bato-adv
bato-adv
کد خبر: ۱۵۶۵۷۰
مهدی تقوی در گفتگو با فرارو

اکنون اقتصاد ایران با یک فاجعه روبرو است/ بیماری اقتصاد ایران، تصمیم‌‌گیری‌های غلط است!

«راه درمان اقتصاد کشور بازگشت به سیاست های درست اقتصادی و اجتناب از سیاست های غلطی مانند تعدیل اقتصادی و هدفمندی یارانه ها می باشد.»
تاریخ انتشار: ۱۱:۳۳ - ۲۷ تير ۱۳۹۲
فرارو- یک استاد دانشگاه گفت: «راه درمان اقتصاد کشور بازگشت به سیاست های درست اقتصادی و اجتناب از سیاست های غلطی مانند تعدیل اقتصادی و هدفمندی یارانه ها می باشد.»

دکتر مهدی تقوی استاد دانشگاه و کارشناس مسائل اقتصادی در گفتگو با فرارو گفت: «بیماری هلندی در ادبیات اقتصادی یک اصطلاح جهانی است؛ اما بنده تاکنون نام  عارضه چینی را نشنیدم و از کارشناسان می خواهم اصطلاح نسازند.»

بیماری تصمیم‌گیری‌های غلط

وی ادامه داد: «اقتصاد ایران دچار بیماری تصمیم گیری های غلط اقتصادی از جمله قانون هدفمندی یارانه ها است. یعنی اقتصادی که نفت دارد و ثروت ملی را می فروشد به جای آنکه این درآمد را صرف رشد و توسعه اقتصاد بکند حرام می کند.»

این استاد اقتصاد دانشگاه گفت: «به نظر من اقتصاد ایران دچار بیماری هلندی نیست؛ چون اگر درآمد ناشی از فروش نفت در داخل هزینه شده و موجب افزایش نرخ تورم شود بیماری هلندی نامیده می شود؛ در حالی که افزایش نرخ تورم در ایران ناشی از درآمد نفت نیست و دلارهای نفتی ایران در داخل هزینه نمی شود.»

وی تصریح کرد: «لذا در حقیقت اقتصاد ایران دچار تصمیم گیری های غلط اقتصادی و هدر دادن منابع است.»

وی با بیان اینکه ایران تنها کشوری نیست که هدفمندی یارانه ها را تجربه می کند اظهار کرد: «پیش از این انگلستان در دوران خانم تاچر نیز سیاست های نئوکلاسیک را به مرحله اجرا درآورد که شبیه قانون هدفمندی یارانه ها است.»

وی ادامه داد: «تا قبل از روی کار آمدن خانم تاچر مردم انگلستان در رفاه کامل زندگی می کردند؛ چون به همه چیز سوبسید داده می شد و هزینه این کار را هم از مالیات بدست می آوردند.»

وی افزود: «اما با روی کار آمدن خانم تاچر یارانه ها لغو شد و مردم فقیرتر و بیچاره تر شدند و از آن طرف صنعت زدایی شد به طوری که اکنون بخش خدمات اقتصاد انگلستان همچون بانک ها و بیمه ها گسترده تر شده است؛ در حالی که قبل از دوران تاچر بیشتر کالاهای صنعتی صادر می شد و اکنون خدمات صادر می شود.»

این کارشناس مسائل اقتصادی اظهار کرد: «اکنون اقتصاد ایران با یک فاجعه روبرو است و رشد اقتصادی آن منفی است. لذا ایران باید درآمد نفت خود را درست خرج کند؛ یعنی باید درآمد نفت را صرف توسعه صنعت و کشاورزی کرد و تولید را توسعه داد.»

تقوی در بیان دیگر مشکلات اقتصاد ایران گفت: «فارغ از تصمیم گیری های غلط اقتصادی ما دچار تصمیم گیرهای غلط سیاسی نیز هستیم. همچنین تحریم ها نیز بر تشدید مشکلات اقتصادی دامن می زند و البته به نظر من قانون هدفمندی یارانه ها خود یکی از مشکلات اساسی اقتصاد ایران است.»

دولت روحانی عکس دولت احمدی نژاد عمل کند

تقوی درباره راههای درمان بیماری های اقتصاد ایران گفت: «در یک بیان کلی می توان گفت دولت یازدهم باید عکس هر سیاستی که در دولت فعلی انجام شده را اجرا کند.»

وی ادامه داد: «آقای روحانی خود اشاره کردند که می خواهند سیاستی در پیش بگیرند که مشکلات با غرب را حل کنند تا تحریم ها لغو شود. در این صورت ما به جای آنکه با بورکینافاسو دوست شویم می توانیم با کشورهای پیشرفته غربی دوست شویم و این کشورها هم اقدام به سرمایه گذاری در ایران خواهند کرد و هم می توانیم به جای کالاهای بنجل چینی از این کشورها کالا وارد کنیم.»

وی افزود: «راه درمان دیگر در پیش گرفتن سیاست های درست اقتصادی است که یکی از اساسی ترین آنها توقف قانون هدفمندی یارانه ها در همین مرحله نخست است. یعنی چون دولت نمی تواند به کلی این قانون را کنار بگذارد و ناچار به ادامه آن است فعلا همین فاز اول را ادامه دهد و به هیچ وجه وارد فاز دوم هدفمندی نشود.»

این استاد دانشگاه گفت: «راه درمان دیگر اصلاح سیستم مالیاتی است. باید از افراد ثروتمند در ازای درآمدها و سودهای کلانی که می برند به تناسب مالیات اخذ شود. سیستم مالیاتی نباید به صورتی باشد که از برخی اقشار همچون کارمندان نسبت به درآمد آنها در مقایسه با افراد ثروتمند مالیات بیشتری اخذ شود.»

این کارشناس مسائل اقتصادی اظهار کرد: «در بررسی سیاست های اقتصادی ایران متوجه می شویم مردم ایران در دو دوره به شدت فقیرتر شدند. یکی دوره ریاست جمهوری آقای هاشمی است که سیاست تعدیل اقتصادی اجرا شد و دوم دوره ریاست جمهوری آقای احمدی نژاد است که سیاست هدفمندی یارانه ها اجرا شد. یعنی در این دو دوره فقرا فقیرتر و ثروتمندان تروتمندتر شدند. لذا دولت آینده باید از تجربیات گذشته استفاده کند.»

وی افزود: «همچنین در بررسی تاریخ صنعت در اقتصاد ایران متوجه می شویم این سیاست های غلط اقتصادی در کشور صنعت زدایی کرد و خیلی از کسانی که در واحدهای صنعتی مشغول به کار بودند بیکار شدند.»

وی در پایان تاکید کرد: «بنابراین راه درمان اقتصاد کشور بازگشت به سیاست های درست اقتصادی و اجتناب از سیاست های غلطی مانند تعدیل اقتصادی و هدفمندی یارانه ها می باشد.»
ناشناس
IRAN, ISLAMIC REPUBLIC OF
۱۳:۳۶ - ۱۳۹۲/۰۴/۲۷
پس دلارهای نفتی کجا خرج می شود؟
karmand
IRAN, ISLAMIC REPUBLIC OF
۱۳:۲۸ - ۱۳۹۲/۰۴/۲۷
سیستم مالیاتی نباید به صورتی باشد که از برخی اقشار همچون کارمندان نسبت به درآمد آنها در مقایسه با افراد ثروتمند مالیات بیشتری اخذ شود.کاملا موافقم +++++++++++
یک ناشناس
IRAN, ISLAMIC REPUBLIC OF
۱۳:۲۳ - ۱۳۹۲/۰۴/۲۷
احسنت؛ لذت بردم از این آسیب شناسی دقیق و در عین حال شسته و رفته؛ امیدوارم ملت ایران کم کم یاد بگیرد که سرنوشت خود را با عوامگرایان و بی عرضه های مدعی نسپارد و بداند که اقتصاد و مسائل واقعی زندگی با شعارهای صدتا یه قاز حل نمی شوند...
کیشو
IRAN, ISLAMIC REPUBLIC OF
۱۲:۵۱ - ۱۳۹۲/۰۴/۲۷
1-کامنت اول براین مطلب یکی ازآموزنده ترین مطالبی است که تاکنون در این سایت درج شده وارزش انعکاس لااقل در ستون نگاه شما راداشت.
2- مطلب آقای تقوی کلی گویی است درردیف مطالب که در هر سایتی می توان دید. چه مقدار از این اقتصاد دست نظامیان است. چه مقدار دست بنیاد ها و.. مالیات اینها کجاست.چه مقدار از اقتصاد زیر زمینی است. مافیا های اقتصادی چه میزان گسترده اند. این بخش ها چه نقشی در نابودی اقتصادرسمی دارند. سیستم مالیات دهی که عملا بخش دلالی و...را پروار می کند چرا لاتغییر است.چرا دراین کشور اجازه داده می شود طرح هدفمندی بی کارشناسی لازم اجرایی شود. اسکله های غیر مجاز چه نقشی در ورشکستگی بخش هایی از کشاورزی وصنایع داشته است. پول های مفقود شده یا مجهول الخرج و..چه سر نوشتی خواهندداشت. نقش بسیار ضعیف ارگان های مختلف نظارتی کشور چگونه قابل تغییر خواهد بود. مطالب دیگری نیز وجوددارند که باید کارشناسان فرصت واجازه ورود درآنها را پیدا کنند وگرنه فقط وقوع فاجعه رااندکی به تاخیر انداخته ایم.
یک بیسواد
IRAN, ISLAMIC REPUBLIC OF
۱۲:۰۴ - ۱۳۹۲/۰۴/۲۷
استاد عزیز کو گوش شنوا میخ بر میکوبی
مجله خواندنی ها
انتشار یافته: ۸
ناشناس
IRAN, ISLAMIC REPUBLIC OF
۱۱:۳۸ - ۱۳۹۲/۰۴/۲۷
از سال ۸۰ که مدرک لیسانسم را با معدلی بالا، از دانشگاه صنعتی شریف گرفتم تا
سال ۱۳۸۴ باید دائماً جواب دوستانم را میدادم که چرا فوق لیسانس نمیگیری.سال ۸۶ که کارشناسی ارشد مدیریت را از دانشگاه شریف گرفتم (با رتبه و معدل
بالا) باز تا امروز، دوستان زیادی می پرسند که چرا دکترا نمیگیری…****

پراکنده در جاهای مختلف جواب داده ام. اما گفتم یک پاسخ تفصیلی اینجا بنویسم…**
**

مقدمه اول:****

یک واقعیت وجود دارد. نباید نظام آموزشی، به مسیر رشد و پرورش ما جهت بدهد،
این ما هستیم که مسیر رشد خود را انتخاب و ترسیم میکنیم.****

شاید سالها بعد، علاوه بر دکترا و پست دکترا، پست پست دکترا، پست پست پست
دکترا و … هم در دانشگاه ها شکل گرفت. یعنی ما دیگر باید زندگی خود را تعطیل
کنیم و تا دم مرگ به در دانشگاهها دخیل ببندیم؟****

هر درجه تحصیلی معنا و مفهوم و کارکردی دارد.****

اجازه بدهید که اول در مورد کارشناسی بگوییم.****

خود کارشناسی یکی از ترجمه های غلط و طنز آمیز است. کارشناس کسی است که سالها
تخصص و تجربه دارد. ما هر کسی که چهار سال در دانشگاه میچرخد و غذای ارزان
میخورد و روی صندلی های سفت دانشگاه، مینشیند و اس ام اس بازی میکند و با تقلب
در پایان ترم نمره ای می آورد، کارشناس مینامیم!****

لیسانس واژه متفاوتی است. لیسانس یعنی مجوز٫ چیزی مثل جواز کسب!****

من وقتی لیسانس مهندسی مکانیک گرفتم، یعنی میتوانم و مجازم با این دانش، امرار
معاش کرده و حق دارم در مورد آن حوزه، تا حد دانشم اظهار نظر کنم.****

من باید چند سال در آن حوزه کار کنم تا به یک «کارشناس» به معنای واقعی کلمه
تبدیل شوم.****

به همین دلیل، در عمده کشورهای دنیا، مردم رشته لیسانس خود را با نگرشی به
بازار کار و نیازهای روز جامعه، انتخاب می کنند.****

فوق لیسانس یا کارشناسی ارشد، برای کسانی است که میخواهند در یک حوزه خاص
عمیقتر شوند. عموماً وقتی معنی پیدا میکند که کسی لیسانس خوانده و مدتی در آن
حوزه کار کرده و سپس تصمیم میگیرد به دانش خودش در آن حوزه عمق دهد.****

مثلاً من مکانیک خوانده ام، سالها در صنعت کار میکنم، میبینم حوزه کنترل و
اتوماسیون حوزه جذابی است که دانش من در آن محدود است. به دانشگاه برمیگردم تا
دانش خودم را در آن حوزه خاص ارتقاء دهم. طبیعی است کسی میتواند این مقطع را
به پایان ببرد که معلومات خود را در حوزه ای با رعایت روش شناسی علمی، به
نتایجی کاربردی تبدیل کرده و گزارشی از این فعالیت (تحت عنوان تز یا مقاله)
ارائه نماید****

دکترا برای کسانی است که رسالت خود را تولید علم و پیشبرد مرز دانش جهان در یک
حوزه تخصصی می دانند.****

——————————————————————————————————****

مقدمه دوم:****

اما در ایران تعریف متفاوتی در ذهن مردم است. همه فکر میکنند تا جایی که وقت و
استعداد دارند باید این مقاطع را درست یکی پس از دیگری ادامه دهند!****

کارکرد اصلی هم، نه دغدغه توسعه دانش و مهارت فردی است و نه پیشرفت علم.
عمدتاً یک عنوان است.****

این را از اینجا میفهمم که میبینم برخی دوستانم در دوره دکترا، درد دل میکنند
که باید هر هفته یک مقاله بخوانند! این خود نشان میدهد که مقاله خواندن، یک
«درد» است نه «غذایی برای یک روح گرسنه علم».****

——————————————————————————————————-****

اما حالا دلایل من:****

- ما در شرایط امروز کشور، در عمده رشته ها – نمیگویم همه. میگویم عمده – مصرف
کننده دانش تولیدی جهان هستیم یا اگر هم نیستیم بی دلیل دست به تولید دانش زده
ایم (فقط برای حفظ پرستیژ کشور و رتبه های علمی). ما هنوز یک مصرف کننده صحیح
هم نیستیم. به همین دلیل مدرک کارشناسی هم، زیادتر از نیازمان است.****

شاید به همین دلیل مسئولان امر، ده ها واحد درس عمومی را به مجموعه دروس
دانشگاهی افزوده اند تا این چهار سال به هر حال به شکلی پر شود!****

من کارخانه های بنز و بی ام و و برخی از برترین صنایع دنیا را از نزدیک
میشناسم و بارها بازدید کرده ام. مرکز طراحی آنها پر از کسانی است که لیسانس
(یا به قول آنها دیپلم مهندسی) دارند و یکی دو نفر دکتر هم برای پرستیژ به
مدیریت برخی واحدها منصوب شده اند. من نمیفهمم اگر تولید بنز با لیسانس ممکن
است چرا داشتن انبوهی فوق لیسانس و دکترا، به مونتاژ پژو منجر شده است!****

- در بسیاری از حوزه ها ما هنوز Generalist هم نداریم پس چرا باید به دنبال
Specialist برویم.****

در رشته خودم عرض میکنم. وقتی هنوز در بسیاری از رشته های دانشگاهی ما، هنوز
«ارتباطات و مذاکره» را به عنوان یک درس ارائه میدهند و این دو حوزه کاملاً
تخصصی از هم تفکیک نشده اند، بیشتر شبیه شوخی خواهد بود که من بروم دکترا
بگیرم و مثلاً به طور خاص در خصوص****

«تفاوتهای الگوهای مذاکره درونسازمانی بین زنان و مردان با سن ۳۰ تا ۴۰ سال در
مشاغل خصوصی و بنگاه های کوچک و متوسط در کلانشهر های ایران»****

تز بنویسم!!!!****

شاید بعد از نوشتن این تز، به من به جای «مهندس شعبانعلی» بگویند «دکتر
شعبانعلی». اما من هر بار که دکتر صدایم کنند فکر میکنم دارند مسخره ام
میکنند! شاید آنها نفهمند چه میگویند اما من که میدانم معنی دکتر چیست…****

- شاید یکی از کارکردهای مدرک دکترا، تدریس در دانشگاه ها باشد. اما واقعیت
این است که هدف من بزرگتر از تدریس دانشگاهی است. من در حال آموزش به مدیران
اقتصادی کشور هستم و فکر میکنم آموزش امروز آنان، فوریت بیشتری دارد تا آموزش
جوانان فردا. اگر فردا اقتصاد کشورم، مثل امروز باشد، جوانان کشور شغلی
نخواهند داشت تا بتوانند از آموخته های دانشگاهی خود استفاده کنند…****

- تجربه امروز ایران و جهان نشان داده که بزرگترین تغییرات اقتصادی و مدیریتی
و صنعتی جهان را نه دانشگاهیان نظریه پرداز، بلکه صنعتگران عملگرا ایجاد کرده
اند. انتخاب با ماست که در زمره کدام گروه باشیم اما من گروه دوم را ترجیح
میدهم.****

- مبحث هزینه فرصت نیز بحث مهمی است که همیشه به آن اشاره کرده ام. وقتی من
میتوانم به جای ۵۰۰۰ ساعت وقت گذاشتن و اخذ مدرک دکترا (با هدف اینکه عنوانی
به القابم اضافه شود) ۲ یا ۳ کتاب ارزشمند تألیف کنم که برای ده ها هزار نفر
از هم وطنانم مفید فایده واقع شود، خیانت به جامعه است که عنوان و لقب خودم را
به نیاز مردم جامعه ام ترجیح دهم.****

خلاصه اینکه به نظر من، نیاز امروز جامعه من مدرک نیست. بلکه ما نیازمند
دانشمندانی عملگرا و مطالعه محور هستیم که علم روز دنیا را بیاموزند و آن را
همچون لباسی بر قامت فرهنگ و جامعه ما بدوزند و ما را از این عریانی که گرفتار
آنیم نجات دهند. ادامه تحصیل در دانشگاه، یکی از روشهای علم آموزی و دانش
اندوزی است که ۱۵ سال فعالیت دانشگاهی و صنعتی در ایران و جهان، به من به
تجربه ثابت کرده که برای ایران امروز، اگر هم یکی از روشهاست قطعاً بهترین روش
نیست.****

من ضمن احترام به همه دوستان عزیزم که در دانشگاهها در خدمتشان هستم، احساس
میکنم کار کردن با مدرک دکترا در بسیاری از رشته ها در شرکتهای ایرانی مانند
به دست داشتن ساعت رولکس برای کسی است که در پرداخت هزینه تخم مرغ شام خود هم
دچار بحران است…****

یا شبیه پرتاب کردن ماهواره به سمت آسمان، در شرایطی که هواپیماها به سمت زمین
سقوط میکنند.****

یا شبیه مطالعه بر روی فن آوری نانو، در کشوری که خط کش ها در ابعاد سانتی متر
هم درست اندازه نمیگیرند.****

یا شبیه…****
ahmad
RUSSIAN FEDERATION
۱۱:۴۸ - ۱۳۹۲/۰۴/۲۷
اقتصاددان با سواد وغیر وابسته به مراکز قدرت وجناح ها وقتی حرف میزنه انسان از منطقی بودن وبی نقص بودنش لذت میبره.چند جمله کلیدی در صحبتهای ایشان بود که باید با طلا نوشت.
1:به نظر من اقتصاد ایران دچار بیماری هلندی نیست؛ چون اگر درآمد ناشی از فروش نفت در داخل هزینه شده و موجب افزایش نرخ تورم شود بیماری هلندی نامیده می شود؛ در حالی که افزایش نرخ تورم در ایران ناشی از درآمد نفت نیست و دلارهای نفتی ایران در داخل هزینه نمی شود.
2: به نظر من قانون هدفمندی یارانه ها خود یکی از مشکلات اساسی اقتصاد ایران است.
3:در یک بیان کلی می توان گفت دولت یازدهم باید عکس هر سیاستی که در دولت فعلی انجام شده را اجرا کند.
4:راه درمان دیگراقتصادکشور در پیش گرفتن سیاست های درست اقتصادی است که یکی از اساسی ترین آنها توقف قانون هدفمندی یارانه ها در همین مرحله نخست است.
ناشناس
GERMANY
۱۱:۵۹ - ۱۳۹۲/۰۴/۲۷
بابازخوانی ومقایسه اظهارات ومقالات چندسال اخیراقتصادانان بامشربهای فکری مختلف درکشور به این نتیجه میرسیم که زبده ترین ودوراندیش ترین وعالم ترین اقتصاددانان کشور در حال حاضر دکترتقوی،حسن سبحانی،ابراهیم یاوری،راغفرهستند که متاسفانه نه رسانه مکتوبی درکشور بدلیل پشتیبانی نشدن از طرف بنگاههاومراکزاقتصادی وجناحهای سیاسی بدلیل حقیقت گویی برپایه صرف منافع ملی دارند ونه سایتی دارند(البته دکترسبحانی یک سایت شخصی دارد).بازهم فرارو که چند وقت یکبار با دکترتقوی مصاحبه ای میکند تا جامعه بطور کامل از علم وبیانات استاد بی نصیب نماند.ممنون فرارو
مجله فرارو
هم اکنون دیگران میخوانند