ابوالفضل بانی- "تا حدود چهار بعد از نصف شب ،این وضع ادامه داشت. شلاق گوشت ها را برده بودو به استخوان رسیده بود. قسمتی از استخوان هم شکسته بود..."
اینگونه بود که استخوانهای هاشمی در راه نهضت اسلامی شکست اما او هرگز از پای ننشست.
شهریور ماه ۱۳۱۳ ،در بهرمان -یاقوت سرخ- اکبر؛ فرزند ماه بی بی خانم و حاج میرزا علی ،به دنیا آمد. تا از مکتب خانه آسید حبیب الله راهی حوزه علمیه قم شود.
همان روزهای اول مجذوب چهره آسمانی آقا روح الله می شود و منش جذاب و چهره پر ابهت سید، او را شیفته خود می سازد .آنگونه که در تمام سالها در خاطراتش هر گاه از دیدار با مرادش یاد می کند،می نویسد"به زیارت امام شتافتم"
هاشمی بالیده می شود .رشد میکند و کم کم در کنار آقا روح این طلبه جوان با ظاهری متمایز بیشتر دیده می شود.
راه دشوار مبارزه آغاز می گردد. پیش از این در سال ۴۱ پیمان دوستی و برادری استواری بین او و سید خوش سیمای خراسانی بسته می شود.رفاقتی که نزدیک ۶۰ سال تمام برجا و ماندگار می ماند."اولین بار در درس خارج فقه مرحوم آیت الله داماد در یکی از حجره های صحن بزرگ قم با هم برخوردکردیم .در جمع شاگردان قیافه خیلی جوان من و نیز قیافه جوان ایشان ،که تازه از مشهد به قم آمده بودند ،برای هردو ما جالب بود"این دوستی به عشقی ایمانی مبدل می گردد تا آنجا که همیشه می گوید "آقای خامنه ای عشق من است"
نزدیک به ۵ سال زندانهای مکرر، شکنجه و آزار از اکبر هاشمی مردی آبدیده و سرد و گرم چشیده می سازد.
در تمامی دوران مبارزه او مشی اعتدال و خرد ورزی برمی گزیند. در میان سایر مبارزین نیز هاشمی همواره بعنوان چهره ای معتدل شناخته می شد.
امروز -نوزده دیماه ۹۵-در ۸۲ زمستان زندگی حضرت آیت الله اکبر هاشمی رفسنجانی "رفیق دیرین، همسنگر و همگام دوران مبارزات نهضت اسلامی و همکار نزدیک سالهای متمادی..." رهبری گرانقدر انقلاب اسلامی به ملکوت اعلی پیوست.
