) و قرآن میگویند را به خوبی درک کنیم و ارائه بدهیم، بهترین شیوه است، اما نباید از مباحث جدید غافل باشیم. من مثالی میزنم، کسی که معمار و سفیدکار است و شغل فنی دارد، اگر بهترین ابزارها را در اختیار داشته باشد، بهتر میتواند کارش را ارائه دهد. حال اگر یک مفسر به اصطلاحات، عناوین و دانشهای جدید آشنا باشد، یقینا بهتر و به شکل روشنتری میتواند مطالب را ارائه دهد و بدون اینها البته تفسیر مشکلی ندارد، اما اگر مفسر بخواهد متناسب با زمان حرف بزند و زیباتر بگوید و پاسخ های برخی از نیازهای موجود را بهتر و دقیقتر ارائه دهد، ابزارها نیز باید دقیقتر و کاملتر باشد و اینها به منزله ابزار برای مفسر میماند و باید با آنها آشنا باشد.