یادداشت دریافتی- دکتر سید رحمان مرتضوی باباحیدری؛ فیلسوفان کلاسیک در توصیف جهان موجود، جهان را به صورتهایی دیگر به تصویر میکشیدند؛ این نگاه در هنر مدرن و پسامدرن از اکسپرسیونیستی تا مفهوم گرایی وجود داشته است؛ اما بحث جهانهای محتمل در پارادایم سیاست معاصر، در کنار مباحث آیندهپژوهانه به راهبردی مؤثرتبدیلشده است؛ برای نمونه «جرج بوش» پس از اشغال عراق گفت «اشغال عراق جهان را به جایی امنتر تبدیل کرده است» یا «اوباما» «توافق هستهای با ایران را ضامن جهانی امنتر» خواند.
این راهبرد بهطورضمنی از ما می خواهد جهان را بدون اتفاقاتی نظیر اشغال عراق یا توافق هستهای فرض کنیم و در ما نوعی اقناع به وجود میآورد؛ درواقع راهبرد جهانهای محتمل شمشیری دو لبه است که برای دفاع از یک سیاست یا تخریب آن به کار گرفته میشود.
در عرصههای خردتر نیز راهبرد جهانهای محتمل شایع است. در اواسط فروردین سال جاری «حسن روحانی» در نشست مدیران ارشد وزارت ارتباطات گفت «اگر توافق هستهای نبود، حتی یک بشکه نفت نیز نمیتوانستیم صادر کنیم».
روز بعد «کیهان» نوشت «اگر برجام نبود، نفت 120دلار بود.» و پسازآن جهانهای محتمل زیادی با فرض «اگر برجام نبود»، تصویر شد.
پذیرش نسبی هرکدام از این جهانهای محتمل، که به معنای پذیرش یک گذشته، حال و آینده محتمل است، نیازمند سنجش دقیق و لحاظ کردن فاکتوریهای زیادی است که تنها از عهده یک کاوش علمی برمیآید؛ بهطور مثال جهان محتمل«کیهان» یعنی جهانی با «نفت 120 دلاری» در شرایط فعلی و با در نظر گرفتن فاکتورهایی نظیر سهم ایران از بازار نفت، افزایش تولید اعضاء اوپک و دیگر تولیدکنندگان نفت و ورودنفت شیل به بازار، بسیار «نامحتمل» است؛ از سویی دیگر جتی با فرض «نفت 120 دلاری» امکان فروش آن، با فرض جهانی محتمل بدون برجام و باتشدید تحریمهای متنوع، بعید به نظر میرسد؛ مگر اینکه جهان محتملی را در نظر بگیریم که تمامی قدرتهای جهان در برابر اصرار ایران به زانو درآمده باشند