bato-adv
کد خبر: ۲۷۸۸۹۰
سلبریتیسم فوتبال را غیرسیاسی می‌کند

چگونه یک فوتبالیست کالا می‌شود؟!

تاریخ انتشار: ۱۵:۲۴ - ۰۹ تير ۱۳۹۵
فرشاد اسماعیلی؛ ۱) پس از طوفان نوح، سلبریتی بزرگ‌ترین تهدید برای تمدن بشر بوده است. بهتر است که ستاره‌های کوچک را از سوار شدن به کشتی برحذر داریم.) کری او. فریس، جامعه‌شناس)

یکی از مسائلی که عرصهٔ فوتبال را از عرصهٔ سیاسی خارج می‌کند همین پدیده «سلبریتی» شدن است. البته قرار نیست به سراغ واژه‌شناسی سلبریتی و معنای شهرت در ادوار تاریخی برویم و در تبار‌شناسی واژه کارکردهای شهرت را رصد کنیم. منظور و تلقی ما از سلبریتی به عنوان یک پدیده در فوتبال بر می‌گردد به آن دم و دستگاه‌های تبلیغاتی و رسانه ایی و فرآیند‌های عجیب و غریب اسنوبیستی مناسبات آن‌ها که موجب می‌شود یک بازیگر ستاره شود ولی ستاره ایی کاغذی.

این یادداشت می‌خواهد توجیه کند که چگونه سلبرتی شدن با همه دم و دستگاه و آیین و تشریفات‌اش به نظام سرمایه داری مصرف گرا متعلق است و چگونه موجب می‌شود که فوتبال به جای یک امکان سیاسی به یک نهاد به درد نخور در عرصه اجتماعی بدل شود.

سلبریتی بودن با ستاره بودن متفاوت است. سلبریتی‌ها ی فوتبالی لزوما تکنیک یا مهارت بیشتری در سانتر از جناحین یا پاس تو در یا فرار پشت مدافعین ندارند، سلبریتی‌ها لزوما هوش بالایی در مواجه‌های تک به تک به خرج نمی‌دهند و شاید از نظر جسمانی هم نفس چاقی برای کورس گذاشتن و فرار از کنار نداشته باشند. آن‌ها فقط به شکل موفقیت آمیزی به کمک فعالیت‌های اسنوبیستی و استعدادهای غیر مرتبط و نهایتا توانایی‌های غیر سیاسی (به معنای اعم) دیگر به شکلی بسته بندی شده تبلیغ می‌شوند و در دل هواداران که بازار مصرف را تشکیل می‌دهند تقاضا ایجاد می‌کنند و این توده‌های سرگردان جذب این عرضه می‌شوند.

اما صاحب سود واقعی این سلبریتی‌ها چه کسی است؟

۲) در «اقتصاد شهرت»، برخی صفات که برای قضاوت هواداران ضروری است - نظیر ناپخته، سرکش یا عجیب و غریب بودن- ممکن است در مقابل لیاقت قرار گیرد (لور کاون، جامعه‌شناس).

اقتصاد شهرت بازیکنان را بعد از طی فرآیند «ستاره سازی کاذب» تبدیل به یک کالا می‌کند. کالایی که خرید و فروش می‌شود و مشمول قواعد بازار می‌شود و بر سرشان چانه زده می‌شود و یواش یواش فوتبال یا امر حرفه ایی یک موضوع فرعی می‌شود و خوش رقصی کالا موضوع اصلی مورد معامله. مورد معامله با فوتبال به عنوان حرفه «بیگانه» می‌شود و آنچه اهمیت می‌یابد دو و دستگاه تبلیغاتی است که بتواند به افزایش قیمتش کمک کند.

بعد سوژه بسیاری از آگهی‌های تجاری تبلیغاتی می‌شود و نقش مهم و موثری در فروش بیشتر و بالای آن کالاهای ایفا می‌کنند. کالایی که کالای دیگری را تبلیغ می‌کند و چرخ سرمایه داری کالا محور را در حوزه ورزش می‌چرخانند.

ورزش تبدیل به تجارت می‌شود. رقابت ورزشی جای خود را به رقابت تجاری می‌دهد. سلامت جای خود را به تجارت می‌دهد. ملت‌ها به جای اینکه قهرمانان خود را در صفحه تلوزیون و در استادیوم‌ها ببیننند که از «راه پیروزی» می‌گویند، کالای با کیفیتی را بر روی بیلبوردهای شهر می‌بینند که آن‌ها را تشویق می‌کند که «راه بردگی» از کدام طرف است.

این‌‌ همان فرآیند کالایی شدن یک فوتبالیست در دنیای ورزش است که یادآور گلایه یک ستاره در دنیای موسیقی است. ستاره راک؛ شِنِید اوکانر یکبار در مصاحبه با گاردین دست به شکایت می‌زند و به مصاحبه کننده می‌گوید: «همینکه من نفر اول شدم همه چیز افتضاح شد. من از یک فرد به یک محصول تبدیل شده‌ام- َترَق!»

این است که تجارت با همه ابزار‌هایش به سرعت وارد فوتبال می‌شود و همه ادبیات «سود محور»‌اش را با معیار‌های بورسی و خریدهای لحظه ایی و هیجانی وارد عرصه فوتبال می‌کند و فوتبال دیگر امکانات سیاسی خودش را فراموش می‌کند و تسلیم سرعت دنیای اقتصاد می‌شود.

اندی وارهول نقاش می‌گفت: «در آینده هر کسی فقط برای ۱۵ دقیقه مشهور خواهد بود» او اما بعد‌ها تعبیر‌اش را عوض کرد و گفت: «در ۱۵ دقیقه هر کسی مشهور خواهد شد». این سرعتِ رسانه است که جایگزین عرق ریزیِ بازیکن شده است.

یک سلبریتی با آموزش یکسری فعالیت‌های عجیب غریب بازار محور و بازار پسند می‌تواند سالهای زیادی را که زحمت نکشیده است و عرق نریخته است و کسب مهارت نکرده است جبران کند و به قول اندی وارهال در پانزده دقیقه می‌تواند مشهور شود.

۳) پائولو دی‌کانیو، ستاره ایتالیایی سابق لاتزیو و وستهام، در مصاحبه ایی درباره بالوتلی فوتبالیست هم وطن و مهاجم آن زمان لیورپول گفت:» بالوتلی یک سلبریتی است نه فوتبالیست».

دی کانیو درباره بالوتلی دقیقا به مسائل و داده‌هایی اشاره می‌کند که یک جامعه‌شناس برای فهم بیشتر مناسبات سلبریتی‌ها لازم است در مقاله‌اش از آن‌ها استفاده کند. صحبت‌های دی کانیو اطالاعت اولیه ایی برای هر جامعه‌شناس است که می‌خواهد به سراغ سلبریتی‌های دنیای فوتبال برود.

او درباره کارهای بالوتلی می‌گوید: «ماریو بالوتلی در تمام دوران بازی‌اش ثابت کرده اصلا به فکر تیمش نیست. او به فوتبال آمده تا شهرت‌اندوزی کند و این حرفه را به چشم یک نمایش برای جلب توجه خود می‌بیند انگار که یک سلبریتی است! شاید گاهی هوس کنید برای نمایش دادن خود در زمین حضور یابید و باعث شوید هم‌تیمی‌ها به خاطر شما بدوند. این هوس هرگز عملی نمی‌شود چون نفس فوتبال کارگروهی و تعامل بین بازیکنان است، نه خود‌محوری!

سپری کردن اوقات فراغت به شکل دلخواه، اشکالی ندارد؛ البته به شرطی که در زمین بازی درخشان ظاهر شوید. امیدوارم ماریو متحول شود؛ هر چند می‌دانم بعید است این اتفاق رخ دهد چون او بیشتر زمان خود را در شبکه‌های اجتماعی می‌گذراند و بیشتر یک سلبریتی است تا رقیبی برای رقبا!»

قدرت و ثروتی که رسانه‌ها برای یک سلبریتی به ارمغان آورده‌اند او را از سیاست دور می‌کنند و جامعه فوتبالی جهان پر می‌شود از سلبریتی‌هایی که یا سیاست نمی‌دانند یا به سیاست علاقه ندارند یا ترجیح می‌دهند اهلش نباشند. به دنبال امنیت شغلیشان باشند. شغلی پر پول و شهرت که سیاست ورزی را غیر ضروری می‌کند.

بالوتلی در مصاحبه ایی گفته است که: «من از سیاست چیزی نمی‌فهمم ولی وقتی اوباما رییس جمهور شد خوشحال شدم». یکبار هم که پلیس در خیابان جلوی او ار می‌گیرد و می‌پرسد چرا این حجم از پول نقد همراه خود دارید بالوتلی در جواب پلیس می‌گوید: «خب چون که من فردی پولدارم».

ثروت و شهرتی که رسانه‌ها برای یک فوتبالیست ایجاد می‌کنند همه فرآیند بیگانه سازی را برای یک فوتبالیست مو به مو پیاده می‌کند و سرمایه داری با تمام دم و دستگاهش و تمام ابزارهای موجودش برای «کسبِ سود بیشتر» از آن ستاره استفاده کرده و نهایتا از او یک کالای انحصاری می‌سازد که بیشتر معرف یک برَند تجاری است تا نماینده یک ملت که می‌خواهند «راه پیروزی» را ببینند.

بالوتلی پس از نمایش دادن جمله «چرا همیشه من؟» از زیر پیراهن خود در دیدار منچسترسیتی با منچستریونایتد در سال ۲۰۱۱ گفت: «همه مردم درباره من صحبت می‌کنند و می‌نویسند و من نمی‌دانم چرا؟! من باید از همه آن‌ها بپرسم: چرا همیشه من؟!»

این سوالی که بالوتلی می‌بایست از نظام سرمایه داری بپرسد نه از هواداران یا از خبرنگاران ورزشی.

ناشناس
Netherlands
۱۶:۴۲ - ۱۳۹۵/۰۴/۰۹
بهتر است که ستاره‌های کوچک را از سوار شدن به کشتی برحذر داریم.
ناشناس
United States
۱۵:۳۳ - ۱۳۹۵/۰۴/۰۹
کار خلافی که نکردند، خواستند درآمد بیشتر داشته باشند... آنها که برای مدیر کّل شدن در بانک ملی‌ و بعد فرار چند ده میلیون دلاری به کانادا، یا رسی خودرو سازی شدن در سنّ ۲۸ سالگی و یا هزاران نفری که فیش‌های دهاه میلیونی و وامهای چند میلیاردی و حق کمیسیونهای چند صد میلیارد باید خجالت بکشند
ناشناس
Iran, Islamic Republic of
۱۵:۵۶ - ۱۳۹۵/۰۴/۰۹
خیلی بیجا کردند درآمد نجومی از بیت المال ما مردم داشته باشن. قیمت پورشه و کوکایین بالاست به مردم چه مربوطه؟
مجله خواندنی ها
انتشار یافته: ۳
مجله فرارو