bato-adv
bato-adv
کد خبر: ۲۶۲۵۶۷
چرا خبرنگاران خودشان را به کشتن می‌دهند؟

خبرنگاران در امپراطوری قاچاقچیان مواد

خبرنگارانی که اخبار کارتلهای مکزیک را پوشش می‌دهند، برخی اوقات در قالب بازدیدهایی که توسط مسئولین برای رسانه‌ها ترتیب داده می‌شوند، دعوت می‌شوند. پس از دستگیری ال چاپو در 8 ژانویه در شهر لوس موکیس، خبرنگاران بسیاری صف بستند تا در قالب توری که ارتش ترتیب داده بود، از خانه‌ای که ال چاپو در آن پنهان شده بود بازدید کنند. آنها آخرین مخفیگاه یکی از تحت تعقیب‌ترین قاچاقچیان مواد مخدر جهان را می‌دیدند.
تاریخ انتشار: ۱۴:۴۲ - ۲۸ بهمن ۱۳۹۴
چرا خبرنگاران خودشان را به کشتن می‌دهند؟
گورهای کنده شده برای قربانیان قتل عام 2011 دورانگو

فرارو- لِتیشیا پینِدا کورته*: همچون اکثر مردم، من نیز معنای کلمۀ "تهی‌گور" را نمی‌دانستم. تا اینکه معنایش در یک بعد از ظهر ماه جولای سال 2011 در ذهنم برای ابد حک شد.
 
به گزارش فرارو به نقل از آژانس خبری فرانسه، در آن روز، در مقابل یک صلیب بزرگ عمود شده بر یک پایۀ سیمانی ایستاده بودم که پایش مملو از گیاه و گل بود. "تهی‌گور" یک آرامگاه خالی یا بنایی است که یه یاد شخصی ساخته می‌شود که در جایی دیگر دفن است. در مکزیکی که بسیاری از نواحیش غرق در خشونتهای باندهای مواد مخدر هستند، این یادبودها اغلب در جایی که فرد کشته شده بنا می‌شوند. تهی‌گوری که من در مقابلش بودم در شهر کولیاکان در شمالغرب مکزیک بود و به افتخار ادگا گازمن لوپز که در آوریل 2008 کشته شده بود، ساخته شده است. لئگز پسر خواکین گازمن (ال چاپو) بود که در آن زمان یکی از قدرتمندترین روسای باندهای مواد مخدر مکزیک محسوب می‌شد.
 
با عکاس و فیلمبردار AFP به کولیاکان رفتیم تا برای ماجرایی که ظاهراً بی‌خطر بود، مواد خبری تهیه کنیم. موضوع مان این بود: تاثیر گستردگی قاچاق مواد مخدر بر زندگی فرهنگی و هنری مردم. محلی‌ها به ما گفتند که روز به روز تهی‌گورهای بیشتری در این ناحیه سر از خیابان برمی‌آورند. ما که این کلمه را تا به حال نشنیده بودیم، پرسیدیم:"چی گور؟"
 
"اینجا چه می‌کنید؟"
معلوم شد که دهها تهی‌گور در خیابانهای کولیاکان وجود دارد. کولیاکان پایتخت ایالات سینالوا است. جایی که قاچاق مواد مخدر چنان حضور گسترده‌ای در آن دارد که بر مد، موسیقی و معماری منطقه تاثیر گذاشته است. اکثر تهی‌گورهای کولیاکان برای جوانانی بنا شده‌اند که در درگیری‌های مرتبط با مواد مخدر کشته شده‌اند. این تهی‌گورها به مناسبت کریسمس با ریسۀ لامپ، در هالووین با کدو تنبل و در روز ولنتاین با قلبهای کوچک تزیین می‌شوند. تهی‌گور متعلق به پسر "ال چاپو" در نزدیکی یک پارکینگ در یک مرکز خریدِ واقع در یکی از محلات متمول شهر قرار دارد. قتل پسر ال چاپو، به جنگی شدیداً خشونت بار میان گروههای مواد مخدر رقیب دامن زد.

چرا خبرنگاران خودشان را به کشتن می‌دهند؟
تهی‌گورِ ادگار گازمن لوپز، پسر ال چاپو، جولای 2011
 
وقتی که به این بنا رسیدیم، پارکینگ عملاً خالی بود و تقریباً اثری از هیچ ماشینی بود. تنها کسی که دیدیم، مردی با کلاه کَپ بود که وقتی ما را دید فوراً موبایل به دست شد. او یک خبرچین برای قاچاقچیان مواد مخدر بود. کسی که در اینجا به او "شاهین" می‌گویند.
 
هنوز یوری کورتز، عکاسمان، و فیلمبردار ابزارشان را بیرون نیاورده‌اند که یک خودروی خاکی رنگ ناگهان ظاهر می‌شود و به سرعت به سمت می‌آید. وقتی که به ما رسید، شیشۀ راننده به کندی پایین آمد. در داخل ماشین، مردهای مسلح به ما زل زده‌اند.
 
از ما پرسیدند: "اینجا چه می‌کنید؟"
 
فیلمبردار جواب می‌دهد: "داریم از تهی‌گورهای شهر گزارش می‌گیریم." مردان شروع به داد کشیدن و تهدید ما می‌کنند و از ما می‌خواهند که به سرعت آنجا را ترک کنیم. در حالی که از ترس مثل گچ سفید شده‌ بودیم، به ماشینمان برگشتیم و مرکز خرید را ترک کردیم. چند خیابان بالاتر مجبور شدیم کنار بزنیم تا یکی از همراهان بالا بیاورد!
 
مکان خطرناک 
این حادثۀ کوتاه، یکی از معدود مواجهات مستقیمی بود که در طول دوران خبرنگاریم با دنیای قاچاقچیان مواد مخدر داشته‌ام. قاچاقچیانی که بی‌رحمی، خشونت و مجازات ناپذیریشان، مکزیک را به یکی از خطرناکترین جاهای جهان برای خبرنگاران بدل کرده است.

چرا خبرنگاران خودشان را به کشتن می‌دهند؟
به خاکسپاری خوان مندوزا دلگادو، مدیر سایت "نوشتن حقیقت"؛ ایالت وراکروز، جولای 2015
 
از سال 2000 تاکنون، حدود 89 تن از کارکنان رسانه‌ها در این کشور کشته و 17 تن دیگر نیز مفقود شده‌اند. آخرین آنها، آنابل فلورس سالازار بود. او 32 ساله و مادر دو فرزند بود که به عنوان گزارشگر بخش جنایی برای روزنامه‌ای در ایالت شرقی ولاکروز کار می‌کرد. تنها چند روز پس از آنکه گروهی از مردان مسلح با لباسهایی شبیه لباسهای نظامیان، پیش از طلوع آفتاب به خانه‌اش یورش بردند و او را با خود بردند، پیکر نیمه‌برهنۀ او هفتۀ گذشته در کنار جاده‌ای در مرکز مکزیک یافت شد.
 
در اکتبر 2015، سرخط اخبار بسیاری از رسانه‌های جهان به مصاحبۀ شان پن، بازیگر آمریکایی، با "ال چاپو" اختصاص یافت. اما در واقع، روسای باندهای بزرگ مواد مخدر عملاً غیرقابل دسترس هستند و تعداد مصاحبه‌هایی که با رسانه‌ها داشته‌اند کمتر از انگشتان یک دست است. پیش از شان پن، خولیو شرر، خبرنگار مکزیکی، توانسته بود با مرد دست راست ال چاپو، یعنی اسماییل زامبادا، یا "ال مایو" در اوایل سال 2010 مصاحبه بگیرد.
 
این دو مصاحبه سروصدای زیادی به پا کردند. شان پن به خاطر اینکه یک خبرنگار واقعی نبوده و سوالهای دلخواه ال چاپو را از او پرسیده، مورد سرزنش قرار گرفت. در هر دوی این موارد، این بزرگان مواد مخدر، مصاحبه‌گران را به مخفیگاه‌ خود بردند، با آنها عکس گرفتند و ضبط کردن صدایشان را قدغن کردند.

چرا خبرنگاران خودشان را به کشتن می‌دهند؟
 
این که ال چاپو به شان پن غذا و مشروب تعارف کرده و کیت دل کاستیلو، بازیگر، نقش میانجی را در این ملاقات ایفا کرده، برای بسیاری از مردم را در کشوری که کارتلهای مواد مخدر به وحشت دامن می‌زنند و بسیاری را با خشونت شدید می‌کشند، شوکه کرده است.
 
ضمن اینکه، هیچکدام از این مصاحبه‌ها جذاب نیستند و اطلاعات بسیار اندکی را از زندگی این شخصیتهای غریب برملا می‌کنند.
 
خبرنگارانی که اخبار کارتلهای مکزیک را پوشش می‌دهند، برخی اوقات در قالب بازدیدهایی که توسط مسئولین برای رسانه‌ها ترتیب داده می‌شوند، دعوت می‌شوند. پس از دستگیری ال چاپو در 8 ژانویه در شهر لوس موکیس، خبرنگاران بسیاری صف بستند تا در قالب توری که ارتش ترتیب داده بود، از خانه‌ای که ال چاپو در آن پنهان شده بود بازدید کنند. آنها آخرین مخفیگاه یکی از تحت تعقیب‌ترین قاچاقچیان مواد مخدر جهان را می‌دیدند.

چرا خبرنگاران خودشان را به کشتن می‌دهند؟
تصویر مخفیگاه ال چاپو پس از دستگیری دوباره‌اش

چرا خبرنگاران خودشان را به کشتن می‌دهند؟
 
بازدید مشابهی نیز توسط مسئولان در جولای 2015 ترتیب داده شد. زمانی که ال چاپو توانسته بود از یک زندان امنیتی فرار کند و به سرخط رسانه‌های جهان بدل شود. در آن زمان می‌توانستیم سلولی را که 17 ماه در آن زندانی بود و همچنین تونلی که برای فرار حفر کرده بود را ببینیم. ما از راهرو مشهوری که خطرناکترین جنایتکاران مکزیک در آن زندانی هستند رد شدیم؛ صدایشان را شنیدیم و در چشمهایشان نگاه کردیم.

چرا خبرنگاران خودشان را به کشتن می‌دهند؟
چاله‌ای در حمام سلولی که ال چاپو از آن گریخت

چرا خبرنگاران خودشان را به کشتن می‌دهند؟
 
کسانی که جانشان را در دستانشان گرفته‌اند 
اینطور داستانها جالب هستند. اما داستانهایی که خبرنگاران برای تهیۀشان جانشان را در دست می‌گیرند زمانی تولید می‌شوند که خبرنگار برای تهیۀ گزارش از بدبختی‌هایی که کارتلهای مواد مخدر بر سر این کشور آورده‌اند دست به تحقیق می‌زند. اگرچه مصاحبه با یک قاچاقچی بزرگ مواد مخدر خطرناک است، اما خطر آن با خطراتی که خبرنگارانی که در مناطق تحت کنترل کارتلهای مواد مخدر به جان می‌خرند، اصلاً قابل مقایسه نیست. در چنین مناطقی، کارتلهای مواد مخدر بدون هراس از پیگرد و مجازات به هر کاری که دلشان بخواهد دست می‎زنند.

چرا خبرنگاران خودشان را به کشتن می‌دهند؟
اعتراضی به کشتار خبرنگاران

یک مثال. در سال 2011، من و عکاس آژانس خبری فرانسه در دورانگو بودیم، در شمال مکزیک، جایی که حدود 300 جسد در نقاط مختلفش پیدا شده بود. برخی از این جسدها در مرکز شهر پیدا شده بودند. هیچکس نمی‌خواست با ما صحبت کند. وقتی که به سمت مردم می‌رفتیم، صحبتهایشان را قطع می‌کردند و در را توی صورت ما می‌بستند. سپس به یک صحنۀ دانته‌ای برخوردیم.
 
در یک پارکینگ کوچک، در مقابل دفتر دادستان، دو کامیون یخچال دار پارک شده بودند. درون کامیونها، بقایای اجساد انسانها در لحافهای سفیدی که با خون و مایعات بدن لک شده‌اند، پیچیده شده بودند. دو پزشک قانونی، مشغول انجام کالبدشکافی روی اجسادی هستند که روی در پشت کامیونها گذاشته شده‌اند؛ توجه کنید که همۀ این صحنه‌ها در پارکینگ و فضای آزاد روی می‌داد. روی زمین نیز جسدهای دیگر هست. آنقدر جسد آنجا بود که هیچ سردخانه‌ای در شهر توان پذیرش همۀ آنها را نداشت.

چرا خبرنگاران خودشان را به کشتن می‌دهند؟
کامیون حاوی اجساد یافت شده در گورستانهای دسته جمعی دورانگو، 2011
 
باد بوی تعفن را به صورتم می‌زنم. به یک دیوار تکیه می‌زنم تا بالا نیاورم. رونالدو و یک عکاس دیگر در آن میان مشغول عکس گرفتن هستند که گروهی مامور به سرعت از دفتر دادستانی بیرون می‌ریزند. یک خبرنگار محلی که با ما بود به سرعت به چاک می‌زند و ما هم به دنبالش فرار می‌کنیم. مسئولان، که معمولاً در اینگونه نواحی دستشان با کارتلها در یک کاسه است، مشخصاً از اینکه در کاری که به ما مربوط نبود فضولی می‎کردیم، عصبانی بودند. تا آن موقع، هیچ کس دقیقاً نمیدانست که جسدها را دقیقاً کجا برده‌اند.

چرا خبرنگاران خودشان را به کشتن می‌دهند؟
پزشک قانونی بر سر اجساد، می 2011
 
همان روز، یک تهدید در لفافه به دستمان رسید. ما را به دزدیدن اطلاعات محرمانه متهم کردند. اگر در کشوری بودیم که دستگاه قضا به صورت نورمال کار می‌کرد، نگرانی‌ای نداشتیم. اما در دورانگو، جایی که قاچاقچیان مواد مخدر به همراه ماموران دفتر دادستانی در یک خودرو در خیابانهای شهر گشت می‌زنند، سخت است که بتوانیم مشخص کنیم، چه کسی در تعقیبمان است. همه جا "شاهین"ها مراقبمان هستند. آن شب نتوانستیم درست بخوابیم.
 
حواستان به شاهینها باشد 
مثالی دیگر. در اکتبر سال 2014، تنها چند روز پس از مفقود شدن 43 دانشجو از مدرسۀ آیوتزیناپا، وارد ایگوآلا شدیم. "شاهین"ها هر جا که می‌رفتیم ما را دنبال می‌کردند؛ از جمله در هتلهای محل اقامتمان و از ما با موبایلها و دوربینهایشان فیلم می‌گرفتند. آنها آشکارا ما را تهدید می‌کردند. یک شب، تهدیدهای مرگ علیه گزارشگران خارجی در توییتر ظاهر شد. صبح روز بعد، شایعه شد که یک فیلمبردار را گروگان گرفته‌اند و سرش را بریده‌اند.
 
در یک روز از آن ماموریت خبرنگاری، در صحرا زیر آفتاب سوزان راه می‌رفتیم. ما رفته بودیم که موانع جاده‌ای که دسترسی به ناحیه را بسته بودند ببینیم. پلیس این موانع را ایجاد کرده بود و به همراه سگها به دنبال دانشجویان مفقود شده می‌گشت. ناگهان مردان مسلحی را دیدم. پشت بوته‌ها به این امید که ما را ندیده باشند دراز کشیدیم. صدای نزدیک شدنشان و پر کردن اسلحه‌ها هایشان را می‌شنیدیم. احتمالاً حرکت چیزی را دیده بودند. اما خوشبختانه ما را پیدا نکردند و به راهشان ادامه دادند.

چرا خبرنگاران خودشان را به کشتن می‌دهند؟
داوطلبان در جستجوی دانشجویان گمشده، گوئررو، اکتبر 2014
 
وقتی که روی زمین دراز کشیده بودیم، از خودم پرسیدم: "چرا خودم را در چنین موقعیتی قرار می‌دهم؟ آیا ارزشش را دارد؟" ما چندین روز بود که داستان دانشجویان گمشده را پوشش می‌دادیم. و هر شب خسته و کوفته‌ بودم، چه جسمی، چه روحی. اما به خودم می‌گویم که مهم است دنیا بداند که اینجا چه اتفاقی می‌افتد و تراژدی‌ای که قربانیان تجربه می‌کنند را بفهمد و بدین ترتیب شاید ذره‌ای عدالت نصیب آن همه جسدهایی که در بسته های مخصوص حمل جسد هستند، شود. اجسادی که برخیشان متعلق به خبرنگاران است.

چرا خبرنگاران خودشان را به کشتن می‌دهند؟
 
خبرنگارانی که در نواحی تحت کنترل گروه‌های مواد مخدر مکزیکی زندگی می‌کنند، چندان با خطر مردن در یک مواجهۀ مسلحانه درگیر نیستند، بلکه در یک چشم به هم زدن آنها را گروگان می‌گیرند. این اتفاق می‌تواند در دم در روزنامه‌ای که در آن کار می‌کنید بیافتد. یا وقتی که در خانۀ یک دوست هستید. شما را به زور داخل یک ون می‌کنند و بعداً یا جسدتان پیدا می‌شود یا اینکه به کل ناپدید می‌شوید. خیلی کم پیش می‌آید که فردی از این گروگانگیری‌ها زنده بازگردد.

چرا خبرنگاران خودشان را به کشتن می‌دهند؟
مزرعۀ خشخاش
 
در ماه می سال 2012 در وراکروز بودم. جایی که در آن سه عکاس و یکی از مدیران یک روزنامه، یک روز پس از ناپدید شدن در یک کانال پیدا شده بودند. خویشاوندان و همکارانشان نای حرف زدن ندارند. در آن زمان دو کارتل مواد مخدر برای در دست گرفتن فعالیتهای جنایی در منطقه به جان هم افتاده بودند. یکی از خبرنگاران روزنامه به من گفت: "ما میان آتش این دو گیر کرده‌ایم." و به من از تصمیمش برای تغییر شغل گفت.

چرا خبرنگاران خودشان را به کشتن می‌دهند؟
در خانۀ خورخه سانچز که پدرش نیز همچون او خبرنگار بود و کشته شد؛ وراکروز، آگوست 2015
 
همۀ کارکنان روزنامه در آستانۀ فوران هستند. یکی می‌گوید: "دیشب نرفتم خانه بخوابم." یکی دیگر از بخشنامۀ روزنامه می‌گوید که گفته تحت هیچ شرایطی نباید به مراسم تشییع همکارانشان بروند. صاحبان روزنامه به جای همدردی با خانوادۀ قربانیان، سعی دارند که تا جای ممکن خود را از آنها مبرا کنند تا از خشم کارتلها در امان بمانند. روزنامۀ "AZ" که یکی از عکاسان کشته شده در آن کار می‌کرد، تا جایی پیش رفت که حتی نامۀ استعفای او را نیز چاپ کرد تا نشان دهد این روزنامه هیچ ارتباطی با او نداشته است. آنها این نامه را یک روز پس از ختم او چاپ کردند.
 
احضارهای هراسناک و مرگبار 
عکاسی که فعالیتهای پلیس را پوشش می‌دهد و از این رو مورد خشم کارتلها است، به من گفت که کارتل "زتاس" عادت دارد که خبرنگارانی را که از آنها ناخشنود است "احضار" کند تا به آنها درس عبرتی بدهد. او به من گفت: "آنها شما را جلوی همکارانتان با باتوم می‌زنند." باسن برهنۀ گزارشگر را در معرض عموم، چنان شلاق می‌زنند که دچار خونریزی می‌شود.
 
چرا خبرنگاران خودشان را به کشتن می‌دهند؟
مارکوس خسوس هرناندز رودریگز (ال چیلانگو)، متهم به رهبری گروه لوس زتاس، می 2012

یک روز پس از آنکه اجساد در وراکروز کشف شدند، من به اتفاق سه نفر از همکارانم به خانۀ گابریل هیو و گیلرمو لونا، خواهرزاده‌اش، که دو تن از قربانیان بودند، رفتیم. خانۀ محقری بود. اتاقی که تابوتها را در آن قرار داده بودند، بی‌نهایت گرم بود. وقتی که همکارانم با من پا به خانه گذاشتند، به گریه افتادند. روزها و روزها استروس و فشار اینجا دیگر بیرون زد.

چرا خبرنگاران خودشان را به کشتن می‌دهند؟
تابوت گابریل هیو و خواهرزاده‌اش گیلرمو لونا، می 2012
 
وقتی که آنجا بودم، فهمیدم که گابریل و خواهرزادۀ 22 ساله‌اش "احضار" شده بودند.
 
گابریل پیش از آنکه بر سر قرار مرگبارش برود، موتورسیکلت خود را نزد دوستش گذاشت و از او خواست که در صورت عدم بازگشتش مواظب دخترش باشد. سپس دوربینش را نزد خواهرش گذاشت و خداحافظی کرد. این را خواهرش در مراسم تشییع گابریل به من گفت. او کاملاً از خود بیخود شده است. او هم برادرش را از دست داده و هم پسرش را.

چرا خبرنگاران خودشان را به کشتن می‌دهند؟
 وداع با گابریل هیو و گیلرمو لونا، می 2012
گیلرمو در روزی که ناپدید شد طبق معمول مشغول به کار بود و مثل هر روز فعالیتهای پلیس را پوشش می‌داد. پیش از آنکه برای "احضار" برود، مموری کارد دوربینش را بیرون آورد و آن را به یک همکار داد و گفت که در صورتی که بازنگشت آن را به دبیران رورنامه بدهد.
 
جسد هر دوی آنها در سوم ماه مه، در روز جهانی آزادی رسانه‌ها، یافت شد.

چرا خبرنگاران خودشان را به کشتن می‌دهند؟
 
*لِتیشیا پینِدا کورته (Leticia Pineda Corté)، خبرنگار آژانس خبری فرانسه در مکزیک است
bato-adv
مجله خواندنی ها
مجله فرارو
bato-adv
bato-adv
bato-adv
پرطرفدارترین عناوین