bato-adv
کد خبر: ۳۱۱۵۵۴
روح‌اله سوری

چرا ورزشکاران، هنرمندان و آقازاده‌ها رأی می‌آورند؟

تاریخ انتشار: ۰۱:۵۱ - ۲۰ فروردين ۱۳۹۶
یادداشت دریافتی- روح اله سوری*؛ با پایان یافتن ثبت نام کاندیداهای پنجمین دوره شوراهای اسلامی شهر و روستا، تکلیف این دوره از شوراهای شهر و روستا همزمان با انتخابات دوازدهمین دوره ریاست جمهوری تا حدود دوماه دیگر نهایی خواهد شد. در این میان آنچه این روز‌ها در رسانه‌ها و شبکه‌های اجتماعی بازتاب گسترده‌ای داشته است اعتراضات و انتقادات بخش هایی از جامعه نسبت به ثبت نام برخی چهره‌های ورزشکار و هنرمند و همچنین فرزندان برخی از مسولین در این انتخابات می‌باشد.
 
اگر بخواهیم عوامل موثر در شکل گیری چنین انتقاداتی را برشمریم می‌توانیم به دو عامل مهم در این زمینه اشاره کرد؛ یکی عملکرد برخی چهره‌های شناخته شده ورزشی در شوراهای چهارم و دیگری حادثه پلاسکو و موج انتقادات شکل گرفته پس از این حادثه در ارتباط با کارایی و عملکرد شورای شهر تهران.
 
در واقع حضور برخی چهره‌های ورزشی بویژه در شورای شهر تهران و نگاه‌های منفی بخش هایی از جامعه به عملکرد این اشخاص در شورای شهر از یک سو و وقوع حادثه پلاسکو و مورد توجه قرار گرفتن نقش شورا‌ها در پیشگیری از وقوع چنین حوادثی را بایستی دو عامل مهم و مرتبط با یکدیگر در شکل گیری بحث‌های انتقادی نسبت به ترکیب اعضای شورا‌ها در نظر گرفت.
 
حادثه پلاسکو منجر به توجه بیشتر به وظایف نظارتی شورا‌ها در زمینه نظارت بر شهرداری‌ها و همچنین نقش خود شورا‌ها در اقدام موثر برای پیشگیری از وقوع حوادث شهری مطابق با وظایف قانونی این نهاد گردید و این سوال را در اذهان عمومی شکل داد که چرا شورای شهر تهران نتوانسته است به خوبی از عهده نقش‌های خود برآید.
 
پاسخی که افکارعمومی پس از این حادثه به این سوال داد ناکارامدی شورای شهر تهران به دلیل حضور برخی چهره‌های خاص در این نهاد و انتقاد و سرزنش نسبت به چرایی انتخاب شدن برخی چهره‌های ورزشی و حضور آن‌ها در شورای شهر تهران بود. همین مساله باعث گردید که ثبت نام برخی چهره‌های ورزشی و یا نزدیکان به مسولین نظام در انتخابات پنجمین دوره شوراها، دستمایه طنز و انتقاد کاربران شبکه‌های اجتماعی قرار بگیرد که در این میان لزوم ارائه راه‌های کنترلی به منظور کاهش این گونه مشکلات نیز مورد توجه بخش هایی از این منتقدین قرار گرفت.

نکته‌ای که نباید از نظر دور نگه داشته شود این است که حق مشارکت سیاسی در دموکراسی‌ها یک اصل اساسی می‌باشد. در واقع اصل برابری در دموکراسی‌ها تحت عنوان برابری در حقوق سیاسی یک رکن اساسی برای تضمین دموکراسی‌ها می‌باشد. در یک نظام دموکراتیک همانطور که یک پزشک یا مهندس حق مشارکت در انتخابات چه به عنوان انتخاب کننده و چه به عنوان انتخاب شونده را دارد همین حق برای یک ورزشکار و یا یک هنرمند نیز محفوظ شناخته می‌شود و هر نوع اعمال محدودیت به دلیل خاستگاه و طبقه اجتماعی افراد مغایر با اصول دموکراسی می‌باشد.
 
به نظر می‌رسد آنچه در این میان از اهمیت بیشتری برخوردار می‌باشد مساله چرایی اقبال مردم به شخصیت‌های دارای شهرت در انتخاباتی مثل شورا‌ها می‌باشد. موضوع مهم قابل بررسی آن است که چرا اساسا در انتخاباتی مثل شورا‌ها و یا مجلس شورای اسلامی، معیارهای در نظر گرفته از سوی بخش هایی از رای دهندگان در گزینش کاندیداهای خود اصولا با وظایف و اختیاراتی که قانون برای این نهاد‌ها در نظر گرفته است مطابقت چندانی ندارد. این مساله سوال مهمی است که یافتن پاسخ به آن از نظر نگارنده واجد اهمیت بسزایی می‌باشد.
 
در ارتباط با چرایی شکل گیری چنین شرایطی که در آن از دید بخش هایی از مردم شاهد حضور افراد بعضا غیر مناسب در شورا‌ها می‌باشیم می‌توان به دو عامل زیر اشاره کرد:

۱ - قرار نداشتن احزاب در جایگاه واقعی خود و شکل نگرفتن فرایند تحزب در فضای سیاسی ایران.

۲ - جایگاه شورا‌ها به عنوان نزدیکترین سطوح تصمیم گیری به مردم و مشارکت مردم در حل و فصل مسائل محلی خود.

در ارتباط با عامل نخست باید گفت که از انجا که نقش احزاب در انتخابات ایران با نقش مورد انتظار آن‌ها در دموکراسی‌ها و نظام‌های حزبی فاصله زیادی دارد، رای دهندگان نه بر اساس علایق حزبی که بر اساس لحاظ نمودن معیارهای دیگری که عموما مطابقتی هم با وظایف قانونی شورا‌ها ندارد دست به انتخاب می‌زنند. در چنین شرایطی رای دهندگان به سمت افرادی تمایل پیدا می‌کنند که همچون ورزشکاران و یا ستارگان سینما از سطحی از محبوبیت و شهرت عمومی برخوردار باشند.
 
این در حالی است که در صورت ایفای نقش واقعی احزاب در انتخابات، رای دهندگان به دلیل علایق حزبی و اعتمادی که به احزاب مورد حمایت خود دارند، به کاندیداهای حزبی رای خواهند داد هرچند که شناخت کاملی هم نسبت به همه نفرات معرفی شده از سوی احزاب نداشته باشند، چون در واقعیت در نظام‌های حزبی رای دهندگان به برنامه احزاب رای می‌دهند نه صرفا به افراد.
 
اما در شرایط کنونی که ما در آن قرار داریم و در نبود معیارهای حزبی برای رای دهندگان، گریزی از آن نیست که بخش هایی از رای دهندگان با لحاظ نمودن سایر ملاک‌ها به سمت افراد شناخته شده ورزشی و هنری و یا افراد دارای نسبت فامیلی با مسولین یا اصطلاحا همان آقازاده‌ها تمایل پیدا کنند. در واقع عدم درک درست و دقیق برخی از کاندیدا‌ها و رای دهندگان از جایگاه و وظایف قانونی نهادی، چون شوراهای شهر و روستا منجر به حضور برخی افراد بدون توجه به کارآمدی یا ناکارآمدی خود در شورا‌ها و همچنین رای دادن بخش هایی از رای دهندگان به آن‌ها می‌شود.

عامل دومی که در شکل گیری چنین شرایطی می‌تواند موثر واقع شود جایگاه شوراهای شهر و روستا به عنوان نزدیک‌ترین سطوح تصمیم گیری به مردم می‌باشد، این مساله منجر به آن خواهد شد که در انتخابات شورا‌ها برخلاف انتخاباتی، چون مجلس شورای اسلامی و یا ریاست جمهوری شاهد مشارکت گسترده‌تر افراد از طبقات و قشرهای مختلف در این انتخابات و در معرض رای گذاشتن خود باشیم.

محدود بودن حیطه وظایف شورا‌ها به محدوده جغرافیایی خاص در سطح یک شهر یا روستا و مرتبط بودن این حیطه وظایف به مسائل محلی در واقع به خودی خود در شرایط کنونی بستر ساز حضور بخش هایی از مردم از اقشار و طبقات اجتماعی مختلف خواهد بود.
بدین ترتیب به نظر می‌رسد که این موضوع یعنی حضور افراد از طبقات و جایگاه‌های اجتماعی مختلف در انتخابات شورا‌ها با توجه به دلایلی، چون کمرنگ بودن نقش احزاب در انتخابات و همچنین ماهیت شوراهای روستایی و شهری به عنوان نزدیک‌ترین سطح تصمیم گیری به مردم تا حدودی امری قابل انتظار باشد.

آنچه که باعث شده است حضور چهرهای واجد شهرت در شورا‌ها مورد انتقاد قرار گیرد از این موضوع نشات گرفته است که این افراد معمولا فاقد تجربه، مهارت و دانش متناسب برای ایفای نقش به عنوان عضو شورا‌ها می‌باشند. اما واقعیت این است که ما هیچ ملاک و شاخصی برای اندازه گیری میزان مهارت و دانش کاندیدا‌ها و یا اعضای شورا‌ها در این رابطه در دست نداریم و نمی‌توان به صراحت اذعان داشت که مثلا یک مهندس مکانیک و یا یک پزشک نسبت به یک ورزشکار یا یک هنرمند از تخصص بیشتری در ارتباط با وظایف قانونی محوله به شورا‌ها برخوردار می‌باشد.
 
بنابراین به نظر می‌رسد که با توجه به قرار گرفتن حق مشارکت سیاسی ذیل عنوان یک حق همگانی، ممانعت از حضور افراد به عنوان کاندیدای انتخابات امری مغایر با دموکراسی و حقوق شهروندی افراد باشد. اما این مساله که چرا ما شاهد شرایطی هستیم که تحت آن شرایط، صرف برخورداری از شهرت عمومی به برخی افراد اجازه می‌دهد در انتخابات نامزد شوند و همچنین بخش هایی از رای دهندگان هم به جای توجه به وظایف و اهداف نهادی مثل شورای شهر فقط و فقط به صرف اینکه آن افراد دارای شهرت می‌باشند دست به انتخاب آن‌ها می‌زنند مساله‌ای است که قطع یقین نیازمند بررسی و ارائه راه حل مناسب می‌باشد.

به نظر می‌رسد علیرغم آسیبی که حضور افراد ناکارامد می‌تواند به جایگاه شورا‌ها و تحقق اهداف مورد انتظار قانونگذار از تشکیل شورا‌ها وارد سازد، راه حل مساله نه در ایجاد ممانعت از شرکت شهروندان در انتخابات و در معرض رای قراردادن خود، که در تقویت نظام حزبی می‌باشد. وجود احزاب در انتخابات مطابق آنچه در کشورهای دموکراتیک و دارای نظام حزبی مشاهده می‌شود از رهگذر ایجاد یک نظام قاعده‌مند پاسخگویی و مسولیت پذیری از سوی احزاب و همچنین برنامه محور شدن انتخابات نقش بسیار قابل توجهی در کمرنگ شدن حضور اشخاص بصورت فردی و شخصی در انتخابات و رفع مشکلات گفته شده خواهد داشت.

پر واضح است که مهمترین دستاوردهای احزاب برای نظام‌های سیاسی از منظر نقش عمده‌ای که در منطقی کردن خواسته‌ها و شکل گیری رقابت و طرح مطالبات از طریق روندهای دموکراتیک دارند تقویت ثبات سیاسی می‌باشد. در جوامع توسعه نیافته به دلیل ناتوانی مردم در سازماندهی مطالبات خود شاهد انباشته شدن مطالبات و غیر عقلانی شدن سمت و سوی طرح مطالبات می‌باشیم در حالیکه در جوامع برخوردار از نظام حزبی عبور مطالبات از کانال احزاب نقش مهمی در سازماندهی مطالبات و منطقی نمودن طرح خواسته و در نهایت تامین ثبات سیاسی برعهده دارد.
 
اما در کنار وظایف و کارکردهای گفته شده می‌توان به وجود یک نظام پاسخگویی و مسولیت پذیری به عنوان یکی از کارکردهای مهم نظام‌های حزبی اشاره کرد، مساله‌ای که علیرغم حضور تشکل‌ها و احزاب در انتخابات ایران، بسیار کمرنگ می‌باشد.
 
نظام پاسخگویی احزاب منجر به آن خواهد شد که احزاب به خاطر ملاحظات مربوط به پاسخگو بودن خود افرادی را در انتخابات به عنوان کاندیدا در معرض آرا مردم قرار دهند که از توانایی‌ها و شایستگی‌های لازم برخوردار باشند چرا که احزاب فقط رای آوری را مدنظر قرار نخواهند داد بلکه با در نظر داشتن تداوم خود کارآمدی افراد و توانایی آن‌ها برای اجرای برنامه‌های حزبی را هم در نظر خواهند گرفت.
 
در واقع برنامه محور شدن انتخابات تحت تاثیر وجود نظام حزبی در کاهش مشارکت افراد به صفت شخصی در انتخابات نقش قابل توجهی دارد. احزاب برای دستیابی به پیروزی در انتخابات و تداوم پیروزی خود از یک سو نیازمند ارائه برنامه و از سوی دیگر نیازمند معرفی افراد شایسته در انتخابات می‌باشند که بتوانند برنامه‌های حزب را نمایندگی نمایند. در واقع تلاش احزاب به منظور کسب ارا رای دهندگان منجر به آن خواهد شد که افرادی را در معرض رای مردم قراردهند که با گذر از بوروکراسی و فرایندهای درون حزبی به حدی از شایستگی و توانمندی رسیده باشند و همین مساله می‌تواند در کاهش حضور افراد ناآشنا به مسائل در انتخابات تاثیر حائز اهمیتی داشته باشد.
 
بنابراین به نظر می‌رسد که راه حل رفع مشکلات موجود و اصلاح نظام انتخاباتی ما نه در ایجاد محدودیت که در برقراری نظام حزبی می‌باشد. چرا که وجود نظام حزبی با مختصات و مشخصاتی که گفته شد می‌تواند در قاعده‌مند نمودن حضور افراد و کاهش مشکلات بوجود آمده در انتخابات شورا‌ها و حتی سایر انتخابات نقش اساسی داشته باشد.

 
*کارشناس ارشد روابط بین الملل
مجله خواندنی ها
مجله فرارو
bato-adv
bato-adv
bato-adv
bato-adv