bato-adv
کد خبر: ۲۳۸۱۶۳

«روزی روزگاری» و قصه پر غصه ما!

«روزی روزگاری» عنوان یک سریال ترکی ماهواره‌ای است که همچون بسیاری از این سریال‌ها، ساختاری ساده اما در عین‌ حال جذاب دارد: آدم‌های خوب و ساده‌ای که دائماً قربانی توطئه آدم‌های بد و دست روزگار می‌شوند که ظاهراً با آدم‌های بد تا «آخرین لحظه» همراه است.
تاریخ انتشار: ۱۳:۳۴ - ۰۶ تير ۱۳۹۴
فرارو-ناصر فکوهی؛ «روزی روزگاری» عنوان یک سریال ترکی ماهواره‌ای است که همچون بسیاری از این سریال‌ها، ساختاری ساده اما در عین‌ حال جذاب دارد: آدم‌های خوب و ساده‌ای که دائماً قربانی توطئه آدم‌های بد و دست روزگار می‌شوند که ظاهراً با آدم‌های بد تا «آخرین لحظه» همراه است.

آدم‌های خوب، خوب‌اند چون ساده‌لوح اند و آدم‌های بد، بدند، چون دنیا را خوب می‌شناسند و باور به هیچ‌چیز ندارند: نه شرف، نه دین و ایمان، نه دوستی نه انسانیت، فقط و فقط به پول فکر می کنند و منافع مادی‌شان. در یک‌کلام، آدم‌های خوب دائم تلاش می‌کنند به زندگی خودشان ادامه بدهند و از شر آدم‌های بد خلاص شوند ولو اینکه همه‌چیز را به آن‌ها واگذارند؛ اما آدم‌های بد، حتی به داشتن قدرت و ثروت هم راضی نیستند و دلشان می‌خواهد نه‌فقط همه این‌ها را داشته باشند، بلکه از آن‌هم بیشتر می‌خواهند که آدم‌های خوب هم قبول کنند که خودشان ابله و ساده‌لوح و بی‌ارزش هستند و آن‌ها (یعنی آدم‌های بد) عقلشان خوب کار می‌کند، بهترین و دوست‌داشتنی‌ترین آدم‌ها هستند و زندگی اصلاً یعنی همین بالاخره داستان زنجیره‌ها به همین صورت ادامه می‌یابد تا به صدها قسمت برسد و هر بارآدم های خوب، کوتاه می آیند و از خیر همه‌چیز جز اندکی شرافت می‌گذرند و تصور می‌کنند شاید آدم‌های بد و دست روزگار، راحتشان بگذارند، اما باز بلای جدیدی بر سرشان می‌آید تا بالاخره وقتی سریال قرار می‌شود به پایان برسد، ناگهان به شکلی معجزه‌آسا، بلایی بر سر آدم‌های بد می‌آید و آدم‌های خوب («چیزی» که از آن‌ها باقی‌مانده) نفس راحتی می‌کشند تا سریال بعدی که در آن باز آدم‌های خوب دیگری اسیر آدم‌های بد دیگری شوند.

اما این ساختار چه ارتباطی به ما دارد؟ سوای آنکه بسیاری از مردم به درست یا به‌غلط، طرفدار این سریال‌ها هستند، بحث ما اصلاً این موضوع نیست و صرفاً می‌خواستیم از این سریال‌ها به‌مثابه یک تمثیل استفاده کنیم.

«روزی روزگار» ما، گروهی از رسانه‌ها هستند که سال‌ها است تصمیم گرفته‌اند در نقش آدم‌های بد سریال‌های ترکی در صحنه اجتماعی نقش ایفا کنند؛ و به‌خصوص با توجه به حوزه خود ما، یعنی علوم انسانی و اجتماعی، مطبوعاتی که عنوان «روشنفکرانه» و «آکادمیک» و از این قبیل عناوین را نیز به‌عنوان مشخصه «بارز» و بی‌تردید مورد «اجماع» برای خود در نظر می‌گیرند.

مطبوعاتی که اغلب به‌صورت سلسله‌ای از مجلات زرد، همه سلیقه‌ها را از حوزه روشنفکری آکادمیک تا حوزه مباحث و اخبار هنر و مسائل دیگر را پوشش می‌دهند و ظاهراً آن‌قدر پول‌دارند که می‌توانند بدون آگهی و فروش چندانی به‌صورت معجزه‌آسایی به عمر خود ادامه دهند.

مطبوعاتی با روی جلدهای شیک و تعداد صفحات بی‌شمار که دائماً روی کیوسک روزنامه‌فروشی‌ها بیشتر می‌شوند، رسانه‌هایی که هرکدامشان اغلب یک «چهره» درخشان را روی جلد خود دارند و عکس‌های بی‌شماری از «چهره‌های درخشان» دیگر درونشان و روی هرکدامشان ستون بلند بالایی از اسامی به‌اصطلاح «ستارگان» فکری و هنری ردیف شده‌اند که قاعدتاً باید در نقش ضمانت فکری آن‌ها عمل کنند.

البته بسیاری از این «چهره» ها و یا دستکم تعداد زیادی‌شان همان آدم‌های خوب ساده‌لوح هستند که با حضور در این رسانه‌ها باید حسن نیات خودشان را نشان دهند و بپذیرند که آدم‌های بد سریال‌های ترک، نه‌فقط قدرت و ثروت را در دست دارند، بلکه بهترین آدم‌ها هم هستند و آن‌ها هستند که می‌دانند چطور باید در این جهان زندگی کرد و آن‌ها هستند که از مرحله پرت‌اند و باید شاکر باشند که گوشه‌ای به آن‌ها داده‌شده است که نشان بدهند هنوز «هستند».

وقتی شرط ِ«بودن»، ولو بودن بی‌دردسر، بی آزارانه و بی‌ادعایی برای خود و نزدیکان خود، درجایی کوچک و حاشیه‌ای، ولو «بودن» و تمایل به زیستن به ساده‌ترین شکل ممکن، آن باشد که بپذیریم آدم‌های بد سریال‌های ترکی، آدم‌های «خوب» هستند؛ و البته برای ما، این پایان کار نیست، چون بعد از این بخش اول، باید چیزهای زیاد دیگری را هم بپذیریم: مثلا اینکه این آدم‌ها، برایمان بگویند کجای تاریخمان خوب بوده و کجایش بد؛ که برایمان بگویند دنیا را باید چطور باید دید و چطور باید رفتار کرد؛ که برایمان بگویند که چرا از مرحله پرت هستیم؛ برایمان بگویند که دنیای «پیشرفته» چه ها که نمی‌کند و ما چقدر «عقب‌افتاده‌ایم» و چقدر از مرحله پرتیم؛ که برایمان بگویند چه کتابی بهتر است بخوانیم، چه فیلمی بهتر است ببینیم؛ برایمان بگویند کدام‌ یک از روشنفکران و متفکران حال و گذشته‌مان واقعاً در سطح جهانی‌اند و کدامشان در سطح محلی‌اند و کدامشان اصلاً روشنفکر و متفکر نیستند تا برایمان بگویند که چقدر برخی از «چهره» ها مهم‌اند و ما خبر نداشته‌ایم؛ برایمان بگویند چرا باید افتخار کنیم که داریم همزمان با این و آن دانشمند و روشنفکر بزرگ زندگی می‌کنیم؛ برایمان از زبان «استاد» بگویند که چه چیزهایی درست است و چه چیزهایی غلط؛ که در یک‌کلام برایمان توضیح دهند دنیا دست کی است و اگر ما نپذیریم سرنوشتی بهتر از آدم‌های خوب سریال‌های ترکی نخواهیم داشت. کمی صبر کنیم. ظاهراً ما تصور کرده‌ایم جزو آدم خوب‌ها هستیم. پس شاید اصولاً چاره‌ای نباشد جز آنکه منتظر سریال بعدی بمانیم.
مجله خواندنی ها
مجله فرارو