bato-adv
کد خبر: ۱۴۶۱۶۱

اسید؛ هدیه پدر شوهر سنگدل به عروس

پس از نقض حکم قصاص چشم متهم پرونده اسیدپاشی روی معصومه عطایی در دیوان عالی کشور، این پرونده به شعبه ۱۷ دادگاه کیفری استان اصفهان ارجاع شد تا دوباره در خصوص آن حکم صادر شود.
تاریخ انتشار: ۱۱:۳۲ - ۲۱ فروردين ۱۳۹۲
پس از نقض حکم قصاص چشم متهم پرونده اسیدپاشی روی معصومه عطایی در دیوان عالی کشور، این پرونده به شعبه ۱۷ دادگاه کیفری استان اصفهان ارجاع شد تا دوباره در خصوص آن حکم صادر شود. 

به گزارش قانون، علیرضا مختاری وکیل‌مدافع معصومه عطایی در این باره گفت: «پس از صدور حکم از سوی شعبه ۱۷ دادگاه کیفری استان اصفهان مبنی بر قصاص چشم و پرداخت دیه از سوی پدر شوهر سابق معصومه عطایی، طرفین دعوا به حکم صادره اعتراض کردند و دیوان عالی کشور نیز به علت نقص تحقیقات، حکم صادره را نقض کرد. شعبه صادرکننده رای بدوی نیز از پزشکی قانونی خواسته تا پس از انجام آزمایشات پزشکی دوباره نظریه خود را درباره جراحات وارده روی معصومه نتیجه را به دادگاه اعلام و دادگاه نیز بر اساس آن رای صادر کند. رایی که از سوی شعبه ۱۷ دادگاه کیفری استان تهران در مورد این پرونده صادر خواهد شد قطعی نیست و قابل اعتراض در دیوان عالی کشور است.» 

جلسه رسیدگی به این پرونده در بهمن ماه ۱۳۹۰ در شعبه ۱۷ دادگاه کیفری استان اصفهان برگزار شد. این شعبه با صدور حکم، متهم را به قصاص چشم محکوم و پرداخت یک دوم از ۷۲ درصد دیه کامل بابت ارش سوختگی صورت، اندام‌های فوقانی، قفسه صدری، نقص زیبایی و تخریب صورت و تحمل ۵ سال حبس تعزیری محکوم کرد شامگاه ۱۱ شهریور سال گذشته صدای فریاد «سوختم، سوختم» زن ۲۸ ساله اهالی محله‌ای در شهرضا اصفهان را به کوچه کشاند. آن‌ها در کمال ناباوری معصومه را در حالی که از درد به خود می‌پیچید در کوچه دیده و روی او آب پاشیدند. 

زن جوان سپس به بیمارستان منتقل شد و پزشکان پس از معاینه او اعلام کردند زن جوان دچار سوختگی شدید با اسید شده است. معصومه پس از بهبود نسبی حالش در تشریح ماجرا گفت: دو سال قبل به خاطر اختلافاتی که با شوهرم داشتم از او جدا شدم. دادگاه حضانت تنها پسرمان را به من داده بود و با آرایشگری مخارج خود و آرین را تهیه می‌کردم. روز حادثه پدرشوهر سابقم سوار بر خودرواش و به بهانه گردش ما را بیرون برد. پس از شام حدود ساعت ۱۱ شب وقتی مقابل خانه رسیدیم پدرشوهرم گفت: برایت یک هدیه جالب دارم. لحظاتی بعد گفت: چشمانت را ببند. همین که چشمانم را بستم ناگهان ظرف اسید را به صورتم پاشید.
برچسب ها: اسید پدر شوهر عروس
مجله خواندنی ها
مجله فرارو