چه فیلم‌هایی ببینیم؟

«بالاخره یک فیلم در مورد هوش مصنوعی ساخته شد که ارزش دیدن دارد.» الیشا ویکاندر در نقش یک ربات انسان‌نما در این درام علمی تخیلی می‌درخشد. رباتی که به درخواست یک مدیر ثروتمند ساخته شده است.

هر آخر هفته سه فیلم روز را به شما پیشنهاد دهیم. این مجموعه بر اساس امتیاز یا نقد فیلم‌ها انتخاب شده و تنها از نظرسنجی یک سایت استفاده نشده است.

جوانا رابینسون در ونیتی فر می‌نویسد: «بالاخره یک فیلم در مورد هوش مصنوعی ساخته شد که ارزش دیدن دارد.» الیشا ویکاندر در نقش یک ربات انسان‌نما در این درام علمی تخیلی می‌درخشد. رباتی که به درخواست یک مدیر ثروتمند ساخته شده است. در حالی که فیلم او (Her) ساخته اسپایک جونز «قلب» را می‌رباید، اکس ماشینا «مغز انسان» را به دنیای خود می‌برد.

نِیتن (اسکار آیزک) از یک رمزگذار دعوت کرده تا ببیند که آیا اختراع او به اندازه کافی مانند انسان فکر می‌کند؟ نبرد سه طرفه زمانی شروع می‌شود که ربات به دُمنال گلیسون می‌گوید به میزبان خود اعتماد نکند.

آنتونی لین در یادداشت خود در نیویورکر می‌نویسد: «ویکاندر چهره زیبایی دارد.» اما فقط این نیست! دست و پاهای شفاف ربات و بازی خوب ویکاندر به زیبایی بیشتر این فیلم کمک کرده است. مارک کرموند هم در گاردین نوشت که اکس ماشینا شاید آن‌قدرها هم نو نباشد. با این حال نمونه‌ای خوب از سینمای علمی تخیلی است.

جو مورگنستن در وال استریت ژورنال می‌نویسد: «این مستندی است می‌خواهد در سینما دیده شود.» موضوع فیلم عکاس برزیلی «سباستیائو سالگادو» است که چهل سال دور دنیا سفر کرده تا رنج و استثمار انسان‌ها را در قالب «عکس‌های بی‌نظیر» عرضه کند. عکس‌هایی که شما دوست دارید تمام جزئیات آن را مرور کنید.

اما دلیل اینکه «نمک زمین» جوایزی را در جشنواره کن برد و نامزد اسکار شد این است که سالگادو در تمام این سفرها یک سفر به درون خودش نیز داشت. کنت تران در لوس‌آنجلس تایمز به همین نکته اشاره کرد: «سفری که کاملا ما را مجذوب خود می‌کند.»

ویم وندرز که کارگردانی این مستند را همراه با پسر سالگادو به عهده دارد تصمیم گرفت که از عکاس در طول فیلم استفاده کند. او نیز در مقابل دوربین وندرز نشست تا حرف بزند و به بهترین شکل این کار را انجام داد. سالگادو می‌گوید: «وقتی قساوت وارده به برخی‌ها را دیدم، قلبم شکست.»

فیلم در سال 1871 اتفاق می‌افتد. سرباز دانمارکی (میکلسن) به استقبال همسر و پسر خود می‌رود. مهاجر آرام قاتل خانواده خود را می‌کشد که موجب خشم دسته مجرمان می‌شود. همشهریان ترسناکش اما به او خیانت می‌کنند و او مجبور می‌شود به تنهایی یاغیان را شکار کند.