bato-adv
کد خبر: ۱۳۱۳۱۰
مهدی مطهرنیا در گفتگو با فرارو بررسی کرد:

دورنمای آینده سیاسی سوریه/ رابطه ایران و آمریکا/ تغییر موازنه قوا در خاورمیانه

«ماندگاری بشار اسد بیش از آنکه به ضرر غربی ها باشد؛ در وضعیت کنونی به نفع آنها است و بیش از آنکه امروز غرب به فکر جایگزینی بشار اسد از طریق مسالمت آمیز باشد؛ جبهه موافق با بشار اسد به جابجایی وی نیازمند شده است.»
تاریخ انتشار: ۱۶:۰۵ - ۱۴ آبان ۱۳۹۱
فرارو- یک آینده پژوه سیاسی گفت: «ماندگاری بشار اسد بیش از آنکه به ضرر غربی ها باشد؛ در وضعیت کنونی به نفع آنها است و بیش از آنکه امروز غرب به فکر جایگزینی بشار اسد از طریق مسالمت آمیز باشد؛ جبهه موافق با بشار اسد به جابجایی وی نیازمند شده است.»

دکتر مهدی مطهرنیا استاد دانشگاه، تحلیل گر و آینده پژوه سیاسی روز پنجشنبه با حضور در غرفه فرارو در نوزدهمین نمایشگاه مطبوعات و خبرگزاری ها در گفتگو با خبرنگار فرارو و در پاسخ به این سوال که چه تفاوتی میان سیاست های اوباما و رامنی در قبال ایران وجود دارد؟، گفت: «ساختار سیاسی آمریکا ساختار تعریف شده ای در چارچوب جمعیت های فعالی است که همه آنها در قالب احزاب گوناگون به فعالیت برای جذب آرای افکار عمومی در بخش توده ها و نخبگان می پردازند.»

وی ادامه داد: «لذا در این ساختار سیاسی که از منظر قانونی چند حزبی است، دو حزب ارشدیت پیدا کردند و این ارشدیت حزبی به حدی زیاد است که می توان گفت این دو حزب ساختار سیاسی آمریکا را شکل و محتوا می بخشند.»

این استاد دانشگاه اظهار کرد: «در آمریکا اتاق های فکر و کانون های تفکر عظیمی وجود دارد که استراتژیست های متفاوتی در آن با رویکردهای جمهوری خواه و دموکرات در همکاری و همدلی با یکدیگر به همپوشانی سیاست ها می پردازند و تصمیم سازها در این همپوشانی در اختیار روسای جمهور جمهوری خواه یا دموکرات قرار می گیرد.»

وی ادامه داد: «این همپوشانی ها و هماهنگی های به عمل آمده توسط اتاق های فکر، در نهایت تصمیم گیریهای روسای جمهور (اعم از جمهوری خواه یا دموکرات) در دوره های مختلف در باب مسائل مهم، کلیدی و حیاتی را به هم نزدیک ساخته و آنها را در هم تنیده می کند؛ به گونه ای که نزدیکی و قرابت بسیار زیادی میان آنها به وجود می آید.»

این استاد دانشگاه گفت: «در این چارچوب اول آیین ها مشخص می شود، سپس دکترین ها و سیاست های کلان و آنگاه استراتژی ها، تاکتیک ها و حتی تکنیک ها مشخص می شوند.»

وی با بیان اینکه آیین ها، دکترین ها و استراتژی های متفاوتی که در این کانون ها شکل می گیرد توسط یک اندیشمند جمهوری خواه و یک اندیشمند دموکرات مدیریت می شود خاطرنشان کرد: «در این راستا است که میان روسای جمهور آمریکا چه جمهوری خواه و چه دموکرات در عرصه عمل، سیاست های حاکم و آیین ها و دکترین هایی که این استراتژی ها را تحت الشعاع قرار می دهند چندان تفاوت و تمایزی نمی توان یافت.»

وی تصریح کرد: «آنچه که بین آنها تمایز ایجاد می کند بیشتر در سطح تاکتیک و تعریف عملیاتی از آن استراتژی ها بر مبنای تجارب، روش ها و گرایش های اجرایی دو حزب دموکرات و جمهوری خواه است.»

وی افزود: «از این جهت باید بگویم من بر این باورم میان جمهوری خواهان و دموکرات ها تا سطح استراتژی چندان تفاوت و تمایزی وجود ندارد؛ ولی از سطح استراتژی به تاکتیک و از سطح تاکتیک به تکنیک این دو با یکدیگر تفاوت و تمایز پیدا می کنند.»

مطهرنیا گفت: «مثال بارز این معنا را می توان در مناظره نهایی اوباما و رامنی مشاهده کرد.»

وی ادامه داد: «اوباما در این مناظره اعلام می کند دشمن اصلی آمریکا تروریسم است که من معتقدم این موضع او بسیار زیرکانه است؛ چرا که نمی خواهد توجهات را به ایران جلب کند و استراتژی آمریکا را به صورت تقلیل گرایانه، در عرصه ای که پس از فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی هیچگاه یک کشور به معنای یک ملت - دولت رقیب استراتژیک آمریکا شناخته نشده است، ایران را به عنوان رقیب استراتژیک آمریکا (بر خلاف دکترین حاکم بر تنظیم سیاست خارجی و امنیتی آمریکا پس از فروپاشی شوروی) معرفی کند.»

وی افزود: «این در حالی است که رامنی با توجه به تجربه کمتر، این اصل را می شکند و ایران را به عنوان دشمن اصلی آمریکا معرفی می کند.»

وی تصریح کرد: «این موضوع نشان می دهد که نگرش اوباما به مسائل سیاست خارجی با توجه به تجاربی که در 4 سال حضور در کاخ سفید اندوخته است، بسیار عمیق تر و گسترده تر از رامنی است.»

مطهرنیا در پاسخ به این سوال که آیا حل مسئله هسته ای کشورمان می تواند منجر به بهبود روابط میان ایران و آمریکا در میان مدت یا بلندمدت شود؟، گفت: «آنچه که موجب ایجاد یک فضای اصطکاک بیش از حد میان ایران و آمریکا در نظام بین الملل شده است نه مسئله هسته ای، نه بحث حقوق بشر و نه حتی اصطکاک میان تهران و تل آویو است؛ بلکه می توان گفت آنچه که بیش از هر چیزی میان ایران و آمریکا ایجاد شکاف کرده، آیینی متفاوت برای کنترل و هدایت جهان به سمت و سوی یک هدف معین از سوی دو کشور است.»

وی ادامه داد: «آمریکا بر آن است که بتواند بر اساس آیین لیبرالیستی و تعریفی که از واژگان متفاوتی همچون عدالت، آزادی، برابری و برداری دارد، جهان را به سمت و سویی ببرد که این آیین آن را دیکته می کند.»

وی افزود: «این در حالی است که رو در روی آمریکا کشوری قرار گرفته که انقلابی با صفت اسلامی و در یک چارچوب تعریف شده ایدئولوژیک را پذیرفته و نه تنها خود را بر مبنای تعاریف متفاوت با تعاریفی که غرب لیبرال از این مفاهیم دارد نشان می دهد؛ بلکه سعی می کند بر مبنای تحرکات کلام محوری با رد تعاریف موجود از این مفاهیم در اردوگاه غرب، جایگاه خود را در نظام بین الملل تثبیت کند.»

وی تاکید کرد: «این نکته است که آمریکا و ایران را در یک بحران گفت واژگانی متمایل به ایجاد دو گفتمان رقیب و رو در روی هم در نظام بین الملل سوق داده است.»

این کارشناس مسائل بین الملل با بیان اینکه امروز مسئله ایران و آمریکا در ذیل این دو بحران گفت واژگانی و گفتمانی تعریف می شود و بحران سیاسی، برونداد بحران میانی گفتمانی و بحران درونی گفت واژگانی است خاطرنشان کرد: «اگر ما لایه بیرونی بحران (بحران سیاسی) را هم تا حدودی حل کنیم؛ حل آن کوتاه مدت و در حالت خوش بینانه میان مدت خواهد بود؛ مگر اینکه این دو گفتمان آرام آرام تغییر کنند و به یک نزدیکی و قرابت گفت واژگانی برسند.»

وی تصریح کرد: «اگر حل احتمالی این بحران سیاسی، متمایل به حل بحران گفتمانی و گفت واژگانی نشود، بی تردید بعد از مدتی بهانه ها، پرونده ها و پدیده های دیگری بوجود خواهد آمد که باری دیگر این اصطکاک را به صورت شدیدتری احیا خواهد کرد و بی اعتمادی موجود را افزایش خواهد داد.»

وی تاکید کرد: «از این جهت است که تحرکات در صحنه سیاسی و در لایه بیرونی بحران هرگاه رفته است که به نتیجه ای برسد، بحران گفتمانی و گفت واژگانی از درون بر روی آن پژواک پیدا کرده و زمینه های ایجاد یک فضا برای ایران گیتی کردن یا حرکت به سوی قطعنامه 598 دیگری را فراهم ساخته است.»
 
مطهرنیا در پاسخ به این سوال که آیا طبق مقاله ای در فارن پالیسی ما شاهد تغییر موازنه قوا در منطقه خاورمیانه به نفع قطر و به زیان ایران هستیم؟، گفت: «موضوع قطر نیست. آنچه من در مصاحبه های گذشته با فرارو هم به آن اذعان داشتم این است که بر اساس نگرش یا روش آینده پژوهی پس نگرانه، آمریکا در مقابل جبهه مقاومت در منطقه خاورمیانه، در پی ایجاد یک جبهه موافقت در دهه گذشته برآمد که این جبهه موافقت بتواند در مقابل جبهه مقاومت آن تعادل نامتقارنی که ایران در منطقه با مقاومت بوجود آورده بود را بر هم بزند و در برابر مقاومتی که توانسته بود یک توازن نامتقارن ایجاد کند، یک جبهه تعادلی ایجاد کرده و این توازن نامتقارن را به یک توازن متقارن تبدیل و در رو در روی هم صف آرایی کنند.»

این آینده پژوه سیاسی ادامه داد: «از این جهت است که می بینیم در نگرش میان مدت، آمریکا برای تشکیل این جبهه موافقت و ایجاد یک الگوی رقیب در برابر اسلام انقلابی ایران، الگوی متعادل ترکیه را تقویت کرد تا بتواند از آنکارا به عنوان پایتخت دیپلماسی خود در خاورمیانه بهره برداری کرده تا جبهه موافقت را رهبری کند.»

وی افزود: «لذا در این پس نگری، یک آینده مطلوب در افق آینده ترسیم می شود و کشوری که این آینده مطلوب را ترسیم می کند، از آینده به حال باز می گردد و پس نگری می کند و استلزامات ابزاری ایجاد آن آینده مطلوب را مدیریت می کند.»

مطهرنیا اظهار کرد: «من بر این باورم که آمریکا بر آن است که جبهه موافقت را در برابر جبهه مقاومت در خاورمیانه محتوا بخشی کند تا این تعادل نامتقارن را به یک تعادل متقارن تبدیل کند.»

وی ادامه داد: «لذا در هم پیوندی آنکارا، ریاض، دوحه و پیوستن قاهره به این جمع می تواند جبهه موافقت را به صورت مورّب به گونه ای که جبهه مقاومت را از وسط قطع کند، در مسیر جبهه مقاومت یعنی ایران، سوریه، لبنان و فلسطین قرار دهد.»

وی تصریح کرد: «از این جهت است که قطر در ورودی خلیج فارس و در عمق استراتژیک حضور آمریکا در خلیج فارس جایگاه ویژه ای برای آمریکا پیدا می کند.»

این استاد دانشگاه خاطرنشان کرد: «لذا پتانسیل های قطر به تنهایی به عنوان یک ریز کشور مطرح نیست. اگر ما قطر را به عنوان یک کشوری جدا از منطقه خلیج فارس، اعراب، جبهه موافقت و جدا از آمریکا ببینیم، به هیچ وجه نمی توانیم برای این ریز کشور یک استعداد و توانمندی قائل شویم که بتواند موازنه قوا در منطقه را به نفع خود تغییر دهد.»

وی ادامه داد: «اما وقتی ما قطر را در جبهه موافقت می گذاریم و آن را به همراه ترکیه، عربستان و مصر می بینیم که پشتیبانی های بیرونی نیز از آنها صورت می گیرد، به این نحو تحلیل می شود که امروز قطر به عنوان یک ریزدولت بسیار قدرتمند در منطقه خاورمیانه وارد عمل می شود و به حماس و دیگر گروههای اسلامی نزدیک شده و زمینه حمایت از نیروهای معارض با بشار اسد را فراهم می کند.»

وی تاکید کرد: «لذا در این چارچوب است که قطر اهمیت ویژه ای پیدا می کند و در همان مسیر پس نگری و ترسیم آینده مطلوب مورد توجه نشریه فارن پالیسی به عنوان ارگان سیاست خارجی آمریکا قرار می گیرد.»

مطهرنیا در پاسخ به این سوال که دورنمای آینده سیاسی سوریه را چگونه ارزیابی می کنید؟، گفت: «آنچه امروز چالش بسیار بزرگی رو در روی موافقان و مخالفان بشار اسد ایجاد کرده و مخرج مشترکی برای دو جبهه موافق و مخالف بشار اسد فراهم کرده، وجود نگرانی برای آینده پسا بشار اسد است. لذا هم مخالفین بشار اسد و هم موافقین وی در این موضوع دغدغه های خاص خود را دارند.»

وی ادامه داد: «آنچه مسجّل است آن است که ماندن بشار اسد در قدرت حتی تا انتخابات ریاست جمهوری آینده سوریه به نفع موافقین بشار اسد نیست. چرا که ماندگاری بشار اسد از نظر منطق سیاسی تا آن زمان فرصتی را برای رقیب ایجاد می کند تا بتواند در نیروهای موجود خود به کادرسازی پرداخته تا در دوران پس از بشار اسد هزینه های اندکی برای آنها در بر داشته باشد.»

این آینده پژوه سیاسی گفت: «در حالی که غرب امروز هدف اصلی خود را برکناری بشار اسد معرفی کرده، اما در عین حال به این نکته رسیده که ماندگاری بشار اسد علی رغم اصرار و ابرام غرب مبنی بر کناره گیری وی می تواند دو فایده برای آنها داشته باشد.»

وی ادامه داد: «اول آنکه نیروهای معارضه را در یک مرکز مشترک یعنی هدف قرار دادن بشار اسد به وحدت عملیاتی برسانند که اگر بشار اسد وجود نداشته باشد و این هدف مشخص و عینی از بین برود، امکان رو در رویی معارضان با یکدیگر است و از سوی دیگر با مطرح کردن بشار اسد به عنوان هدف اصلی تحرک، زمان را برای ایجاد فضای مناسب جهت تخریب سوریه و در مرحله دوم کادرسازی برای آینده سوریه از آن خود کنند.»

وی افزود: «این در حالی است که جبهه موافق بشار اسد در این دام گرفتار آمده است که اگر بشار اسد سرنگون شود بالطبع غرب در این مسئله پیروز تلقی خواهد شد و باقی ماندن بشار اسد تخریب بیشتر سوریه را در بر خواهد داشت.»

وی تصریح کرد: «از سوی دیگر این شرایط در جبهه بشار اسد و موافقان و حامیان وی اختلاف را بر سر آینده سوریه بعد از بشار اسد بیشتر کرده است.»

مطهرنیا تاکید کرد: «لذا بر این باورم ماندگاری بشار اسد بیش از آنکه به ضرر غربی ها باشد؛ در وضعیت کنونی به نفع آنها است و بیش از آنکه امروز غرب به فکر جایگزینی بشار اسد از طریق مسالمت آمیز باشد؛ جبهه موافق با بشار اسد به جابجایی وی نیازمند شده است. از این جهت آینده سوریه ی بعد از بشار اسد آرام آرام دغدغه بیشتری برای حامیان سوریه اسدی خواهد بود.»
نگار
IRAN, ISLAMIC REPUBLIC OF
۱۰:۳۹ - ۱۳۹۱/۰۸/۱۶
من بر این باورم که آمریکا بر آن است که جبهه موافقت را در برابر جبهه مقاومت در خاورمیانه محتوا بخشی کند تا این تعادل نامتقارن را به یک تعادل متقارن تبدیل کند.»

این نکته بسیار جالب بود. درباره ی تعادل نامتقارن بیشتر توضیح دهید
ناصر زنگنه
IRAN, ISLAMIC REPUBLIC OF
۲۰:۲۴ - ۱۳۹۱/۰۸/۱۵
آینده مبهم سوریه در نظر بنده تا حدودی مبهم بود با این تحلیل، بنده نیز از آن استفاده نمودم . از این استاد عزیز و سایت محترم فرارو تشکر می کنم
تالبل
IRAN, ISLAMIC REPUBLIC OF
۱۶:۱۵ - ۱۳۹۱/۰۸/۱۵
بشار رفتنی است .و کار شما اب در هاونگ کوبیدن است
ناشناس
IRAN, ISLAMIC REPUBLIC OF
۱۵:۰۲ - ۱۳۹۱/۰۸/۱۵
آرزو بر جوانان عیب نیست.
ناشناس
IRAN, ISLAMIC REPUBLIC OF
۱۲:۳۷ - ۱۳۹۱/۰۸/۱۵
هموطن راست گفتی
مجله خواندنی ها
انتشار یافته: ۱۱
محسن
UNITED STATES
۱۸:۱۰ - ۱۳۹۱/۰۸/۱۴
تحلیل ایشان همیشه واقع گرایانه و دارای نگاهی تئوریک است
شمس
IRAN, ISLAMIC REPUBLIC OF
۱۰:۳۴ - ۱۳۹۱/۰۸/۱۶
با نظر محسن موافقم از فرارو متشکرم که با چنین اساتید ی مصاحبه دارد
دانشجوی علوم سیاسی
IRAN, ISLAMIC REPUBLIC OF
۲۳:۴۳ - ۱۳۹۱/۰۸/۱۴
از سوی دیگر این شرایط در جبهه بشار اسد و موافقان و حامیان وی اختلاف را بر سر آینده سوریه بعد از بشار اسد بیشتر کرده است.»، برایم جالب بود که چندی قبل هم ایشان به این نکته توجه کرده بود و حالا نیز در دوحه این مسئله مشخص شد.
ali
IRAN, ISLAMIC REPUBLIC OF
۰۰:۲۲ - ۱۳۹۱/۰۸/۱۵
از تحلل ایشان اینبار هم اتفاده کردم. از فرارو متشکرم
هموطن
IRAN, ISLAMIC REPUBLIC OF
۰۲:۴۲ - ۱۳۹۱/۰۸/۱۵
جالبه! ایشان اختلاف ایران و آمریکا را به خاطر دو آیین متفاوت برای هدایت جهان ذکر کردند. آخه ما را چه به اداره ی جهان! ما اندر خم مسائل پیش پاافتاده ی داخلی هستیم و لاینحل می نماید، چه رسد مدیریت جهانی!!!!
علی
UNITED STATES
۰۷:۴۱ - ۱۳۹۱/۰۸/۱۶
دوستان یه نظر می رسد منظور ایشان نه توانایی ایران برای اداره جهان که ادعای ایران برای اداره جهان است که از سوی مسئولان ایرانی گفته می شود.
مجله فرارو