فرارو- نخستين اجراي شب ساز ايراني بيستم ارديبهشتماه امسال به روي صحنه رفت و قرار است دو اجراي ديگر در بيستم و بيست و يكم شهريورماه و دو اجرا در دي ماه داشته باشد.
به گزراش روزنامه اعتماد، «شب ساز ايراني»، فرمي است براي برگزاري كنسرت موسيقي. اين شكل برگزاري كنسرت محدوديتها و قابليتهايي را پيش روي نوازنده ميگذارد كه منجر به ترغيب نوازنده به سوي ايدههايي متناسب با اين شكل ميشود، همان طور كه فرم يك قطعه موسيقي نيز همين كاركرد را دارد.«شب ساز ايراني» طرحي نو در برگزاري كنسرت موسيقي ايراني است و اينكه كساني در جامعه موسيقي ما چنين دغدغههايي را دارند بايد غنيمت دانست.
درنخستين شب ساز ايراني احمد رضاخواه با ساز سنتور در بيات ترك نواخت. فرشاد توكلي، نوازنده سهتار، بيات اصفهان را اجرا كرد. امير شريفي دستگاه نوا را با تار ارائه داد و در نهايت آريا محافظ سنتورش را در شوشتري كوك كرد.
در اين نوشتار نگاهي كوتاه و گذرا مياندازيم به اجراهاي اين كنسرت ضمن آنكه سعي بر آن است كه به طور اجمالي با مقايسه موسيقيهاي ارائه شده، نوع نگاه زيبايي شناسانه هر يك از نوازندگان را بررسي كنيم:
با توجه به موسيقيهاي ارائه شده ميتوانيم حدس بزنيم كه نوازندههاي اين كنسرت ديدگاههاي متفاوتي نسبت به زيباييشناسي دارند. موسيقي ارائه شده توسط رضاخواه نشاندهنده آن است كه او زيبايي را امري ثابت ميداند. اين ديدگاه، زيبايي را در ذات و فطرت انسان جستوجو ميكند و متغيرهاي محيط اطراف را ناديده ميگيرد. به اين ترتيب براي رضاخواه فرقي نميكند كه در چه زمان و مكاني ساز ميزند، او موظف است كه زيبايي فطري را ارائه دهد و درست به همين دليل است كه نوازندگي او به دنبال جذب مخاطب نيست بلكه ميخواهد آن چيزي را كه فكر ميكند درست است به بهترين نحو ارائه دهد. چنين برداشتي از زيبايي باعث ميشود كه در نوازندگي رضاخواه كمتر مشخصههاي فردي را ببينيم اما ميتوان او را در اين اجرا موفق دانست، چرا كه توانسته بود اين زيبايي ثابت را به خوبي ارائه دهد. شايد بتوان نوازندگي او را به يك خط صاف بدون پيچ و خم تشبيه كرد. البته خط صافي كه با قلم خطاطي ماهر كشيده شده است.
اما به محض اينكه فرشاد توكلي صداي سازش را درميآورد با مشخصههاي فردي او در نوازندگي مواجه ميشويم يعني بياني از موسيقي كه مختص او است. فرشاد توكلي هم به همان اندازه رضاخواه نسبت به مقوله جذب مخاطب بيتفاوت است. ولي دليل اين بيتفاوتي آن ديدگاهي كه زيبايي را ثابت ميدانست، نيست بلكه ناشي از نگاه موسيقيشناسانه توكلي به نوازندگي است. به اين معنا كه توكلي به جاي آنكه حال و هواي هميشگي آواز اصفهان را ارائه دهد و از زبان مخاطبش يك «بهبه» جايزه بگيرد، ترجيح ميدهد ما را به مشخصههاي موسيقايي نوازندگياش سرگرم كند. از اصفهان به چهارگاه و دشتي برود، به شيوهيي خاص زخمه بزند و با نوازندگياش موضعگيريها و ايدههاي موسيقايياش را بيان كند. يكي از اين ايدهها، بداههپردازي است. در اين كنسرت به نظر ميرسد توكلي نسبت به ساير نوازندگان قسمتهاي بيشتري از اجرايش را به بداههپردازي اختصاص داده است اما همين امر باعث از دست رفتن انسجام برخي جملات و بالا رفتن ميزان اشتباهات لحظهيي او در نوازندگي شده است.
با توجه به موسيقي ارائه شده توسط امير شريفي ميتوان حدس زد ديدگاه او با رضاخواه و توكلي تفاوتهاي بارزي دارد. شريفي نسبت به جذب مخاطبش بيتفاوت نيست، زخمههايش دلربا و جملاتش پر شور هستند و سعي در اغواي مخاطب دارد. اما او در كل در تنظيم يك برنامه موسيقايي ناموفق بود. در برنامه او هيچ روند و فرمي ديده نميشود و از آنجايي كه سعي در اغواي مخاطب دارد، گوش مخاطب را به طور مداوم و بدون وقفه پر ميكند از جملات
جانگداز و مضرابهاي پرشور. اما اين شور و شوق به زودي براي مخاطب عادي و بههمريختگي فرمي در برنامه ارائه شده باعث خستگي و كسالت مخاطب ميشود. به اين ترتيب ميتوان گفت جذب مخاطب براي شريفي مساله مهمي بوده اما او در اين زمينه ناموفق عمل كرده است.
شايد بتوان گفت آريا محافظ ويژگيهاي اصلي سه نوازنده قبلي را يكجا در خودش جمع كرده است. او مانند رضاخواه در چينش گوشههاي رديف و طراحي يك برنامه موسيقايي موفق عمل كرده است، مانند توكلي در نوازندگياش مشخصههاي بارز فردي دارد و در نهايت مانند شريفي جذب مخاطب برايش مساله مهمي است و البته در اين زمينه موفق عمل كرده است. « شب ساز ايراني» به عنوان يك فرم براي برگزاري كنسرت، علاوه بر آنكه براي نوازندهها ايده ساز است، براي مخاطب هم پيشزمينهيي براي ارزيابي آثار ارائه ميكند. اين پيشزمينه، «مقايسه» است؛ مقايسهيي كه ذهن مخاطب ميتواند نوازندههاي يك شب ساز ايراني را با هم و يك شب ساز ايراني را با شبهاي ديگر ساز ايراني مورد قياس قرار دهد.