bato-adv
کد خبر: ۱۲۸۰۵۷

جنجال سرقت اطلاعات سری در سوییس

جنجال سرقت اطلاعاتی سری از سازمان امنیت سوییس با افشای زوایای پنهان آن در آغاز هفته جدید، بالا گرفت.
تاریخ انتشار: ۱۱:۱۷ - ۱۱ مهر ۱۳۹۱
جنجال سرقت اطلاعاتی سری از سازمان امنیت سوییس با افشای زوایای پنهان آن در آغاز هفته جدید، بالا گرفت.

رسانه های مختلف سوییس که طی هفته گذشته به صورت محدود به خبر سرقت اطلاعاتی در این کشور اشاره کرده بودند، روز دوشنبه و با آغاز هفته جدید، جزییات جدیدی از این ماجرا را فاش کردند.

در این میان هفته نامه آلمانی "سونتاگس تسایتونگ" در گزارشی به زوایای پنهان این سرقت اطلاعاتی اشاره کرد و نوشت: فاصله محل زندگی سارق اطلاعات کاملا سری سازمان امنیت سوییس تا محل کارش با اتومبیل 15 دقیقه است.

دستگیری این سارق اطلاعات، در روز جمعه آخر ماه می و ایام تعطیلات شکر گزاری «فینگستن» درسالجاری صورت گرفته است.

سارق که 43 سال دارد ساعت ده و نیم شب در رختخواب خود در آپارتمان محل سکونتش خوابیده بود که پلیس جنایی زنگ منزلش را به صدا درمی آورد.

وقتی که وی پرده اطاق را کنار می زند تا ببیند چه کسی است ماموران پلیس با شکستن در، وارد اطاق وی می شوند. در حدود 12 پلیس سریعا به بازرسی همه اطاقها می پردازند.

ساعت دو بعد از نیمه شب پلیس ها در حالیکه او را دستگیر می کنند، خانه را ترک می کنند.

این فرد که برای هفته نامه ما کاملا فردی شناخته شده است با این سرقت، سازمان امنیت سوییس را با بزرگترین چالش در تاریخ این سازمان روبرو کرده است.

این امر امروز سران این سازمان را دچار بزرگترین مشکل ساخته و مارکوس زایلر رئیس سازمان مزبور را در موقعیتی قرار داده که برای پاسخ دادن کم آورده است.

به نوشته این هفته نامه، سارق بعنوان کارشناس انفورماتیک در این سازمان به همه اطلاعات سری در آن دسترسی داشته است.

او همه اطلاعاتی که از سراسر جهان در زمینه تهدیدها برای سوییس واصل می شده را وارد سیستم می کرده است. این ها اطلاعاتی هستند که بعدا به سران نظامی و کشوری ارایه می گردید.

او حتی به اطلاعات سازمانهای امنیتی کشورهای مهمی مانند سازمان امنیت آلمان و یا حتی سازمان سیا آمریکا دسترسی داشته است.

هفته نامه آلمانی در ادامه گزارش خود با طرح این سوال که چگونه این فرد که یکی از افراد قابل اعتماد و کارشناس انفورماتیک برجسته بوده تبدیل به یک خیانت کار می شود؟ نوشت: وی در سال 2007 وارد سیستم سازمان مخفی سوییس می شود و پیش از آن کارمند بخش سازمان اطلاعات استراتژیک بود ولی وقتی همه سازمانهای اطلاعاتی در یک سازمان متحد شده و زیر نظر یک فرد قرار می گیرد یعنی در چهار سال پیش، کار وی روند دیگری بخود می گیرد و زمینه برای این درام آغاز می گردد.

ضمنا سه سال پیش رئیس جدیدی برای بخشی که نامبرده در آن کار می کرده تعیین می شود. وی ظاهرا به هیچوجه نمی توانسته با این رئیس جدید کنار بیاید.

برخی از همکاران وی گزارش کرده اند که او از سال 2011 دیگر آن آدم سابق نبود و دل به کار نمی داد.

او اغلب خود را مریض اعلام می کرد و در سرکار حاضر نمی شد تا با این رئیس بخش جدید که با او نمی توانست کنار بیاید کمتر سر و کار داشته باشد.

وی مرتبا تاکید می کرده که از یک کمر درد شدید رنج می برد که پزشکان تا کنون موفق به تشخیص آن نشده اند.

او در پائیز سال 2011 به رئیس بخش رهبری و عملیات پشتیبانی سازمان مراجعه می کند. وی با ارسال ایمیلی تاکید می کند با رئیس جدیدی که برایش انتخاب شده و همچنین با برخی از همکارانش نمی تواند کنار بیاید.

در اواخر پائیز نیز رئیس وی اعلام می کند که اختلافش با نامبرده دیگر به پایان رسیده است. بنابراین برای سران این سازمان موضوع حل شده به حساب می آید.

این درحالیست که اتفاقا از آن زمان مشخص بوده که این اختلافات بسیار پیچیده تر از آن بوده اند که بتوانند حل شوند.

در بهار سال جاری نیز به وی اطلاع داده می شود که به زودی باید برای بازرسی کاری 5 ساله اش خود را آماده کند.

کارکنان این سازمان هر پنچ سال یکبار باید بطور کلی مورد بازرسی کاری کامل قرار گیرند. این درحالیست که همکاران وی مرتبا به روسای سازمان اطلاع می دهند که نامبرده دیگر قادر به کار نیست و کارهای خود را بخوبی انجام نمی دهد ولی با این وجود کماکان دسترسی کامل به اطلاعات کاملا سری دارد.

اندکی مانده به ماه مارس برای انجام این بازرسی کاری، بازهم وی از رئیس و همکاران خود ابراز نارضایتی می کند.

به نوشته این هفته نامه سوییسی، بعد از آن یک واقعه ای رخ می دهد که رئیس مستقیم وی حداقل آن وقت می بایست متوجه می شد و خطر را درک می کرد.

وی اطلاعات کاملا سری را بگونه ای در سیستم ثبت و ضبط می کرد که فقط خودش می توانسته به آنها دسترسی پیدا کند.

این امر کاملا خلاف مقررات است. ولی پس از این دیدار نیز بازهم نامبرده دسترسی کامل به همه اطلاعات سری این سازمان را داشته است.

این هفته نامه در ادامه نوشت: در سازمان امنیت گفته می شود که او اجازه نمی داد که هیچکس به اطلاعاتی که ثبت و ضبط می کند دسترسی داشته باشد.

اوائل آوریل نامبرده برای دو هفته به تعطیلات می رود. بعد از آن نیز خود را صد در صد قابل کارائی نمی داند و این موضوع را نیز به مسئولین خود اعلام می کند ولی او از همان زمان کپی برداری از اطلاعات کاملا سری سازمان را آغاز کرده بود.

وی همه ایمیل های کاملا سری از خبرهایی که از سازمانهای اطلاعاتی دیگر واصل شده بود را کپی برداری می کند. وی حتی به اطلاعات ارتش و مرکز استراتژیک هم دسترسی پیدا کرده و آنها را هم کپی می کند.

اینها اطلاعاتی هستند که ماهواره موسوم به اونیکس از استراق سمع مکالمات بدست می آورد.

وی از این طریق به همه اطلاعاتی که به شورای فدرال ارائه می گردد و یا اطلاعات همه سازمان های اطلاعاتی که سوییس با آنها همکاری دارد و همچنین پلیس های خارجی در زمینه مبارزه با تروریست ها هم دسترسی پیدا می کند.

سازمانهای اطلاعاتی سوییس مدتهاست که اطلاعات بسیار محرمانه خود را با ایمیل از طریق شبکه کاملا سری به یکدیگر اطلاع می دهند. وی حتی به کدهای اصلی همه مدیران که حتی در منزل خود نیز می تواند به همه آنها دسترسی داشته باشد، دست پیدا می کند.

عجیب هم آن است که هیچکس هم در این سازمان متوجه نمی شود که این همه اطلاعات کپی شده است.

در حقیقت با استخراج این همه اطلاعات کاملا سری سیستم مزبور می باید هشدار می داد ولی این متخصص انفورماتیک که همه راهها را وارد بوده بگونه ای این کار را انجام می دهد که حتی سیستم هم متوجه آن نمی شود.

این سارق اطلاعات اغلب با یک کوله پشتی در همه دوایر این سازمان که به «پنتاگون سیاه» معروف است در حرکت بوده است.

روی دادن چنین موضوعی در دیگر سازمانهای اطلاعاتی پیشرفته غیر ممکن است زیرا هر کسی فقط کد ورود به اتاق و بخش خود را دارد. این موضوع که نامبرده چرا این همه اطلاعات کاملا سری را سرقت می کرده معلوم نیست و وکیل مدافع وی حاضر نیست که اظهار نظری بکند.

اینک مشخص شده که او به پول زیادی هم دست پیدا کرده بود. نامبرده قصد داشته که در روزهای آینده حساب جدیدی را برای خود افتتاح کند و برای این کار به شعبه بانک یو.بی.اس. در برن مراجعه می کند.

وی به کارمند بانک مربوطه خود را کارشناس انفورماتیک وزارت دفاع معرفی می کند ولی این کارمند بانک از وی سئوالات حساس زیادی می کند. بطور مثال از وی می پرسد که چرا تازه به فکر افتاده تا شماره حساب باز کند؟ البته این شماره حساب در این شعبه بانک باز نمی شود.

گفتنی است، بانک یو.بی.اس. حاضر به دادن اطلاعات در این زمینه نیست ولی کارمند بانک موضوع را به مقام بالاتر خود اطلاع می دهد و آن وفت بخش امنیتی بانک وارد عمل می شود.

این بخش امنیتی نیز موضوع را سریعا به سازمان امنیت اطلاع می دهد ولی وزیر دفاع از مدیریت و سیستم امنیتی سازمان تعریف می کند بدون آنکه نامی از بانک یو.بی.اس. که در اصل موضوع را بر ملا نموده بکند.

آنوقت است که تازه سازمان امنیت سوییس به فکر می افتد که به کارهای وی بپردازد و حتی به کارهای همکاران او هم نظری بیندازد.

بعدا که آنها سرقت اطلاعات را متوجه می شوند به مارکوس زایلر رئیس سازمان امنیت اطلاع می دهند. وی نیز بعدا موضوع را به وزیر دفاع که این سازمان زیر نظر اوست اطلاع می دهد. بعدا هم فرانسوا ویلون رئیس کمیسیون سازمانهای امنیتی مجلسین را از رویداد مطلع می سازند.

در پایان گزارش آمده است: البته در ماه می که این موضوعات رخ می دهند هنوز سازمان امنیت نمی داند که نامبرده اطلاعات مزبور را به فرد و یا کشور بیگانه ای داده است یا نه.

او وقت کافی برای این کار را داشته زیرا تا زمان بر ملا شدن این امر ده روزی در منزل خود این اطلاعات را تخلیه می کرده است. همان شب به محض دستگیری وی موضوع به دادستانی فدرال هم اطلاع داده می شود.

پلیس هایی که به منزل نامبرده مراجعه کرده بودند اطلاعات سری زیادی را در خانه وی پیدا می کنند. وی به زبان انگلیسی حتی لیست قیمتی را هم تهیه کرده بود که برای هر کدام از اطلاعات خاص قیمت جداگانه ای را در آن نوشته بود.

یعنی برای ایمیل ها یک قیمت، برای خبرهای کاملا سری یک قیمت و برای خبرهای محرمانه نیز یک قیمت. ضمنا بعنوان مشتری نیز نام یک سازمان امنیت کشور دیگر را در آن نوشته بود.
برچسب ها: سرقت سوییس
مجله خواندنی ها
مجله فرارو