bato-adv
کد خبر: ۲۱۲۱۱۹
تحلیل جان میرشایمر

آیا ظهور چین مسالمت آمیز خواهد بود؟

اگر چین همچنان به رشد اقتصادی اش ادامه دهد، آسیا را، همان گونه که ایالات متحده نیمکره ی غربی را در تسلط خودش دارد، به انحصار در خواهد آورد.
تاریخ انتشار: ۱۰:۰۴ - ۰۷ آبان ۱۳۹۳
اگر چین همچنان به رشد اقتصادی اش ادامه دهد، آسیا را، همان گونه که ایالات متحده نیمکره ی غربی را در تسلط خودش دارد، به انحصار در خواهد آورد.
 
جان ميرشاميمر (John J. Mearsheimer)  استاد برجسته بخش علوم سیاسی موسسه «ار. وندل هریسون» و از مدیران برنامه سیاست بین‌الملل در دانشگاه شیکاگو است. وي چندين كتاب مهم در عرصه روابط بين الملل و سياست خارجي ايالات متحده نگاشته است. تحلیل زیر درباره رشد اقتصادی چین را در ادامه می‌خوانیم:

با پایان یافتن جنگ سرد در سال 1989 و فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی در دو سال بعد، ایالات متحده تبدیل به قدرتمندترین کشور جهان شد. بسیاری از مفسرین گفته اند که این اولین بار است که ما در تاریخ در یک جهان تک قطبی زندگی می کنیم، به معنای دیگر ایالات متحده تنها ابرقدرت در سیستم بین الملل بود. اگر این عبارت دست باشد، صحبت کمی درباره قدرت های بزرگ باقی می ماند چون تنها یک ابرقدرت وجود دارد. اما اگر کسی همانند من به این موضوع اعتقاد داشته باشد که چین و روسیه قدرت های بزرگی هستند، اما هنوز ضعیف تر از ایالات متحده هستند و در موقعیتی نیستند که بتوانند آن را به چالش بکشانند. می توان در این رابطه صحبت کرد.
 
بنابراین تعاملات میان قدرت های بزرگ همانند سال های قبل از 1989 که یکی از ویژگی های برجسته ی سیاست  بین الملل بود، نیست. در آن سال ها همیشه دو یا چند قدرت بزرگ در حال رقابت با یکدیگر بودند. برای برجسته شدن این نکته، می توان به جهان پس از جنگ سرد اشاره کرد که در تضاد با نود سال اول قرن بیستم است، یعنی زمانی که ایالات متحده در رقابت با آلمان دوران ویلهلم، امپراتوری ژاپن، آلمان نازی و شوروی بود. در آن دوره، ایالات متحده در دو جنگ جهانی جنگیده بود و رقابت امنیتی شدیدی با شوروی در سطح جهان داشت.
 
بعد از سال 1989 سیاست گذاران آمریکایی به شدت نگران مبارزه با قدرت های بزرگ رقیب بودند و به این ترتیب ایالات متحده از آن زمان آزادانه و بدون نگرانی از اقدامات دیگر قدرت های بزرگ، اقدام به جنگ با قدرت های کوچک نموده است. در واقع آنها از زمان جنگ سرد وارد شش جنگ شدند: عراق (1991) بوسنی (1995) کوزوو (1999) افغانستان (2001 تاکنون) مجدداً عراق (2003 تا 2011) و لیبی (2011). همچنین مبارزه با تروریست ها در سراسر جهان از 11 سپتامبر 2001. تعجبی ندارد که از فروپاشی شوروی به بعد کسی دیگر به دنبال بررسی سیاست قدرت های بزرگ نباشد.
 
به نظر می رسد ظهور چین این شرایط را تغییر می دهد. با این حال این مسئله قابلیت تغییر طراحی سیتم بین المللی را دارد. اگر اقتصاد چین در چند دهه ی آینده همچنان به رشد خود ادامه دهد، ایالات متحده بار دیگر با یک رقیب بالقوه روبه رو خواهد شد و سیاست بین الملل مجدداً بازخواهد گشت. اما سوالی که وجود دارد این است که آیا اقتصاد چین می تواند همچنان به رشد خیره کننده اش ادامه دهد یا این که رشدش متوسط خواهد بود. البته این میزان رشد هم قابل توجه است. بحث های زیادی در این رابطه وجود دارد و کار سختی است که بفهمیم کدام درست است.
 
اما اگر کسانی که درباره ی چین سخت گیر هستند، درست بگویند، مطمئناً این مهم ترین توسعه ی ژئوپولتیک در قرن بیست و یکم است و چین را به کشوری بسیار قدرتمند تبدیل می کند. سوالی که ذهن بسیاری از سیاست گذاران و دانشجویان روابط بین الملل را به خودش مشغول کرده این است که آیا ظهور چین مسالمت آمیز خواهد بود؟
 
برای پیش بینی آینده ی آسیا نیاز به استفاده از یک تئوری سیاست بین الملل داریم، تا توضیح دهد قدرت های بزرگ چگونه ظهور می کنند و دیگر کشورهای سیستم بین الملل به آن  چه واکنشی نشان می دهند. ما باید به نظریه تکیه کنیم چون بسیاری از جنبه های آینده ناشناخته هستند و ما حقایق کمی درباره ی آینده می دانیم. توماس هابز اشاره ای خوبی به این مسئله می کند «اکنون، تنها در طبیعت وجود دارد، گذشته تنها در حافظه وجود دارد و اما چیزهایی که قرار است بیایند هیچ وقت وجود نداشته اند» پس از ما باید از نظریه ها استفاده کنیم تا ببینیم در سیاست جهانی چه اتفاقاتی خواهد افتاد.
 
رئالیسم تهاجمی چشم انداز مهی از ظهور چین را ارائه می دهد. استدلال من این است که اگر چین همچنان به رشد اقتصادی اش ادامه دهد، آسیا را، همان گونه که ایالات متحده نیمکره ی غربی را در تسلط خودش دارد، به انحصار در خواهد آورد. البته ایالات متحده تلاش زیادی برای جلوگیری از سلطه ی چین بر منطقه انجام خواهد داد. بسیاری از همسایگان چین از جمله هند، ژاپن، سنگاپور، کره جنوبی، روسیه و ویتنام به منظور مهار قدرت چین در کنار ایالات متحده قرار خواهند گرفت. نتیجه ی این اقدام رقابت امنیتی شدید با پتانسیل قابل توجه جنگ است، به همین دلیل در کوتاه مدت ظهور چین، احتمالاً آرام نخواهد بود.
برچسب ها: چین میرشایمر
ناشناس
IRAN, ISLAMIC REPUBLIC OF
۱۱:۳۸ - ۱۳۹۳/۰۸/۰۷
فعلا روسیه وچین دارن از زیر چتر دلار فرار می کنند و واحد مبادلاتی جدیدی راه انداخته اند باکشورهای در منطقه با روبل و یوان مبادله می کنن .......اخر داستان مشخصه جنگ جهانی سوم .......
موسا ایلامی
IRAN, ISLAMIC REPUBLIC OF
۱۱:۳۴ - ۱۳۹۳/۰۸/۰۷
رشد اقتصادی چین به مدد سوسیالیسم بازار چینی حاصل شده و بر نهاده های اقتصاد لیبرالیستی استواره اما کتاب"چرا کشورها شکست میخورند" اثبات میکنه که تنها مدلهایی از توسعه که بر نهادهای فراگیر ونه بهره کش استوارند میتوانند بر قله های رفیع توسعه یافتگی گام بگذارند..اساسا درآمد سرانه چینی ها قابل مقایسه باایالات متحده و حتی ژاپن و آلمان نیست...رشدمدل چینی در چندساله اخیر به شدت کاهش پیدا کرده و کمترهم خواهد شد چرا که نظام سیاسی سخت و بسته چینی اجازه ظهور تکنوکراتهایی با ویژگی آزادی خواهی،دموکراسی و جمهوری خواهی رو نمیده... اساسا امکان فراصنعتی شدن در یک کشور بزرگ همچون چین بدون اتکابه دموکراسی و آزادی امکان پذیر نیست
درنهایت اینکه رشد چین در کنار رشد 4ببر و دیگر کشورهای پیمان بریک منجر به جهانی با هسته های مختلف قدرت زا در عرصه بین الملل شده و این راه ادامه خواهد داشت
PEYMAN
IRAN, ISLAMIC REPUBLIC OF
۱۱:۲۷ - ۱۳۹۳/۰۸/۰۷
بنظر بنده چنین اتفاقی نخواهد افتاد. چون دیر یا زود اقتصاد چین در تورم فرو خواهد رفت.
چون سایر ملل نیز بیکار ننشسته اند تا یک ابرقدرت مثل چین بیاید و مملکتشان را ببلعد.
و همه مثل ما نیستند که از حول حلیم در دیگ فرو غلطند و دائم خود را در آغوش این ابرقدرت و یا آن ابرقدرت بیاندازند.
ببین عزیز من چیزی که آمریکاییها دارند و بنظر بنده بی بدیل است و باعث شده سالهای سال آنها آقای روی کره خاکی باشند و اگر رویه اشان را ادامه بدهند یقینا خواهند بود این آزادی دلربایی است که در کشورشان وجود دارد و اگر چین یا هر کشور دیگری بخواهد جای آنها را بگیرد باید چنین باشد. چون چین ممکنست برای کم سوادان و افراد زیردست جای جذابی باشد ولی برای افرادی با روحیه فرادست جذابیتش درحد چند روز برای لذت بردن از طبیعت زیبایش و گذشته پر افتخارش خواهد بود.
ما خود شاهد بودیم که اتحاد جماهیر شوروی هم تلاش کرد تا مثل امریکا شود امافروپاشید و نتوانست چون بالذاته قوانینش برای فرودستان نوشته شده بود نه برای همه آحاد جامعه.
حتی کشورهای اروپایی هم نخواهند توانست جایگزینی برای ایالات متحده باشند چون در آنجاها هم انسان تا حدی میتواند رشد کند.
به همان دلایل بالا.
کشوری که میخواهد مثل امریکا باشد باید کشوری باشد که اجازه بدهد همه مردمش رشد کنند و به بالاترین سطوح برسند یعنی باید کشوری باشد که اجازه بدهد بلندپروازیهای ملتش شکوفا شود با سازوکاری که نه امنیتش به خطر بیافتد و نه استقلالش و رشدش خدشه دارشود.
اگر چین هم چنین کند میشود امریکای دوم و اگر نتواند چنین کند و دائما درکشورش سرکوب باشد و رشد تک بعدی قطعا نخواهد توانست چنین شود. ولی جایگاه امریکا در جهان بی بدیل است. و در تاریخ هم که بنگریم فقط کوروش کبیر که از قضا امروز زادروز او نیز هست تنها امپراطوریی بوده که توانسته در گذشته چنین جایگاهی را بر روی کره زمین داشته باشد.
ناشناس
IRAN, ISLAMIC REPUBLIC OF
۱۰:۴۳ - ۱۳۹۳/۰۸/۰۷
چین آفریقا راتوسط ابولا از دست داد ودارد درحوزه اقتصادی نیز دست وپایش راجمع می کند زیرا روی آوری مردم چین به جامعه مصرفی گرچه نمودش دریکی دوسال اخیردیده شده وکنداست ولی بسیارمهلک وتوان فرسا برای حکومت خواهدبوداگراین اژدهای واقعی دهان بازکندورشد اقتصادی چین اندک اندک داردمسیر نزولی میرایی می گیرد ولی این سیر زمانبربوده واتحادیه های جدیدنظامی ازجمله اتحادآمریکا-ویتنام نیز به جان چین لرزه انداخته وحاکمان چین درفکرمماشات بیشتربا آمریکاهستند ودربیشترسیاست های جهانی آمریکابشکل بسیاردقیقی پنهانی همکاری می کنندودرکل بنظر می رسد که خطر چین برای دنیادراین یکی دوسال بابروزتغییراتی درسطح جهانی فعلا منتفی شده ونبایدفراموش کرد که هندنیز برای روز مباداومقابله نظامی باچین فعلا درسرکه سیاست غرب خوابیده.
ناشناس
UNITED STATES
۱۰:۳۴ - ۱۳۹۳/۰۸/۰۷
نه!!! همان گونه که ظهور آمریکا و قبل تر از ان ظهور انگلیس با خشونت و جنگ همراه بود.
مجله خواندنی ها
انتشار یافته: ۵
مجله فرارو