مطلب زیر را آقای سید محمدصادق محمدی وفایی، برای فرارو ارسال نمودهاند
جناب علی دایی را از نزدیک ندیدهام. نه او مرا میشناسد و نه من او را. او اردبیلی است و بنده از تبار کوهدشت لرستان.
چند صباحی است قصهٔ حاج مایلی کهن و او نقل و نبات مجالس و سایتها و... شده است.
پروندهٔ این دو بزرگوار را نخواندهام ولی رای دادگاه را خبر دارم. رایی که دادگاه تجدیدنظر هم آن را تایید کرده است. دادگاه هم دادگاه نظام مقدس جمهوری اسلامی ایران است و رایش برای همگان محترم.
جالب است جناب حاج مایلی کهن هم رای دادگاه را پذیرفته است؛ یعنی به جرم خویش معترف است. او تا حدی حکم دادگاه را نیز محترم میشمارد که بدون دست بند هم نمیخواهد زندان برود.
قانون و عرف جامعه این است کسی که محکوم دادگاه شد و شاکی خصوصی داشت کمترین کاری که باید صورت بگیرد این است که یک عذرخواهی صورت بگیرد. اما گویا قصه و قضیه جناب دایی و استادش حاج مایلی کهن تافتهای جدابافته است و به جای عذرخواهی شخص محکوم، شخص حاکم که جناب دایی است باید عذرخواهی کند!
زیرا ناصر فریادشیران در خصوص پرونده به زندان رفتن محمد مایلیکهن میگوید: «با نگاهی به افکار عمومی جامعه متوجه میشویم که بازنده این پرونده علی دایی بود. وی ادامه داد: مردم همه مایلیکهن را میشناسند و میدانند که جرمش این است که خیلی راست میگوید او مشکلات ورزش را میداند و ورزش را کاملا میشناسد حتی وقتی قهرمانان رشتههای دیگر افتخار کسب میکنند به استقبال آنها میرود. حتی من دیدهام وقتی کشتیگیران کشورمان روی تشک مبارزه میکنند او هم با آنها کشتی میگیرد. فریادشیران تصریح کرد: مایلی کهن اگر انتقادی هم میکند بر اساس دانش است.»
کدام افکار عمومی علی دایی را بازنده اعلام میکنند؟ چرا؟
آیا قوه قضیه حاج مایلی کهن را به علت راست گفتن محکوم کرده است؟!
آیا نوع ادبیاتی که در رابطه علی دایی به کار برده است بر اساس دانش بوده است و قوه قضائیه بدین علت او را محکوم کرده است؟!
اتفاقاً افکار عمومی کسی را محکوم و بازنده میدانند که مهر محکومیت قوهٔ قضائیه بر پیشانیش نقش بسته باشد.
این نوع ادبیات مرا به یاد مثلی انداخت که یک نفر بار باروتی داشت و میخواست از گمرک عبور بدهد که جلوی او را گرفتند و گفتند تو الان داری باروت میبری؟ گفت نه این سیاه دانه است، گفتند سیاه دانه نیست، این باروت است! گفت نه، نیست سیاه دانه است! یک مقدار از باروت را ریختند کف دست خودش و آتش زدند، آتش گرفت و دستش سوخت. باز هم طرف گفت: دیدید سیاه دانه بود!
گویند حاج مایلی کهن استاد جناب علی دایی است و میبایست حرمت مربی خویش را نگهدارد این انتظار درستی است به شرط آنکه آن مربی محترم هم نظری به جایگاه استادی و حرمت شاگردش را داشته باشد.
اکنون هم که دل رحمی علی آقا گل کرد و اعلام رضایت کرد بدون اینکه عذرخواهی را بشنود.
فریاد شیران میگوید: اگر علی دایی رضایت داده است برود و رضایتش را پس بگیرد ما این رضایت را نمیخواهیم.
به گزارش وبسایت نود، نادر فریاد شیران در خصوص اینکه علی دایی رضایت داده تا محمد مایلیکهن از زندان آزاد شود، عنوان کرد: «دایی صددرصد اشتباه کرده است و نباید رضایت میداد. من هم این حرف را از طرف خانواده مایلیکهن میزنم و این حرف خود او هم هست.»
جالب است مایلی کهن در واکنش به نامه علی دایی و اینکه او از شکایتش گذشت افزود: «من به خاطر ایستادگی روی اعتقاداتم به زندان آمدم نه بخاطر ارتکاب جرم، به همین دلیل امیدوارم آزاد نشوم و تا روز آخر حکمم را در اینجا طی کنم.»
مایلی کهن که دومین شب از دوران محکومیتش را میگذارند افزود: «من تازه اینجا دوستان جدید پیدا کردهام. قصد داشتم که کتابم را بنویسم. کتابی با عنوان ایستادگی روی عقایدم. شاید با زندان رفتن من فوتبال پاک شود اما من به چیزی که به آن اعتقاد دارم پایبند میمانم.»
آیا دادگاه او را به جرم ایستادگی بر عقائدش محکوم کرده است؟
کدام اعتقادات؟
آیا فقط در زندان میتوان کتاب نوشت؟!
گویا او دوست دارد از جناب دایی خواهش کنیم رضایت ندهد تا در زندان کتاب بنویسد!
فرهنگ قضاوت و اظهار نظر در مورد آدمها را باید یکجا بالاخره تمام کنیم .
اين فقط جو رسانه اي است،مثل آنچه در مورد مرحوم پاشايي اتفاق افتاد كه بيشتر جو رسانه اي بود