bato-adv
کد خبر: ۱۳۴۸۱۷

روایت مرندی از مصوبه "خیلی محرمانه" درباره جمعیت

این روزها آمارها و شاخص‌ها از کاهش جمعیت ایران گواهی می‌دهند. «علیرضا مرندی» وزیر بهداشت دهه ۶۰، در گفتگویی با "تجارت فردا" درباره لزوم کاهش جمعیت در دهه شصت و سیاست‌های فعلی دولت در افزایش جمعیت با توسل به سیاست های تشویقی مالی می‌گوید.
تاریخ انتشار: ۱۳:۱۵ - ۲۰ آذر ۱۳۹۱
این روزها آمارها و شاخص‌ها از کاهش جمعیت ایران گواهی می‌دهند. «علیرضا مرندی» وزیر بهداشت دهه ۶۰، در گفتگویی با "تجارت فردا" درباره لزوم کاهش جمعیت در دهه شصت و سیاست های فعلی دولت در افزایش جمعیت با توسل به سیاست‌های تشویقی مالی می‌گوید. 

مشروح این گفتگو را درادامه می‌خوانیم:

 پس از انتشار نتایج سرشماری سال ۱۳۹۰ تشویق افزایش جمعیت شدت گرفت. حتی دولت سیاست‌های تشویقی مالی نظیر پرداخت یک میلیون تومان به نوزادان و اعطای سکه را نیز در پیش گرفت. از آن سو، مردم با هزینه‌هایی روبه‌رو هستند که به صورت سرسام‌آور در حال افزایش است. آیا آنچنان که تبلیغ می‌شود، شرایط برای فرزندآوری مهیاست؟ 
ببینید اگر گفته می‌شود نرخ رشد جمعیت ایران باید افزایش پیدا کند، مقصود این نیست که فردا به این نقطه برسیم. رشد جمعیت کند شده است، چنانچه این وضعیت ادامه داشته باشد، نرخ رشد به صفر می‌رسد و در نهایت منفی می‌شود. 

البته جمعیت ایران تا چند ده سال رشد خواهد داشت که این رشد اکنون دچار کندی شده است و باید اصلاح شود. جمعیت مساله‌ای نیست که امروز تصمیم بگیریم و فردا نتیجه بدهد. 

همان‌گونه که چند دهه قبل، افزایش جمعیت به موضوعی نگران‌کننده و مخرب تبدیل شده بود، کاهش نرخ رشد جمعیت نیز اکنون موجب نگرانی شده است. 

در حال حاضر هم نگران هستیم که نکند رشد جمعیت‌مان کاهش پیدا بکند. در آن مقطع، حضرت امام مجوز دادند که کشور به تنظیم خانواده و کنترل جمعیت بپردازد. لایحه‌ای تنظیم شد و در دولت و مجلس به تصویب رسید. 

به نظر من یک کار انقلابی و ارزشمند بود. جمعیت‌مان در حال افزایش بود و نگران این بودیم که از عهده تامین نیازها برنیاییم. نرخ رشد جمعیت در آن زمان ۹/۳ درصد بود و این قاعده وجود دارد که هر ۱۷ یا ۱۸ سال جمعیت ایران، دو یا سه برابر شود یعنی اگر قرار بود این وضع ادامه پیدا کند، تخمین بزنید از آن تاریخ تاکنون جمعیت ایران به چه رقمی می‌رسید؟ 

در آن زمان کالاهای اساسی به صورت کوپنی ارائه می‌شد، مثلاً یک شانه تخم‌مرغ را باید با کوپن خریداری می‌کردیم و نصف تخم‌مرغ‌های آن نیز شکسته بود که باید آنها را دور می‌ریختیم. 

اما با اینکه در آن زمان وزیر بهداشت بودم به دلیل کمبود مواد غذایی، این تخم‌مرغ‌های شکسته را هم مصرف می‌کردیم. مدارس‌ چند‌شیفته بود و وضعیت بیکاری وحشتناک؛ شرایط اقتصادی نامناسب بود و بیکاری امنیت کشور را هم به مخاطره می‌انداخت. اگرچه تاکید اسلام بر افزایش نسل بود، اما به نظر رسید افزایش جمعیت برای کشور مضر و مخرب است.
 
البته برآورد صاحب نظران حوزه جمعیت‌شناسی این بود که نرخ رشد جمعیت به این زودی‌ها کاهش پیدا نمی‌کند و حتی تا سال۱۳۹۱ نیز به رشد ۲‌درصدی دست نخواهیم یافت. اما آنچه پیش‌بینی شده بود در سال ۷۱ محقق شد.

از همان زمان این زمزمه‌ها شنیده می‌شد که با کاهش رشد زاد و ولد، جمعیت افراد مسن افزایش پیدا کند. به عقیده من این نگرانی بجاست. 

در آن زمان هم عمده جمعیت کشور، بچه‌ها بودند و بچه‌ها مولد نیستند. اگر افزایش جمعیت با کندی مواجه شود، جمعیت مسن در کشور افزایش پیدا می‌کند که البته این جمعیت نیز مولد نیست. 

اما اکنون در بازه زمانی میان این دو وضعیت قرار داریم که آن را پنجره جمعیتی یا پنجره طلایی می‌نامند. کشور‌های توسعه‌یافته نظیر آمریکا و انگلیس با به‌کارگیری ظرفیت‌های همین دوره به جهش‌های اقتصادی و اجتماعی دست یافتند. یعنی زمانی که جمعیت کودکان و مسن‌ها متعادل بود، این ظرفیت بزرگ مولد را به کار گرفتند. 

بازه‌ای که پنجره جمعیتی در آن دوام می‌آورد بیش از ۳۰ تا ۴۰ سال نیست. البته مقداری
من با آنان که طرفدار افزایش جمعیت هستند، موافقم. اما اگر ما می‌خواهیم که مردم فرزند بیشتری به دنیا بیاورند و اطمینان پیدا کنند که برای این فرزند می‌توانند زندگی با‌کیفیتی را فراهم کنند باید به خواسته‌های جمعیت کنونی رسیدگی شود.

مشوق‌های مالی تا چه حد موثر است؟ 
تعداد بچه‌ها که دست من و شما نیست؛ نه ما به زور می‌توانستیم جمعیت را کم کنیم و نه امروز به زور می‌توانیم زیاد کنیم. نمی‌شود خانواده‌ها را مجبور کرد که زاد و ولد را بیشتر کنند و نه می‌توانیم مجبورشان کنیم که بچه نداشته باشند. 

هر خانواده برای خودش تصمیم می‌گیرد. اگر مردم از بعد اقتصادی و اجتماعی اطمینان پیدا کنند، بچه به دنیا می‌آورند. پیش از آنکه ما به بحث تنظیم خانواده بپردازیم، تصور همگان بر این بود که تنظیم خانواده خلاف شرع است.

 یعنی در آن زمان دولت حتی با توزیع قرص‌های جلوگیری از بارداری برخورد می‌کرد؛ زمانی که من وزیر بهداری بودم و بهزیستی هم وزارتخانه بود.

وزیر بهزیستی در جلسه‌ای گفت: من امروز رفتم از مراکز تحت پوشش وزارتخانه بازدید کنم،‌ دیدم در مراکز ما و مراکز بهداری دارند قرص جلوگیری از بارداری توزیع می‌کنند، من هم درش را بستم. او یک روحانی بود. 

من برای اینکه بحث کنترل جمعیت را پیگیری کنم با نخست‌وزیر وقت بسیار مکاتبه کردم. اما پاسخی نگرفتم. آقای روغنی‌زنجانی که وزیر برنامه و بودجه بود روزی در جمع اعضای کابینه اعلام کرد وضعیت اقتصادی کشور وخیم است و دیگر از عهده آن برنمی‌آییم.

من هم از این فرصت استفاده کردم و بدون اینکه مطلب در دستور دولت باشد، ‌موضوع تنظیم خانواده را مطرح کردم. 

رای‌گیری شد و در کمال ناباوری وزرا به اجرای سیاست‌های تنظیم خانواده رای دادند. این لایحه به تصویب رسید اما ابلاغ نشد. آنقدر پیگیری کردم که بالاخره بعد از هفته‌ها مصوبه‌ای با عنوان «خیلی محرمانه» به دستم رسید.

در این نامه آمده بود، چنین موضوعی در دولت مطرح شده است و سیاست جمهوری اسلامی در این مقطع تنظیم خانواده‌ است. اما من نمی‌توانستم، مصوبه‌ای را که مهر «محرمانه» را بر پیشانی داشت اجرا کنم. 

با سران سه قوه ملاقات کردم، آیت‌الله خامنه‌ای رئیس‌جمهور بودند، آقای هاشمی‌رفسنجانی رئیس مجلس و موسوی‌اردبیلی رئیس قوه قضائیه بودند. با آنها صحبت کردم، فایده‌ای نداشت. البته آقای موسوی‌اردبیلی قول داد دیگر در خطبه‌های نماز جمعه افزایش جمعیت را تبلیغ نکند. 

آقای هاشمی هم که سیاستمدارانه با این موضوع برخورد می‌کرد، به طوری که هیچ جواب روشنی نمی‌داد و خود را درگیر نمی‌کرد. اما در یکی از مراسم‌ها که برای افتتاح کارخانه داروپخش برگزار شده بود، با آقای خامنه‌ای هم صحبت کردم. ‌

ایشان از اول کمی مخالف بودند. پس از تشریح این برنامه، موافقت یا مخالفت خود را به طور صریح اعلام نکردند؛ گفتند مواظب باش که بدون مشورت با روحانیت کاری انجام ندهی و بعد هم نگذار شعارهای شاه زنده شود. 

من در نامه‌ای به امام دلایل اهمیت این موضوع را نوشتم‌،‌ ایشان در نامه‌ای، منطق تنظیم خانواده را مهم دانستند و گفتند باید در دانشگاه‌ها و در رسانه‌ها بحث شود. در آن زمان کسی جرات نمی‌کرد در این‌باره صحبت کند.
 
آقای موسوی که در آن زمان نخست‌وزیر بود، بعدها به دامادش گفته بود مرندی در مورد تنظیم خانواده تا مرز ارتداد پیش رفت. البته به دلیل پیگیر این سیاست هنوز هم زیر سوال هستم. 

می‌دانید، ۳۰ سال ما را تشویق کردند و جایزه دادند و امروز می‌گویند چرا کنترل جمعیت را پیگیری کردید. به تازگی مصاحبه‌ای از خانمی که در بدنه دولت است خوانده‌ام و او گفته است که اینها روحانیت را گول زده‌اند. 

شما ببینید در شرایط فعلی که رشد جمعیت کند شده است، هنوز معضل بیکاری و تورم وجود دارد. تصور کنید با این شرایط، جمعیت کشور۲۰۰ میلیون نفر بود، چه اتفاقی رخ می‌داد؟ به خاطر ناآگاهی این حرف‌ها را می‌زنند و مصاحبه می‌کنند. همین بس که می‌گفتند وزیر مرتد شده است. اما وقتی امام مجوز تنظیم خانواده را صادر کردند، تعصبات کنار رفت و خیلی‌ها به میدان آمدند. اکثریت موافق ماجرا بودند. 

به محض اینکه امام چراغ سبز را نشان دادند،‌ مردم شروع به کنترل جمعیت کردند. تا آن زمان که آن را خلاف شرع می‌دانستند، از آن زمان به بعد با فرمایش امام کنار گذاشتند.

حالا باید ببینیم چرا تنظیم خانواده با اقبال مردم مواجه شد. این را می‌توانیم در افزایش جمعیت به کار بگیریم. بنابراین اجباری در کاهش جمعیت نبود. البته اصلاً امکان اجبار هم نیست. 

در حال حاضر افزایش جمعیت با دستور شدنی نیست. اگر آمدیم و صرفاً به پرداخت پول بسنده کردیم، هیچ انسان عاقلی با سودای این پول‌های اندک، هوس بچه‌دار شدن نمی‌کند. اما اگر فرض کنیم پرداخت این وجوه، چنان باشد که جاذبه ایجاد کند، در این صورت چه کسانی بچه‌دار می‌شوند؟
 
آنان که فقیرند و وضع اقتصادی بدی دارند. آنها در شرایط فعلی هم معمولاً چهار ، پنج تا شش فرزند دارند. آنها دریافت این پول‌ها را وسیله‌ای برای کسب خود تلقی خواهندکرد.

فرزند بعدی این خانواده که از بعد اجتماعی و اقتصادی در محرومیت به سر می‌برد، دچار محرومیت بیشتری خواهد بود. فرزندان این خانواده‌ها اغلب تحصیل نکرده‌اند، بیکارند و جرم و جنایت در آن بیشتر رخ می‌دهد. آنچه که مورد تاکید مقام معظم رهبری است‌،‌ جمعیت کیفی است؛ یعنی ژن نخبگی. 

اما گروهی که تمایلی به بچه‌دار شدن ندارند، اغلب تحصیل کرده‌اند. 
بله، گروهی که تحصیل کرده‌اند و از تمکن مالی برخوردارند، پرداخت پول یا اهدای سکه برای فرزندآوری تاثیر چندانی بر روی آنان نخواهد گذاشت. گروهی که البته ممکن است ازدواج هم نکرده باشند.

باید دید این دسته چرا ازدواج نمی‌کنند. امتناع آنها از ازدواج و زاد و ولد دیگر به مسائل اقتصادی مربوط نمی‌شود و بیشتر به مسائل فرهنگی ارتباط پیدا می‌کند. 

بنابراین ما باید هم روی ریشه‌های اقتصادی این پدیده تحقیق کنیم و هم روی قواعد فرهنگی. در حال حاضر چهار میلیون زوج در کشور وجود دارد که در سن ازدواج قرار دارند. 

اگر شرایط ازدواج را برای آنها فراهم کنیم و هر کدام‌شان یک بچه بیاورند، چهار میلیون به جمعیت اضافه می‌شود. در سال‌های گذشته پژوهشی در دانشگاه تهران صورت گرفت که نشان می‌داد‌، جرم و جنایت و خطاهای اجتماعی بیشتر در میان ازدواج نکرده‌ها رایج است. ما از بس گفتیم که ازدواج مشکل است. همه باورمان آمده است.
 
برای همین است که تاکید می‌کنم به یک فرهنگ‌سازی برای ازدواج آسان نیاز داریم تا دختر و پسرها به آرامش برسند. اوایل انقلاب حدود ۵۰ درصد از مردان و ۳۷ درصد زنان با‌سواد بودند. این بی‌سوادی مصیبت‌هایی را برای ما به بار آورد. اکنون اما بیش از نیمی از پذیرفته‌شدگان کنکور زنان هستند.
 
زنان می‌خواهند به دانشگاه بروند و بابت نگهداری و هزینه نگهداری فرزندانش دغدغه‌ای نداشته باشند. تمام این موارد سد راه ازدواج و بچه‌دار شدن است. اگر این مسائل برطرف شود همه ترجیح می‌دهند فرزندان خود را در سنین پایین به دنیا بیاورند. 

تک‌فرزندی اکنون در جامعه باب شده است. این پدیده مشکلات خود را دارد. با افزایش سن ازدواج، پدر و مادر فرزند خود را به دنبال می‌آورند. فاصله سنی والدین با فرزندان‌شان افزایش می‌یابد و درک درستی از جوان‌شان پیدا نمی‌کنند. 

می‌خواهم به تجربه چینی‌ها پس از مدت‌ها اعمال سیاست تک‌فرزندی اشاره کنم. ۳۰ سال پیش زمانی که وزیر بودم به چین سفر کردم، وزیر بهداشت چین گفت یک کودک چینی به دلیل آنکه تنها نوه دو خانواده است و بسیار مورد توجه قرار می‌گیرد، اغلب کودکانی چاق و فاقد توانمندی و اعتماد به نفس هستند. 

می‌دانید تک‌فرزندی در ایران هم در حال تبدیل شدن به یک فرهنگ است. سن ۲۰ تا ۳۵ زمان مناسب برای فرزندآوری است. اگر سن مادر کمتر از ۲۰ سال باشد یا بیش از ۳۵ سال، احتمال بروز مشکلات کروموزومی،‌ مشکلات عقب‌افتادگی ذهنی و به طور کلی مخاطرات جسمی‌، معلولیت و مرگ افزایش می‌یابد. بنابراین سن مناسب باروری بین ۲۰ تا ۳۵ سال است.
 
از سوی دیگر، افزایش ناباروری نیز ارتباط مستقیمی با افزایش سن ازدواج دارد و این زوج‌ها برای بارور شدن هزینه‌های بسیاری را صرف می‌کنند. 

کسانی که در سن پایین تصمیم به بچه‌دار شدن می‌کنند‌، کودکان بهتری خواهند داشت. فرزندان اول معمولاً از هوش بیشتری برخوردار هستند و فرزندان چهارم و پنجم به بعد هوش‌شان کمتر است. 

در واقع وقتی می‌خواهیم تعداد فرزندان یک خانواده را با سکه و یا پول بیشتر کنیم، به جمعیت خانواده‌های فقیر می‌افزاییم. خانواده‌هایی که نمی‌توانند فرزندانی توانمند و با‌هوش به جامعه تحویل دهند. بنابراین تمام تلاش‌مان را باید بکنیم که سن ازدواج را کاهش دهیم و ازدواج را تسهیل کنیم. 

اما بسیاری از جمعیت‌شناسان بر این عقیده‌اند که افزایش نرخ رشد جمعیت امری دشوار و تاحدودی غیر‌ممکن است. تاکید آنان بر این است که کاهش نرخ رشد جمعیت محصول افزایش آگاهی و سطح سواد زنان در دهه‌های اخیر بوده است و تغییر این نگرش تا حدودی غیر‌ممکن می‌نمایاند. ضمن آنکه تشدید فشار‌های اقتصادی هم در امتناع زوج‌ها از زاد و ولد بی‌تاثیر نیست. اما برداشت من از پاسخ‌های شما این است که به افزایش نرخ رشد جمعیت خوش‌بین هستید. 
باید تلاش کرد. البته دستیابی به نرخ رشد پیشین که ۹/۳ بود نه قابل دستیابی است و نه کسی به دنبال بازگشت این نرخ رشد است. دستیابی به نرخ رشد ۵/۲ درصد هم به سادگی ممکن نیست.
 
در حال حاضر نرخ رشد جمعیت به گونه‌ای است که سالانه یک میلیون نفر به جمعیت کشور افزوده می‌شود اما اگر رها شود، ۹۵۰، ۸۵۰ و ۷۰۰ هزار نفر می‌رسد و در نهایت رشد منفی به وقوع می‌پیوندد. 

باید به گونه‌ای برنامه‌ریزی کنیم که نرخ رشد به صفر نرسد. اما اگر هر خانواده‌ای دست کم دو فرزند داشته باشد یکی از این دو دختر باشد. این دختران جایگزین مادران موجود می‌شوند.

برخی تصور می‌کنند اگر ممنوعیت ارائه خدمات به فرزندان چهارم را لغو کنند، جمعیت بالا می‌رود نه این‌طور نیست. ما کسانی را داریم یکی دو تا بچه‌ را هم به زور اداره می‌کنند. بنابراین تاکید من بر روی تسهیل ازدواج و فرزند‌آوری در سنین پایین است.
 
می‌خواهم به تجربه برخی کشورها اشاره کنم. ایسلندکشوری است که آمار بیشترین زاد و ولد در میان کشور‌های اروپایی را به خود اختصاص داده است. در این کشور در کنار اعطای مرخصی‌های طولانی‌مدت زایمان به والدین، کمک بلاعوض نیز تا ۱۶‌سالگی کودک به والدین پرداخت می‌شود و به طور کلی این سیاست‌ها سبب شده است که علاوه بر افزایش زاد و ولد، نرخ مشارکت زنان نیز در بازار کار بالا رود این سیاست‌ها اغلب در کشورها توسعه‌یافته نتیجه مطلوبی را به دنبال داشته است. اما ظاهراً همین سیاست‌های تشویقی نیم‌بند در ایران نتیجه عکس می‌دهد و تنها برای بزرگ‌تر کردن خانواده‌های فقیر به کار می‌آید. 
ببینید مشکل اصلی ما خیل عظیم جمعیتی است که یا ازدواج نمی‌کنند یا یک فرزند را اداره می‌کنند. از این گذشته شما نمی‌توانید ایران را با کشورهایی که از نظر فرهنگی، اجتماعی،‌ اقتصادی و تحصیلی با ایران تفاوت دارند، مقایسه کنید. 

من نمی‌گویم در کشور ما این مزایا جواب نمی‌دهد اما معتقدم بهتر است این حمایت‌ها در قالب تسهیلات باشد تا کمک مالی. مانند طرحی که دولت در یکی دو سال گذشته از اجرای آن خبر داد و اعلام کرد به هر نوزاد یک میلیون تومان می‌دهیم. با یک میلیون تومان مثلاً چه کاری می‌توان انجام داد.
 
البته کسی که دارای وضعیت اقتصادی مطلوبی نیست، ممکن است از هر رقمی استقبال کند اما این یک میلیون در زندگی سطح متوسط جامعه و دهک‌های بالاتر، عددی نیست که بر مبنای آن بروند ازدواج کنند و بچه‌دار شوند. 

اما اگر این تسهیلات را در ورود به دانشگاه و فراهم کردن زمینه اشتغال برای افراد قائل شویم پولی به دستش نداده‌ایم اما راهش را هموار کرده‌ایم در کشور ما این راهبرد بیشتر جواب می‌دهد. بنابراین باز هم تاکید می‌کنم من نمی‌توانم ایران را با کشور‌های اروپایی مقایسه کنم. 

ممکن است در کشور آنها مشکل مسکن وجود نداشته باشد. ضمن آنکه جمعیت این کشورها اکنون در وضعیت رشد منفی است. اما در ایران جمعیتی جوان وجود دارد که تحصیلات و شغل می‌خواهند و نیز در سن ازدواج قرار دارند. داوطلبانی که نمی‌توانیم تامین‌شان کنیم. 

در چنین شرایطی تصور کنید مشوق‌های مالی به کسی اعطا شود که بیشتر می‌خواهیم نقش یک ماشین جوجه‌‌کشی را بازی کند. فرزندی که این فرد متولد می‌کند سربار اجتماع خواهد بود و آن جمعیت نخبه‌ای که رهبری نسبت به آن تاکید دارند به وجود نمی‌آید. 

ایشان این چشم‌انداز را ترسیم کرده‌اند که ایران باید در۵۰ سال آینده حرف اول را در دنیا بزند. با نسل کنونی که نمی‌شود در ۵۰ سال آینده به این نقطه رسید. بنابراین نیازمند نسلی توانمند و باهوش هستیم که کشور ما را به آنجا برساند. باید تمام توان‌مان را به کار بگیریم که این نسل به وجود بیاید. این نسل توانمند چه می‌خواهد؟
 
ببینید از لحظه‌ای که مادر باردار می‌شود و داخل رحم و حتی قبل از آن تغذیه مادر باید خوب باشد. حتی من معتقدم این مراقبت‌ها باید زمانی که مادر در سنین کودکی و نوجوانی است آغاز شود. 

در گذشته زنان و مادران کمتر غذا می‌خوردند. در بسیاری از کشورها به دخترها نمی‌رسند‌؛ مانند چین که اگر بدانند فرزندشان دختر است او را می‌کشند. 

در کشور ما باید توجه بیشتری به دخترها شود تا وقتی به سن باروری می‌رسد دارای توانمندی جسمی باشد. از بعد بدنی نیز آمادگی این را داشته باشد که وقتی ازدواج می‌کند و از لحظه‌ای که نطفه منعقد می‌شود از جنین داخل رحم کاملاً مراقبت کند و هنگامی که این کودک متولد شد، از لحاظ تغذیه و بهداشت نیز تحت مراقبت قرار گیرد.

اینها کاملاً در کشور ما فراموش شده است. اینکه توجه به تکامل مطلوب ذهنی و جسمی نسل را از سال‌های اول زندگی آغاز کنیم. 

اینکه فرزندپروری و رفتار با فرزندان را به پایین‌ترین طبقات اجتماعی بیاموزیم. در حالی که ۴۶ سال قبل که من به آمریکا رفتم این برنامه‌ها در آن کشور اجرا می‌شد. آموزش و پرورش هم به میدان می‌آید و از همان اول به مهد کودک‌ها یاد می‌دهد که چگونه با بچه‌ها برخورد کنند‌.
 
این آموزش‌ها از سه‌سالگی برای کودک اجباری می‌شود. آنها این‌طور بچه‌هایشان را بزرگ می‌کنند‌. ما اگر می‌خواهیم ۵۰ سال دیگر قدم بگذاریم باید اینها را پرورش دهیم. اگر بخواهیم انسان‌هایی ناتوان به جمعیت اضافه کنیم نه‌تنها کمکی نمی‌کند که اینها وبال جامعه می‌شوند. 

بنابراین برای به وجود آمدن جمعیتی که مقام معظم رهبری می‌گویند باید حساب‌شده رفتار کرد و با این یک میلیون تومان‌ها و اهدای سکه به وجود نمی‌آید. این اصلاً با پرداخت پول درست نمی‌شود. با فراهم کردن زمینه است‌. اینکه افراد ببینند می‌شود ازدواج کرد، بچه‌دار شد و می‌شود فرزند خوبی داشت. 

البته دولت در راستای تشویق مردم برای بچه‌دار شدن به اعلام وعده کمک‌های مالی بسنده نکرده است و هر آنچه ارتباط مستقیم یا غیر‌مستقیم با موضوع کنترل جمعیت داشته باشد را جمع می‌کند. حتی فعالیت مراکزی را هم که به صورت رایگان عمل توبکتومی و وازکتومی انجام می‌دادند متوقف کرد. این روش‌ها موثر است؟ 

ببینید در آن زمان که ایران انجام این عمل‌ها را رایگان اعلام کرد، یک کشور استثنا بود. حتی در آمریکا و در اروپای غربی والدین برای واکسنی که به بچه‌ها تزریق می‌شود، پول پرداخت می‌کنند. منتها نظام بیمه و تامین اجتماعی در این کشورها این هزینه‌ها را می‌پوشاند. آنها بیمه‌های قرص و محکمی دارند، نه مانند ایران که دفترچه‌هایمان بی‌ارزش است. 

در کشور ما به دلیل آنکه بیمه‌ها کارایی مطلوبی ندارند، گاه برخی خدمات به صورت رایگان انجام می‌گیرد. در آن زمان هم به دلیل رشد فزاینده جمعیت کشور دولت و مجلس تصمیم گفتند این خدمات به صورت رایگان صورت گیرد.
 
البته امروز به بهانه‌های مختلف از مردم پول می‌گیرند. در حالی که در قانون اساسی آمده است، مدارس و دانشگاه‌ها تا مرز خودکفایی رایگان باشند. بنابراین من فکر می‌کنم، توقف فعالیت این مراکز هم نوعی عوام‌فریبی است. البته نه اینکه قصد عوام‌فریبی داشته باشند،‌ ناآگاه هستند. 

شما در صحبت‌هایتان به لایحه‌ای اشاره کردید که به منظور افزایش جمعیت در دست تهیه دارید. فکر می‌کنید با تدوین این لایحه و تصویب آن در مجلس مشکل کاهش نرخ رشد جمعیت برطرف شود؟ 
اصراری که در تدوین این لایحه دارم همان رشد کیفی جمعیت است. این ویترین کشور ماست. اگر ما به وضعیت جمعیت فعلی رسیدگی کنیم و به نیاز‌های جوانان پاسخ دهیم، جوان‌ها هم به این باور می‌رسند که اوضاع خوب است. وگرنه کسی ازدواج نمی‌کند و بچه‌دار هم نمی‌شود؛ یعنی اگر هم بخواهند جرات نمی‌کنند. 

بنابراین باید تمرکزمان را معطوف کسانی کنیم که در مدرسه هستند. زمینه ورود به دانشگاه را برایشان فراهم کنیم. البته باید مراقب باشیم که از نظر مالی به آنها فشار نیاید. امکاناتی هم فراهم کنیم که سن ازدواج پایین‌تر بیاید. اگر این امکانات فراهم شود جوان‌ها ازدواج می‌کنند. همان چهار میلیون زوجی که آماده ازدواج هستند.

اینها چرا باید محروم بمانند و کشور نیز از ظرفیت آنها محروم باشد. اصرار من این است که این جمعیت بچه‌دار شوند، نه آنهایی که چند فرزند دارند و تولد یک فرزند دیگر نه‌تنها موهبت نیست بلکه وبال است. این لازمه‌اش این است که به نوجوان‌ها و جوان‌ها برسیم و برایشان تسهیلات فراهم کنیم. 

جالب است که شما ۳۰ سال پیش مصرانه پیگیر کاهش زاد و ولد بودید اما امروز در مجلس، لایحه‌ای را در دست تدوین دارید که هدف آن افزایش جمعیت است. فکر می‌کنید مثل ۳۰ سال گذشته به نتیجه برسید؟ 
ببینید اگر هر کاری با فکر و منطق و نه با جوسازی و عوام‌فریبی به انجام برسد، نتیجه می‌دهد. البته آنها قصدشان این نیست که عوام‌فریبی کنند، شعورشان محدود است.
 
اگر طرح‌هایی که به اجرا در می‌آید، با پشتوانه مطالعه و پژوهش باشد و نیز نگاهی هم به تجربیات دنیا داشته باشد به اهداف مورد نظر می‌رسیم. یعنی هم کشور ساخته می‌شود و هم امکان رشد جمعیت فراهم می‌شود. 

در عین حال می‌توانیم از برنامه‌هایی که در سایر کشورها پیاده می‌شود و به موفقیت می‌رسد، ایده بگیریم و آن را متناسب با اقتضائات کشور طراحی کنیم. بسیاری از این طرح‌ها در ایران بهتر از دیگر کشورها جواب می‌دهد، همان‌طوری که تنظیم خانواده در هر کشوری زود اتفاق نمی‌افتد. غیرممکن است اتفاق بیفتد.
 
البته من به تنهایی قادر به اجرای این پروژه نبودم. وقتی جایزه جمعیت سازمان ملل در نیویورک به من اعطا شد، از من می‌پرسیدند تو چه کار کردی؟ من یک بت بودم از نظر آنها. من به آنها گفتم من این کار را نکردم‌. این را مردم کشورم به انجام رساندند، در کشور ما مردم به امام اعتقادی داشتند که به هر آنچه او می‌گفت، عمل می‌کردند. 

برای مثال در حال حاضر مطالبه انرژی هسته‌ای ظاهراً دردسرساز است؛ مطالعاتی در آمریکا و با حمایت دولت این کشور صورت گرفته است که نشان می‌دهد، انرژی هسته‌ای مطالبه ۸۵ درصد مردم ایران است حتی به قیمت جنگ. به وجود آمدن این نگرش ناشی از فرهنگ‌سازی است. ما وقتی می‌توانیم در کشور فرهنگ‌سازی کنیم چرا به عوام‌فریبی روی بیاوریم. 

چرا برای بچه‌دار شدن بیاییم یک میلیون تومان بدهیم. این پول همان ثانیه از بین می‌رود. در زمان جنگ که من در وزارت بهداشت بودم از لحاظ مالی در مضیقه بودیم. آنچه به نظرم رسید این بود که ما باید به دنبال یک شبکه بهداشتی و درمانی باشیم نه دنبال بیمارستان‌های مجلل و تجهیزات پزشکی. متاسفانه اکثرمان دنبال حفظ ظاهر هستیم.
 
با به وجود آمدن این خانه‌های بهداشت در روستاها واکسیناسیون در روستاها عملکرد بهتری نسبت به شهرها داشت. اما اکنون می‌بینیم که مدام تجهیزات گران‌قیمت پزشکی از آمریکا وارد می‌شود، بدون آنکه کار زیربنایی صورت گیرد.

ضمن آنکه ارتقای سلامت در کشور با واردات تجهیزات گران‌قیمت در ارتباط نیست. پزشکی مدرن کمتر از ۴ درصد در سلامت جامعه نقش دارد. اما در این سال‌ها به دنبال تجهیزات و داروهای گران‌قیمت پزشکی رفتیم. 

در مسائل زیربنایی سلامت، آب آشامیدنی سالم در روستاها اهمیت بسیاری دارد. ما خودمان در وزارت بهداری لوله‌کشی آب در روستاها را تقبل کردیم. این به وزارت بهداری ارتباط نداشت؛ اما اسهال و مرگ و میر ناشی از آب آشامیدنی ناسالم پایین آمد.

خانه بهداشت ساختیم و واکسن‌ها را با یخچال نفتی به روستاها می‌رساندیم. در آن زمان حتی جاده مناسبی هم وجود نداشت. شاخص بهداشتی اصلاح شد.
 
در حال حاضر هم باید برای افزایش جمعیت از طرح‌ها و برنامه‌‌های ظاهری و پر‌طمطراق بگذریم که رشد جمعیت پا بگیرد و بماند. وگرنه با اینکه کسی بیاید موعظه کند که هرکس جمعیت را زیاد کند می‌رود بهشت کاری پیش نمی‌رود. باید این هدف را در برنامه‌ای ۱۰‌ساله برای کشور فراهم کرد. 

بنابراین وقتی مردم ببینند که شرایط برای بچه‌دار شدن مناسب است، هم ازدواج می‌کنند و هم بچه‌دار می‌شوند. به شرطی که مسوولان فقط نوک دماغ‌شان را نبینند.

اصولاً برای توسعه و آینده هر کشوری لازم است که برنامه‌ریزان علاوه بر شرایط حال، آینده را ببینند وگرنه اگر شما سوار یک دوچرخه یا ماشین شدید فقط جلویتان را نگاه کنید که تصادف می‌کنید. باید مقابل‌تان را هم ببینید که به کجا می‌روید. 

آقای دکتر شما بر این عقیده هستید که بخشی از معضل کاهش نرخ رشد جمعیت با فرهنگ‌سازی برطرف می‌شود اما واقعیت این است که مردم به جیب‌شان نگاه می‌کنند. قدرت خریدشان را محاسبه می‌کنند که به شدت رو به تحلیل می‌رود. آنها نمی‌توانند اخبار تعطیلی روز‌‌افزون بنگاه‌های اقتصادی را نادیده بگیرند. اجاره بهای مسکن هم که دیگر هیچ. در این صورت چگونه می‌توانند به بچه‌دار شدن فکر کنند؟ 
اینها برنامه‌ریزی می‌خواهد. ببینید همان‌طور که پیش از این هم اشاره کردم، سال ۱۳۶۱ وقتی معاون بهداشت وزارت بهداری بودم، شاخص‌های بهداشتی کشور در وضعیت نامطلوبی قرار داشت. به طوری که از هر هزار نوزادی که به دنیا می‌آمد ۱۷۳ نفر به پنج‌سالگی نمی‌رسیدند. 

مرگ‌ومیر مادرانی که باردار می‌شدند ۲۵۵ نفر در یکصد هزار تولد زنده بود. لازمه بهبود این وضعیت کار و برنامه‌ریزی بود. اما حدود ۱۰ سال طول کشید تا شاخص‌های ما یک به پنج شد. 

ببینید کسی که می‌خواهد به کشور خدمت کند نباید به این فکر باشد که او را در تلویزیون نشان دهند یا شغل بهتری برایش در نظر بگیرند. باید به آینده فکر کند. من وقتی می‌گفتم شبکه بهداشت خانواده، نمایندگان مجلس می‌گفتند که ما بیمارستان هزار‌تخته می‌خواهیم. 

حتی امام جمعه یکی از استان‌ها ناراحت می‌شد وقتی که از خانه بهداشت صحبت می‌کردیم. می‌گفت این روستا بیمارستان هزار‌تخته می‌خواهد. مبارزه من با افزایش جمعیت هم از همین خانه‌های بهداشت شروع شد خب من با این جو همان‌طوری که با جمعیت مبارزه می‌کردم برای این شبکه شروع شد. به نحوی که وضعیت بهداشت روستاهای دور‌دست از تهران هم بهتر شد. من منتظر نبودم کسی برای من دست بزند. من فکر می‌کنم هیچ کاری در کشور ما نشدنی نیست. 

اجازه دهید سوالم را به شکل دیگری بپرسم، فکر می‌کنید در شرایط فعلی اقتصادی و اجتماعی فضا برای بچه‌دار شدن فراهم باشد؟ 
بله، من به این موضوع اعتقاد دارم. من فرزندان خودم را به ازدواج در سنین پایین و بچه‌دار شدن در این سنین تشویق کردم. وقتی دخترهایم دبیرستان می‌رفتند، تشویق‌شان کردم ازدواج کنند. دبیرستانی بودند که ازدواج کردند.
 
وقتی ازدواج کردند، توصیه کردم که در همان۲۰‌سالگی بچه‌دار شوند. آنها دانشگاه هم می‌رفتند. همسر من با وجود آنکه درس می‌خواند و در حال حاضر هم عضو هیات‌ علمی یکی از دانشگاه‌هاست‌، نوه‌هایم را به دانشگاه مادران‌شان می‌برد و پشت در کلاس می‌نشست تا از شیر مادران‌شان تغذیه کنند. نوه‌های دختری‌ام را هم به ازدواج زودهنگام تشویق کردم‌. 

البته مشکلات وجود دارد. زندگی روزهای اولش سخت است. اما مگر خود من زندگی‌ام را که شروع کردم همه چیز مهیا بود؟ من وقتی که ازدواج کردم بدهکار بودم، پول نداشتم. منتها با خانواده‌ای تحصیل‌کرده آشنا شدم که از من جشن عروسی و خانه نمی‌خواستند.
 
همسرم را بردم به روستایی در جنوب که نه برق داشت و نه آب، از چاه آب‌ گل‌آلود می‌کشیدیم و مجبور بودیم آن آب را بخوریم. حتی هنگامی که برای گرفتن تخصص به آمریکا سفر کردم برای خرید بلیت هواپیما قرض کردم. آنجا هم خانه اجاره کردم و شرایط بسیار دشوار بود. 

اگرچه سال پایانی اقامتم در این کشور، دانشیار دانشگاه بودم. مطب خیلی خوبی داشتم و وضع اقتصادی‌ام خوب شد. ولی باید برنامه‌ریزی داشته باشند. به اعتقاد من شیرینی زندگی به این است که آدم سختی‌هایش را ببیند و هر یک ذره پیشرفتی که می‌کند کلی برایش کیف دارد. 

من در مورد ازدواج تمام اینها را در مورد خانواده خودم انجام دادم. حالا تغذیه با شیر مادر که می‌گویم هیچ‌ کدام از بچه‌های من،‌ نوه‌های من یا نتیجه‌هایم در شش ماه اول غیر از شیر مادر، قطره‌ای چیزی نخورده‌اند بنابراین هر آنچه به مردم توصیه می‌کنم در مورد خانواده‌ام هم عمل کردم. البته مطمئن هستم که این راه‌ها منطقی است.
برچسب ها: روایت مرندی مصوبه
ناشناس
Switzerland
۱۵:۴۳ - ۱۳۹۱/۰۹/۲۰
سلام علت اینکه قشر تحصیلکرده خیلی به فرزنددارشدن یاازدیاد فرزند علاقه نشان نمی دهد به وضع کلی کشور مربوط می شود انها معتقدند با این وضعی که ما زندگی می کنیم چرا یک یا چند نفر دیگر را تو دردسر بیندازیم مسولین به وضع کشور برسند مردم راه بچه دارشدن رابلدند اینقدر با مردم ور نروند
مردم
Germany
۱۴:۲۷ - ۱۳۹۱/۰۹/۲۰
جناب آقای دکتر مرندی سخنان خیلی جالب و منطقی و علمی فرمودین تیکه های خیلی آبدار هم به کسانی که حقشان است انداختین دستتان درد نکند .
بنده به عنوان یک شهروند علاقمند به مباحث جمعیتی لازم میدانم نکته ای را عرض کنم
همانگونه که جناب عالی فرمودین بیشتر شدن تعداد فرزندان خانوار نه دستوری ونه پولی و نه با زور و.. . امکان ندارد . به نظر شما آیا نباید بعضی از سیاستهای قدیمی و متحجرانه تغییر کنند مثلا چرا اگر یک خانم ایرانی با یک تبعه خارجی ازدواج کرد تابعیتش سلب میشه؟ . اصولا چرا در ج اس هیچ توجهی به سیاست پذیرش مهاجرین نخبه نمیشود مثلا چه اشکالی دارد اگر به یک زن و شوهر خاجی تحصیلکرده با 3 یا 4 فرزند تابعیت ایرانی داده بشه ؟ مگر در کشورهای توسعه یافته برای حفظ تعادل در نرخ رشد جمعیت پذرش مهاجر خارجی انجام نمیشود ؟
مجله خواندنی ها
انتشار یافته: ۲
مجله فرارو