bato-adv
کد خبر: ۲۶۹۸۸۳

ما گوزن را نکشتیم!

تاریخ انتشار: ۱۶:۲۱ - ۰۱ ارديبهشت ۱۳۹۵
یادداشت دریافتی- بهرام سلاح‌ورزی*؛ با سلام به عزیزان سایت فرهنگی فرارو

به عنوان همکاری مطبوعاتی بناچار و باید این پرسش را با شما مطرح سازم که چه رسالت و مسولیتی وادارتان ساخته چنین بی‌مهابا به تخریب ما مردم لر بپردازید. همین هفته گذشته بود که در خبری یک سویه مردم این دیار را با کمک کامنت‌‍های برخی عزیزان تا حد داعشی و ضد بشر و وحشی و جنایتکار پیش بردید.

تهمتتان این بود:
حمله بازدیدکنندگان به گوزن باردار در باغ‌ وحش خرم‌آباد

لطفا بار دیگر تیتر خبر را مرور کنید و با کمی انصاف همین جمله را برای خود و خوانندگان گرامی‌تان تحلیل و تبیین نمائید.

بعید می‌دانم هیچ عزیز کار بلدی در نگاه به تیتر مورد بحث تفسیر و تحلیلی غیر از این داشته باشد که، بیشتر انان که مشغول بازدید از باغ وحش شهر بوده‌اند به قول درصد چشمگیری از کامنت گذاران شما، به یک باره کارشان به جنون و توحش کشیده و همانند قبایل بدوی آمازون با در اوردن صدای هلهله با سنگ به گوزن زبان بسته یورش برده‌اند و سبب مرگش گردیده‌اند.

انکار نکنیم القاء تیتر انتخابی به مخاطب سبب می‌شود تا یکی از عزیزان هموطن سر خوشانه ذوق زده شود و پیگیر این مهم که: کجا و چگونه می‌تواند بلیط بازدید از مردمی چنین وحشی و بی‌فرهنگ و عقب مانده را تهیه کند.

عزیزان می‌بینید که ان تیتر که در نگاه اول گروهی از مردم شهر را در قالب بازدیدکنندگان باغ وحش خرم اباد شامل می‌شود، حالا در شکل ژله ای‌اش بیشتر وا می‌رود و در ‌‌نهایت چنان کش می‌آید که اشتیاق ان عزیز ایرانی را بدانجا می‌کشاند که می‌خواهد برای دیدار من و دیگر همشهریانم بلیط تهیه نماید.

دردناک است قبول دارید؟

اما مهم نیست، چرا که ما مردم‌ زاده سرزمین خشکیم و راضی به بنفشه‌ای اگر آید!

هموطن عزیز، کرم نما و فرود آیی. خانه خانه تواست. عیبی ندار بلد نیستی. من راهنمایت خواهم بود و با جان و دل، تو را با خود به غار‌های باستانی سرزمینت خواهم برد تا خود به چشم خود ببینی اینجا نخستین سکونت‌گاه اجداد مشترکمان است. این را غلو نمی‌کنم تاریخ گذاری‌های این دیار مهر دورهٔ چهارم زمین‌شناسی و هزاره‌های قبل از میلاد را بر پیشانی دارند. بسیاری تاریخ نگاران و باستان‌شناسان بر این باورند که از هفت هزار سال قبل از میلاد علم کشاورزی در این دیار شکل گرفته است.

دشنه‌ای مفرغی بدست آمده در این خطه منقش است به شکل زنبورعسل و قدمتی تا حدود هشتصد سال قبل از میلاد. در شهر فعلی علاوه بر باغ وحش نزدیک به یکصد و پنجاه سایت باستانی شناسایی شده است. امری که بیانگر استمرار استقرار انسان تا عصر حاضر در این دیار می‌باشد. خوب است این را هم بدانی که بر همین اساس باستان‌شناسان طرح ثبت جهانی دره خرم آباد را در دستور کار خود دارند.

هموطن عزیز جان!

از آنجا که توضیح تاریخ این دیار نیاز به نوشتن هزاران برگ نوشته دارد من نیز ترجیح می‌دهم با خیزی بلند از پیشینه‌ای چنان به همراه شما بپرم به آنچه طی یکصد سال اخیر بر سرزمینمان رفته است.

موقعیت دیار من حد واسط مرکز وپ ایتخت مرز پرگهر و استان‌های مرزی غرب و جنوب کشور می‌باشد. جالب است اما بدانید مردم لر همواره مرزدارانی بی‌باک و جان بر کف در جهت حفظ سرزمین مادریمان بوده‌اند. این یعنی آنکه تو عزیزی که امروزه روز با افتخار وب حق به ایرانی بودن خود می‌بالی جایی وامدار رشادت و ازادگی همین مردمی. بی‌تعارف بگویم همین مردمی که تاکنون نه به عثمانیان و نه صدامیان متجاوز و اجدادش اجازه نداده‌اند گوشه گوشه میهن عزیزمان را چونان گوشت قربانی بین خود تقسیم کنند.

هموطن عزیز جان!

لابد شنیده‌ای لرستان دیاری کوهستانی است و خرم اباد دره‌ای سبز و خرم. دوست عزیزم کوه و پلنگ دو انیس دیرینه‌اند. اصلن لریاتی بگویم که کوه بی‌پلنگ کوه نیست. نه آنکه تصور کنی این جمله قصار اکولوژیست‌ها است. نه این کلام را چوپان درس نخوانده لر سه سال پیش در گفتگو با تلویزیون خودمان داشت.

داستان چنین بود: گله چوپان مسلح به سلاح گرم جلو چشمانش مورد حمله پلنگ قرار می‌گیرد. آن بنده خدای درس نخوانده و شهر ندیده در برابر دریده شدن شکم چند راس از گوسفندانش تنها مبادرت به شلیک چند تیر هوایی و رماندن پلنگ می‌کند و بس. خبر که در شهر می‌پیچد گزارشگران محلی این پرسش را با او مطرح می‌سازند که چرا نسبت به کشتن پلنگ ونجات گله‌ات اقدام نکردی؟

او، یعنی چوپان لرستانی در پاسخ می‌گوید برای اینکه نمی‌خواستم کوهای زادگاهم بی‌پلنگ بماند.

هموطن عزیز جان!

کمی بالا‌تر اشاره کردم دیار من دره‌ای است پر اب و درخت. ما در وسط شهر یکی از بزرگ‌ترین دریاچه‌های طبیعی کشور را داریم. تا سال گذشته و شبی که سه تا از مرغابی‌های آن با تفنگ بادی مهمانی ناخوانده کشته شدند ده دوازده تا مرغابی در این دریاچه دل و تن به آبی اب می‌سپردند. خبر کشته شدن ان سه تا مرغابی هفته‌ای در شهر دهان به دهان می‌گشت و دل شنونده را بدرد می‌اورد. تا آنکه فراخوانی صورت گرفت و کمی کمتر از ده روز مردم این دیار بیش از صد تا غاز و مرغابی و قو در اعتراض به کشته شدن آن سه مرغابی در دریاچه کیو‌‌ رها ساختند.

خیلی دلم می‌خواهد به خاطر ایجاز درکلام و خودداری از ایجاد مزاحمت بیشتر برای مخاطبین گرامی حرفم را تمام کنم. اما باور کنید آنقدر زیبایی در رفتار و زندگی همتبارانم سراغ دارم که سزاوار نیست بی‌اشاره از کنارشان بگذرم. با این همه فقط با اشاره به موردی دیگر و با این گلایه از عزیزان فرارو که می‌دانم خواهند گفت خبرشان را به نقل از شهروند اورده اند و طرح این پرسش که خود شما عزیزان چقدر احتمال می‌دهید از لابلای فنسی که فاصلهٔ خانه‌هایش با هم دوسه سانت بیشتر نیست بشود سنگ پرتاب کرد و با آن گوزن را به هلاکت رساند خدمت شما عزیزان می‌گویم که تنها در سال ۹۴ یکی از انجمن‌های خرم اباد نسبت به کاشت ۴۰۰۰۰ دانه بلوط در کوه‌های زاگرس اقدام نموده‌اند تا در آینده مرز پرگهر ریه‌هایی سالم داشته باشد.

توقع فرهنگی نه به سبک و سیاق بسیاری از عزیزان روابط عمومی‌ها که امرانه می‌خواهند پاسخشان به نوشته فلان سایت یا مطبوعه در‌‌ همان ستون و... اورده شود. از سایت فرهنگی فرارو این است، لطفا همانگونه که خبر کذب کشتن گوزن ایرانی را که سبب حتک حرمت و اهانت به مردم عزیز لر گردید را در نگاه مردم نشاندید نسبت به انعکاس این مختصرکه ما گوزن را نکشیم بصورتی مناسب اقدام نمائید.

با سپاس


*روزنامه نگار
محمد
Iran, Islamic Republic of
۱۴:۵۳ - ۱۳۹۵/۰۲/۰۴
یعنی خبر کذب بوده؟
پیمان
Iran, Islamic Republic of
۰۲:۴۴ - ۱۳۹۵/۰۲/۰۴
حق گفتی!
ناشناس
Italy
۰۱:۴۳ - ۱۳۹۵/۰۲/۰۴
درود بر شما
خوزستان
Iran, Islamic Republic of
۰۲:۲۵ - ۱۳۹۵/۰۲/۰۳
درود بر شرفت. همیشه بعضی ها هستند که یکجانبه قضاوت می کنند.
ناشناس
Iran, Islamic Republic of
۲۱:۲۸ - ۱۳۹۵/۰۲/۰۲
حق با این عزیز است
مجله خواندنی ها
انتشار یافته: ۵
مجله فرارو
پرطرفدارترین عناوین