مهدی عسلی*؛ "با توجه به اینکه «آموزش عمومی» یکی از بارزترین مصادیق «سرمایهگذاری بین نسلی» است، باید برنامه بلندمدتی تنظیم شود که درصدی از درآمدهای ذخیره ارزی، برای توسعه دسترسی به ساختار آموزشی مناسبی با استانداردهای بینالمللی برای کودکان و نوجوانان اختصاص یابد."
آموزش با انباشت سرمایه انسانی رابطه دارد و مطالعات نشان میدهد انباشت سرمایه انسانی تحصیل کرده از مهمترین عواملی است که بر رشد و توسعه اقتصادی اثر میگذارد، از این جهت عنوان این همایش یعنی «توسعه و عدالت آموزشی» بسیار مناسب و با مسما است.
آمار نشان میدهد که در ایران تسهیلات آموزشی میان گروههای درآمدی مختلف به صورت یکسان توزیع نشده است و این باعث ایجاد اختلاف بزرگی بین مناطق مختلف و خانوارهای کمدرآمد و پردرآمد شده است، باید تلاش کرد در آینده این فاصله را کاهش داد و از این طریق رشد و توسعه بلند مدت کشور را تامین نمود. زیرا سرمایهگذاری بر نیروی انسانی و افزایش سرمایه انسانی به رشد و توسعه کشور کمک میکند.
نکته دیگر در مورد تاثیر سرمایهگذاری بر مقاطع مختلف تحصیلی است، مطالعات مختلفی در کشورهای آفریقایی و آسیایی وجود دارد که نشان میدهد تاثیر سرمایهگذاریهای بخش دولتی در مقطع ابتدایی برای توسعه کشور موثرتر است و این تاثیر در مقاطع بالاتر مانند راهنمایی و متوسطه بیشتر از طریق جذب فناوری صورت میگیرد.
در مباحث اقتصادی دخالت دولت در این سرمایهگذاریها تحت عنوان «شکست بازار» مطرح میشود و در مقطع ابتدایی شکست بازار شدیدتر است و در بیشتر جوامع وجود دارد، به این معنی که بین سرمایهگذاری بر افراد برای دریافت تحصیلات ابتدایی و بازدهی آنها به عنوان نیروی کار فاصله بسیاری است، زیرا افراد در سنین پایینتر معمولا در بازار کار نیستند، از این رو مخصوصا برای خانوارهای کمدرآمد مشکل است بر روی چیزی سرمایهگذاری کنند که قرار است نتیجه و بازده آن را در آینده دور دریافت نمایند. از این رو در بسیاری از کشورها و سازمانهای بینالمللی به این نتیجه رسیدهاند که تحصیلات ابتدایی و متوسطه باید اجباری بوده و دولت در این حوزه به ویژه تحصیلات ابتدایی دخالت مستقیم داشته باشد چون در صورت عدم دخالت دولت این عرصه مهم توسعه اقتصادی– اجتماعی دچار نقصان جدی میشود، بنابراین سرمایهگذاری دولت در این بخش اجتنابناپذیر است.
نکته مهم این است که تاثیر این سرمایهگذاریها چقدر است، همانطور که اشاره کردم نشان داده شده که این تاثیر در دوره ابتدایی بیشتر از دورههای بالاتر است. البته کیفیت این سرمایهگذاری و آموزش نیز مهم است.
آمار منتشر شده توسط بانک جهانی نشان میدهد در ایران مخارج جاری و عمرانی اختصاص یافته به آموزش در سالهای مختلف حدود 20 درصد از درآمد دولت بوده است، درصورتیکه در کشورهای سطح بالاتر مانند آمریکا، ژاپن و کشورهای اروپایی این درصد کمتر است، مثلا در ژاپن 9 درصد و در آلمان و فرانسه حدود 10 درصد است و بقیه کشورهای اروپایی حدود 17 یا 18 درصد، درصد درآمد اختصاص یافته به آموزش نشان میدهد که دولت اهتمام خوبی در سرمایهگذاری برای آموزش دارد، اما نکته مهم این است که آمارهای بانک جهانی نشان میدهد در ایران مخارج سرانه برای هر دانش آموز کمتر از متوسط جهانی است، به طوری که سرانه مخارج هر دانشآموز به تولید ناخالص داخلی سرانه در ایران حدود 15 درصد است، در حالیکه مثلا برای ژاپن 23 درصد و برای کشورهای اروپایی نیز بیش از 15 درصد است. بنابراین با اینکه دولت اهتمام دارد درصد قابل توجهی از درآمد خود را چه در بخش جاری و چه در بخش عمرانی به آموزشوپرورش اختصاص دهد اما کاملا محسوس است که به خاطر پایین بودن درآمدهای دولت، علی رغم درآمدهای نفتی، هنوز نتوانستهایم سرانه سرمایهگذاریهای جاری و عمرانی خود را در مسئله آموزش به سطح کشورهای پیشرفته برسانیم. این مسئله برای کشورهای جنوب شرق آسیا که رشد سریعی دارند نیز مطرح است.
پیشنهاداتی برای برنامه توسعه
در مقالات مختلف نشان داده شده که رابطه مشخصی بین سرمایهگذاری و کیفیت آن بر آموزش و پرورش عمومی با رشد بلندمدت اقتصادی وجود دارد، بر این اساس به نظر من قدم اول در برنامه توسعه ششم و برنامههای بعدی این است که مخارج دولت به طور عادلانه و بر حسب سرانه بین مناطق مخلتف کشور توزیع گردد، زیرا در برخی مناطق کشور علیرغم ظرفیتهایی که وجود دارد سرمایه گذاری کافی در بخشهای مختلف صورت نگرفته و اینکه سرانه مخارج دولت در تمام مناطق کشور یکسان توزیع شود سیاستی بسیار مهم در برنامه توسعه ششم خواهد بود.
همانطور که بیان کردم تاثیر سرمایهگذاری در مقاطع پایینتر نسبت به مقاطع بالاتر بر رشد و توسعه کشور موثرتر است، از طرفی منابع دولت کفایت نمیکند که در همه مقاطع آموزشی سرمایهگذاری کافی داشته باشد و همانطور که دیدیم نسبت سرمایهگذاری سرانه در ایران بر حسب دانشآموز از بسیاری از کشورها پایینتر است، بنابراین چارهای نیست جز اینکه سیاستهایی گذاشته شود تا بخش خصوصی بیش از پیش بر مقاطع تحصیلی بالاتر سرمایهگذاری نمایند تا بخشی از بودجه دولت از آن بخشها آزاد شده و بودجه بیشتری به مقاطع پایینتر تحصیلی که طبیعتا به دلیل شکست بازار خانوارها و بخشهای خصوصی تمایل به سرمایهگذاری بر آن را ندارند، اختصاص یابد. پیشنهاد دیگر بهبود عدالت مالیاتی در سطح کشور و تخصیص درصدی از درآمد حاصل از آن به حوزه آموزش است
صندوق ذخیره ارزی از محل درآمدهای نفت با این هدف تشکیل شده که درآمد حاصل از نفت که متعلق به این نسل و نسل آینده است، عادلانه توزیع شود. با توجه به اینکه مسئله آموزش یکی از بارزترین مصادیق سرمایهگذاری بین نسلی است، به نظرم باید برنامه بلندمدتی تنظیم شود که از محل درآمدهای این صندوق، درصدی به تربیت کودکان و نوجوانان ایرانی اختصاص یابد با این هدف که بتوانند در دنیای آینده با جوانان کشورهای جنوب شرق آسیا که با سرعت در حال رشد و جذب فناوری هستند رقابت نمایند و این مهم بدون یک برنامهریزی بلندمدت برای ارتقای کیفیت آموزشی کشور به سطح بینالمللی میسر نمیشود.
* مهدی عسلی: مدیرکل اسبق دفتر اقتصاد کلان سازمان برنامه و بودجه
توضیح: این مقاله براساس سخنرانی ارائهشده در اولین کنفرانس «توسعه و عدالت آموزشی» (دانشگاه شریف، 3 و 4 آبان 93) تنظیم شده است.