bato-adv
کد خبر: ۲۷۶۵۱۴

"پاییز آخر"؛ فیلمی پسامدرن

اگر یکی از روایت‌های پسامدرنیسم را گونه‌ای رجعت اندیش‌گون و نه مرتجعانه به دوران گذشته به‌منظور احیای سنتها بدانیم آخر پاییز ‌به کارگردانی اُزو هنرمند صاحب‌سبکِ ژاپنی فیلمی است پسامدرن.
تاریخ انتشار: ۱۳:۲۴ - ۲۴ خرداد ۱۳۹۵
فرارو- آرمان شهرکی؛ اگر یکی از روایت‌های پسامدرنیسم را گونه‌ای رجعت اندیش‌گون و نه مرتجعانه به دوران گذشته به‌منظور احیای سنت‌ها بدانیم آخر پاییز ‌به کارگردانی اُزو هنرمند صاحب‌سبکِ ژاپنی فیلمی است پسامدرن.

سبک مینی‌مال و محدود اُزو گونه‌ای تامل ژرف بر لحظه‌ها است. دکورها و دوربینِ ایستا و شخصیتهایی در حال حرکت یا ترجیحا نشسته بر دشکچه‌ی تاتامی فضای غنی فراهم آورده‌اند که جدیّتش کاملا مسجّل است. فیلم‌ساز قدیمی و بورژوای ژاپن، دردهای زندگی آدم‌ها را با وقاری خاص به تصویر می‌کشد. خانواده، احترام به آن و انسجام موقرانه‌اش و نیز ازهم‌گسیختگی‌اش چونان یک تهدید مضمون بسیاری از پنجاه‌‌‌واندی فیلمی است که ساخته.

فرزندانی که ازدواج کرده خانه را ترک می‌گویند والدینی که به‌هر دلیلی غایب‌اند تقابل سبک زندگی نو و مدرن و در میان همه‌ی اینها استمرار حماسیِ ژاپنیِ خانواده. تفاوت محسوسی هست میان یاکوزاهای ژاپنی و فیلمهای صورتی‌اش با بورژوامنشی‌ای که در فیلمهای اُزو موج ‌می‌زند گویا که او ظهور و سربرآوردن موج نو از دل تباهیِ دو ژانر پیش‌گفته را با دردآلوگی پیش‌بینی ‌نموده است آنگاه که در بسیاری از فیلمهایش با نگاهی کج‌دارو‌مریز به جوانان که نمایندگان موج و مخاطبین موج نو هستند از دهان والدین‌شان تذکارهای مودبانه می‌دهد.

نگاه اُزو به جهانِ زیسته‌ی آدمها نگاه یک شاعر هایکو و یک معمار ژاپنی است که در پی جوهر ضروری و وجودی هرچیز است اما این جوهر همواره با رنج و عذابی همراه است که با طمانینه تحمل و تاب آورده می‌شود. در جهان مشحون از آرامش و ثبات اُزو گرچه حضور مرگ منتفی است اما زندگی هم همین هست که هست. تنهایی، ازدواج، کهنسالی، بلوغ یا تولد نه همچون سینمای موج نو لباس تئوریهای پرطمطراق تن می‌کند و نه همچون دوران گذشته پتکی می‌شود بر سر هرآن‌کس که دغدغه‌ی مدرن دارد. دوربینِ ثابت و بی‌تحرک هنرمند در ترکیبی با ایدئولوژیِ صادقانه‌ی صاف‌وساده اما عمیقش، از خلال کادرهایی بسته در خانه، اداره و مدرسه با روزمرّه‌ترین شخصیتهای عالم سینما سبکی یک‌دست، شاعرانه و ناب پدید آورده است. قصه‌ها چندخطی و تکراری اما فیلم‌ها تکراری نیستند؛ شخصیتها تازه‌اند اما نقشها نه.

دختر دم‌بختی که با مادر بیوه‌اش سر می‌کند در آخر پاییز نه همچون زنهای فمینیست غربی آسمان ریسمان می‌بافد تا تمنیات فردیِ خویش را به هر بهایی که شده ارضاء کند و نه همچون زنان متعصب سنتی به ازدواجی ناخواسته بی احساس عشقی تن می‌دهد. او بیش و پیش از هرچیزی به زنانگی‌اش رجوع می‌کند ازدواج می‌کند از سر دوستی و محبت و می‌پذیرد که از خانه رفتنی است. مادر می‌پذیرد که باید در خانه زانوی غم بغل بگیرد به‌واسطه‌ی ترک دختر.

تفاوت سبک اُزو با نئورئالیسم ایتالیایی در این است که اینجا مارکسیسم بعنوان یک ایدئولوژی غایب است به تعبیری حتمن نباید پرولتاریا بود تا با فقر، رنج و عذاب دسته‌وپنجه نرم کرد و اینکه در هرصورت زندگی بورژوایی مطلوب‌تر است. سوزناکیِ آثار اُزو در این است که آدمی را در ذات خویش دارای جوهره‌ایِ مستعد درد می‌داند. شخصیتهای فیلم‌هایش گویا با احترام به بیننده تنها بخشی از پویش‌ها و پیچش‌های زندگی را جلو دوربین به نمایش گذاشته و مابقی را خیرخواهانه از مخاطبین دریغ می‌کنند.

فیلمهای اُزو متواضعانه گوشه‌ای از تاریخ سینمای ژاپن نشسته کِز کرده و با ضرباهنگی درونی دل‌نگران و صبور به آینده‌ی سینمای این کشور می‌اندیشند.  درست است که اُزو همیشه از انضباط نمره‌ی صفر گرفت و هرگز به مدرسه راه نیافت، نوش‌خواره بود و چموش اما سبک فاخر فیلم‌هایش با شلخته‌گی میانه‌ای ندارند.

کارگردان: Yasujiro Ozu محصول ژاپن، 1960
مجله خواندنی ها
مجله فرارو
پرطرفدارترین عناوین