bato-adv
کد خبر: ۲۳۵۰۷۵

ناگفته‌های زنی که شوهرش را به خاطر اجبار به تن فروشی کشت

مینا، زنی که در نوجوانی از خانه فرار کرد و در جوانی مرتکب قتل شد، وقتی در جلسه محاکمه پشت تریبون قرار گرفت تا درباره نحوه قتل شوهرش توضیح دهد، چنان دادگاه را تحت‌تأثیر قرار داد که قضات در پایان جلسه سعی کردند اولیای‌دم را راضی به گذشت کنند.
تاریخ انتشار: ۰۹:۴۸ - ۰۹ خرداد ۱۳۹۴
مینا، زنی که در نوجوانی از خانه فرار کرد و در جوانی مرتکب قتل شد، وقتی در جلسه محاکمه پشت تریبون قرار گرفت تا درباره نحوه قتل شوهرش توضیح دهد، چنان دادگاه را تحت‌تأثیر قرار داد که قضات در پایان جلسه سعی کردند اولیای‌دم را راضی به گذشت کنند.

مأمور بدرقه‌ای که مینا را همراهی می‌کرد، در پایان جلسه خطاب به قضات گفت او از بهترین زندانیان زندان زنان تهران است و کاملا بی‌حاشیه در بند زندگی می‌کند و تا به حال حتی یک مورد درگیری لفظی هم نداشته. او که تمام مدت در کنار مینا حضور داشت، چند بار با صحبت‌هایش سعی کرد متهم را آرام کند و منتظر نتیجه دادگاه بماند.

این از معدود دفعاتی بود که یک مأمور بدرقه چنین دلسوزانه سعی در کمک به یک مجرم داشت. شاید درک گفته‌های مینا توسط این مأمور باعث شد او با قضات صحبت و مانند یک وکیل مدافع از مینا دفاع کند و بگوید حتی اگر بپذیریم مینا دروغ می‌گوید، چطور می‌توانیم گفته‌های همسر قبلی مقتول را که حالا او هم در زندان است نادیده ‌بگیریم؟ هرچند جلسه رسیدگی به پرونده مینا به قصاص ختم نشد و او با رأی دادگاه به پرداخت دیه محکوم شد، اما زخم‌های برجای مانده بر روح این زن حتی با حمایت قانون هم درمان نمی‌شود.

چروک‌های عمیق بر گونه‌های مینای ٢٥ساله عمق دردهای او را نشان می‌دهد. بعد از پایان جلسه رسیدگی به پرونده‌ مینا در شعبه ٧١، خبرنگار ما با او گفت‌وگویی انجام داده ‌است که می‌خوانید.
 
چند وقت است در زندان هستی؟
از سال ٨٨ زندانی شدم، حالا می‌شود شش سال تمام.

همان اوایل به اینکه قاتل هستی اعتراف کردی، چرا رسیدگی به پرونده طولانی شد؟
برای اینکه حرفم را باور نمی‌کردند. البته اول خودم دروغ گفتم، اما بعد از نزدیک به ٢٠ روز تصمیم گرفتم واقعیت را بگویم. وقتی اعتراف کردم قاتل هستم، باز افسران باور نمی‌کردند، بعد هم پرونده با اقرار من به دادگاه آمد و قضات هم اعترافات را باور نکردند. آنها هم می‌گفتند تو قاتل نیستی.

مگر چه اعترافاتی داشتی که قضات و افسران پرونده که به صدها پرونده قتل رسیدگی کرده‌اند و تجربه زیادی در این زمینه دارند، حرف تو را باور نمی‌کردند؟
آنها می‌گفتند تو به تنهایی نمی‌توانستی شوهرت را بکشی. می‌گفتند کسی همدستت بوده و می‌خواهی نام او را پنهان کنی، این تصور آنها به‌خاطر گفته‌های همسایه‌ها و حرف‌های اولیه خودم بود. وقتی شوهرم را کشتم همسایه‌ها را صدا زدم و گفتم شوهرم را کشتند و فرار کردند. بعد با ماشین به خانه مادرشوهرم ‌رفتم. در راه با راننده صحبت کردم و همین موضوع را گفتم؛ چون من زن ریزنقشی هستم؛ کسی حرفم را باور نمی‌کرد. شوهرم مرد تنومندی بود و همه می‌گفتند تو به تنهایی نمی‌توانستی این کار را بکنی. یکی دیگر از دلایلش هم این بود که من شوهرم را در خواب با چاقو زدم، اما خون در راهرو هم پاشیده ‌شده ‌بود به همین خاطر می‌گفتند اعترافاتت درست نیست و با صحنه قتل هم‌خوانی ندارد.

 چرا این اعترافات با یافته‌های پلیس هم‌خوانی ندارد؟
شاید به دلیل این است که همسایه‌ها بعد از اطلاع از قتل به خانه ما هجوم آوردند. شاید کسی شوهرم را تکان داده و این رفت‌وآمدها باعث شده که خون به جاهای مختلف پاشیده ‌شود.

در ابتدای صحبت‌هایت گفتی قبلا اعتراف کردی شوهرت را افرادی دیگر به قتل رساندند. چرا چنین
اعترافی کردی و چرا آن را پس گرفتی؟
هربار اسم کسی را می‌آوردم، بعد دچار عذاب‌وجدان می‌شدم، من قتل را مرتکب شده ‌بودم و این انصاف نبود کسی دیگر به جای من بازجویی شود. چند روز بعد از اعترافی که می‌کردم، می‌گفتم دروغ گفتم، دلم می‌سوخت. نباید بقیه در آتشی که من روشن کرده‌ بودم می‌سوختند. در آخر تصمیم گرفتم همه‌چیز را خودم بگویم.

شوهرت چه کرد که او را مستحق چنین مرگی دانستی؟
من را وادار به تن‌فروشی می‌کرد و با پولی که به دست می‌آورد مواد می‌خرید و خرجی خانه را تأمین و به نزدیکانش رسیدگی می‌کرد. دیگر حالم از او به‌هم می‌خورد و نمی‌توانستم تحملش کنم.

چرا از او جدا نشدی؟
یک‌بار خانه را ترک کردم و به شهرمان برگشتم. مادرم من را از خانه بیرون کرد. هیچ‌وقت برایم مادری نکرد. بلایی که در بچگی سرم آمد، تقصیر مادرم بود. از من حمایت نکرد و باعث شد به این بدبختی بیفتم.

یعنی تو را از خانه بیرون کردند و مجبور شدی دوباره نزد شوهرت برگردی؟
خانه خاله‌ام هم رفتم. او هم گفت برو نمی‌توانم تو را نگهداری کنم. آن زمان برادر کوچکم که حالا حامی من است و دنبال کارهایم افتاده، اهواز بود و از زندگی من زیاد خبر نداشت چون سال‌ها بود که فرار کرده ‌بودم و از اعضای خانواده‌ام کسی از من خبر نداشت. مجبور شدم دوباره پیش شوهرم برگردم. جایی نداشتم.
 
اتفاقی که در بچگی برایت افتاده چیست؟
دو برادر بزرگم من را آزار دادند. وقتی به مادرم گفتم کتکم زد و گفت ساکت‌ شو و این حرف را جایی نگو. حتی کلانتری هم رفتم. مأمور گفت این حرف‌ها را می‌زنی خودت را می‌کُشند. پس برو خانه و سکوت کن.

همین برادری که حالا کمکت می‌کند چرا سکوت کرد؟
او بچه بود یک سال از من بزرگ‌تر است. آن زمان ١١سالم بود و این برادرم ١٢سالش بود. من مدتی بعد از خانه فرار کردم و به تهران آمدم. بعد هم با شوهرم آشنا شدم و ازدواج کردم. شش ماه اول خوب بود، اما بعد از آن من را وادار به تن‌فروشی می‌کرد. دیگر تحملش را نداشتم.

در دادگاه از زنی صحبت کردی که او هم در زندان است و همسر سابق شوهرت بود.
بله، من بعد از اینکه به زندان رفتم با او آشنا شدم. به خاطر حمل مواد و اعتیاد او را به زندان آوردند. گفت صیغه شوهرم بوده و شوهرم با او هم همین کارها را می‌کرده ‌است، گفتم بیا اینها را در دادگاه بگو، گفت دنبال دردسر نمی‌گردم، برو خودت از خودت دفاع کن. البته این‌طور که متوجه شدم او خودش هم راضی بوده، اما قسم می‌خورم من راضی نبودم.

در جلسه محاکمه از هیأت قضات تا مأمور بدرقه زندان سعی داشتند به تو کمک کنند و از مادرشوهرت رضایت بگیرند، اما تو حاضر نشدی جلوی او زانو بزنی و التماس کنی.
از ١١ سالگی در بدبختی زندگی کردم. ازدواج کردم، شوهرم از من سوء استفاده کرد و از آن پول‌ها به مادرش هم می‌داد و به او رسیدگی می‌کرد. برای چه باید جلوی این زن زانو بزنم؟ طناب ‌دار بدتر از وضعیتی که با شوهرم داشتم نیست. من به زنی که می‌دانست فرزندش چطور با من رفتار می‌کند و پول او را قبول می‌کرد. التماس نمی‌کنم.

اگر به هر نحوی رضایت گرفته شود یا اینکه دادگاه به آزادی تو رأی بدهد، چطور می‌خواهی زندگی کنی؟
برادر کوچکم از من حمایت می‌کند. قبلا همسرش اجازه نمی‌داد، چون فکر می‌کرد من زن فاسدی هستم، اما حالا که دیده واقعا از سر بدبختی به این روز افتادم من را قبول کرده‌ است. حالا هم کسی از اعضای خانواده به سراغم نمی‌آید. فقط برادرم ماهی یک‌بار به دیدنم می‌آید. کمی پول به حسابم در زندان واریز می‌کند تا لباس و چیزهای ضروری بخرم و کمکم می‌کند. در دادگاه هم قول داد و قبول کرد تعهد بدهد از من نگهداری کند.

تکلیف دو برادری که تو را شکنجه کرده‌اند چه می‌شود؟
از آنها شکایت کرده‌ام و حالا پرونده داریم. هرچند می‌گویند ثابت کردنش آن هم بعد از این همه سال خیلی سخت است. اما پرونده در جریان است و شاید راهی پیدا شود که من از سختی بیرون بیایم.
خداکرم
Iran (Islamic Republic of)
۰۹:۰۳ - ۱۳۹۴/۰۳/۱۰
این مرده که زن رو درست مکنه وهم خراب و بلعکس زن باعث درستی وخرابی مرد میشه.
ناشناس
Iran (Islamic Republic of)
۲۳:۳۵ - ۱۳۹۴/۰۳/۰۹
ای کاش دلواپسان!! این نوشته را می خواندند. شاید دلواپس اینجور چیزهای بی اهمیت!! هم می شدند. البته گفته اند که: کسی که خوابه میشه بیدارش کرد ولی کسی که خودشو زد به خواب، نمیشه بیدارکرد!
ناشناس
Iran (Islamic Republic of)
۲۰:۲۴ - ۱۳۹۴/۰۳/۰۹
اگرمردی بیا ودر اینجا زن باش
ناشناس
Iran (Islamic Republic of)
۱۹:۰۲ - ۱۳۹۴/۰۳/۰۹
داداش داشته باشی، به جا اینکه تکیه گاهت باشن .... خودشون باعث شن بی کس و کار بشی

شکرت خدا حداقل یه جو غیرت رو دارم

چنان دارم میسوزم که حد نداره
ناشناس
Iran (Islamic Republic of)
۱۸:۵۲ - ۱۳۹۴/۰۳/۰۹
خواهر یعنی عشق، یعنی زندگی

تف به غیرت نداشتتون بی شرفا
مجله خواندنی ها
انتشار یافته: ۶۰
شهر باران
Iran (Islamic Republic of)
۱۰:۰۲ - ۱۳۹۴/۰۳/۰۹
لعنت به این دنیای کثیف
حاج مهدی
Iran (Islamic Republic of)
۱۲:۵۳ - ۱۳۹۴/۰۳/۰۹
آههههههههههههههههههههههههههههههههههه
محمد
Iran (Islamic Republic of)
۱۳:۲۶ - ۱۳۹۴/۰۳/۰۹
ببینید یک دختر شرقی به چه روزی افتاده.
بدتر ازین نمیشه...
امید
United States of America
۱۴:۰۹ - ۱۳۹۴/۰۳/۰۹
باید میگفتی: لعنت به کثیفی های این دنیا
ناشناس
United States of America
۰۰:۲۰ - ۱۳۹۴/۰۳/۱۰
چه کسانی این دنیا را برای ما کثیف کرده است.
ناشناس
Iran (Islamic Republic of)
۱۰:۱۹ - ۱۳۹۴/۰۳/۰۹
بی خیال اون برادری بی شرفت شو.. بسپارش به خدا
ناشناس
Iran (Islamic Republic of)
۰۹:۱۲ - ۱۳۹۴/۰۳/۱۰
منظور از آزار توسط برادران رو نفهمیدم.
از زمانی که بجای تجاوز میگن اذیت و آزار، مفاهیم با هم مخلوط شده. نمی دونم برادراش بهش تجاوز کردن یا آزار معمولی بهش دادن.
این نوع خبر رسانی باعث سوء تفاهم میشه.
صحرا
United States of America
۱۰:۲۲ - ۱۳۹۴/۰۳/۰۹
زن = درد
حمید
Iran (Islamic Republic of)
۱۱:۲۲ - ۱۳۹۴/۰۳/۰۹
واقعا
خیلی دلم واسه زنها میسوزه
لعنت به مردهائی که زنها را اذیت میکنند
ناشناس
Iran (Islamic Republic of)
۱۳:۵۸ - ۱۳۹۴/۰۳/۰۹
ظلم زن و مرد نداره! به همه ظلم ميشه...
علی
Iran (Islamic Republic of)
۱۴:۳۲ - ۱۳۹۴/۰۳/۰۹
مردهایی که به زنها زور میگن خودشان هم مشکل داشته اند عقدهدیگری را سرزنشان خالی میکنند
ناشناس
Iran (Islamic Republic of)
۱۰:۲۴ - ۱۳۹۴/۰۳/۰۹
واقعا متاسف شدم چه زندگي پرمشقتي داشته اين زن ؟
سیدعلی موسوی
Iran (Islamic Republic of)
۱۰:۳۵ - ۱۳۹۴/۰۳/۰۹
زن در جوامع جهان سوم و در خانواده های سطح پایین واقعا هیچ جایگاهی نداره یا حداقلش اینه جایگاهی در خور شان و منزلت واقعی یک زن را ندارد.

درود بر بانوان سرزمینم ایران
گل سرخ
Iran (Islamic Republic of)
۱۷:۰۶ - ۱۳۹۴/۰۳/۰۹
یکی منو توجیه کنه این منفیها واس چیه؟ شاید من مشکل دارم آیا این غیر واقعیته؟
ناشناس
Iran (Islamic Republic of)
۱۰:۳۸ - ۱۳۹۴/۰۳/۰۹
باعث تاسف ؛ چه دنیای نامردی شده؟!؟!؟!؟!؟!
ایرج
Iran (Islamic Republic of)
۱۰:۳۹ - ۱۳۹۴/۰۳/۰۹
ای روزگار .... اما نا امید نشو . دوباره شروع کن
ناشناس
Iran (Islamic Republic of)
۱۰:۴۶ - ۱۳۹۴/۰۳/۰۹
"دو برادر بزرگم من را آزار دادند. وقتی به مادرم گفتم کتکم زد و گفت ساکت‌ شو و این حرف را جایی نگو. حتی کلانتری هم رفتم. مأمور گفت این حرف‌ها را می‌زنی خودت را می‌کُشند. پس برو خانه و سکوت کن."
ناشناس
Iran (Islamic Republic of)
۱۲:۵۶ - ۱۳۹۴/۰۳/۰۹
اون مامور کلانتری الان کجاست؟
محمد
United States of America
۱۳:۰۰ - ۱۳۹۴/۰۳/۰۹
واقعا از زحمات برادران زحمت کش در کلانتری باید قدر دانی بشه !
رامین
Iran (Islamic Republic of)
۱۱:۰۴ - ۱۳۹۴/۰۳/۰۹
خدا کنه برادرای بزرگش بزارن زندگی گنه . اذیتش نکنن . نکشنش . قانون بتونه خمایتش کنه و هزار خداکنه دیگه ....
ناشناس
Iran (Islamic Republic of)
۱۴:۱۸ - ۱۳۹۴/۰۳/۰۹
چرا خداکنه؟ قانون باید جلوشون رو بگیره این آشغال ها رو. چرا باید واگذار شه به خدا؟
ناشناس
Iran (Islamic Republic of)
۱۱:۱۴ - ۱۳۹۴/۰۳/۰۹
به جای اینکه قاضی دلش بسوزه قانون حمایت کنه از خانمهایی که واقعا بهشون ظلم میشه,اما جالبه قانون به نفع زنهای کاسبه,یکی از شاگردای من که نه پدر داشت و نه مادر برای اینکه سربار داماد نشه ازدواج کرد و از قرار سه ماه بعد فهمید طرف اعتیاد به شیشه داره.میدونید قاضی به این خانم چه گفت,گفت برو با همون زندگی کن بهتر از اینه که روسپی بشی!!!!ایشون خیلی خانم با شخصیتی بودن,چند سال بعد دیدمش گفت طلاق گرفته,مهرش رو بخشیده,از اینکه همکارای آقا بفهمن مطلقه هست وحشت داشت.هر کی دلش میسوزه از آقایون البته,از خودش شروع کنه.
ناشناس
Iran (Islamic Republic of)
۱۱:۳۷ - ۱۳۹۴/۰۳/۰۹
به جای نفرین بر تاریکی شمعی روشن کن!
ناشناس
Iran (Islamic Republic of)
۱۲:۱۵ - ۱۳۹۴/۰۳/۰۹
ادم از انسان بودن خودش خجالت مي كشه .
ناشناس
Iran (Islamic Republic of)
۱۲:۱۶ - ۱۳۹۴/۰۳/۰۹
هيس دخترها فرياد نمي زنند
مدافع حفظ ارزشها
Iran (Islamic Republic of)
۱۲:۲۸ - ۱۳۹۴/۰۳/۰۹
و این است نتیجه تسلیم شدن در برابر وسوسه های شیطان! خداوند متعال چندین بار در قرآن فرموده است از شیطان تبعیت نکنید، او دشمن آشکار شماست. وسوسه به استعمال مواد مخدر و رابطه نامشروع و دزدی و اختلاس و دروغ وووو همه عین کثافت است که شیطان به خورد دوست دارانش می دهد. چرا از خدای مهربان و آفریدگار خود روی گردان شویم تا به این بدبختی ها مبتلا گردیم؟! چرا؟!
ناشناس
Iran (Islamic Republic of)
۱۲:۴۰ - ۱۳۹۴/۰۳/۰۹
عافرین چرا؟ چرا؟ چرا؟
ناشناس
Iran (Islamic Republic of)
۱۳:۰۱ - ۱۳۹۴/۰۳/۰۹
خب که چی! راه حلت چیه؟ این خانم چکار باید بکنه؟ موضع خودتو مشخص کن الان چه کسی از شیطان تبعیت کرده؟ خانمه یا شوهر مقتولش؟ مادرش یا برادرای بزرگترش؟یا اون مامور نیروی انتظامی که در کودکی بجای اینکه پناهش باشه دلسردش کرده؟ پاک کردن صورت مسئله آسانه. الان خودت به عنوان مدافع حفظ ارزشها حاضری از این خانم حمایت کنی یا همه تقصیرها را به گردن اون میندازی؟
محمد
Iran (Islamic Republic of)
۱۳:۰۳ - ۱۳۹۴/۰۳/۰۹
حرفهات برای کلاس دینی خوبه ولی برای کلاس مدنی چی برای گفتن داری ؟
ناشناس
Iran (Islamic Republic of)
۱۴:۵۵ - ۱۳۹۴/۰۳/۰۹
من دقیقا منظورن این بود که اون شوهر مقتول و اون دو تا برادر بزرگتر در برابر شیطان وا دادند و این همه بلا سر این دختر جوان آوردند. این سخن حق، هم به درد کلاس دینی میخوره هم کلاس مدنی! جامعه ای که مردمانش عملا دشمن شیطان باشند آیا گرفتار تجاوز و ظلم است؟! البته نقش رهبران جامعه را در فراهم آوردن نیازهای طبیعی مردم نباید نادیده گرفت.
نکته سنج
Iran (Islamic Republic of)
۰۱:۵۶ - ۱۳۹۴/۰۳/۱۰
جناب مدافع حفظ ارزشها! اینو به دخترک 11 ساله میگی؟! دست از شعار بردار و راهی جلوی دخترکان 11 ساله بذار.
ناشناس
Iran (Islamic Republic of)
۱۲:۳۹ - ۱۳۹۴/۰۳/۰۹
امان از " قبیله " که هنوز بالاتر از محکمه و قانون ، حکمرانی می کند ...
ناشناس
Iran (Islamic Republic of)
۱۲:۵۷ - ۱۳۹۴/۰۳/۰۹
امیدوارم این مشکلات برای کسی پیش نیاید.
ناشناس
Iran (Islamic Republic of)
۱۲:۵۹ - ۱۳۹۴/۰۳/۰۹
حتی کلانتری هم رفتم. مأمور گفت این حرف‌ها را می‌زنی خودت را می‌کُشند. پس برو خانه و سکوت کن. !!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!
ناشناس
Iran (Islamic Republic of)
۱۳:۱۰ - ۱۳۹۴/۰۳/۰۹
حس پلیسی میگه همدست داشته و اینبار بخاطر عشقی که فکر می کند واقعی است سکوت کرده و او را لو نمی دهد
قضات بهتر است به پرونده های مشابه رجوع کنند تا حقیقت اشکار شود
علیرضاART
Iran (Islamic Republic of)
۰۱:۵۸ - ۱۳۹۴/۰۳/۱۰
اینجا پر از قضاوت های یکطرفه و مبتنی بر ادهای ثابت نشده یک زن قاتل است.
آینده در مورد صداقت و درستکاری او قضاوت خواهد کرد!
امیدوارم باز هم از این زن اخبار بد نشنوم!!!
ناشناس
Iran (Islamic Republic of)
۱۳:۲۹ - ۱۳۹۴/۰۳/۰۹
من همه حرفاشو باور نکردم آخه اگه خودش نميخواست کسی نمیتونه بفروشش.یافرارمیکنه وازش جدامیشه یا شکایتش میکنه.بعضی حرفاش فقط توجیه
برنا
Iran (Islamic Republic of)
۱۸:۰۱ - ۱۳۹۴/۰۳/۰۹
ینی قاضی نمیفهمه؟؟؟؟
حسن
Iran (Islamic Republic of)
۱۸:۰۴ - ۱۳۹۴/۰۳/۰۹
هنوز ماجرا رو درک نکردی
ناشناس
Iran (Islamic Republic of)
۱۱:۱۴ - ۱۳۹۴/۰۳/۱۰
تو هنوز نمیدونی جامعه مرد سالار چیه ؟! نمیدونی وقتی پناهی نداری اگه مرد بزنه تو سرت بگه بمیر باید بمیری ؟؟! دیگه چه برسه به کارهای دیگه ....
ناشناس
Iran (Islamic Republic of)
۱۳:۳۵ - ۱۳۹۴/۰۳/۰۹
من به زنی که می‌دانست فرزندش چطور با من رفتار می‌کند و پول او را قبول می‌کرد. التماس نمی‌کنم.
درود به شرفت زن
ناشناس
Iran (Islamic Republic of)
۱۳:۴۹ - ۱۳۹۴/۰۳/۰۹
زن = درد ، البته در ایران
ک م
Iran (Islamic Republic of)
۱۳:۵۹ - ۱۳۹۴/۰۳/۰۹
مسولین محترم حکومت
لطفا از این زن حمایت کنید
وگرنه تاوان پس میدید و آبروی دین را میبرید
سعید مسلمان
Iran (Islamic Republic of)
۱۴:۱۲ - ۱۳۹۴/۰۳/۰۹
عامل اعتیاد بیکاری و فقر است و در نهایت فحشا واقعا چه بر سر این جامعه رفته باید برادران این خانم را به اشد مجازات برسانند و دولت حامی این افراد باشد یا با ایجاد کار و سرپناه باور کنید بسیاری از این اتفاقات رو نمیشود دولت مردان به جای حرف زدن و گوش مفت بفکر مردم باشند
ناشناس
Iran (Islamic Republic of)
۱۴:۳۴ - ۱۳۹۴/۰۳/۰۹
ما مردها باید نگاه انسانی تری به زنان دور و برمون داشته باشیم ، آنها ذاتا آسیب پذیرتر از ما هستند.
ناشناس
Iran (Islamic Republic of)
۱۴:۳۵ - ۱۳۹۴/۰۳/۰۹
مأمور گفت این حرف‌ها را می‌زنی خودت را می‌کُشند. پس برو خانه و سکوت کن.
واقعا جا داره مسئولین بمیرن از درد.
ناشناس
Iran (Islamic Republic of)
۱۴:۳۷ - ۱۳۹۴/۰۳/۰۹
برای چه باید جلوی این زن زانو بزنم؟ طناب ‌دار بدتر از وضعیتی که با شوهرم داشتم نیست. من به زنی که می‌دانست فرزندش چطور با من رفتار می‌کند و پول او را قبول می‌کرد. التماس نمی‌کنم.
درود به غیرتت دختر،خیلی ها باید از تو درس بگیرند!
ناشناس
Iran (Islamic Republic of)
۱۴:۵۹ - ۱۳۹۴/۰۳/۰۹
متاسفانه جنایت خاموش برادر و پدر نسبت به فرزندان دختر وجود داره که محکوم به سکوت و تباهی زندگی شون هستند
کاوه نبوی
Iran (Islamic Republic of)
۱۵:۰۱ - ۱۳۹۴/۰۳/۰۹
با سلام
به نظرم بهتره بجای اینکه به تاریکی لعنت بفرستیم حداقل یک شمع روشن کنیم.

میدونم که امثال این زن زیادند ولی اگه بشه حداقل به تعدادیشون هم کمک کرد بازم غنیمته.
به نظرم فلسفه به وجود آمدن همه مراکز حمایتی همینجوری به وجود اومده.

پیشنهاد میکنم حداقل این خانم از طریق سایت فرارو به یک موسسه خیریه و یا حمایتی معرفی بشه و بعد یه شماره حساب برای کمک به این زن و تضمین یک کار ( هرچند یک کار ساده ) که بشه امیدوار بود دوباره به راهی که بوده بر نگرده و حداقل حمایت ها ازش بشه.
پول نیابد مستقیمآ به دست خودش داده بشه چون معمولآ و احتمالآ نتونن مدیریت خرجش رو درست انجام بدن ..

وگرنه بله شوهر ایشون آدم بدی بوده - مادر شوهر ایشون درست عمل نکرده و و و و ...

ولی سهم من و شما چی بوده تو این اجتماع ؟!

گاهی اوقات آدم ها در قبال دیگران وظیفه تاریخی دارند. شاید اینم جزو وظایف تاریخی فرارو و یا هر سایت دیگه که مخاطب داره باشه.

یا علی مدد
سپيدار
Iran (Islamic Republic of)
۱۶:۴۵ - ۱۳۹۴/۰۳/۰۹
موافقم كاوه.
مملكت ما به آدئمهاي منصف و منطقي مثل شما شديدا احتياج داره.
ناشناس
Iran (Islamic Republic of)
۱۵:۴۹ - ۱۳۹۴/۰۳/۰۹
اشكم در اومد.........
كم نيستند زناني كه مورد آزار جنسي خانواده قرار مي گيرند
طبیبیان
Iran (Islamic Republic of)
۱۵:۵۷ - ۱۳۹۴/۰۳/۰۹
من یه دخترم و از اون افراد نیروی انتظامی متنفرم
تا آخر عمرم متنفرم
از رئیس کلانتری ها متنفرم. هیچ وقت اون روز تلخ رو یادم نمیره
leylal
Iran (Islamic Republic of)
۰۸:۴۱ - ۱۳۹۴/۰۳/۱۰
کدام روز تلخ ؟؟!
داغون
Iran (Islamic Republic of)
۱۶:۱۲ - ۱۳۹۴/۰۳/۰۹
اون یکی کامنت می گه به جای نفرین بر تاریکی شمعی روشن کن!
طرفو داغونش کردن این میگه شمع روشن کن !!!!!!!!!!!!!!!
ناشناس
Iran (Islamic Republic of)
۰۹:۱۸ - ۱۳۹۴/۰۳/۱۰
با شماست برادر و خواهر گرامی
متنش رو خوندید؟
منظورش خود شمع فیزیکی نبود بلکه ساختن زندگی بود.
مجله فرارو