bato-adv
bato-adv
کد خبر: ۱۷۶۶۶۵

ناگفته‌های سیروس ناصری از مذاکرات هسته‌ای

تاریخ انتشار: ۱۱:۲۸ - ۲۷ دی ۱۳۹۲
سیروس ناصری عضو تیم پیشین مذاکره کننده هسته ای جمهوری اسلامی ایران گفت: توافقنامه ژنو «دستاوردی بزرگ» و نتیجه 10 سال برنامه ریزی مستمر و تلاش پیوسته مسوولان مقاطع مختلف است.
  
 ناصری که در دولت سید محمد خاتمی عضو تیم مذاکره کننده هسته ای جمهوری اسلامی ایران بود، در گفت و گوی اختصاصی با خبرنگاران سیاسی ایرنا افزود: توافق ژنو نتیجه تلاش پیوسته مسوولان مقاطع مختلف آقایان حسن روحانی، علی لاریجانی و سعید جلیلی و دوباره دکتر روحانی و تیمش بوده است.

وی تصریح کرد: مجموعه اقدامات انجام شده و مقاومت ها توانست کشور را به جایی برساند که ایالات متحده آمریکا می پذیرد ایران غنی سازی اورانیوم داشته باشد و این عقب نشینی از موضع به قدری برای واشنگتن سنگین است که تمام مسوولان آن باید به هر طریقی که می توانند این عقب نشینی اساسی را توجیه کنند. 

اهم بخش های مصاحبه ایرنا با سیروس ناصری است را در زیر می خوانید.

  •  برای برگشتن لازم نبود که از ایران رفته باشم. هیچ وقت از ایران نرفتم و در تمام این سال ها در ایران بودم. البته سفرهای کوتاه کاری داشته ام. 

  • شرکت اورینتال کیش بسیار موفق بود و یکی از سخت ترین کارهای صنعتی در عرصه صنعت نفت را انجام می داد. جزو اولین شرکت هایی بود که وارد موضوع حفاری به ویژه حفاری دریایی شد و من جزو بنیانگذارانش بودم. این شرکت هنوز هم سرپاست که البته شکل و اسم آن تغییر کرده است چرا که مشمول تحریم های آمریکا شد اما در صحنه حفاری دریا نقش اول را دارد. درست در زمانی که شرکت باید اوج می گرفت، بحث های بی پایه ای مطرح شد. منظور از بی پایه از نظر اصل موضوع بود اما در فضای سیاسی هر مساله ای مطرح می شود. در آن مقطع زمانی، نزدیک به دو هزار نفر مشغول کار بودند و حفظ آن شرکت بسیار دشوار بود که با تلاش مدیران شرکت به هر نحوی که بود شرکت سرپا ماند و در نهایت به بخش های دیگر واگذار شد. 

  • درباره اتهام پورسانت ها و قراردادهای کلان اورینتال که طی سالهای گذشته، سخن گفتند و نوشتند، می گفتند باید بگویم این است که هر چه درباره این شرکت گفته شد، واقعیت نداشت. درنهایت هم یکی از دادگاه های داخل کشور به طور کامل شرکت را از اتهامات مبری کرد. 
  • وقتی دکتر خرازی وزیر امور خارجه شدند، تصمیم گرفته بودم از فعالیت سیاسی خارج شوم اما به اصرار ایشان و دکتر روحانی وارد بحث هسته ای شدم.احساس مسوولیت و وظیفه هم کردم که در این موضوع که موضوع کلان کشور است بتوانم نقشی ایفا کنم. با وجود اینکه بسیار دشوار بود و من کار سنگینی در بخش صنعت به عهده داشتم اما به تدریج بخش عمده کارم بر موضوع هسته ای متمرکز شد.البته می توانم بگویم که آن زمان تنها مرتبه ای بود که من به اصرار به صحنه سیاست بازگشتم و بعد از آن هم برای همیشه از این عرصه کنار رفتم و این تصمیمم نیز قطعی است.
  • درمورد آنچه در دوران مذاکراتی که دکتر روحانی مسوولیت اش را به اصرار بسیاری مسوولان بر عهده گرفت و من هم شانس همکاری با ایشان را داشتم، باید بگویم که دراین سال ها سخنان یک جانبه بسیاری مطرح شده است.البته من قصد پاسخگویی یا دفاع را ندارم اما باید بگویم که یکی از دقیق ترین، حساب شده ترین و با برنامه ترین مذاکراتی که در طول 10 سال گذشته انجام شد، مربوط به این دوره است.  ما در آن مقطع زمانی امکان اینکه لایه های پسین و زیرین مذاکرات را توضیح دهیم نداشتیم چرا که باعث سوء استفاده دشمنان می شد و می شود اما در این حد می توانم بگویم که مذاکرات به طور دقیق و کامل بر مبنای برنامه ای بود که برای توسعه فعالیت صلح آمیز هسته ای و تولید سوخت تنظیم شده بود. کار سیاسی ای که انجام شد برای این بود که این برنامه به درستی پیش رود. 

  • توافق پاریس مقطعی و موقت بود و دلیل داشت و تنها می توانم به این اشاره کنم که اگر ایران در پاریس سلسله توافقاتی را انجام داد هدف ما این بود با توافقات مقطعی مسیر را پیش رویم که با وجود نواقص در فعالیت هسته ای، این برنامه را بدون فشار دنبال کنیم. مقطع امضای توافق پاریس مقطعی بود که اغلب عوامل لازم برای غنی سازی آماده شده بود؛ غیر از یک عامل که هنوز به 10 ماه یا یک سال زمان برای آماده سازی آن نیاز بود. لذا هیچ منطقی وجود نداشت که ما فشار بین المللی را تحمل کنیم در حالیکه هنوز آماده غنی سازی آماده نبودیم. از نظر سانتریفیوژ مشکلی نداشتیم بلکه مشکل دیگری داشتیم که بهتر است هنوز هم بازگو نشود. دید ما این بود که مذاکرات نهایی ما زمانی آماده می شود که همه عناصر آماده باشد و در آن زمان اهرم کافی برای مذاکرات داشته باشیم. اگر طرف مقابل ما به اندازه ای که می خواهیم به ما بها بدهد و جای مذاکره داشته باشیم مذاکره را ادامه می دهیم؛ در غیر این صورت فعالیت غنی سازی را شروع می کنیم. حتی برای نوع غنی سازی هم برنامه ریزی شده بود که طی چه مدت به چه نقطه ای برسیم و بتوانیم در برابر فشارها بایستیم و این را به فرصتی تبدیل کنیم و امتیاز بگیریم. 

  • زمانی که موضوع برنامه هسته ای ایران افشا و به بحران بین المللی تبدیل شد، ما از نظر عملیاتی کاملا در میانه راه بودیم. یعنی مواد اولیه نداشتیم. کیک زرد، مواد اولیه غنی سازی که یو اف 6 هست، نداشتیم و هزار موانع طولانی برای دستیابی به آنها داشتیم.  یک بار تست غنی سازی انجام داده بودیم که موفق نبود. تجهیزات را آماده نداشتیم؛ تجهیزاتی که در مقابل تهدیدات احتمالی ما را محافظت کند و حتی ساختمان این کار را هم آماده نداشتیم. بعد از آن بحث های عمیقی بین سازمان انرژی اتمی که آن زمان مهندس آقا زاده ریاستش را برعهده داشت و دکتر روحانی انجام شد تا ببینند چگونه می توان همه این نواقص را در دوره ای حل کرد. به طور مسلم منطق نداشت در حالیکه هنوز ابزار لازم برای غنی سازی را نداشتیم، طوری رفتار کنیم که فشارهای بین المللی روی ایران وارد شود.لذا هر کجا که مشاهده کردید که مساله تعلیق مطرح شد بدانید به این دلیل بود که هدف تعیین شده حاصل شده شود و در همه موارد چنین بود. 

  • اجرای پروتکل الحاقی مقداری کار سازمان انرژی اتمی را دشوار می کرد، باید دقیق تر عمل می کردند اما مانع هیچ کدام از اهداف نمی شد؛ بنابراین ما در آن زمان مشکلی برای اجرای این پروتکل نداشتیم. 

  • از مهندس آقازاده شنیده بودم که می گفتند باید در دولت فکری برای مسائل سیاسی و حقوقی این موضوع شود. البته ایشان آگاهی داشتند اگر این موضوع مطرح شود، حتما می تواند مورد سوءاستفاده دشمنان قرار گیرد اما از آنجا که همه درگیر برنامه عملیاتی بودند دقت نکردند؛ بنابراین اشتباهاتی رخ داد که آژانس هم آن زمان به عنوان قصور مطرح کرد و نگفت تخلفاتی انجام داده اید. البته بهتر بود که این قصور صورت نمی گرفت. بعد از آن ما با بدشانسی روبرو شدیم. یکسری تجهیزاتی که از کشورهای همسایه وارد شده بود، آلودگی سنگین داشت و ما هیچ اطلاعی نداشتیم. وقتی آژانس این موارد را پیدا کرد بحران به صورت تصاعدی تشدید شد و گسترش پیدا کرد و کار مجموعه گروهی که در بخش پاسخ به آژانس بودند، دشوار شد. این افراد جدا زحمات بسیار کشیدند و با برنامه ریزی فشرده توانستند مسائل پیچیده را در حالیکه نیت طرف مقابل این بود که این مسائل حل نشود، به پیش ببرند. بسیار زمان برد و بخش نهایی در دوران آقای (علی) لاریجانی انجام شد. 

  • براساس بررسی های فنی که انجام شده بود از روزی که قرار بود غنی سازی را بشکنیم، در صورت نرسیدن به توافق با غرب ظرف 9 ماه یا حداکثر یک سال ما باید به طور کامل و روشن نشان می دادیم توانایی غنی سازی را داریم. این کار شبیه سازی شده بود اما آنچه در اواخر دولت آقای خاتمی در سال 84 قرار شد انجام شود، بیشتر حرکت سیاسی بود نه رفع کامل تعلیق ها.این زمانی بود که اروپایی ها وعده می دادند که ما با پیشنهاد خوبی سر میز مذاکره می آییم و نتوانستند توان سیاسی خود را نشان دهند شاید اراده این کار را نداشتند.ما هم باید به آنها یک حرکت سیاسی نشان می دادیم و آن این بود که اصفهان را که تولید یو اف 6 می کرد از تعلیق درآوریم نه کل پروسه غنی سازی را . 

  • شکستن فک پلمپ تاسیسات اصفهان برنامه دکتر روحانی بود که طرف مقابل بداند که اگر جدی راجع به یک راه حل منطقی فکر نکند، ما حرکات بعدی را نیز انجام خواهیم داد. 

  • شب پیش از آن روز که آقای لاریجانی گفتند "در و مروارید غلطان داده اید و آب نبات گرفته اید"جلسه داشتیم وی دراین جلسه گفت که برای اینکه غربی ها کمی بدانند که مخالفینی هم در کشور هست، من موضع انتقادی بیان می کنم.من هم در جلسه بودم و موافقت خود را اعلام کردم.

  • انتقادی که دارم و فکر می کنم یک اشتباه بزرگ رخ داد، این است که وقتی قرار شد به سمت راه حل بریم موضوع انتقال مواد را پذیرفتیم و حتی در مورد آن پیش خبر دادیم که به نظرم هیچ دلیلی نداشت و اصلا برای من روشن نیست چرا چنین مبحثی را باز کردیم. برداشت من این است که آقای دکتر جلیلی متوجه این مساله شدند و فکر می کنم چند سالی طول کشید تا این موضع را که اصلا به نفع کشور نبود و برای طرف مقابل هم جایگاه پیدا کرده بود، تغییر دهند.

  • من بسیار خوشحال شدم که آن زمان آمریکا با این توافق مخالفت کرد و این کار انجام نشد. اینکه کشوری خودش بتواند مواد اولیه را داشته باشد، کارخانه را داشته باشد، فرآیند غنی سازی را انجام دهد که کار دقیق و پیشرفته ای از نظر فنی است و مواد غنی سازی را تولید کند که قابلیت تبدیل به سوخت را دارد؛ هیچ معنی ندارد مواد غنی سازی شده اش، موضوع مذاکره و مصالحه قرار بگیرد. 

  • این انتقادات را داشتیم اما یک وقت بنای ما با دنیا مصالحه بود، مصالحه کردیم و وقتی هم وارد درگیری شدیم. اینکه می توانست چنین درگیری ای به وجود نیاید و یا به این شدت نباشد فرع قضیه است؛ به هر حال وارد دعوا شدیم. به نظر من آقای دکتر احمدی نژاد یک کار ممتازی انجام دادند و آن اینکه وقتی وارد دعوا شدیم، دیگر نگذاشتند به سادگی کوتاه بیاییم و عقب نشینی کنیم. زمانی هست که شما مصالحه و مذاکره می کنید برای تفاهم اما وقتی هم هست که قدرت نمایی می کنید. وقتی در وادی قدرت نمایی هستید، باید طرف حس بکند که شما به هیچ وجه عب نشینی نمی کنید و در دعوا محکم هستید که آقای احمدی نژاد این را خوب نشان دادند و این به نظرم موثر بود زیرا آنها در آلماتی مقداری عقب نشینی کردند.

  • عقب نشینی آلماتی خمیرمایه و بنیه ای شد برای اینکه وقتی گروه جدید مذاکرات را شروع کند از جایگاه اولیه ای شروع کند که امکان توافق بهتر وجود داشته باشد اما از سوی دیگر، آلماتی مجموعه ای از عناصر را داشت که عناصر بدی بود و تغییر آنها و عوض کردن آن ساختار از نظر سیاسی آسان نبود و این از مسائل حیرت آوری است که در مدت کوتاهی تیم جدید مذاکره کننده هسته ای توانست نکات مثبت آلماتی را حفظ کند و عمده نکات منفی را تغییر شکل بدهد یا منتفی کند و این کار بسیار دشواری بود. 

  • در دوران فعلی به نظر من آنچه در برهه واقعا کوتاه سه ماهه حاصل شد، قطعا دور از انتظار بنده به عنوان یک کارشناس بود. اینکه طرف اصلی دعوا در این مذاکرات هم به صورت شفاهی و هم به صورت مکتوب اعلام کند ایران برنامه غنی سازی خواهد داشت، این دستاورد بسیار بزرگی است و در تمام این 10 سال هیچ یک از طرف های مذاکره تاجایی که بنده می دانم حاضر نبودند حتی به صورت شفاهی این مساله را به صراحت بپذیرند.

  •  این توافق (ژنو) دستاورد بزرگی است که نتیجه 10 سال برنامه ریزی مستمر و تلاش پیوسته مسوولان مقاطع مختلف آقایان روحانی، لاریجانی و جلیلی و دوباره دکتر روحانی و تیمش بوده است. 

  • یکی از ایراداتی که در سطح فنی به توافقنامه می گیرند، این است که می گویند دراین توافقنامه به صراحت گفته نشده که حق غنی سازی ایران به رسمیت شناخته می شود. این ایراد حتما اشتباه است و ورود مذاکره کنندگان ما به این بحث حتما یک اشتباه تاکتیکی است بلکه می تواند یک اشتباه راهبردی باشد و ما نباید وارد این موضوع شویم.

  • از حق حیات چه چیزی برای انسان بالاتر است؟ اما زمینه هایی هست که این حق ممکن است دربرخی موارد محدود یا سلب می شود.نمی خواهم بگویم درباره غنی سازی ایران این گونه است بلکه منظورم این است که اگر دربحث حقوقی و زمانی که حقی برای شما مفروض است، خود را در جایگاهی قرار دهید که برای این حق مجادله کنید، سرانجام آن، حتما موضع شما را تضعیف می کند. کسانی که راجع به این موضوع که کلمه «حق» در این متن نیامده انتقاد می کنند، فکرمی کنم به مباحث حقوقی این مساله آشنایی کافی ندارند. 

  • توافق نهایی از این توافق اولیه دشوارتر است.همه ما دیده ایم که به محض علنی شدن توافقنامه حتی در سطح اولیه تا چه حد مخالفت ها صورت گرفته است.پیامی که طرف دعوا یعنی آمریکا بسیار روشن باید بگیرد این است که اگر ما به سمت توافق نهایی و برد- برد می رویم نه از سر نیاز بلکه به خاطر این است که منافع همه اینگونه ایجاب می کند. 

  • درباره اقدامات آمریکا مبنی بر قراردادن افراد و شرکت های جدید در لیست تحریم ها باید گفت این اقدام یک ماجراجویی بسیار خطرناک برای آمریکاست و اگر بخواهند این مسیر را ادامه دهند، باید بدانند هنوز دامنه وسیعی از اقدامات در حوزه صلح آمیز برای ایران وجود دارد که تا امروز دست به انجام آنها نزده چرا که جزو سیاست ها و برنامه هایش نبوده است. 

  •  در هیچ مذاکره ای نمی توان بدون رد و بدل کرد امتیاز به نتیجه رسید؛ در آن صورت ما با اعلام مواضع روبرو هستیم. شوروی سابق و آمریکا در دوران جنگ سرد بارها جلساتی به اسم مذاکره می گذاشتند اما در عمل، هر طرف مواضع خود را اعلام می کرد و بدون رسیدن به تفاهم از جلسه خارج می شدند. آنجا که شوروی و آمریکا تصمیم گرفتند به تفاهم برسند با تناسبی پذیرفتند که هر یک اقداماتی را انجام دهند و امتیازاتی را به طرف مقابل بدهند. بنابراین فرض وجود توافق بدون امتیاز، غلط و نشدنی و در واقع امری محال است. 

  • فکر می کنم ظرف 6 ماه تا یک سال آینده به توافق نهایی خواهیم رسید و در توافق نهایی اهداف ما درج خواهد شد. 

  • قدام بسیار خوبی که انجام شد این بود که مذاکرات ما با آمریکا محدود و منحصر به بحث هسته ای است.آمریکا به هیچ وجه در حال حاضر حتی نباید فکر اولیه این را داشته باشد که با این مذاکرات مساله روابط را هم حل خواهد کرد.مشخص است که آمریکا پیش از هر چیز باید حسن نیت خود را در بحث هسته ای نشان دهد. تا زمانی که این امر به طور کامل و در مرحله اجرا دیده نشود،هر نوع علامتی درباره رابطه ایران و آمریکا به ضرر ایران و همچنین ضرر مذاکرات است. 
bato-adv
مجله خواندنی ها
مجله فرارو