bato-adv
bato-adv
کد خبر: ۱۶۴۳۷۵

دست نامرئی بازار یا دست های نامرئی در بازار ارز؟

تاریخ انتشار: ۱۱:۵۶ - ۱۰ مهر ۱۳۹۲
جلال دهنوی- واقعیت های جاری اقتصادی، افشاگر شعارهای زیبا و پوچ گذشته در استراتژی توسعه صادرات یكی از مهمترین دلایل طرفداران بالا نگاه داشتن نرخ ارز (یا به تعبیری دیگر پایین نگاه داشتن ارزش پول ملی)، ایجاد مزیت نسبی برای تولیدكنندگان داخلی در برابر رقبای خارجی و از سوی دیگر توسعه صادرات و در نتیجه ایجاد سودمندی بیشتر برای صادركنندگان داخلی است. حال سوال اینجاست بدون احتساب صادرات مواد نفتی و مشتقات آن از جمله میعانات نفتی كه حجم قابل توجهی از صادرات غیرنفتی را به خود اختصاص میدهد (كه انتقال دلارهای آن به دلیل تحریم سوئیفت، به كشور دشوار شده است) كدام بخش صنعتی/خدماتی كشور به توسعه صادرات پرداخته است كه بالابودن قیمت ارز به سود آن باشد؟

حتی در وضعیتی بدتر- به دلیل وابستگی تولیدات صادراتی كشور به نهاده های وارداتی، كالاهای سرمایه ای و خدمات خارجی-  بالابودن قیمت ارز سبب شده است كه قیمت تمام شده كالاهای ایرانی در داخل و خارج از كشور به حدی افزایش كه توانی برای رقابت تولیدكننده داخلی نمانده باشد. در این شرایط، بالابودن قیمت ارز برای كالاهای تولیدی مورد نیاز داخل سبب افزایش بی‌رویه قیمت ها در داخل و فشارهای گسترده به اقشار آسیب‌پذیر شده است. تقاضای رویه رشد تولید كنندگان داخلی برای افزایش قیمت تولیدات خود، همگی به دلیل وابستگی آن ها به مواد اولیه وارداتی است كه بالابودن قیمت ارز، آن ها را مجبور به چانه‌زنی با ستاد تنظیم بازار و شورای رقابت برای افزایش قیمت محصولات خود كرده است. برخی از آن ها حتی برای جبران هزینه های تولید خود- ناشی از بالابودن نرخ ارز- اقدام به كم‌فروشی، استفاده از مواد اولیه كم كیفیت یا بی كیفیت و نظایر  آن كرده اند كه به اعتماد اجتماعی مردم نیز ضربه می زند. آیا طرفداران قیمت بالای ارز به این موضوع كه نرخ بالای ارز اقشار كم درآمد جامعه را له می كند، توجهی دارند؟ آیا واقعاً نرخ بالای ارز سیاستی برای حمایت از تولید ملی است؟

دولت كاسبكار، نادیده انگاری منافع بلندمدت اجتماعی

جبران مشكل كسری بودجه دولت از طریق فروش ارز به قیمت های بالا، سنت ناپسندی بود كه از دولت قبل به دولت «تدبیر و امید» به ارث رسیده است. متاسفانه در این دولت نیز به جای تلاش برای اصلاح ساختارهای مالی و اقتصادی سعی در استفاده از این سنت ناپسند در كاسبكار كردن دولت از طریق طرفداری از قیمت بالای ارز می شود. در حقیقت، افزایش هزینه های سنگین مردم بخصوص در بخش های درمانی – كه در نبود سیستم بیمه ای كارآمد- بهایی است كه فقط برای كاسبكاری دولت پرداخت می-شود. آیا طرفداران قیمت بالای ارز توجه می كنند كه كدام بخش تولیدی می¬تواند با مواد اولیه وارداتی پرهزینه، اقدام به تولید نماید؟ در این ارتباط توجه به دو نكته ضروری است. اولاً: طبق آمارهای بانك مركزی جمهوری اسلامی ایران، سهم كالاهای مصرفی از كل واردات كشور طی دوره 1361 تا 1387 هیچ-گاه بیشتر از 20 درصد نبوده است (آمارهای بانك مركزی تنها تا سال 1387 موجود است).  ثانیاً: دولت خود به عنوان بزرگترین بنگاه اقتصادی كشور كه بخشی از كالاهای مصرفی آن وارداتی است، خود متأثر از این سیاست ارزی خواهد بود و بهانه افزایش درآمد دولت منجر به افزایش مخارج دولت نیز خواهد شد.

عدم درك شرایط بحرانی تحریم و ضرورت¬های اقتصاد مقاومتی
بالابردن قیمت ارز در استراتژی توسعه صادرات،‌ برنامه برای شرایط عادی است نه در شرایط بحرانی تحریم كه اساساً توسعه صادرات ایران را به دلیل محدودیت های بازاری و مالی در عرصه جهانی محدود كرده است. اولویت ها در شرایط حاضر و اقتصاد مقاومتی، تامین كم‌هزینه نیازهای اساسی و حیاتی اقتصادی مردم است. آیا با كاهش قیمت ارز و تامین كم‌هزینه تر نهاده های تولید،‌ اقتصاد مقاومتی حاصل می شود یا بالابردن قیمت ارز و ورشكستگی 60درصدی شهرك های صنعتی؟

نرخ بالای ارز در زمان ركود، یعنی ركود تورمی
بالابردن قیمت ارز در زمان ركود اقتصادی كشور با نرخ رشد منفی اقتصادی، یعنی گرفتن آخرین رمق های برخی از شركت های تولیدكننده داخلی كه هم‌اكنون نیز با بحران های متعددی مواجه اند. بهبود نرخ رشد اقتصادی كشور در شرایط بحرانی كنونی نیازمند سرپا نگه داشتن بخش تولید كشور است كه آیا از طریق بالابردن قیمت ارز میسر است یا كم كردن آن؟ گواه این ادعا صنعت خودرو، به عنوان نماد صنعت ایران است، بسیاری از شركت های خودروساز و قطعه ساز به دلیل نرخ بالای ارز در معرض ورشكستگی قرار گرفته اند.

بورس و نظام بانكی مأمنی برای پول مردم در شرایط كاهش نرخ ارز
در صورت كاهش ارزش دلار، واسطه¬گری غیرمولد كه طی سال های اخیر بازدهی زیادی در اقتصاد ملی داشته است در بازار طلا و ارز از بین رفته و سپرده های مردم كه بعضاً قشر حقوق بگیر و كارمند جامعه را تشكیل می دهند و بارها و بارها به دلیل شیطنت های سفته بازان حرفه ای متضرر شده اند از بخش غیرواقعی اقتصاد خارج و روانه بازارهای پولی و مالی كشور خواهد شد. ره آورد این اقدام افزایش اعتبارات بانكی خواهد بود كه موتور محرك صنعت خواهد بود. آیا از منظر اقتصاددانان نگه داشتن ارز در به عنوان یك دارایی غیرمولد توسط مردم در خانه¬ها به نفع اقتصاد ملی است یا انتقال نقدینگی سرگردان به بازارهای پولی و مالی كشور؟

انتظارات عقلایی اند!
انتظارات عقلایی اند از این رو كارگزاران اقتصادی و افراد براساس پیش بینی خود از وضعیت آتی بازار تصمیم می گیرند. انتظارات و پیامدهای اقتصادی به طور متقابل روی هم اثرگذار هستند. افراد سعی می كنند در شكل دهی به انتظارات خود پیش بینی كنند كه عملاچه اتفاقی روی خواهد داد. طبق نظریه انتظارات عقلایی افراد تنها در كوتاه مدت دچار خطا می شوند ولی به سرعت خطای خود را تصحیح خواهند كرد. به علاوه این امر حاکی از آن نیست که خطاها همواره در یک جهت مشخص روی می دهند و سیاست گذاران می توانند با وعده های خود تنها در كوتاه مدت در بازار شوك ایجاد كنند. شواهد موجود در بازار ارز ایران نیز دلالت بر وجود انتظارات عقلایی در این بازار دارد. چرا كه اظهارات مكرر مقامات پولی كشور و وزیر اقتصاد طی دو سال اخیر در مورد كاهش نرخ ارز و دلار به جز چند روزی پس از اعلام هیچ گاه نتوانست مانع از خرید ارز توسط مردم شود. حال آیا با توجه به روشن بودن چشم-انداز اقتصاد كشور و پیش بینی های مردم در مورد كاهش نرخ ارز، می توان با اعلام نظر نرخ ارز را كنترل كرد؟

حداقل در كوتاه مدت در بازار دخالت نشود
سوای از این كه نرخ ارز بهینه در بلندمدت چه نرخی است، بهتر است در كوتاه مدت هیچ دخالتی در بازار به منظور بالا نگاه داشتن نرخ ارز صورت نگیرد تا واسطه گران غیرمولد از بازار خارج شوند و بازیگران حقیقی در بازار بمانند. شاید كوچكترین دستاورد كاهش نرخ ارز، كاهش نوسان در بازار ارز و رفع دقدغه روزمره مردم كوچه و بازار در مورد نرخ ارز باشد.

«دست نامرئی بازار» یا «دست های نامرئی در بازار ارز»؟

اگر طرفداران بالا بردن قیمت ارز معتقد به مكانیزم های بازار در تعیین قیمت ارز می باشند پس چرا به این بازار اجازه كاركرد خود را نمی دهند؟ چرا در تمام تریبون ها با وضوح بسیار سعی در تحریك مردم به عدم ورود دلارهای خانگی به بازار و نتیجتاً كاهش قیمت آن را دارند؟ چرا با وضوح به مردم علامت اعلام می كنند كه «هیچ منطق اقتصادی در كاهش بیشتر قیمت ارز وجود ندارد»؟ چرا تلاش مجددانه دارند تا به مردم بگویند «كسانی كه ارز خود را هم اكنون می فروشند، غیر حرفه ای هستند»؟ دلیل آن واضح است، دست های نامرئی در بازار وجود دارد تا كاركرد واقعی بازار اجرایی نشود. احتمالاً منافع فردی و جناحی بیشتر از منافع عمومی مردم اهمیت دارد. مردم عادی كه به دلیل كم‌بودن دانش اقتصادی نمی دانند كه اگر فرضا با افزایش 300 تومانی قیمت ارز، مقدار محدودی به ارزش ریالی ارزهای انباشته كرده خود در خانه اضافه می شود اما چند برابر آن به دلیل افزایش هزینه های درمانی و مصرفی خود را به دلیل بالابودن قیمت ارز باید متضرر شوند. قطعاً دست های نامرئی در بازار برندگان اصلی بالا بودن قیمت ارز می باشند. بگذارید دست نامرئی واقعی در بازار كه همان انتظارات مردم است و طی زمان با تطبیق دائمی با شرایط اقتصاد كشور عقلایی شده است، بازار ارز را به تعادل برساند. نگهداشتن ارز در خانه¬ها با كدام منطق اقتصادی سازگار است كه اقتصاددانان از آن حمایت كنند؟

bato-adv
مجله خواندنی ها
مجله فرارو