مطلب دریافتی- م.ر؛ با سلام
احتراما، پسری 35 ساله هستم و مجرد که در یکی از شرکتهای خصوصی مشغول به کار هستم. از ترس از دست دادن همین کار هم ساعت کاری 8، 9 ساعتی را گاهی تا 12 ساعت میمانم و زحمت میکشم.
حقوقی هم که میگیرم کفاف تا نیمه ماه را میدهد و بقیه را با قرض از اطرافیان به سر میکنم و در این لحظه 4000 تومان در جیبم مانده که اگر حقوق این ماه را هم سر وقت بدهند شاید کفاف قسط و بدهی و اینها را هم به زور بدهد.
چند وقت قبل به اجبار و با خرج شرکت به ماموریت کاری خارجی به یکی از کشورهای همسایه رفتم. راستش اگر پول شرکت نبود که به فرودگاه امام هم با پول خودم نمیرسیدم.
تا چند روز پیش زندگی معمولی به سختی میگذشت تا اینکه یک سرکوفت دیگر هم از خانواده و اطرافیان به سرکوفتهای دیگر که به درد هیچ نمیخورم اضافه شد که دولت به دلیل سفر خارجی یارانه من را قطع کرده است.
به قول خانواده "به این مدیرت بگو حقوق درست و حسابی که نمیدهد حداقل بفهمد این 500 هزار تومان سالیانه را هم از ما گرفت..." و به همین راحتی همین کوچکترین کاری که از ما برای خانواده بر میآمد هم پرید.
آدم میماند چه بگوید و از کدام درد بنویسد.
در زمان دولت قبل کسی حال ما طبقه زیر متوسطیها را نمیپرسید و در این دولت هم به ناحق همانی که دولت قبل داده بود را هم از ما گرفتند.
بزرگان این کشور هم که تا خونی از بینی یک هم نوع فلسطینی، لبنانی یا یمنی بیرون میآید چندین بیانیه میدهند به روی خود نمیآورند که بر ما چه می آید.
آیا خون این انسانهای فلسطینی، لبنانی یا یمنی و در برخی موارد آمریکای جنوبی از من که در این کشور به دنیا آمدهام رنگینتر است؟ کسی هست بپرسد صبح من به چه بدبختی شب می شود؟
که شاید خدایی هست و آن دنیایی باشد...
با چند ماه فکر نمی کنم یارانه قطع بشه
احتمالا یکی از دلایل تجرد شماهمین است