bato-adv
bato-adv
کد خبر: ۲۱۳۸۴۲

افت ٢متری سطح آب زیرزمینی در ٦٠دشت کشور

تاریخ انتشار: ۱۱:۳۳ - ۲۵ آبان ۱۳۹۳
فاجعه دریاچه ارومیه وقتی رخ داد که ٣٠ سانتی‌متر، سطح آب زیرزمینی در منطقه افت کرد. حالا با شرایطی روبه‌رو هستیم که سطح آب زیرزمینی ٦٠ دشت اصلی کشور، حدود ٢ متر افت کرده اما چون نمی‌بینیم، عمق فاجعه را درک نکرده‌ایم». خیلی وقت است که کارشناسان در حوزه‌های مختلف از درک‌نشدن فاجعه‌ای حکایت می‌کنند که آینده کشور را با بیابان شدن، پیوند داده است. می‌گویند اوضاع اصلا خوب نیست، برداشت از منابع زیرزمینی آب، تراز آبی در دشت‌های کشور را بر هم زده و فاجعه‌ای بزرگ‌تر و وحشتناک‌تر از اتفاقی که در ارومیه رخ داد را به وجود آورده است. فاجعه‌ای پنهان زیر خاک که آن را نمی‌بینیم و نمی‌فهمیم چه در انتظارمان است.

محمد درویش که با بغلی از آمار و اطلاعات تلخ و نگران‌کننده به میزگرد فرهنگ و آب: علوم اجتماعی، محیط‌زیست و صلح آمده بود، خبرهای تلخی داشت از وضع محیط‌زیست و شرایطی که با ادامه این وضع در انتظار کشور است. می‌گفت:  «بیش از ٩٠‌درصد اندوخته جانوری خودمان را از دست داده‌ایم» و «در جنوب تهران ٣٦ سانتی‌متر در‌ سال زمین نشست می‌کند درحالی‌که اگر سالی چهار میلیمتر نشست زمین در اتحادیه اروپا اتفاق بیفتد شرایط بحرانی اعلام می‌شود». مطرح شدن این صحبت‌ها در روزهایی که همه از بحران می‌گویند و از روزهایی حکایت می‌کنند که نیمی از ایران به دلیل بیابانی شدن و خشکسالی خالی از سکنه خواهد شد، آینده‌ای خشک و بیابانی برای ایران را ترسیم کرد. آینده‌ای که بسیاری آن را فاجعه می‌دانند.

مدیرکل دفتر آموزش و مشارکت مردمی سازمان حفاظت محیط‌زیست، در این خصوص می‌گوید: «الان در شرایطی این‌جا نشسته‌ایم که بر اساس اعلام  بنیاد سازمان زمین‌شناسی کشور و مطالعات رسوب‌شناسی اتفاقاتی افتاده که در طول ٤٠٠‌هزار ‌سال گذشته نظیر نداشته است. نظیر نداشته که همزمان شاهد عقب‌نشینی یک کیلومتری تالاب گمیشان در سواحل خزر باشیم. عمق متوسط تالاب انزلی، در جایی که هر ‌سال بیش از ٢‌هزار مترمکعب بارش دارد، از ١٤ متر به یک متر برسد. گاوخونی، بختگان، مهرلو، ارژن و ... خشک شود. ‌هامون‌های سه‌گانه را از دست بدهیم. جازموریان به یک چشمه تولید گرد و خاک تبدیل شود. ٣٠‌درصد زاگرس خشک شده و بیش از ١٨‌میلیون بلوط خشک شده باشد.»

او با اشاره به این‌که بی‌سابقه است که سطح سفره‌های آب زیرزمینی در ٦٠ دشت اصلی کشور بیش از ٢ متر سقوط کند، ادامه می‌دهد: «این سقوط در شرایطی اتفاق افتاده است که فاجعه دریاچه ارومیه به دلیل افت سطح آب به میزان ٣٠سانتی‌متر رخ داده است. این افت ٣٠ سانتی‌متری سطح آب زیرزمینی باعث شد ما یک پهنه نیم‌میلیون هکتاری را از دست بدهیم که از آن به‌عنوان یکی از بزرگ‌ترین رخدادهای بیابان‌زایی قرن یاد می‌شود. پس چگونه است که در ٦٠ دشت اصلی کشور به میزان ١٠٠‌میلیون هکتار سطح آب زیرزمینی ٢متر افت می‌کند. با این اتفاق دریاچه‌هایی به مراتب بزرگ‌تر از ارومیه را از دست داده‌ایم و چون نمی‌بینیم متوجه خطر نیستیم. این شرایط امروز جامعه است، بسیار بحرانی و تاریخی.»

از روزی که صحبت از بحرانی‌شدن وضع آب و شرایط زیست‌محیطی کشور شده، همگان معتقدند باید تمامی دستگاه‌ها و ابزارهای کشور در یک خط و یک راه به‌کار گرفته شوند تا بحران کمرنگ شود. درویش هم به این عزم همگانی معتقد است اما در این میان قدم‌هایی برداشته می‌شود که نه‌تنها به حل بحران کمکی نمی‌کند، حتی به پررنگ‌تر شدن آن می‌انجامد، «در شرایطی که کمینه انتظار این است همه ابزارها و بازوها با همه سازمان‌ها و نهادهای حاکمیتی کوشش کنند تا سازمان متولی بهبود وضع زیست محیطی کشور از بالاترین اقتدار برخوردار باشد تا بتواند جلوی مشکل را بگیرد، می‌بینیم که ٦٣ نماینده مجلس طرحی را به مجلس می‌دهند و خواستار انحلال سازمان حفاظت محیط‌زیست می‌شوند. چگونه چنین واقعیتی امکان‌پذیر است؟ این نمایندگان، طرح انحلال را مطرح می‌کنند چرا که در حوزه انتخابیه آنها اجازه احداث جاده یا حفر چاه و ... داده نشده است. ما چقدر ما کم‌کاری کردیم در انتقال مطالبات محیط‌زیستی کشور که وضع به این فاجعه هولناک رسیده است.»

بیش از ٩٠‌درصد اندوخته جانوری کشور از دست رفت
او به روزگاری اشاره می‌کند که اسکندر فیروز در‌ سال ٥١ کلنگ سازمان را به زمین زد و می‌گوید: «در آن سال‌ها فقط در غرب استان فارس ٢٠٠‌هزار کل و بز داشتیم الان مجموع کل، بز، قوچ، میش، آهو، شوکا و مرال کشور به ١١٠‌هزار راس هم نمی‌رسد. ما بیش از ٩٠‌درصد اندوخته جانوری خودمان را از دست داده‌ایم اما هیچ‌وقت، هیچ‌یک نماینده مجلس سوالی از رئیس سازمان حفاظت محیط‌زیست، وزیر نیرو یا وزیر جهادکشاورزی نپرسید که چرا این شرایط برای محیط‌زیست کشور افتاده است.»

مدیرکل دفتر آموزش و مشارکت مردمی سازمان حفاظت محیط‌زیست، در ادامه از فاجعه بزرگی خبر می‌دهد که بیخ گوش پایتخت در حال رخ دادن است، اما بحران تلقی نمی‌شود، «چرا باید در جنوب تهران ٣٦ سانتی‌‌متر در ‌سال زمین نشست کند در حالی‌که با ٤میلیمتر نشست زمین در اتحادیه اروپا، شرایط بحرانی اعلام می‌شود. در جنوب تهران، در پایتخت، جایی که بیشترین متخصص وجود دارد، بیشترین NGO در آن فعال است، بیشترین رسانه را دارد، ٩٠ برابر شرایط بحرانی در اتحادیه اروپا، زمین در حال نشست است اما همه نسبت به آن بی‌تفاوتند. از نمایندگان مردم تا رسانه‌ها و دانشگاهیان.»

قصه تخریب محیط‌زیست قصه امروز و دیروز نیست، ما فرزندان کسانی بودیم که به مباحث محیط‌زیستی به شدت توجه می‌کردند، قدیمی‌ترین سند این کشور در منشور کوروش، به مردمش می‌گوید به فهم آب رسیدن و گندم را گرامی داشتن آیین من است، درویش با اشاره به تاریخ کشور و توجه ویژه‌ای که به مسائل زیست‌محیطی در طول تاریخ آن شده می‌گوید: «به نظر می‌رسد ما فهم اکولوژیک را از آن چیزی که باید به دانسته‌هایمان از مقطع ابتدایی اضافه می‌کردیم، حذف کردیم.»

او مثالی می‌زند از دوره ریاست‌جمهوری محمود احمدی‌نژاد و طرحی که او برای تأمین علوفه گاوها و دور زدن تحریم‌ها مطرح کرد، «رئیس‌جمهوری سابق کشور در ‌سال ٩١ در مجلس اعلام می‌کند ما تحقیق کردیم ٦میلیون تن دانه بلوط در جنگل‌های زاگرس وجود دارد، اگر این دانه‌ها را جمع کنیم، هم مشکل تأمین علوفه را حل کرده‌ایم و هم تحریم‌ها را دور زده‌ایم. رئیس‌جمهوری سابق کشور درحالی این راه را برای دور زدن تحریم‌ها پیشنهاد کرد که دانه‌های بلوط غذای سنجاب‌هاست. سنجاب‌ها این بلوط‌ها را برای روز مبادا در خاک پنهان می‌کنند و خوشبختانه یادشان می‌رود و همین بلوط‌های دفن شده زادآوری طبیعی جنگل‌های زاگرس ما را تضمین می‌کنند. اگر این جنگل‌های زاگرس نباشد، کارون، کرخه، جراحی، مارون، زاینده‌رود، سیمینه‌رود و... از دست می‌روند که از دست رفتن آنها به معنای از دست رفتن ٤٠‌درصد منابع آب شیرین کشور است. حال چگونه عالی‌ترین مقام اجرایی کشور می‌خواست بزرگ‌ترین تنش بین‌المللی کشور را با از بین بردن ٤٠‌درصد منابع آب شیرین کشور، یعنی زاگرس حل کند، دلیلش این است که رئیس‌جمهوری سابق کشور روی نیمکت‌هایی که باید فهم اکولوژیک به او آموزش داده شود، تحصیل نکرده بود، این پیشنهاد جای خالی مباحث محیطی‌زیستی را نشان داده است. ما بسیار کم کار کرده‌‌ایم. یک روزنامه نداریم که صفحه ثابت محیط‌زیست داشته باشد یا یک برنامه تلویزیونی نداریم که همچون ٩٠ در پربیننده‌ترین ساعت به طرح مباحث زیست‌محیطی بپردازد. چگونه انتظار داریم مردم به محیط‌زیست به‌عنوان اولویت زندگی خودشان نگاه کنند.»

جامعه به دلیل در خطر بودن اعتبار آب در خطر است
از وقتی بحران پررنگ و پررنگ‌تر شد، انگشت اتهام، بلایی که بر سر آب آمده، متهمان بسیاری را نشان داده است. برخی دولت و سیاست‌های مدیریت آب را متهم اصلی اعلام کردند و برخی هم گناه را بر گردن کشاورزی کشور و برداشت‌های بی‌رویه برای توسعه این بخش دانستند، هر کس متهمی برای این بلا تراشید. اما به اعتقاد‌ هادی خانیکی «گناه بی‌توجهی به محیط‌زیست و بی‌توجهی به آب بر دوش همه است. دولت، جامعه، متخصصان و...»

استاد دانشگاه در حوزه فرهنگ و ارتباطات هم در این نشست با اشاره به این‌که گفت‌وگو در جامعه ما امری تزیینی است، می‌گوید: «هر وقت که مجبور شدیم گفت‌وگو کردیم، وقتی که لازم بود گفت‌وگو کنیم، این کار را نکردیم. در ابتدا باید مطالعات عمیقی  روی این موضوع انجام می‌دادیم که البته انجام نشد.»

او با یادآوری این‌که دوستان در گذشته به سندی اشاره می‌کردند که سند جامع آب در ایران بود، ادامه می‌دهد:  «در ٩ ویرایش این سند، به آب به‌عنوان پدیده اجتماعی توجهی نشده بود. باید آگاه باشیم به این‌که جامعه‌ای که به لحاظ اعتبار آب در معرض خطر است، کل جامعه در خطر است، یعنی این فقط انتفال خطر آب به یک حوزه بیولوژیک نیست. انتقال خطر آب به حوزه سیاست، به حوزه معرفت، فرهنگ و نظایر آن هم هست.»

خانیکی ادامه می‌دهد:  «باید بپذیریم، تعریف کنیم همانطوری که جامعه ما از لحاظ آب، جامعه در مخاطره و بیم است به لحاظ اجتماعی، فرهنگی و سیاسی هم می‌تواند جامعه در بیم یا مخاطره تعریف شود. برای آگاهی نسبت به جامعه در مخاطره، جامعه‌ای که درحال بیم است، قطعا باید به مسائل و تعاریف جدیدی بپردازیم.»

  عباس عبدی، پژوهشگر اجتماعی و روزنامه‌نگار هم در این نشست که با موضوع فرهنگ و آب:  علوم اجتماعی، محیط‌زیست و صلح‌ برگزار شده بود، یکی دیگر از سخنرانان بود، با تأکید بر این‌که در واقع مسأله ما آب نیست، آب را هم یکی از مسائل کشور می‌داند، «برخوردی که ما با سوخت می‌کنیم بدتر از برخوردی است که با آب می‌کنیم. اگر آب‌ را زیاد مصرف کنیم خسارت و آلودگی به جای نمی‌گذارد ولی مصرف بالای سوخت آلودگی هوا به همراه دارد با این حال این کار را می‌کنیم.» 

او ادامه می‌دهد: «مشکل اساسی این است که اگر بهترین بازیکن دنیا را بیاورید در زمینی که سنگلاخ است، نمی‌تواند بازی کند. این تغییر ساختار بازی کلیدی‌ترین مسأله ماست که بفهمیم ‌گیر کجاست. گیر ما اصلا محیط‌زیست نیست. می‌بینیم که محیط‌زیست ما دچار مشکل شده، اما فقط محیط‌زیست ما نیست که دچار مشکل و بحران است. تا وقتی به ریشه این مسأله نپردازیم نه می‌توانیم آن را درست کنیم و نه مسائل دیگر را.»

عبدی با اشاره به این‌که گفته می‌شود مردم باید از دولت مطالبه داشته باشند تا مشکلات حل شود، می‌گوید: «به نظر من، دولت است که باید از مردم کشورش مطالبه داشته باشد که چرا اجازه می‌دهید من سوخت و آب را با این قیمت عرضه کنم؛ از جیب خودتان دارم به شما این امکانات را می‌دهم به قیمت بقای کوتاه‌مدت خودم. یک بطری کوچک آب ٥٠٠ تومان است، کل پول آب مصرفی خانه‌تان در ماه‌ هزار تومان هم نمی‌شود. تا وقتی که چنین سیستم و ساختاری وجود دارد، ما از مدیران کشور چه توقعی داریم تا بتوانند مشکلات را حل کنند.»

منبع: شهروند

bato-adv
مجله خواندنی ها
مجله فرارو