یادداشت دریافتی- صادق بهاری بابادی*؛گردشگری شامل مجموعه از فعالیتهایی هست که در جریان مسافرت فرد گردشگر در قلمرو جغرافیایی خاص اتفاق میافتد. وگردشگر طبق تعاریف سازمان جهانی جهانگردی، کسی است که حداقل یک شب در یک اقامتگاه عمومی یا خصوصی در محل مورد بازدید به سر برد.
صنعت گردشگری به عنوان صنعت بدون دود، ضمن داشتن ظرفیتهای بسیار بالا برای رشد و توسعه مناطق، باعث آشنایی انسان با فضاهای جغرافیایی، جوامع و فرهنگهای دیگر میشود.
لوئیس ترنر در اهمیت صنعت گردشگری آن را امیدبخشترین و پیچیدهترین صنعتی میداند که جهان سوم با آن روبرو است و معتقد است گردشگری بیشترین قابلیت را برای جانشینی دیگر صنایع درآمدزا دارد.
در این میان یه لطف تمدن غنی و چشم اندازهای خدادادی گردشگری ایران جزء ده کشور اول به لحاظ باستانی و تاریخی و جزء پنج کشور اول جهان از نظر تنوع گردشگری و همچنین جزء سه کشور اول جهان از نظر تنوع صنایع دستی است. که متاسفانه از این پتانسیلها در حال حاضر بهره لازم برده نمیشود.
آماده نبودن بسترهای اقتصادی مناسب در ایران – موانع مدیریتی و سازمانی – نارسایی امکانات و خدمات رفاهی - تنشهای سیاسی منطقه خاورمیانه و البته بیخبر بودن سرمایهگذاران از زمینههای موجود در مناطق از دیگر موانع در راه رشد صنعت گردشگری در ایران و مناطق ان است.
از سوی دیگر در شبکه شهری غیره همگون ما که عملا بر اثر صنعت نفت شدت گرفته است. و مسبب تضاد و نابرابری مناطق و رشد جمعیت شهری و الخصوص کلانشهر شده و از دست دادن نیروی فعال شهرهای کوچک و روستاها شده است زنگ خطری جدی برای نظاممندی اسکان آینده شهرهای ماست.
در این مسیر نقش پذیر کردن شهرهای میانه و هم چنین روستاهای ما میتواند تعادل را به شبکه سکونت گاهی ملی و منطقهای ما باز گرداند و در این مسیر چه صنعتی بهتر و مفیدتر از صنعت گردشگری، صنعتی که آزمون خود را در کشورهای مختلف آسیایی و اروپایی به خوبی پس داده است و پتانسیل بالقوه آن وجود دارد.
هم چنین یادمان باشد در دهه پایانی قرن بیستم بسیاری از برنامهریزان اجتماعی ـ اقتصادی در کشورهای اروپایی گردشگری را روشی مطمئن با چشماندازی بسیار روشن برای توسعه روستاها به ویژه محرومترین آنها معرفی کردهاند.
اما گردشگری روستایی در ایران با چالشهای بیشماری روبهروست. دلیل مهمی که موجب محدود شدن گردشگری روستایی شده، کمی قدرت کشش عناصر روستایی و ناتوانی آن در رقابت با دیگر بازارهای گردشگری است.
از دیگر چالشهای گردشگری روستایی و شهرهای کوچک عدم منابع مالی کافی است. زیرا گردشگری در این مناطق نیازمند سرمایهگذاری زیادی است که این خود میطلبد که برنامه ریزی جامع و مشارکتی بین نواحی دارای پتانسیل از سوی مدیران محلی صورت گیرد. تا این نواحی را به صورت زنجیرهای و هم تکمیلی به هم پیوند دهند.
ماهیت صنعت گردشگری ایجاد اشتغال و درامد، متنوع سازی اقتصاد، مشارکت جمعی و استفاده از منابع محلی است. در انتخاب مناطق نمونه محصولاتی از قبیل صنایع دستی، محصولات محلی، غذاهای سنتی و... باید جزء شاخصهای گردشگری در نظر گرفته شود و برای آن برنامه ریزی کرد. چرا که رونق مداوم گردشگری یک منطقه به صرف داشتن جاذبههای طبیعی و یا تاریخی نتیجه مطلوب را نخواهد داد، هم چنین باید اضافه کرد که فروش صنایع دستی و سایر محصولات محلی است که افزایش درآمد منطقه را تحت تاثیر قرار میدهد و ساکنین منطقه را در جذب و حفظ گردشگر متعهدتر میسازد.
گردشگری روستایی میتواند ضمن رشد در اقتصاد روستایی، مکمل فعالیتهای کشاورزی و دامداری روستاها باشد. از آنجا که بخش اعظم مشکلات عقبماندگی و توسعهنیافتگی گردشگری روستایی به فقدان اگاهی از این صنعت برمیگردد، آموزش و اگاهی بخشی به مردم باید در اولویت قرار گیرد. زیرا برنامه ریزی درست گردشگری ضمن خنثی سازی محدودیتها و مشکلات فوق میتواند به توسعه روستایی و در نهایت توسعه ملی منجر شود.
* کارشناس ارشد برنامه ریزی آمایش سرزمین