bato-adv
کد خبر: ۲۸۰۵۰۴

شکست خورده‌های دانشجو

تاریخ انتشار: ۰۰:۳۷ - ۲۲ تير ۱۳۹۵
روایت اول: آمار
«امید آخرین چیزی است که می‌میرد» نقل است روزی از گابریل گارسیا مارکز می‌پرسند اگر بخواهی یک کتاب صد صفحه‌ای در مورد امید بنویسی، چه می‌نویسی؟  او هم می‌گوید که  ٩٩ صفحه را خالی می‌گذارم و  سطر آخر صفحه آخر این جمله را نویسم؛ حالا انگار برای بیش از نیمی از دانشجویان کشور حتی سطر آخر صفحه آخر هم خالی مانده است چون که بنا بر گفته ابوالفضل ریاضی، معاون دانشجويي سازمان امور دانشجويان   «٦٥‌درصد دانشجويان ایرانی ناامیدند».

ریاضی گفته که این دانشجویان از همه بیشتر نسبت به شغل‌يابي نااميدند و نااميدي در دانشجويان ترم‌هاي آخر بيشتر است؛ به طوري که در بازار اشتغال چشم‌انداز مثبتي نمي‌بينند و به آينده خودشان خوشبين نيستند. ناامیدی همیشه تأسف‌بار و تلخ است اما وقتی می‌شنوی که این آمار ناامیدی مربوط به قشری است که آنها را آینده‌سازان می‌نامند، انگار تلخی  این واژه در مذاق باورها صدبرابر می‌شود. وقتی که پای صحبت و شعار در میان باشد، بارها و بارها از حسن جوانی گفته می‌شود، از این‌که آینده هر کشوری به دست جوانانش است اما گویا واقعیت همیشه تلخ‌تر و ورای شعارهای رنگی و شاداب است.‌ سال ٩٢ بنا بر آمار  مطالعات سازمان همیاری اشتغال دانش‌آموختگان جهاد‌دانشگاهی نرخ بیکاری در بین دانش‌آموختگان رقمی حدود ١٥,٦ اعلام شده بود این درحالی است که نرخ بیکاری در ‌سال قبل از آن  حول عدد ١٠.٥‌درصد می‌گذشت.

براساس سرشماری که ‌سال ٩٠  انجام شده بود هم بیش از ٩٢‌درصد جمعیت کشور با‌سواد بودند که با توجه به روند پرشتاب تحصیلات عالی در چند ‌سال اخیر قطعا افزایش یافته است. طبق مطالعات سازمان همیاری اشتغال دانش‌آموختگان جهاد‌دانشگاهی، جمعیت فعال کشور تا‌ سال ١٤٠٠ به ٦١‌میلیون نفر خواهد رسید و به عبارتی دیگر ٥.٢‌درصدی رشد خواهد داشت، در نتیجه باید سطح اشتغال نیز از رشد ٥.٢‌درصد در ‌سال برخوردار باشد تا  حداقل وضع فعلی حفظ شود.

به بیان دیگر تا ‌سال ١٤٠٠ باید ٢٩‌میلیون فرصت شغلی در ایران ایجاد شود؛ اما نکته‌ای که در این میان مغفول مانده، نبود تناسب میان تعداد فرصت‌های شغلی تخصصی ایجادشده در جامعه و شمار دانش‌آموختگان است. با استناد به نتایج آخرین سرشماری عمومی نفوس و مسکن‌ سال ٩٠ مرکز آمار ایران، مجموعا حدود ٧٦٨‌‌هزار فارغ‌التحصیل دانشگاهی بیکار در کشور وجود داشت که از این تعداد ٢٠٧‌هزار و ٣١٠ نفر دارای مدرک فوق دیپلم، ٥٠٥‌هزار و ١٠ نفر دارای مدرک لیسانس، ٥٢‌هزار و ١٦٩ نفر فوق‌لیسانس و دکترای حرفه‌ای و ٣٣٨٨ نفر نیز دارای مدرک دکترای تخصصی بودند. وزارت تعاون، کار و رفاه اجتماعی هم گزارشی منتشر کرد و فهرستی از رشته‌های دانشگاهی‌ای که بیشترین و کمترین فارغ‌التحصیلان بیکار را دارند، ارایه داد.

براساس گزارش وزارت تعاون، کار و رفاه اجتماعی، از حدود ٩٠٠‌هزار تحصیلکرده بیکار، بیشترین سهم به فارغ‌التحصیلان رشته‌های صنعت و فناوری (با بیش از ١٦‌هزار و ٥٠٠ بیکار)، کامپیوتر، هنر و روزنامه‌نگاری اختصاص دارد؛ اما دانش‌آموخته‌های خدمات حمل‌ونقل، تربیت معلم و علوم تربیتی و بهداشت کمترین نرخ بیکاری را داشته‌اند. ‌سال گذشته علی لاریجانی، رئیس مجلس نهم در حاشیه برگزاری اجلاسیه شهدای شاهرود با اشاره به این‌که «بیکاری و تورم دو مشکل مهم مردم است»، گفته‌ بود: «۴۲‌درصد فارغ‌التحصیلان ایران بیکار هستند. نبود شغل با توجه به این‌که منابع سرشار و نیروی انسانی کافی در اختیار کشورمان وجود دارد، یک نقص است.»

روایت دوم: زندگی درحاشیه
سال اول ورود به دانشگاه فکرش را نمی‎کرد، قرار است روزی او هم کِشان‌کِشان برود پشت ساختمان اصلی دانشگاه، سیگارش را روشن کند و تصور کند چقدر همه‌ چیز سیاه است. امیر پسر بزرگ یک خانواده چهارنفری است. پدرش کارمند یکی از دستگاه‌های نظامی بوده و مادرش خانه‌دار است. چهار‌سال دبیرستانش را در یکی از مدرسه‌های استعدادهای  درخشان خواند و همان ‌سال اول کنکور قبول شد. ترم سوم بود که از تعداد زیاد ته‌سیگارهای پدرش که می‌افتاد کف بالکن، فهمید که حقوق چند ١٠٠هزاری پدر کفاف خرج‌شان را نمی‌دهد و باید برود دنبال کار.

ازهمان اول هرکجا که می‌توانست برای کار سپرد، هر فرمی که برای استخدام بود، پر کرد و به هرکس که می‌توانست رو زد. یک‌سال تمام گشت و آخرش فهمید که قرار نیست اسم پرطمطراق رشته دانشگاهی‌اش مبلغی بگذارد روی درآمد پدر و بشود کمک خرجشان. این بود که کارنامه ترم پنجمش با معدل «الف» را پانچ کرد به بقیه برگه‌های پرونده تحصیلی‌اش و بعد انصراف. روزی که می‌خواست کارت دانشجویی‌اش را باطل کند، در جواب مسئول دانشگاهشان که پرسیده بود حیف این معدل و استعداد است که دیگر نمی‌خواهد درس بخواند، گفته بود: «درس خوندن زندگیمه اما زندگی بابام برام مهم‌تره».

روایت سوم: پول از همه چی مهم‌تره
دست می‌اندازد و آینه خودرو را تنظیم می‌کند پایین‌تر. نگاهی به موهایش می‌کند، چند تار مو از زیر مقنعه می‌کشد بیرون و می‌پیچاند دور انگشتانش. موی تاب داده را ول می‌کند روی صورتش و بقیه موها را هل می‌دهد زیرمقنعه. شیما ٢٢ساله است و به قول خودش اندازه همین موهای سرش مشروطی دارد در کارنامه. مدیریت بازرگانی می‌خواند و یک‌سالی می‌شود که در یکی از سالن‌های معروف تهران ناخن می‌کارد. می‌گوید: «روز اولی که زدم تو برگه انتخاب رشته مدیریت بازرگانی خیلی خوشحال بودم. فکر می‌کردم یه کار درست و حسابی و باکلاس پیدا می‌کنم، کلاس زبانم می‌رفتم اما از یه جایی به بعد دیگه کلاس اینارو ول کردم چون فهمیدم هرچی بخونم فایده نداره.  دختر خالم تو همین دانشگاه خودمون مدیریت بازرگانی خونده بود، از من‌ سال بالاتری بود. بعد این‌که درسش تموم شد، هرچی گشت دنبال کار چیزی پیدا نکرد، آخرشم بیکار نشسته توخونه.» می‌پرسم از کاری که داری، راضی هستی؟ «از کارم خوشم نمیاد، خیلی شبا هم گریه می‌کنم، وقتی می‌بینم اون چیزی که می‌خواستم نشد، اما پول از همه چی مهم‌تره» این را می‌گوید و راه می‌افتد به سمت کلاسی که برای بار سوم اسمش در کارنامه‌اش ثبت شده و خیلی هم برایش مهم نیست که این سه‌بار برسد به چهار.

روایت چهارم: طالعی که سعد نیست
دورتر از بقیه دانشجوها روی نیمکت آخرین آلاچیق حیاط دانشگاه نشسته است. کیفش را گذاشته کنار پاهایش روی زمین و با نوک کالج سفیدرنگش با بند آن بازی می‌کند. مسعود فرزند آخر یک خانواده  پنج نفره است.  نه سرکار می‌رود  و درآمدی دارد و نه حتی خوب درس می‌خواند. از نظرش دانشگاه مسخره‌ترین چیزی است که در دنیا وجود دارد. کم‌حرف است و بعد از هرجمله‌ای که می‌گوید، چند لحظه‌ای ساکت می‌شود. می‌گوید درخانواده هم همین‌قدر کم‌صحبت می‌کند و اصلا چیزی نیست که بخواهد در موردش حرف بزند: «کلا آدم از چی حرف بزنه آخه. صبح‌ها پا میشم میام دانشگاه بین هر کلاسمم یه ساعت فاصله است، می‌روم سرکلاس و بعد میام می‌شینم اینجا. فقط می‌رم سرکلاس که غیبت نخورم و حذف نشم. شبم که می‌رم خونه، خسته و کوفته می‌افتم می‌خوابم» می‌پرسم قصد کارکردن نداری؟ فندک را می‌گیرد زیر سیگارش و می‌گوید: «کجا برم کار کنم آخه؟ کار نیست. تو فامیلامون هرکی رو می‌بینی یا بی‌کاره یا خودش یه کاری راه انداخته. الحمدلله بابامون هم پول نداره بده بهمون سرمایه کنیم. یه مدت می‌خواستم کافی‌شاپ بزنم اما دیدم اونم خیلی خرج داره. الان هر ازگاهی می‌رم واس عروسی‌ها مهمانداری می‌کنم» اینها را می‌گوید و پک می‌زند به جان سیگار بهمن لاغرش که آتش افتاده به جانش و تقریبا چیزی از آن نمانده. سیگار را که زیر پایش له می‌کند، چشم می‌دوزد به بدن نحیف و سوخته سیگار زیر پاهایش و می‌گوید: «می‌دونی چی می‌خونم؟ مهندسی هوا و فضا».

 روایت آخر
امروزه شاید این فضا‌ها برایمان خیلی فضای غریبی نباشد، این روایت کهنه و تکراری برای خیلی از ما تکرار شده که روزی با‌ هزار امید آمدیم به جایی به نام دانشگاه و با دستِ خالی از امید از آن برگشتیم. چیز غریب و دور از ذهنی نیست، این‌که بعد از گذشتِ دوترم، تعداد زیادی از دانشجویان به خیل عظیم افسردگان دانشگاه می‌پیوندند و هیچ انگیزه‌ای، شاید جز مدرک تحصیلی، آنها را به ادامه دادن تشویق نمی‌کند. ‌سال ٩٤ معاون فرهنگی و دانشجویی وزارت بهداشت با هشدار درباره افزایش افسردگی درمیان دانشجویان، گفته بود: «طبق آماری که از دانشجویان به دست آمد، افسردگی درمیان دانشجویان افزایش پیدا کرده و خودکشی در اوج افسردگی روندی تصاعدی را طی کرده است.» حالا هم که اعلام شده، ناامیدی دانشجویان ایرانی به ٦٥‌درصد رسیده، درحالی ‌که میانگین این رقم در کل دنیا چیزی حدود ٤٠‌درصد است. برای بررسی تبعات این ناامیدی بین دانشجویان و این‌که اصلا این ناامیدی از کجا آمده و تبعاتش چیست و آیا راهکاری برای رفع آن وجود دارد؟ با کارشناسان مختلف به گفت‌وگو نشسته‌ایم.
برچسب ها: دانشجو شکست جامعه
ناشناس
Iran, Islamic Republic of
۱۲:۴۶ - ۱۳۹۵/۰۴/۲۲
من نمی دونم آیا میشه هنوز این مملکت را از مرگ حتمی نجات داد یا سرطان دیگه به تمام قسمت هاش رسیده؟ دارویی هست؟
علی
Iran, Islamic Republic of
۱۲:۲۹ - ۱۳۹۵/۰۴/۲۲
یک سوی این اتفاق ناامیدی دانشجوهاست و سوی دیگر بی علاقگی دانش آموزان دبیرستانی خصوصا از جنس پسرهایش است. بی خود نیست که معدل دبیرستان ها این گونه افت کرده است. آخر هر دانش آموز دبیرستانی در اقوام خودش قطعا کلی فارغ التحصیل بی کار را می بیند و دیگه علاقه ای برای درس خواندن ندارد. باید در مرحله افزایش بی رویه جذب دانشجو فکر این جاهاش را هم می کردیم. اما کو فکر؟ کی به فکره؟
ناشناس
Iran, Islamic Republic of
۱۰:۵۰ - ۱۳۹۵/۰۴/۲۲
من یه دانشجوی ارشدم تویک رشته دهن پر کن.
کار پیدا کردم نمیگم نکردم اما ماهی 900 هزار تومن بهم دادن تازه بعد سه ماه مفت کار کردن.
دختری که دوست داشتمو سر همین قضایای مالی و کاری از دست دادم
هیچ انگیزه ای ندارم حتی فارغ التحصیل شم.
البته زندگی منو امثال من برای هیچکس اهمیتی نداره مهم کیپ کالم و زهر ماره مهم بوئینگه مهم صفدر حسینیه مهم خروج انگلیسه مهم یورو
یه آقایی گفته بود نابرده رنج و گنج و اینا
من لیسانسم فنی ه از سال اول لیسانس کارگری کردم الان هیچی ندارم هیچی
ناشناس
Iran, Islamic Republic of
۱۲:۰۳ - ۱۳۹۵/۰۴/۲۲
اپلای کن و بورس بگیر برای دکترا در کانادا مثل من
محمد
Iran, Islamic Republic of
۱۰:۴۳ - ۱۳۹۵/۰۴/۲۲
با خوندن این متن عصبی شدم!!
ناشناس
Iran, Islamic Republic of
۱۰:۴۰ - ۱۳۹۵/۰۴/۲۲
تا سیستم بیمار ما اصلاح نگردد ناامیدی از جامعه بخصوص از قشر جوان رفع نخواهد شد.
مجله خواندنی ها
انتشار یافته: ۲۷
الف
United States
۰۱:۲۵ - ۱۳۹۵/۰۴/۲۲
آخر مگر این مسءولین پیر و کهنسال که هی از این اداره به آن اداره ، از این سازمان به آن سازمان ، از این شرکت به آن شرکت ، از این نهاد به آن نهاد و،،،،،،،،تازه با چندین فرصت شغلی در دیگر مشاغل غیر مرتبط !!! که هی بازنشست میشن و در جایی دیگر مشغول به کار میشوند ! میگذارند و فرصتی می دهند به جوانان تحصیلکرده ما !! انگار که مملکت قحط الرجال و فقط همین ها که بر مسند نشسته اند و بقول خودشان خدمتگزار مردم با حقوق های نجومی !! لیاقت دارند و بس !! تازه بازنشست واقعی هم که بشوند یعنی از کار افتاده !! اونوقت است که پسران ودختران و داماد و عروس ها و برادر زاده و خواهر زاده ها و همه فک و فامیلشان به جای خودشان مشغول می شوند
ناشناس
Iran, Islamic Republic of
۱۱:۱۴ - ۱۳۹۵/۰۴/۲۲
بله مثلا این آقای حداد عادل از من نه انقلابی تر است و نه تحصیلکرده تر چرا این همه سمت دارد. نمی خواهیم بی حقوق کار کنی آقا جا را باز کن یک جوان توان مند بیاید هم کار کند هم زندگی کند
دانشجو ارشد کامپیوتر امیرکبیر
Iran, Islamic Republic of
۱۶:۰۰ - ۱۳۹۵/۰۴/۲۲
نظر من کار هست هر کی بی سواده کار نداره
معدل الف شدن در یک رشته علوم انسانی در دانشگاه آزاد هنر نیست که
ناشناس
Iran, Islamic Republic of
۰۱:۵۰ - ۱۳۹۵/۰۴/۲۲
جمعیت 20 میلیونی رو چه حسابی شد 80 میلیون نفر در حالیکه کشور امکاناتش برای 20 میلیون نفر ساخته شده بود ؟ مدیریت کجاست ؟ شغل کجاست ؟ زیر ساخت کجاست ؟ ایده کجاست ؟ مدیران کشور ماشاالله همه بیزینس من و وارد کننده و حقوق بگیرند فقط ! ...
ابراهیم
Iran, Islamic Republic of
۰۲:۴۹ - ۱۳۹۵/۰۴/۲۲
به نظر من باید اول تلاش کردن رو یاد بچه هامون بدیم.یعنی واقعا تو شهری مثل تهران نمیشه کمک خرج دانشگاه رو در آورد؟حالا چه مرتبط با رشته چه غیر مرتبط با رشته.با این مقاله مخالف نیستم ولی به تنبلی مفرط خودمون ایمان دارم.
ناشناس
Iran, Islamic Republic of
۰۴:۲۲ - ۱۳۹۵/۰۴/۲۲
ما دوباره رکورد زدیم!
ناشناس
Iran, Islamic Republic of
۰۷:۳۶ - ۱۳۹۵/۰۴/۲۲
با سلام و صبح بخیر .جالب تا بحث درس ....معدل 12 دبیرستانی ها .... بیکاری دانشجویان..... به دنیا امدن روزانه بین 20تا 200 کودک معتاد و .... که در این سایت خبری نوشته شد هیچکس هیچ نظری نداره تا صحبت پول و حقوق میلیونی و ... همه نظر دارن و حق قانونی خودشون و .... واقعا از اینکه هموطنهای من خودشون رو سرگرم چه چیزهایی میکنن و اصلا جونها مهم نیستن متاسفم ... بچه های ما بیکارن .بچه های فرزند معتاد بدنیا میارن هیچکدوم از این ادمها از کره دیگه نیومدند همه بچه های ما هستند .
ناشناس
Iran, Islamic Republic of
۰۷:۵۱ - ۱۳۹۵/۰۴/۲۲
فرارو نا امیدی این افراد ( دانشجوها) را تایید کردی و به قولی للی به لالاشون گذاشتی تا یک سیگار دیگه روشن کنند.!! من فکر می کنم بیشتر این افراد بیشتر قربانی تخیلات خودشون و جهالت و ندانم کاری مسئولین آموزش عالی کشور هستند که به جوانان این مملکت القا می کنند که مثلا با رتبه بالا و یا استعداد درخشان و یا ( و همه عناوین الکی دیگر) اجتماع باید این ها را حلوا حلوا خواهد کرد.
هفتصد سال قبل سعدی گفت نابرده رنج گنج میسر نمی شود. و نگفت مدرک برای شما نان و آب خواهد شد.!!!
شوک
Iran, Islamic Republic of
۱۲:۳۳ - ۱۳۹۵/۰۴/۲۲
استاد گرامی الان مشکل اینه که فقط رنج هست و خبری از گنج نیست
ناشناس
Iran, Islamic Republic of
۰۸:۰۹ - ۱۳۹۵/۰۴/۲۲
از مسئولان خواهش می کنم تا مدیر گروه کتابداری و اطلاع رسانی دانشگاه علوم پزشکی تهران را هم از لحاظ اخلاقی و علمی مورد ارزیابی قرار دهند. مشکلاتی که این آقا در دانشکده پیراپزشکی و دانشکده مجازی بوجود آورده کاملا ملموس است. و دانشجویان همه شاکی هستند. اما کسی به این موضوع توجهی نمی کند.
ناشناس
Iran, Islamic Republic of
۰۸:۱۰ - ۱۳۹۵/۰۴/۲۲
با سلام و صبح بخیر .جالب تا بحث درس ....معدل 12 دبیرستانی ها .... بیکاری دانشجویان..... به دنیا امدن روزانه بین 20تا 200 کودک معتاد و .... که در این سایت خبری نوشته شد هیچکس هیچ نظری نداره تا صحبت پول و حقوق میلیونی و ... همه نظر دارن و حق قانونی خودشون و .... واقعا از اینکه هموطنهای من خودشون رو سرگرم چه چیزهایی میکنن و اصلا جونها مهم نیستن متاسفم ... بچه های ما بیکارن .بچه های فرزند معتاد بدنیا میارن هیچکدوم از این ادمها از کره دیگه نیومدند همه بچه های ما هستند .
ناشناس
Iran, Islamic Republic of
۰۸:۱۲ - ۱۳۹۵/۰۴/۲۲
برای اینکه فیش حقوقی ات در نیاید , صلوات
راست راست
Iran, Islamic Republic of
۰۸:۲۰ - ۱۳۹۵/۰۴/۲۲
فاااااااااااااااااااااااااااااااااتحه مع صلوات
ناشناس
Iran, Islamic Republic of
۰۸:۲۳ - ۱۳۹۵/۰۴/۲۲
آقایون مدیر با دریافتی های چند صد میلیون توامنی بفرمایید یه فکری بکنید!!!!
ناشناس
Iran, Islamic Republic of
۰۹:۲۷ - ۱۳۹۵/۰۴/۲۲
بهترین کار اینکه مثل مدیر برکنار شده بانک رفاه 170 میلیارد تومان تسهیلات ( بخوان دریافت بلاعوض) بگیری و آب از آب تکان نخوره ،اقتصاد دزدان ، اقتصاد چپاولگران ،بهتر از این نخواهد بود هنوز روز خوش ملت است !
محسن
Iran, Islamic Republic of
۰۹:۲۷ - ۱۳۹۵/۰۴/۲۲
از بس که کار نیست مجبوریم ادامه تحصیل بدیم ، بعد از گرفتن فوق لیسانس یا دکترا باید بریم خدمت و بعد از اون تازه شدیم یه جوون 30 ساله که هیچی از خودش نداره ، واسه سرکار رفتن هم باید پاااارتی داشته باشی یا سابقه کار بالا و مرتبط ...
کلا عمرمون میگذره....
ناشناس
Iran, Islamic Republic of
۰۹:۳۶ - ۱۳۹۵/۰۴/۲۲
تقصیر خودمونه، ما نباید به شعارهای دولتمردانمون اعتماد می کردیم و به دانشگاه می رفتیم. ما هزینه ساده لوحی خودمون رو پرداختیم. نسل اول انقلابی که هنوز حاضر نیست بازنشستگی خودشو بپذیره، یعنی هیچ برنامه برای آینده نداره، این کشور با آزمون خطا اداره میشه. نه با برنامه ریزی، البته از حق نگذریم یه مدت هم با شعار جوان گرایی عده ای از جوانان بستگان مربوطه به جاهای خوبی رسیدند.
ناشناس
United States
۱۰:۰۱ - ۱۳۹۵/۰۴/۲۲
ما هم این دنیای شما را میسازیم هم ان دنیایتان را
ناشناس
Iran, Islamic Republic of
۱۰:۰۳ - ۱۳۹۵/۰۴/۲۲
بعد چن سکانسم از اینوریا بزارین
امیدعلی فکرش را نمیکرد که روزی بتواند استاد دانشگاه و همزمان مدیر کل روابط عمومی و بین الملل فلان سازمان دولتی بشود. او که هنوز پس از سالها دو جمله انگلیسی را به راحتی صحبت نمی کند سکاندار تنظیم روابط بین المللی سازمانش با 120 عضو سازمانهای ...سازی در دنیا باشد اما به لطف رابطه با ....مداری توانست در میانه سلسله قدرت برای خود جایگاهی هر چند به قدر یک میز دست و پا کرده و حقوق 12 میلیونی دریافت کنه.................
ناشناس
United States
۱۰:۳۱ - ۱۳۹۵/۰۴/۲۲
عالی بود
ناشناس
Iran, Islamic Republic of
۱۰:۳۷ - ۱۳۹۵/۰۴/۲۲
خداوند......رحمتشون کنه
مجله فرارو