bato-adv
کد خبر: ۲۰۶۶۴۰
پلیتیکو: اوباما بدون کمک ایران نمی‌تواند داعش را نابود کند

آیا "اوباما" جسارتش را دارد؟

آیا آمریکا در جنگ با داعش است؟ روز جمعه جان ارنست، سخنگوی کاخ سفید که اینطور گفت. وی که در سخنرانی خود برای اشاره به داعش از عبارت «دولت اسلامی عراق و شام» استفاده می کرد گفت: «همانطور که ما در جنگ با القاعده و گروه های وابسته به آن در سراسر جهان هستیم، در جنگ با دولت اسلامی عراق و شام نیز هستیم.»
تاریخ انتشار: ۱۴:۵۳ - ۲۴ شهريور ۱۳۹۳

فرارو- آیا آمریکا در جنگ با داعش است؟ روز جمعه جان ارنست، سخنگوی کاخ سفید که اینطور گفت. وی که در سخنرانی خود برای اشاره به داعش از عبارت «دولت اسلامی عراق و شام» استفاده می کرد گفت: «همانطور که ما در جنگ با القاعده و گروه های وابسته به آن در سراسر جهان هستیم، در جنگ با دولت اسلامی عراق و شام نیز هستیم.» 

به گزارش سرویس بین الملل فرارو به نقل از پلیتیکو، این درحالی است که جان کری، وزیر امور خارجه آمریکا تنها یک روز قبل، اظهاراتی خلاف این امر را ابراز کرده بود و باراک اوباما نیز در تمام طول سخنرانی روز چهارشنبه خود به هیچ وجه از کلمه «جنگ» استفاده نکرد.

واشنگتن هیچ چیز را بیش از ساده جلوه دادن شرایط پیچیده دوست ندارد. اما جنگ علیه این جنبش تندرو که بخش قابل توجهی از سوریه و عراق را به تصرف درآورده، نمی تواند یک جنگ ساده باشد. در یک جنگ عادی شما با یک ارتش منسجم که به دنبال گرفتن یا حفظ قلمرو است، روبرو هستید؛ چنین ارتشی را می توان با نیروی برتر و تاکتیک های ماهرانه نابود کرد. اگر جنگ داخلی باشد، شما با چریک ها و شبه نظامیانی روبرو هستید که به دنبال آزادی از دست دولت مرکزی یا سرنگونی آن هستند. این افراد را هم می توان با حمایت مالی و نظامی دولت مرکزی، ایجاد مناطق امن برای حفاظت از غیرنظامیان و دستگیر کردن و کشتن رهبر شورشیان شکست داد. 

داعش اما در حال به راه انداختن یک جنگ انقلابی است که طی آن غیرنظامیان حامی ایدئولوژی این گروه را به خدمت می گیرد و سعی در جانشینی رژیم هایی دارد که به زعم خود غیرمشروع می داند.

این تمایز مهم است. نابودی این تهدید نیازمند رویکردی ضدانقلابی است. به هر حال داعش در مرکزیت خود تنها 30 هزار نیرو دارد؛ آنچه باعث شده این گروه بتواند بخش قابل توجهی از دو کشور با مجموع 50 میلیون جمعیت را تصرف کند این است که آنها از سوی میلیون ها نفری که خود را پیشتاز جنبش انقلابی برای عدالت می دانند، حمایت می شوند. 

ماهیت دوگانه اقدامات ضدانقلابی باعث سختی اتخاذ این اقدامات می شود. دو اقدام ضروری به نظر می رسد: نخست، منزوی کردن و تضعیف نیروهای انقلابی به واسطه حمله به نیروهای نظامی و محدود کردن دسترسی شان به منابع مالی و متحدان خارجی. دوم و مهمتر، کاهش توجه به ایدئولوژی این گروه و جایگزین کردن رژیمی که بتواند امنیت و امکان جلب رضایت عموم مردم را ایجاد کند. تنها در این صورت است که اقدامات نظامی می تواند در نابودی این گروه تندرو موثر باشد.

به همین دلیل است که موفقیت استراتژی اوباما برای نابودی داعش به یک راه حل سیاسی در عراق و سوریه بستگی دارد. اما واقعیت ناگفته خاورمیانه چیز دیگری است: بدون پذیرش ایران، هیچ راه حل سیاسی نه در عراق و نه در سوریه وجود نخواهد داشت.

خوشبختانه شرایط در ایران و خاورمیانه به گونه است که روابط ایران و آمریکا را بهبود بخشیده است. به ندرت پیش آمده که منافع ایران و آمریکا این گونه در یک مسیر قرار گیرد. ایران همین حالا هم با پذیرش خروج نوری المالکی از قدرت، در مسیر همکاری در عراق قرار گرفته است. حال ایران باید از دولتی در عراق حمایت کند که حقوق سنی ها را به طور کامل رعایت می کند و دارای ارتشی با حمایت آمریکا است تا بتواند از تهدید پیشروی مستقیم داعش به سمت مرزهای ایران را خنثی کند.

در عین حال ایران حامی رژیم بشار اسد، رئیس جمهوری سوریه است و همین مسئله این کشور را در مقابل برنامه اوباما برای ایجاد نیروهای میانه رویی قرار می دهد که قادر به شکست همزمان داعش و نیروهای رژیم اسد باشند.

همین مسئله یک معمای ظریف دیپلماتیک ایجاد می کند که در عین حال می تواند یک فرصت بزرگ باشد. اگر بتوان ایران را متقاعد کرد که در مورد سوریه نیز همان نقشی را ایفا کند که در مورد عراق پذیرفته، و در پی آن حمایت فعال از اسد را کنار بگذارد، می تواند در کنار ائتلاف گسترده تری از سنی هایی قرار بگیرد که اوباما برای ایجاد یک راه حل سیاسی در سوریه به حمایت شان نیاز دارد.

ایجاد چنین صف آرایی به شکل باورنکردنی سخت خواهد بود اما منافع بسیاری را برای خاورمیانه به دنبال خواهد داشت. همکاری ایران و آمریکا، و همکاری ایران و کشورهای عرب منطقه، ورای تاثیر بر بحران فعلی داعش در عراق و سوریه می تواند به کاهش شکاف‌هایی  که منطقه را به آشوب کشانده، کمک کند. جنگ های داخلی در عراق و سوریه و همچنین در یمن، و ناآرامی ها در بحرین و عربستان همگی رویکرد گروه های سنی و شیعه در این کشورها تشدید می شود و بیشتر مانند کشمکش مسیحیان کاتولیک و پروتستان است که به جنگ 30 ساله در قرن هفدهم اروپا دامن زد.

هیچ کس نباید چالش شکست داعش را دست کم بگیرد. اما دورنمای این بحران که منجر به ترازی منافع آمریکا، سنی ها و ایران می شود، چشم اندازی از شکل گیری ثبات در خاورمیانه را به دنبال دارد. پایان جنگ سی ساله در اروپا نزدیک به پنج دهه صلح را در اروپا ایجاد کرد؛ پایان جنگ های ناپلئونی نیز صلحی 60 ساله را میان بریتانیا، فرانسه و آلمان به وجود آورد. اگر این تهدید انقلابی از سوی داعش منجر به ائتلاف ناتو، رژیم های سنی و ایران شود، می توانیم امیدوار باشیم که هرچقدر هم شکل گیری آن زمان ببرد در نهایت منجر به صلحی پایدار می شود. 

این فرصتی است که یک بار در یک نسل ایجاد می شود. آیا اوباما جسارت استفاده از آن را دارد؟

مجله خواندنی ها
مجله فرارو
پرطرفدارترین عناوین