bato-adv
کد خبر: ۲۴۲۳۲۸

سیاست‌مداران بی‌شناسنامه!

کاوه بهلولی قشقایی
تاریخ انتشار: ۱۴:۳۶ - ۱۳ مرداد ۱۳۹۴
یادداشت دریافتی- کاوه بهلولی قشقایی؛ کمتراز صد سال است که شناسنامه در ایران، رسمیت یافته است. پدران و پدربزرگان ما و شاید هم، پدر پدربزرگان ما، اولین کسانی بودند که در ایران صاحب شناسنامه شدند به عبارتی، هنوز افرادی هستند که دوران بی شناسنامگی (هویت اسنادی) را به یاد داشته باشند.

هنوز هم هستند کسانی که، شناسنامه را سه جلد یا سه جلدی می خوانند! اگر به متون دوران قاجار نگاهی بیندازیم خواهیم دید که استفاده از واژگان عربی در محاورات، سیستم اداری و خصوصا سیستم حقوقی، رواج داشته است لذا عجیب نخواهد بود که هر نهاد یا سیتم و یا المان جدید التاسیسی را عربی نام می نهاده اند از اینرو، شناسنامه را هم سجل (به کسر سین و جیم) به معنای دفتر یا نامه ای که مشخصات در آن ثبت می شود نامیدند اما عامه مردم، به دلیل سه برگی بودن شناسنامه و اغلاق در تلفظ، آن را سه جلد یا سه جلدی، نامیدند که به مرور زمان مرسوم و متداول گشت.

شناسنامه سندی معتبر می باشد که مختصات افراد در آن ثبت می شود و دامنه اعتبار شناسنامه در سیستم حقوقی دنیا به گونه ای شده است که امروزه در کشورهای توسعه یافته، از انسان گرفته تا درختان و حیوانات خانگی و ابنیه تاریخی و غیره، دارای شناسنامه می باشند و تقریبا، نمی شود موجودی را یافت که شناسنامه نداشته باشد.

در کشور ما هم، بعد از شناسنامه افراد، برای ساختمانها و درختان پارکها، شناسنامه صادر می کنند که بیانگر مختصات ان فرد یا شی‌ء می باشد و اساسا در ایران، تصور فردی بدون شناسنامه، عجیب و تا حدی، غیر قابل باور است.

به دلیل اهمیت این سند رسمی، هر گونه دخل و تصرفی در آن، با اجازه دادگاه صالحه و قانون می باشد و فرایند دستکاری این سند رسمی، بسیار طولانی و نفس گیر می باشد.

بنابراین می توان دریافت که چون شناسنامه بیانگر هویت مضبوط و مثبت فرد است غیر قابل تغییر است و کارکردی اعلامی دارد. لذا امروزه برای زیست در بستر اجتماعی و قانونی و راهبری امور شخصی در بافتار دولتی، شناسنامه امری حیاتی محسوب می شود لذا امروزه، زیست و نمو در هر فضا زمانی (عرصه)، نیازمند شناسنامه است.

عرصه سیاسی نیز از این قاعده مستثنی نیست. به بیانی، برای فعالیت سیاسی، مختصات ذهنی و آرمانی هر کس، در قالب شناسنامه سیاسی او، متجلی می شود. شاید در ظاهر بتوان گفت که گرایش سیاسی هر فردی، شناسنامه سیاسی او می باشد لیکن این ادعا، در صورتی پذیرفته می شود که مثل شناسنامه فردی (ثبت احوال)، شناسنامه سیاسی اش نیز مثبت (ثبت شده) باشد زیرا غیر قابل دستکاری و تغییر خواهد بود!

غالبا شناسنامه های سیاسی در دنیا، در قالب احزاب متظاهر می شوند یا اینکه، تفکر و گرایش سیاسی خود را در وزارت کشور، ثبت می کنند چون، یکی از الزامهای قانونی برای فعالیت سیاسی می باشد.

اما در کشور ما به جز عده ای معدود از فعالین سیاسی، بقیه انها شناسنامه سیاسی ندارند و همین بی شناسنامگی، موجب غبار الود شدن فضای سیاسی می شود و چون در جایی ثبت نشده است، افراد به راحتی تغییر منش سیاسی می دهند (بر اساس منافع شخصی!). و مصداق این تغییر را، در شهرستانهای کوچک، به وضوح می توان مشاهده کرد که فرضا، فردی مخالف یک جریان سیاسی می باشد ولی به محض قرار گرفتن آن جریان در راس قدرت، پیشینه خود را انکار کرده و خود را طرفدار آنها قلمداد می کند و چون سندی هم برای اثبات ادعای دروغ او وجود ندارد راهکارش کارگر می افتد! لذا فرصت طلبی به سیاست ما رسوخ می کند.

در انتها اینکه، تنها راه اعطای شناسنامه سیاسی در کشور، فقط و فقط از طریق نهادینه شدن احزاب سیاسی اماکن پذیر می باشد و مسیر دومی وجود ندارد.

مجله خواندنی ها
مجله فرارو