bato-adv
کد خبر: ۲۵۳۴۰۹
راه خروج از بن بست خشونت و ناامنی در جهان معاصر

خون را با خون نمی‌شویند

مصطفی شاکری
تاریخ انتشار: ۱۱:۲۹ - ۳۰ آبان ۱۳۹۴
یادداشت دریافتی- مصطفی شاکری؛ ۲۰ نوامبر بعنوان روزجهانی فلسفه نامیده شده. در خاطر دارم حدود سه سال قبل در فرصتی خدمت اساتید ارجمندم دکتر دینانی و دکتر محقق داماد بودم و هر دو بزرگوار در خصوص نیاز پرداختن به فلسفه در دنیای معاصر سخن می‌گفتند. سوالی که در آن نوبت از ایشان پرسیدم این بود که آیا پرداختن به فلسفه قادر است آتش جنگی که هم اکنون در جهان شعله ور است را خاموش نماید؟

استاد محقق نیز در پاسخ به این سوال فرمودند که اتفاقا تنها فلسفه است که این هنر را دارد تا شعله‌های آتش جهل و خشونت را با رویش نهال عقلانیت مهار کند.

دکتر دینانی نیز از سفرشان به شهر ریاض و بازدید از دانشگاه ملک سعود این خاطره را نقل کردند که وقتی از رییس دانشگاه ریاض درباره تدریس فلسفه سوال کردند، ریاست دانشگاه گفته بود که ما فقط علم العقیده تدریس می‌کنیم. ماحصل تدریس علم العقیده نیز تفکر خطرناکی بنام وهابیت است.

بهرحال مصادفت روزجهانی فلسفه و اوج گیری فعالیت‌های تروریستی گروه‌های تکفیری در عراق، سوریه و فرانسه، هم چنین ایجاد موجی از نا‌امنی و نامیدی در میان کشورهای جهان بهانه خوبی است برای سخن گفتن درباره نقشی که فلسفه می‌تواند ایفا کند برای حل معضلات جهان معاصر.

روز گذشته در محضر آیت الله میلانی بودم و ایشان در قسمتی از عرایضشان به این موضوع پرداختند که مسئله داعش مسئله‌ای نیست که به یکباره پدید آمده باشد بلکه امری کاملا حساب شده است و ضمن بهرمندی از مبانی و منابع فکری متعدد، دارای ایدئولوژی و اندیشه خاص خود است. ایضا که راه مقابله با این گروه را باید در تقابل ایدئولوژیک و به چالش کشیدن مبانی فکری ایشان جستجو کرد.

مسلما پاک سازی جهان از خطر ظلم، ناامنی و بی‌عدالتی و تحقق کامل بیانیه جهانی حقوق بشر آرمانی است که دست یابی به آن با ابزار جنگ سخت و خشونت امکان پذیر نیست. حافظه تاریخی مردم جهان به این نتیجه رسیده است که خون را با خون نمی‌شویند.

تا امروز هیچ گروهی نتوانسته با بکارگیری سلاح و مهمات، قلب‌های مردمان را متمایل به خود کند. سلاح ابزاری است که تسلیم به بار می‌آورد اما ایمان نه.

مسلما اگر پیامبر اسلام می‌خواست در آغاز بعثت با زور شمشیر مردم را به خود متمایل سازد، این نهضت هیچ‌گاه به بار نمی‌نشست. لو کنت فظا غلیظ القلب لا نفضو من حولک (ال عمران ۱۵۹). با این وجود جا دارد این پرسش مطرح شود که راه حل این بحران که از آغاز خلقت گریبان بشریت را به چنگ گرفته کدام است؟

پاسخ به این پرسش را باید در نحوه رسالت انبیا جستجو کرد. انبیای الهی بی‌شک یکی از صلح طلب‌ترین گروه‌هایی بودند که در تاریخ ظهور کردند و فعالیت‌های چشم گیری در راستای تمدن سازی و ایجاد ثبات و آرامش در میان بشریت به انجام رساندند.

راز توفیق انبیای الهی در امر رسالت را حضرت امیر المومنین در خطبه یک نهج البلاغه بیان می‌کند: یثیرو لهم دفائن العقول، انبیا آمدند تا عقل‌های خفته مردمان را بیدار کنند.

یگانه راه رهایی و نجات از بحران‌هایی که جوامع بشری را در برگفته است تمسک به استدلال و عقلانیت است. تا زمانی که عقل انسان که بفرموده امام کاظم سلام الله علیه حجت باطنی است، بکار نیفتد و در وجود آدمی حکومت نکند، هر تلاشی که جهت حل معضلات معاصر صورت گیرد ناگزیر به ناکامی خواهد انجامید.

در زمان‌های گذشته، انبیای الهی این رسالت را بر عده داشتند اما در زمان ما که امر رسالت ختم شده است باید جایگزین مناسبی برای انجام این دعوت در نظر گرفت.

بهترین کسی که می‌تواند نقش انبیاء را در جهان بازی کند و در امتداد خط فکری ایشان قدم بردارد شخص فیلسوف است. مرادم از کلمه فیلسوف هر انسان آگاهی است که دغدغه فهمیدن جهان را دارد. هم چنین مهم‌ترین دانشی که داعیه دعوت به عقلانیت و پاسداشت از حریم اندیشه را عهده دار است دانش فلسفه است.

فلسفه به ما می‌آموزد چگونه درباره موضوعات درست بیاندیشیم و در فرایند اندیشه، دچار خطا نشویم. داعش نتیجه برداشت ناصواب از شریعت اسلام و گرفتاری در ورطه مغالطاتی است که سردمداران این نحله با استنتاجات بی‌پایه و اساس از متون دینی برای پیروان خود فراهم آورده‌اند.

یکی از مهم‌ترین عوامل ظهور جریانات تکفیری متعدد در جهان اسلامی، رکود جریان تفکر در سال‌های اخیر است. مسلمانان سالهاست که نمی‌اندیشند.

سندرم سهل اندیشی و سطحی نگری بیماری شایعی است که سال هاست جوامع اسلامی را در برگرفته. ظاهرا مسلمانان از دین اسلام فقط نماز و روزه را فراگرفته‌اند و فراموش کرده‌اند که قرآن کریم که آخرین کتاب الهی است و قرار است راه و رسم زندگی صحیح را الی الابد به ما بیاموزد مکررا بر عقلانیت و تفکر تاکید می‌کند.

نتیجه سخن اینکه فلسفه قادر است معضل خشونت را یکبار برای همیشه در جهان حل کند. سخن را با عبارتی از یکی از اساتید فلسفه به پایان می‌برم: بگذارید اگر جنگی هست جنگ افکار باشد نه جنگ انسان‌ها. وقتی افکار با هم می‌جنگند، جرقه‌های حقیقت نمایان می‌شود و ما می‌فهمیم که اساساً داستان از چه قرار است. والعاقبه للمتقین


*دانشجوی ارشد مدرسه عالی شهید مطهری

مجله خواندنی ها
مجله فرارو