bato-adv
کد خبر: ۳۱۲۲۴۹
حسن رضایی

از بگم بگم تا نميام نميام...

تاریخ انتشار: ۱۳:۱۸ - ۲۶ فروردين ۱۳۹۶
یادداشت ارسالی- حسن رضایی؛ اين روزها و در آستانه انتخابات رياست جمهوري، بار ديگر نام آنچه احمدي نژاد خوانده مي شود با همه حواشي و حرف و حديث هايي که درباره وي وجود دارد، بر سر زبان ها افتاده است. اگر به خاطر داشته باشيد، دوازده سال پيش زماني که وي براي اولين بار در انتخابات رياست جمهوري اعلام نامزدي کرد و برخي از حرف هاي دل مردم را بر زبان آورد و در ادامه با حمايت هاي پشت پرده ناگهان از يک فرد ناشناخته که حتي در ابتدا پوستر رنگي در تبليغات انتخاباتي نداشت، به يک پديده و به گفته برخي به پديده هزاره سوم تبديل شد.
 
برخي محافل هوادار وي آنقدر او را باد کردند که حتي خودش هم باورش شد يک پديده است. احمدي نژاد با اين «به به و چه چه ها» آنقدر دچار خودبزرگ‌بينی شد که حتي با بالاترين رده‌هاي نظام در افتاد و ماجراي خانه نشيني يازده روزه وي و نيز ماجراي انتصاب مشائي به عنوان رئيس دفتر رئيس جمهور از نمونه هاي آن است.
 
اين کار تا جايي پيش رفت که حتي برخي افراد به الگوبرداري از برخي ظواهر وي پرداختند و مثلا چيزي به نام کاپشن احمدي نژادي در جامعه رواج پيدا کرد و برخي به پوشيدن کاپشني شبيه کاپشن وي افتخار مي کردند و شاهد بودم که در يکي از کنفرانس هاي خبري، خبرنگار قبل از طرح سوال خود به پوشيدن کاپشن موسوم به کاپشن احمدي نژادي اشاره و به آن افتخار کرد.

احمدي نژاد با رفتار عوامفريبانه يا به عبارت ديگر پوپوليستي توانست خود را در دل توده مردم جا کند و با برخي اقدامات از همين دست مثل توزيع يارانه حمايت بخش عمده اي از جامعه را به دست آورد. البته وي در اين راه از حمايت هاي گسترده نهادهاي مختلف حاکميت برخوردار بود که اگر اينگونه نبود حتي مجال شرکت در انتخابات را هم پيدا نمي کرد و در مصاف با رقبا با تلنگري از ميدان رقابت بيرون مي افتاد و به مصداق مثل معروف «نه خاني آمده و نه خاني رفته» تبديل مي شد.
 
احمدي نژاد که در شرايط خاصي با حمايت هاي گسترده به ميدان آمد، پس از به قدرت رسيدن به حاميان خود و جناحي که به آن وابسته بود پشت کرد و نشان داد که به شدت اهل نمک خوردن و نمکدان شکستن است. وي نشان داد که خيلي زود خودش را در برابر شعارهاي «زنده باد زنده باد» مي بازد و به اصطلاح خودش را گم مي کند.

اما امروز (چهارشنبه 23 فروردين) وي پس از اما و اگرهاي فراوان و صحبت هايي که در پي توصيه مقام معظم رهبري درباره نداشتن برنامه براي شرکت در انتخابات، ايراد کرد در ميان شگفتي همگان در محل ثبت نام وزارت کشور حاضر شد و براي انتخابات ثبت نام کرد.
 
اکنون اين سوال مطرح مي شود که آيا مي توان به کسي که حتي براي حرف خودش ارزش قائل نيست اعتماد کرد؟ چرا احمدي نژاد براي پاسخ دادن به شبهه هايي که درباره عملکرد دولت وي مطرح است چهار سال صبر کرد و در آستانه انتخابات براي پاسخ دادن به اين ابهامات و به قول خودش اتهامات دست به کار شد؟
 
آيا جز اين است که روي ضعف حافظه تاريخي مردم حساب کرد و تصميم گرفت در پايان دوره رئيس جمهور پس از خود، به اين به اصطلاح اتهامات پاسخ دهد تا هم از ضعف حافظه تاريخي مردم و هم از نارضايتي هايي که معمولا در پايان دوره هر مسئولي وجود دارد، استفاده کرده باشد.

احمدي نژاد به رغم توصيه راس نظام در خصوص جلوگيري از چندقطبي شدن جامعه قدم در رقابت هاي انتخاباتي گذاشت و با اين کار نشان داد که عملا و به رغم ادعاهاي خود و ولايت پذيري که در مراسم تنفيذ حکم رياست جمهوري در سال 84 با بوسيدن دست رهبر از خود نشان داد و همين دست بوسي را نيز در مراسم تنفيذ حکم دوم در سال 88 به بوسيدن شانه رهبر تقليل داد، نه ولايت پذير است و نه به جلوگيري از چندقطبي شدن جامعه اهميت مي دهد. آنچه براي او اهميت دارد اين است که به شيوه اي ماکياوليستي به هدف خود برسد حال به هر قيمتي که مي خواهد باشد.

احمدي نژاد به ضعف حافظه تاريخي مردم به شدت باور دارد و به همين علت صد درصد اطمينان دارد مردم عملکرد و بدعهدي هاي وي را فراموش کرده اند. فراموش کردند که وي با شعار ريشه کن کردن فساد و افشاي اسامي مفسدان اقتصادي سوار بر مرکب قدرت شد ولي آنچه از اين رهگذر نصيب مردم شد فقط اين ادعا بود که فهرست مفسدان اقتصادي در جيب اوست غافل از اين که بسياري از مفاسد اقتصادي در دوره وي اتفاق افتاد و بسياري از مفسدان از اطرافيان وي بودند و هر روز تمام قد در برابر وي رژه مي رفتند و تنها کاري که از دست وي برای آمد اين بود که به عمد يا غيرعمد مدعي افشاي اسامي آنها شود. از اين رهگذر مي توان نتيجه گرفت که او خودش شريک دزد و رفيق قافله بود.

احمدي نژاد در يک چيز تبحر زيادي دارد و آن جنگ رواني و به هم ريختن قاعده بازي است و يکي از تناقض هايي که در اين زمينه مي توان به آن اشاره کرد حمايت وي از مدرک جعلي يکي از وزراي دولت خودش (مرحوم کردان) بود. وي در حالي از مدرک جعلي وي حمايت مي کرد که پيشتر در مناظره تلويزيوني با يکي از نامزدهاي انتخابات در سال 88 موضوع مدرک جعلي همسر اين نامزد را مطرح کرد.
 
با اين تفاوت که جعلي بودن مدرک وزير تحت حمايت احمدي نژاد ثابت شد اما جعلي بودن مدرک همسر آن نامزد هنوز و با گذشت هشت سال از طرح آن در مناظره انتخاباتي مسکوت مانده است که اگر احمدي نژاد سندي دال بر جعلي بودن مدرک وي در اختيار داشت از ارائه آن دريغ نمي کرد.

با اين تفاصيل ايجاب مي کند مردم فهيم با موضعگيري مناسب در انتخابات، نشان دهند حافظه تاريخي آنها خوب کار مي کند و بدعهدي ها را هرگز فراموش نمي کنند و آزموده را دوباره نمي آزمايند.

مجله خواندنی ها
مجله فرارو